Westworld | بحث اپیزودیک | فصل اول , اپیزود هشتم

[HMNN]

http://picoup.ir/images/82181373441633678920.jpg

Season 1, Episode 8, Trace Decay
فصل اول, قسمت هشتم, نیستیِ ردِ عصبی1

.:IMDB:. (http://www.imdb.com/title/tt4458814/?ref_=tt_ep_nx)

خلاصه داستان اين قسمت: میو می خواهد تغییری در داستانش ایجاد شود؛ خاطراتی دردناک تدی را آزار می دهند؛ دلورس در تفکیک رویا و واقعیت مشکل دارد؛ به برنارد دستور داده می شود به مسئولیت معمولش برگردد؛ مرد سیاه پوش به گذشته نگاه می کند تا حال را تفسیر کند.


1 Trace Decay: این توضیح برای فراموشی در حافظه کوتاه مدت فرض می کند که خاطرات ردی را در مغز به جا می گذارند. رد، نوعی تغییر فیزیکی یا شیمیایی در دستگاه عصبی است. تئوری Trace Decay می گوید فراموشی در اثر نابودی یا کم رنگ شدن خودکار رد عصبی رخ می دهد.
صفحه ویکیپدیا برای مطالعه بیشتر (https://en.wikipedia.org/wiki/Decay_theory) (انگلیسی)


simplypsychology
(http://www.simplypsychology.org/forgetting.html)






.:dl-topic:. (http://tvworld.info/showthread.php?t=47445&p=212623).:sub-topic:. (http://tvworld.info/showthread.php?t=47589&page=2)

[MHD-KHZ]

یا همه مقدسات:Smiley10:
این قسمت چرا اینقدر پیچیده بود کدوم سکانس ها راجب حال و گذشته بودن میو در حال دخترش کشته شد یا گذشته؟ مرد سیاه پوش کیه؟ :Smiley10:
فورد یه موزیک رو برای میو پلی کرد تا اروم شد اون چی بود!!!

[prongz]

وسط یه سریال علمی تخیلی که غرب وحشی رو شبیه سازی کرده شنیدن BACK TO BLACK اخرین چیزیه که می تونی حدس بزنی بشنوی اونم با این تم قشنگ.مرسی رامین:Smiley30:

[Arash_72]

نفهمیدم اون یکی نکنسینه هم اندروید بوذ یا نه؟دکتر فورد معلوم شد از تریسا نمیخواسته اندروید درست کنه ممکنه اندروید السی باشه؟

[civilianm]

نفهمیدم اون یکی نکنسینه هم اندروید بوذ یا نه؟دکتر فورد معلوم شد از تریسا نمیخواسته اندروید درست کنه ممکنه اندروید السی باشه؟
فورد به برنارد دستور داده السی بدبختو بکشه بابا کجای کارید!
حیف شد السی رفت بابا از کل این سریال فقط مجبورش کردن از کلمنتاین یه لب بگیره و بعدشم برنارد بکشدش. ف ا ک
فرق مخلوقات فورد و ارنولدم همینه. اگه برنارد ادم بود تا حالا گردن فورد و شکونده بود.
ولی باید قبول کرد که ثبات دنیاشون همراه با فورد بدست میاد نه ارنولد.

Sent from my C5502 using Tapatalk

[Sherwood]

اين قسمت هم خيلي عالي بود مثل قسمتهاي قبل .... تنها نكته منفي اين سريال تا اينجا درصد بالاي پيچيدگي و مبهم بودنشه كه گاهي ادم سرگيجه ميگيره ....معمايي بودن و پيچيده بودن خوبه اما نه ديگه اينقدر زياد:Smiley19:

[lady snow]

من با داستان دلوریس مشکل پیدا کردم. تا حالا میگفتیم دلورس داره خاطرات گذشته رو با ویلیام مرور میکنه. اونجا که دید کنار رودخونه کشته شده کجاش بود؟ گذشته یا آینده؟ دیگه زیادی قروقاطی کردن:Smiley15:

اضافه شده در : 3 minutes

ها یه چیز دیگه. اگه هر دو تکنسین میزبان باشن پس باید فورد از پیشرفت میو باخبر باشه. چون سطح آگاهی اون دوتا انقدری نیست که بتونن با اراده خودشون اونکارها رو برای میو کنن.:Smiley39:

