The Leftovers | بحث و تبادل نظر پیرامون فصل سوم و پایانی سریال

[MaMaLoM]

http://picoup.ir/images/74788984431136823351.jpg



در این تاپیک می توانید پیرامون فصل سوم و پایانیِ سریال The Leftovers (http://www.imdb.com/title/tt2699128) بحث و تبادل نظر کنید. لطفا برای جلوگیری از اسپویل شدنِ داستان برای دیگر کاربران، عدد اپیزود مورد بحثتان را در ابتدای پست ذکر کنید و در صورت لزوم از تگ اسپویلر استفاده نمایید.




(http://tvworld.info/showthread.php?t=48030&p=221361#post221361)

.:dl-topic:. (http://tvworld.info/showthread.php?t=48030&p=221361#post221361).:sub-topic:.
(http://tvworld.info/showthread.php?t=48072)

[Raylan Givens]

http://s9.picofile.com/file/8291929000/tlo.jpg


به احتمال خیلی زیاد که میاد پایین‌تر. ولی همین که #منتقدین لفت‌اورز رو تحویل گرفتن خودش خیلی حرفه :دی

[.Ven0m.]

http://s9.picofile.com/file/8291929000/tlo.jpg


به احتمال خیلی زیاد که میاد پایین‌تر. ولی همین که #منتقدین لفت‌اورز رو تحویل گرفتن خودش خیلی حرفه :دی





منتقدین برن به درک :Smiley35:
فصل دوم متاش 80 ـه ، درصورتی که لیاقتش 98 ـه -__-

[Raylan Givens]

منتقدین برن به درک :smiley35:
فصل دوم متاش 80 ـه ، درصورتی که لیاقتش 98 ـه -__-


من که هیچوقت به نظر منتقدها و امتیازات و اینجور مسائل اهمیت ندادم و نمیدم. یادمه فصل آخر جاستیفاید که پخش شد 80 گرفت، همون‌موقع got هم که پخش شد 90 گرفته بود، اونجا بود که به عمق فاجعه پـی بردم :دی ولی برام جالب بود، چون تا جایی‌که یادمه این سریال زیاد تحویل گرفته نمیشد. تعداد نقدها رسید به 15 و هنوز 98 ـه؛ سیزده تا 100، دو تا هم 90.

[KOOROSH]

این تنها سریالیه تو این چندین سال حضورم در فروم ، اشتیاقم رو با عکس پروفایل عوض کردن نشون میدم

نظر منتقدا هم اصلا مهم نیست و فقط خودشونو بی ارزش کردن در فصل های قبل :Smiley69:

[Raylan Givens]

http://picoup.ir/images/29181483959698167237.jpg

خب. قسمت عجیبی بود. مثل قسمت آغازین فصل دوم. کلی سؤال ایجاد کرد. اول اینکه هدفش از اون تیکه‌ی آغازین که مربوط به سال 1844 بود، چی بود؟ بعدش یه فلش‌فوروارد زد به سه سال بعد. حالا توی این سه سال چه اتفاقاتی افتاده؟ اول اینکه زن جان، اریکا کجاست؟ الان جان عاشق لوری شده. دوم اینکه سر بچه‌ی نورا، لیلی چی اومده؟ یا اونجایی که کوین داره داستان آشناییش با لوری رو تعریف می‌کنه و آخرش میگه کار خدا بوده، چرا همه یهویی پوکرفیس شدن؟ یا مثلاً اونجایی که می‌پره توی آب و غسل تعمید داده میشه و بعد [چون کارش نمایشی بود و می‌خواست اوضاع رو تحت کنترل در بیاره؟] به پسره میگه این حساب نبود، و چند ثانیه بعد با خون دین، غسل تعمید داده میشه؛ معنایی داشته این قضیه؟ :دی


و می‌رسیم به مهمترین بخش قسمت اول.

http://picoup.ir/images/41922220701987008052.jpg

سکانس پایانی که فلش‌فورواردی بود به دوران پیری نورا در استرالیا که زنه، سارا خطابش کرد و گفت اسم کوین برات معنا [ارزش]ـی داره؟ نورا هم گفت نه. و قضیه جایی جالب‌تر میشه که یه نگاه به اسم قسمت‌های آغازین و پایانی این فصل بندازیم:

