PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : [اکران اختصاصی انجمن] منتخبی از اقتباس های معتبر ،فیلم اول: پرواز بر آشیانه فاخته



New_Sense
10-27-2016, 09:33 PM
http://www.uplooder.net/img/image/58/22b55db0e768e6df75158c1b679be21f/02120.jpg


کارگردان:
Milos Forman
نویسنده: Lawrence Hauben , Bo Goldman
بازیگران: Jack Nicholson, Louise Fletcher, Michael Berryman
سال ساخت: 1975


دیوانگی و جنون همواره از پیچیده ترین مسائل مورد توجه دانشمندان علوم مختلف بوده و این ابهام و رازآمیزی توجه هنرمندان را هم به این سؤال بی جواب تاریخ تفکر و اندیشه جلب نموده است. شاعران و نویسندگانی همچون پروین اعتصامی، آنتوان آرتو، مارکی دو ساد، ویلیام شکسپیر، نیچه و داستایوفسکی و نیز نقاشان بنامی چون فرانسیسکو گویا، ونسان ونگوگ، پیتر بروگل، و هیرونیموس بوش از این جمله اند. سینما نیز از این قافله عقب نمانده و فیلم های بسیاری با موضوع شخصیت های روان پریش و دیوانه و مسائل مرتبط با روان شناسی و روان پزشکی ساخته شده است. یکی از فیلم های سینمایی ارزنده و ماندگار تاریخ سینما، «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» که در ایران با نام «دیوانه ای از قفس پرید» شهرت یافته، در قالب زبانی استعاری، به طور خاص به این مقوله پرداخته است. موضعی که میلوش فورمن در این اثر خود در قبال مبحث دیوانگی اتخاذ نموده شباهت بسیاری دارد با آنچه میشل فوکو در کتاب «تاریخ جنون» در صدد ارائه آن است.

خلاصه داستان :

«پرواز بر فراز آشیانه فاخته» محصول 1975 امریکا، داستان شخصیتی منحصر به فرد با نام «مک مورفی» را روایت می کند که به اتهام ناروای تجاوز جنسی زندانی شده و سپس به بهانه ضرب و جرح نگهبانان زندان، به بیمارستان روانی ایالت منتقل شده است. او را به اینجا آورده اند تا از سلامت روانی او اطمینان پیدا کنند اما ساختار ارباب و بندگی بیمارستان روانی که فوکو از آن با عنوان نظام پدر و فرزندی یاد می کند به هیچ عنوان وجود شخصیتی ساختارستیز همچون مک مورفی را برنمی تابد. مک مورفی با دیوانگانی همدم شده که به نظرش بزرگترین حماقتشان این است که خودشان هم باورشان شده دیوانه هستند. رفتار و مناسبات این جمع به شدت برای مک مورفی آزاردهنده است اما او نه تنها خودش تسلیم این قوانین نظام خشک بیمارستان روانی نمی شود، بلکه دیگران را هم بر ضد این استبداد خوش رنگ و لعاب می شوراند. یکی از خرده اربابان پر نفوذ این دیکتاتوری غیر انسانی، پرستار راچت نام دارد که وصف دیوانگی بیش از بیماران روانی بیمارستان در مورد خود او مصداق دارد. اما او پرستار است و ساختار خدشه ناپذیر پزشک-بیمار آسایشگاه نتیجه ای جز تأیید مطلق تصمیمات او به دنبال ندارد. مک مورفی حریم ممنوعه عادت هایی را که در بیمارستان نام قانون به خود گرفته اند می شکند. بیماران را سوار بر اتوبوس ...


جوایز:




برنده جایزه اسکار : بهترین فیلم ؛ بهترین بازیگر مرد در نقش اول ؛ بهترین بازیگر زن در نقش اول ؛ بهترین کارگردانی ؛ بهترین فیلمنامه اقتباسی .

برنده 6 جایزه گلدن گلوب ؛ برنده 6 جایزه بفتا




.:پست توضیح برنامه:. (http://tvworld.info/showthread.php?t=40863&page=2&p=208773&viewfull=1#post208773)






http://picoup.ir/images/16535059177272863857.png (http://www.imdb.com/title/tt0073486/?ref_=fn_al_tt_1).:dl-topic:. (http://tvworld.info/showthread.php?t=2292&page=16&p=213136&viewfull=1#post213136)
(http://tvworld.info/showthread.php?t=2293&page=18&p=209101&viewfull=1#post209101)



دوستان عزیز زمان اکران و فرصت شرکت در این نظر سنجی تا جمعه بیست و یکم آبان ماه می باشد.

Sajadm98
10-31-2016, 01:30 PM
بازی جک نیکلسون کافیه که بگیم اون فیلم جزو بهترین فیلم های دنیاس

lady snow
11-04-2016, 11:24 AM
ارزش دیدن رو داره. حتما ببینید

Luca Brasi
01-23-2017, 12:26 AM
بعد از ديدن اين فيلم ياد دو جمله از نيچه افتادم
١. زندگي را نميشود تحمل كرد مگر آنكه ديوانگي چاشني آن باشد
٢.گاهي اوقات مردم نميخواهند حقيقت را بشنوند...زيرا نميخواهند اوهامشان نابود شود...

يكـ ديوانه به راحتي ميتونه در يك اجتماع زندگي كنه(در يك جامعه ي سالم) تا زماني كه خطايي ازش سر نزنه و ملت برچسب ديوانگي بهش نزنن
اما همينكه پاش به يك مركز درماني باز ميشه ، مشكلات سرازير ميشن چرا؟؟ چون ميخوان ديوونگي ـتو ازت بگيرن و به اصطلاح تو رو بلحاظ اجتماعي
به فردي سالم تبديل كنن... اينجاست كه ميفهميم زندگي را نميشود تحمل كرد مگر انكه ديوانگي چاشني ان باشيد...

ميلوش فورمن تيمارستاني رو به تصوير كشيد كه دست اندر كارانش از خود مريض ها ، مريض تر بودند
آنها محيط درماني را مكاني براي ارضاي عقده هاي ديرينه ي خود يافته بودند و بهمين دليل با مريض ها
به فجيع ترين شكل ممكن رفتار ميكردند و در اين بين تنها مك مورفي بود كه حقيقت را ميديد و ميخواست
به ديگران ثابت كند اما كسي قبول نميكرد...چرا؟؟؟ چون نميخواستند اوهامشان نابود شود آنها بخود قبولانده بودند
كه ان محيط درماني از جامعه ي بيرون براي انها امن تر است و تا زماني كه درانجا هستند هيچ اسيبي نخواهند ديد...

مك موفي به ان تيمارستان امده بود كه ناجي بيگناهان محبوس دران باشد امده برد كه واقعي زندگي كردن را به انها نشان دهد اما حيف كه به قول نيچه
پرندگاني كه در قفس بدنيا مي آيند پرواز را نوعي بيماري ميدانند...


ويتو آندوليني كورلئونه / ٣بهمن ١٣٩٥