[T-REX]

این قسمت عجیب شیر تو شیر و دیوانه کننده بود. :Smiley17:

به نطرم اون قسمت که دلوریس خودش رو تو شهری دید که یه عده رباط داشتن می رقصیدن و تکنسین ها بهشون آموزش می دادن، بر می گرده به روزهای اولیه پارک قبل از افتتاح شدنش که تو قسمت سه هم دیده بودیمش. یعنی حدود 35 سال پیش. یعنی دلوریس تو 30 سال پیش داشت خاطرات پنج سال پیشش رو به یاد می آورد. احتمالا همخودش بوده که تو اون زمان دچار نقص فنی شده و همه رو با اسلحه کشته.
چرا فورد اندرویدی از رو تریسا نساخت و به جاش داره از رو السی می سازه؟؟؟:Smiley39:

حالا که هرکس یه نظریه ای داده، نظریه منم اینه که اینا همشون رباتن که یه مشت ربات دیگه رو گذاشتن سر کار تا شاید حس انسان بودن پیدا کنن. نسل انسان ها هم کلا منقرض شده و بیرون از پارک دیگه دنیایی به شکل امروزی وجود نداره. و اگه داشته باشه هم به تسخیر ربات ها در اومده یا اصلا کلی پارک دیگه هم مثل این وجود دارن.:Smiley36:

اطاعت اون دو تا تکنسین از میو واقعا احمقانه و غیر منطقیه.
یک ساعت برا این سریال زیاد و خسته کنندس و حیف که ترجمه خوبی هم براش پیدا نمیشه. هرکسی یه جوری ترجمش می کنه. آدم مجبوره همه ترجمه ها رو بگیره.:Smiley43:

[Sherlock]

فکر نمی‌کردم کار به جایی برسه که این طوری از دست سریال عصبانی بشم :Smiley104:

تو این قسمت هم دلیل منطقی‌ای برای قضیه‌ی میو ندیدیم. اون دو تا تکنسین ابله هنوز به طرز مضحکی دارن به حرف‌هاش گوش میدن. اصلاً بدون در نظر گرفتن همه چیز و کل قضایای گذشته، دیگه بعد از این که میو گردن سیلوستر رو زد باید گزارش قضیه رو میدادن. دیگه علنی‌تر از این باید می‌گفت من راحت گولتون می‌زنم؟! فلیکس غیرقابل باورترین کاراکتر سریاله. یه چیز دیگه هم هست؛ این همه وقته اینا دارن گندکاری می‌کنن، همه‌ی اتاق‌ها شیشه‌ایه، یقیناً اون‌جا باید پر از دوربین باشه، چه جوریه که هیچ کس از این قضیه مطلع نشده؟
ضمن این که دیدم بعضی از دوستان گفتن اون تکنسین روباته؛ اگه استدلالتون اون جوش دادن زخمه که فکر نکنم ربطی داشته باشه، اون به خاطر پیشرفت تکنولوژیه که به سطحی رسیدن که میتونن اون طوری شکاف‌ها رو جوش بدن.
امیدوارم این بخش داستان باعث نشه از دیدن ادامه‌ی سریال منصرف بشم.

خطوط زمانی دلوریس خیلی پیچیده و عجیب شده. به نظر میرسه تو خط زمانی حال همه‌ی اینا زیر سر فورد باشه، چون اول فصل فورد برنارد رو برد این نماد صلیب رو بهش نشون داد و گفت این واسه داستان جدیدمه. احتمالاً دلوریس تو این داستان نقش مهمی داره.

سوالی که میمونه اینه که آیا میشه تو دو قسمت داستان رو تا حد قابل قبولی جمع کرد؟

[MrP]

به نظر من اصلا قضیه دو یا سه خط زمانی وجود نداره.تنها مرور خاطرات گذشته هستش که دلورس و میو دارن. و همه کاراکتر ها تو یه خط زمانی دارن جلو میرن.و اینطور که معلومه همه کاراکترها به سمت نقش منفی که فورد وارد پارک کرده که همون وایت هستش میرن پس همه تو یه خط زمانی هستن
اینم که ویلیام همون مرد سیاهپوشه من قبول ندارم. چون دلورس و ویلیام تو زمان حال هستن که دلورس خاطرات روزهای اول پارک رو یادش اومد و مرد سیاهپوش هم گفته بود که از روزهای اول پارک اونجا بوده.پس اگه ویلیام مرد سیاهپوس باشه نباید الان که کنار دلورس هستش جوون باشه.از نظر شخصیتی هم مرد سیاهپوش به لوگان بیشتر شبیه هستش.
در مورد میو هم اینطور که تو پروموی قسمت بعدی معلومه دستش رو میشه و احتمالا به جواب همه سوالای در موردش برسیم