قسمت اول: The Book of Kevin
قسمت هشتم: The Book of Nora


حالا از داستان که فاصله بگیریم؛ نماها، رنگ‌بندی، فیلمبرداری، و موسیقی متن چقدر عالی بود، مخصوصاً اون اوایلش. فلش‌بک‌های نیم‌ثانیه‌ای هم خیلی خوب بود. بعد از BCS دومین پریمیر قدرتمند چند روز اخیر بود. منتظر پریمیر فارگو و باش هم هستیم :دی



http://picoup.ir/images/52598477884530194493_thumb.jpg (http://picoup.ir/viewer.php?file=52598477884530194493.jpg) http://picoup.ir/images/34320185854827541015_thumb.jpg (http://picoup.ir/viewer.php?file=34320185854827541015.jpg) http://picoup.ir/images/96306481610222856084_thumb.jpg (http://picoup.ir/viewer.php?file=96306481610222856084.jpg) http://picoup.ir/images/64225002997013245502_thumb.jpg (http://picoup.ir/viewer.php?file=64225002997013245502.jpg) http://picoup.ir/images/04094006252946808709_thumb.jpg (http://picoup.ir/viewer.php?file=04094006252946808709.jpg)

[Raylan Givens]

http://picoup.ir/images/19659781219182469372.jpg


Inside ‘The Leftovers’ Premiere: Director Mimi Leder Answers Our Burning Questions
(http://www.thedailybeast.com/articles/2017/04/16/inside-the-leftovers-premiere-director-mimi-leder-answers-our-burning-questions.html)

خب، این مطلب رو هم وقت کردین بخونید. با Mimi Leder که از فصل اول یکی از تهیه‌کننده‌های اجرایی سریال بوده و این قسمت رو هم کارگردانی کرده، مصاحبه کردن. بیشتر سربسته حرف زده. ولی حرف‌های جالبی زده. یکی اینکه اون سکانسی که کوین خودشو داشت با مشما، خفه می‌کرد، جلوه‌ی ویژه و از اینجور داستانا نبوده و اون سکانس رو واقعی گرفتن که خیلی هم نفس‌گیر و خطرناک بوده. یا اینکه اون افرادی که اولش نشون داد The Millerites بودن. میلریت‌ها به هواداران ویلیام میلر گفته می‌شده که یه واعظ آمریکایی بوده و معتقد بوده که حضرت عیسی مسیح در سال 1843 که پایان دنیا خواهد بود، دوباره ظهور می‌کنه.




http://picoup.ir/images/97714207767766085764.jpg


به این تاریخ‌ها هم دفت کردین؟ 16 آپریل همون تاریخیه که این قسمت پخش شد :d

[Heisen-berg]

چه خوشحال بودم از بازگشت دِرِک ، چه زود حذف شد :Smiley104:
اما مهمتر موضوعی که درک به کوین اخطار داد ، ماجرای سگ ها ، که به نوعی از فصل یک شروع شده و حالا هم شکل جدیدی گرفته ، یعنی چی واقعا ؟ :Smiley39:

اون سکانس اخر هم که دیگه خیلی عجیب بود :Smiley10: من از لوکیشینی که نورا طی کرد حدس میزنم ، استرالیا بود

امید وارم در اینده جِیل رو هم بیشتر ببینیم ، خیلی کیوت هستند ، ایشون :Smiley41:

+ منتظر بازگشت بابابزرگ هم هستیم.

[Hossein_124]

قـسمت اول
------------
http://up.trolls.ir/uploads/14926921903171.jpg

نمیـدونم با چی شروع کنم صحبت کردن درمورد این اپیزود رو، واقعاً نمیـدونم. چقدر سوال پیش اومد، چقـدر تغییرات داشت، چقـدر همه چیز عوض شد. همه ی سوال هایی که پیش اومد رو هومن تو پستش گفت. سـریال که شروع شد با یه سالِ دیگه و یه فضـایِ جدید شروع شد تا جایی که من شک کردم سریال درست رو دانلـود کردم یا نه و واقعاً مثل اوایل فصل قبل شد و یـه سـوال بزرگ رو جـلوی بیننده گذاشت؛ چـرا این زمان و قـضایا؟! که خب مطمئناً تو اپیـزود هایِ بعدی مشخص میشه چـرا.

تو ایـن سه سال معلوم نیست چیـا گذشت ولـی همه چیـز قشنگ از این رو به اون رو شد، سکـانس پایانیِ فصل دوم قشنگ نوید این رو میداد یـه آرامشِ کوچیک همه داشته باشن حتی اگر برای یک روز باشه که خب جدا از اون اتفاق هایی که تو این سه سال افتاد که اصلاً خوب نبود بدون شک، بعد از سه سال همه خوشحال بودن و داشتن زندگـیِ معمولـیِ خودشون رو میکردن و آرامـشی بود. داستان شروع میشه و همین اولِ کـار سـه نفر اصلاً نیستن! زنِ جـان، بچـه ی نـورا و کویـن، و ایـوی که خب ایوی انگار مُـرده ولی واقعاً با اون حرف هایِ جان آدم یکمی هم که شده شک به دلش راه میده.