[HAMID13]

وای خدا از دست این روند داستانی میو اصلا اصلا اصلا روند منطقی نداره خیلی مزخرفه یعنی هیچکس نمیبینه!!!!!!!!مگه میشه ی همچی چیزی دوتا دکتر دارن این همه کار میکنن و هیچکس...قابل قبول واسه من نیست به هیچ وجه مگه اینکه آخرش نشون بده خواستن که اجازه بدن ببینن تا کجا جلو میره مثلا فورد زیرنظر داشته باشه همه چیزو ولی کاری نکنه

اگه واقعا خط زمانی در کاره که خیلی محتمله من خیلی نمیتونم درکش کنم

2قسمت مونده امیدوارم بتونن به ی سری سوال ها جواب بدن

[AAlireza]

من هنوز نمیدونم برای چیش دارم این سریالو میبینم!!!!!!1:Smiley14:

[anzalichi]

خب اینم یه اپیزود خوب دیگه...هنوزم معتقدم داریم زود استدلال میکنیم و همین عجله ای که کل دنیا بعدازدیدن هراپیزود سریال به خرج میدن دقیقأ همون چیزیه که سازنده ازمون میخاد...یک جور طعمه انداخته تو این 8 اپیزود و همه رو به سمتش کشونده... ضربه ی آخرو دقیقأ تو همون پنج دقیقه نهایی اپیزود آخر میزنه... بوکمارک کنید ببینید گی گفتم.

--- و اما چیزهایی که این اپیزود بهشون جواب داد:

اول اینکه maeve تبدیل به یک super host شده و همه چیز رو به یادمیاره....ینی علاوه بر اینکه داره میزبان بودن خودش رو ایفا میکنه به واسطه ی reformیی که درماهیتش صورت گرفت الان داره ارتش خودش رو جور میکنه...این پچ پچ هایی که تو گوش افراد میکنه..... کاملأ از اون چرخه یا Loop خودش خارج شده و از یک باگ تبدیل شده به یک ویروس!!!
-----
دوم اینکه برنارد فهمید که عملأ داره ازش استفاده ابزاری میشه!! مشابهش رو اون سمت تیودور داره بازی میکنه...
I'm here to save Dolores or die trying...
----
مرد سیاهپوش از ابتدا به این خشونت نبوده...حضورش در پارک بواسطه ی شعاریه که دراپیزودهای اولیه هم گفته شد:
اینجا محلیه که طبیعت واقعی افراد رو بهشون نشون میده...


به واسطه ی حرف دخترش درپی این میوفته که ببینه واقعأ چه هیولایی هست...
فقط سوالی که ذهنمو درگیر کرده اینه که این Maeve زن واقعی و اون دخترش , دختر واقعیه همین مردسیاه پوش باشن!!!!

و حرفی که سیاه پوش به تدی زد رو دوباره دقت کنید!!

"In Ford's game, even if I go to the outer edges of the park, you can't kill me,But there's a deeper game — Arnold's game. And that game cuts deep."

یه معادله درنظر بگیریم به نظرم تمام اتفاقات ناگوار پارک ریشه شون آرنولده...به خاطر ماهیت کارهای فورد و آرنولد... فورد همیشه سعی به آروم کردن پارک و پرسنل داره ولی ازون سمت هیچ وقت آروم و قراری دراین محل نمیبینیم...در داستانی که فورد تعریف میکنه اتفاقی برای مهمان ها نمیوفته ولی ماهیت آرنولد داره ترو خشک رو باهم میسوزونه.. آرنولد بزرگترین معمای سریاله...امیدوارم به این زودی برملا نشه...

----
دلورس رفت پیش اون صلیبی که فورد هم قبلأ بهش سر زده بود..این صلیب دقیقأ منبع صداهای آرنولد تو گوشه دلورس هم هست...یک نقطه ی تلاقی که خط داستانی آرنولد رو از فورد جدا میکنه..با حضور تواین محل چه سوالاتی برای دلورس ایجاد. میشه:
آیا تو واقعی هستی؟
آیا دارم دیوونه میشم؟
تو چه زمانی هستیم....

-----
جالب شد :)

فرستاده شده از LG-K430ِ من با Tapatalk

[AdibTE]

برام قابل هضم نیست که چرا اون پسر میو رو از کار ننداخت تا یه جنایت رو به راه نندازه. تا اینجا از سریال راضی بودم ولی این قسمت یکم خورد تو ذوقم، انگار با فضای سریال فرق میکرد.

[Tha Real Nigga]

یکی از بهترین سریال هایی که در حال پخشه
خود من بین اکثر سریال های 1 ساعته یه ذره خسته میشم و نگاه میکنم ببینم چقدر مونده اما این سریال فرق میکنه اصلا از دیدن این اپیزود خسته نشدم اپیزود پیچیده ای بود ولی بازم برام جالب و مفرح بود تنها نکته ای که هنوز ازارم میده این میو هست و اون دو تا تکنسین:Smiley104:

[KingStranger]

تموم این حرفا به کنار، من موندم جورج آرآر مارتین چجوری میخواد بین این سریالو گات کراس اور بزاره، اصن با هم جور در نمیان، چجوری واقعا:Smiley39:

[Detective]

و تو چه میدانی که ارنولد کیست ؟ :Smiley26::Smiley5:
کامپلیکیتد:Smiley39: دیگه کلی داستان درهم و برهم شد ... .. .
داستان وایت ؟ اد هرث ؟ ارتباط اینا ؟ هزارتو ؟ دلوریس ؟ ویلیام ؟ تدی ؟ میو ؟ برنارد ؟ فرستاده هیات مدیره ؟ و نخ تسبیح یعنی همون آرنولد !
همین اخر ایپزود که ادمای وایت برا اینا دون ریخته بودن ! وایت کیه ؟ چرا اینقدر خط داستانیش عمیقِ که میتونه حتی به مهمان ها هم صدمه بزنه !
ایا ارنولد خدایی ماورای خدای فورده ؟ شاید فورد و برنارد و ... توی خط داستانی ارنولد باشن ؟!
اما چیزی که همیشه hbo داشته کاراکتر های نچسب و رو مخ بوده ! الان نوبت میو هست ! ( بیشتر از خودش این که بقیه کور و کر شدن انگار نه انگار واسه خودش ول میچرخه و ... )

ناموسا کانفیوز کرده نولان بیننده هارو :Smiley10:

[.:SiSiBK:.]

اول اینکه maeve تبدیل به یک super host شده و همه چیز رو به یادمیاره....ینی علاوه بر اینکه داره میزبان بودن خودش رو ایفا میکنه به واسطه ی reformیی که درماهیتش صورت گرفت الان داره ارتش خودش رو جور میکنه...این پچ پچ هایی که تو گوش افراد میکنه..... کاملأ از اون چرخه یا Loop خودش خارج شده و از یک باگ تبدیل شده به یک ویروس!!!

به نظر من دقیقن داره میشه شبیه فورد. هر چی میگه بقیه میزبانها گوش میدن. فکر کنم ارتش درست کنه برای مقابله با فورد :Smiley39:


آرنولد بزرگترین معمای سریاله...امیدوارم به این زودی برملا نشه...

اینجور که گفتن داستان فصل 2 فرق داره :Smiley10:

[New_Sense]

خب دیدم حیف هست سریال به این زیبایی رو ببینم و بیخیال نوشتن بشم ؛ سریال خیلی خیلی اون چیزی که به معنای پیچیدگی داستانی هست رو به بیننده میده ؛ و کاملا برعکس سینمای کلاسیک و داستان های روایی کلاسیک که همه چیز حتی اگر پیچیدگی داشت بازهم روان بود ؛ یعنی اینکه کاملا مدرن و فرا مدرن داستان هایی مختلف رو در قالب یک داستان واحد بیان میکنه و خط زمانی رو تو در تو به بیننده نشون میده ؛ و خب اعلام هم نمیکنه که داستان در گذشته هست یا در حال ؛ و این باعث جذابیت و اندیشه در ذهن بیننده میشه ؛ چیزی که نولان کاملا میدونه ؛ و hbo بر این وضعیت اشراف داره ؛ چون بعد از سریال شاهکار بازی پادشاهان که کاملا همه درگیر داستان میشن و بیننده خود به خود هرکاری کنه هم جذابیت واسش داره هم لذت و هم سوال ؛ سریال جهان غرب هم همین شیوه رو پیش میبره ولی با داستان مدرن تر و حتی پسا مدرن تر ؛ شما فکر کنید ایده و داستان جهان غرب با اینکه در دهه هفتاد میلادی داده شده و فیلم سینماییش ساخته شده ولی اینقدر جذابیت بالایی داشته که یک سریال پر هزینه و قدرتمند رو با تیم حرفه ای و بازیگران حرفه ای بسازن .


جدا از این بحث ها خب داستان میو ؛ شاید نقطه عطفی باشه واسه اتفاقی هولناک در سریال ؛ اینکه کسی نفهمه 2 تا تکنسین دارن روی یک میزبان کار میکنن شاید سوال همه باشه ؛ که چطور ممکنه در سیستم حرفه ای و پیچیده کسی متوجه این داستان نشه ؟ ولی جواب این سوال رو باید با داستان تریسا دنبال کنیم ؛ چطور تریسا یک نوع جی پی اس خاص در بدن یک میزبان وصل کرده بود و این میزبان وارد کوه و دره ای شده بود و بعد از اینکه اشتباه منحرف شده بود گروه فهمیدن و جلوش رو گرفتن و میزبان البته با سنگ سر خودش له کرد ؛ این نشون میده این نوع سیستم پیشرفته ای که فورد و ارنولد به وجود اوردن هم نقصهای زیادی داره ؛ و خب مطمنا سریال این نوع روش داستان میو رو براساس ندانستن گروه های ویژه رفتار و امنیت گذاشتن ؛ یعنی اینکه این 2 تا تکنیسین براساس رده ای که دارن بهشون کد داده شده که میتونن تنها یک کارایی رو ؛ روی میزبان ها انجام بدن ولی در اصل زمانی که اون تبلت به میو داده شده ؛ میوه خود آگاهی خودش رو برد بالاترین حد ممکن ؛ و خب براساس حرف فورد که گفت من خوداگاهی رو از میزبان ها گرفتم و کم کردن واسه اینکه درد نکشن و زجر و تنفر و خشم نداشته باشن ؛ پس این خود اگاهی در میو باعث جهش ذهنی اون شد ؛ و باعث بالارفتن دانش اون شد ؛ چون باز هم براساس نظریه فورد اینکه برنارد رو ساختم چون از مهندسان انسانی باهوش و درک بالاتری در ساخت میزبان ها داشت ؛ و خب کاری که میو در اصل میکنه شاید هوش و ذکاوت بالایی که برنارد داره ؛ میو هم پیدا کرده ؛ و این هم دقت کنید توی رفتارشناسی که توی تبلت بهش داده بودن فرمانبری دخترای کافه بود از اون ولی خود میو با تغییر و دستکاری فرمانبری تمامی میزبان ها رم به خودش داد ؛ یعنی تغییر شخصیت اون توی داستان ها . و خب فکر میکنم توی دنیای غرب تا زمانی که یک میزبان از لحاظ رفتارشناسی تابلو نشه و کاری نکنه گروه های رفتار و تضمین کیفیت متوجه بشن ؛ میتونه هرکاری کنه . یه جورایی میو هم داره نقش بازی میکنه . و خب این دقت کنید فقط خود آگاهی میو از یه حدی بالاتر رفت میو متوجه رویاهای قبلی خود (که میشه داستان قبلی) شد و هر بار این ذهنش فلش بکی به گذشته دوری که داشته میزنه و همین خود اگاهی باعث میشه درد و نفرت رو حس کنه و حتی بتونه روی انسان ها چاقو بکشه و بکشه ادمارو .


در مورد داستان دلورس و ویلیام ؛ کمی سخت هست بشه گفت که مطمنا توی فلش بک از گذشته هستن و یا در حال ؛ ولی خب براساس نظریه که بقیه دوستان دادن ؛ و اینکه اون شخصیتی که توی قطار باهام همسفر شدن رییس دزدا ؛ توی خط داستانی که مرد سیاه پوش ( اد هریس) کشته شد توسط مرد سیاه پوش ولی خب توی خط داستانی دلورس و ویلیام زنده بود ؛ ولی خب بازهم از اینور قصیه میتونیم بگیم که رییس دزدا رو ترمیم کردن و برگردوندن توی داستان ؛ ولی خب هرچه هست دلورس توی یک خط داستانی هست ؛ از اون طرف رسیدن دلورس به اون صلیب که باعث درگیری ذهنیش که از ارنولد برمیگشت شد ؛ اینجا این صلیب توی خط داستانی حال و امروز میتونه باشه . واقعا نمیشه گفت خط داستانی گذشته یا حال هست این 2 شخصیت و ابهامات زیادی داره و سریال توانسته به خوبی مغز همه مارو به چالش بکشونه .

و اما در مورد فورد و برنارد ؛ با شوکی که اپیزود قبلی به ما داد و اینکه برنارد هم یک ربات هست ؛ کاملا وارد دنیای غرب شدیم ؛ که هرکسی میتونه ربات باشه و دنیای غرب خدایانی داره و داستان ها و جنگ هایی در اینده ؛ برنارد در واقع فکر میکنم همراه دلورس و جزو پیشرفته ترین ربات هایی باشه که ساخته شده توی دنیای غرب ؛ برناردی که هوشمندی بسیار بالایی داره بسیار روش انسانی و معقولی رو پیش میبره ؛ و دقت کرده باشین به غیر از زمانی که از مرگ تریسا ناراحت بود ؛ هیچوقت خشمگین و عصبانی با اون شدت نشده بود ؛ ولی خب وجه انسانی بسیار بالایی که فورد بهش داده که شامل عشق و انزجار و ... میشه باعث شد که از مرگ تریسا به شدت داغون بشه ؛ و خب فورد اون حافظه که مربوط به تریسا بود رو پاک کرد ؛ ولی فکر میکنم در پس ذهن برنارد بازهم همانند بقیه میزبان ها اشارات ارنولد هست و ارنولد هوشمندی و یاداوری گذشته او رو بهش گوشزد میکنه . فورد با سیاست ترین و قدرتمند ترین خدای این دنیای غرب هست به نظر من ؛ و انتونی هاپکینز به معنای واقعی نقش در اورده و میشه گفت با این سن سال تحسین برانگیزه و این قدرت بازیگریش رو نشون میده .

اینکه توی یک شات سریع مرگ السی نشون داد ؛ ولی خب السی توی اون جای متروکه یه حقایقی رو فهمید ولی مشخص نشد جریان چیه ؛ و خب نمیشه گفت که هنوز مرده .

و سوال اخر واقعا ارنولد کیه ؟ و چه اتفاقی افتاده که ارنولد هنوز وهم در ذهن میزبان ها داره که باعث اختلال فکری و ذهنی اونها میشه و وایت و داستانش و هزارتوها تا کجا ادامه پیدا میکنن ؟ منتظر جواب ها هستیم در اپیزود های بعد .

[lady snow]

اینکه آرنولد کیه؟ به نظر من اون هنوز زندست و در یکجایی از پارک داره زندگیشو میکنه و آزمایشگاه پنهانی داره:Smiley36:

[ESR]

خیلی اتفاقی بهش برخورد کردم و نمیدونم اصلا ربطی داره یا نه..
ولی خب به نظرم خیلی شبیه هزارتوی سریاله!
شما هم ببینید..
https://www.cornwalls.co.uk/photos/rocky-valley-labyrinth-4099.htm

[Admini3trator]

اینکه خط داستان میو غیر منطقی شده رو قبول دارم و امیدوارم سازنده ها جواب منطقی براش داشته باشن ! ولی اونجا که اون دونفر حافظه شو فرمت نکردن کاملا قابل پیش بینی بود و غیر از این کاملا برای سازنده های سریال حماقت بود ! چون با از کار انداختن میو کلی از خط داستانی سریال و تایم سریال بیهوده میشد و میشه گفت بیننده ها رو سر کار میزاشت !
البته فکر کنم اگه حافظه شو فرمت هم میکردن اتفاقی واسه میو نمیوفتاد ! چون تا اونجا که میدونیم روباتهای آرنولد حافظه شونو از دست نمیدن ! شاید هم اون ژاپنیه با علم به همین موضوع جرات این انجام کارو (فرمت حافظه) نکرد !

[KEVIN GARVEY]

چند وقت پیش که فهمیدم سریال از رو فیلمی به این نام ساخته شده و چندین دوره رو تو خودش داره مثل روم و همین دنیای سریال، با خودم میگفتم نکنه فصل بعد یه داستان دیگه با یه دوره تاریخ دیگه باشه که اونم سازنده ها انگار گفتن فصل دوم کلا فرق داره داستانش با فصل اول.

اگه اونجوری بشه چه آشوبی میشه انصافاً

چه عجب پستم رفت

[smh2011]

سریال سرشار از نکته هست جوری که باید هر 20 دقیقه رو که میبینی یکم استراحت کنی و بعدش ادامه بدی. نولان و آبرامز هر کدوم سبک و سیاق خودشون رو دارن و توی هر فیلم و سریالی که دخیل باشن -فرق نمیکنه چه سمتی داشته باشن- امضا خودشون رو روی کار میزنن. اینجا هم شاهد امضاهای خیلی زیادی از جفتشون هستیم. اینکه کلن دوگانگی های زیادی رو مثل همه کار های نولان شاهد هستیم و سریال سرشار از نماد های مختلف اومانیسم هست( کلن آبرامز نماد گرای قهاری هست) و اینکه مثل لاست و بقیه کار های آبرماز به هر سوالی که پاسخ داده میشه حداقل 2 تا سوال جدید مطرح میشه.

توی این اپیزود هم سوال های زیادی رو جواب دادن و بالطبع سوال های زیادی هم مطرح شد. هم نشونه های زیادی هم برای اثبات و هم برای نفی فرضیه چند خط زمانی دیدیم . الان اصلی ترین مسائلی که جدا از بحث تعدد تایم لاین ها وجود داره اینا هست:

* چه بلایی بر سر السی اومده؟
* مرد سیاه پوش چجوری و چقدره که آرنولد و فورد رو میشناسه و کلن از اسرارشون خبر داره؟
* چرا 2 تا تکنسین اینقدر به میو کمک میکنن؟ ( چن تا دلیل و استدلال توی هر قسمت آورده میشه ولی هنوزم اونقدر که باید قانع کننده و محکم نیست )
* بابای دلورس که الان به منبع اطلاعات قوی هست چجوری وارد داستان میشه ؟ ( به شدت مهم و تعیین کننده میتونه باشه)
* هزارتو چی هست کار کی هست و چجوری داخل سر میزبان ها هست و مرد سیاه پوش باهاش چیکار داره؟
* حافظه برنارد کامل پاک شده و این تا چه حد میتونه به ظررش باشه؟

پ.ن: یه جورایی الان شاهد دو تا خدا هستیم یکی فورد که خدای از جنش انسان و یکی هم میو که خدای از جنس میزبان ها هست و میتونیم در آینده شاهد جدال 2 خدا باشیم (توی Person of Interest هم نولان و آبرامز 2 فصل کامل روی تقابل خدایان از جنس ماشین مانور دادن. یه جورایی اون مثل دست گرمی برای نوشتن این سریال به نظر میاد)

پ.ن2: میو که به میزبان ها دستور میداد یاد کیل گریو توی جسیکا جونز میفتادم.

[mrtash]

دوستان بیش از اندازه درگیر معماهای سریال شدن بارها اثبات شده که در انتهای سریالهایی این چنین بیشتر این معماها بی جواب میمونه و فقط برای پیچیده تر کردن و جذابیت بیشتر سریال ارائه میشه و فقط به بخشی از این معماها که نیاز سریاله جواب داده میشه (همچون لاست و فرینچ و ...که هزاران سوال بی پاسخ داشتن)

[Sajadm98]

به نظر من دیگه خیلی شور راز های سریال و در آوردن
فقط راز های شخصیت میو میتونه کمی هیجان به سریال بده

[Forda]

به طور کلی سریال نظرم رو جلب کرده اما متاسفانه داستان میو بدجور داره تو ذوق میزنه!!! تو اپیزود های اول کوچکترین انحراف میزبان ها رو تیم کنترل رصد میکرد و سریع رسیدگی میکردن اما در چند اپیزود قبل میو هر کاری خواست کرد!!! اب از اب تکون نخورد...