کـوین و تـام فکر نکنم تاحالا انقدر بهم نزدیک بوده باشن از نظـرِ رابطه یِ پدر و پسری، مَـت مثل همیشه زده به سـرش و زنش هم دیگه طاقت نداره، جیـل رفته از خونه و تنها زندگی میکنه و برگشتش بـرای تولـد تام خیلی خوب بود، همه چیز حـسِ خوب و درستی داشت، در عیـن حال حـسِ آشوب و دیـوانگی.

http://up.trolls.ir/uploads/149269253614751.jpg

فـکرشم نمیکردم این زن نـورا باشه و حـالا شد سـارا، چه اتفاق هایی افتاد معلوم نیست، کوین چیکار کرد که نـورا به اسمش دیگه اهمیـت نمیده، چـرا نورا تو استرالیا هست جـایی که پـدرِ کوین بود، چرا کبوتر هایی که نـامه به پاهاشون بسته ـس رو جمع میکنه؟(دقیقاً مثل اون کبوتر هایِ سکانس ابتداییِ این قسمت). واقعاً نمیـدونم چی بگم و چی فکر کنم، لـذت میبره آدم از اینکه ذهنش انقدر درگیر میشه. حـسِ نـابی رو بهم منتقل میکنه این سریال، حسی که هیچ سـریالی تا حالا بهم منتقل نکـرده بود.

[yaldakh]

شروعش بازم جالب بود مثل فصل پیش که بازم یه زن قبیله ایه قدیمی بود که مار گزیدش این فصلم این گروه که خیلی شبیه آمیش ها بودن
سر بچه ای که تام آورده بود و نورا و کوین گرفتنش چه اومده:Smiley39:زن جانم فکر کنم سر همین قضیه دخترش ترکش کرد یا سه سال پیش تو همون آتش سوزی چیزیش شد
فکر میکردم شروع این فصل استرالیا باشه
قضیه سگ هایی هم که آدم شدن هم جالب بود
و چقد آهنگ این سریال رو دوست دارم یک ساله زنگ موبایلمه

[P-R-I-N-C-E]

اقا خود کوین فهمیده نمیمیره
هم سر خفه کردن هم سر سم اب . اصلا به خاطر همون رفت تو اب از ابم خورد

[MeHr@n]

مثل همیشه عالی بود و کلی سوال واسه بیننده ایجاد کرد:Smiley35:



دوم اینکه سر بچه‌ی نورا، لیلی چی اومده؟
مگه اخر فصل دو روی پل نیافتاده بود همه هم داشتن رد میشدن ازش و احتمالا همون جا مرده

[Nevah]

بنده هنوز فرصت نکردم فصل دوم رو ببینم و چیز زیادی هم از فصل اول بیادم نیست
اما یه نکته دلمو شکست اونم تغییر پوستر یا همون اسلایدر ترجمه این اثر بود با اینکه هممون میدونیم داستان چیه و کار تیم طراحی بی نظیره اما حیف شد اون پوستر را نتونستیم استفاده کنیم
متاسفانه همیشه ما ها ادم های معمولی باید کوتاه بیایم
بهر حال با تشکر از تیم دانلود ترجمه و گرافیک که این کار و به صورت هماهنگ و گروهی انجام دادند
:Smiley17:

[MaMaLoM]

مگه اخر فصل دو روی پل نیافتاده بود همه هم داشتن رد میشدن ازش و احتمالا همون جا مرده

نه اونجا نورا سریع رفت بالا سرش و برش داشت از زیر دست و پا ... تازه تو سکانس آخر همون اپیزود که همه جمع شدند داخل خونه‌ی کوین، لیلی تو بغل نورا بود ...

[Duran]

اقا خود کوین فهمیده نمیمیره
هم سر خفه کردن هم سر سم اب . اصلا به خاطر همون رفت تو اب از ابم خورد

به نظرم مسئله دیگه این هست که کوین متوجه شده در حالت بین مرگ و زندگی یه سری مسایل براش روشن میشه .
لفت اورز بهترین شروع فصل بوده بنظرم و خیلی دقیق جزئیات رو درنظر گرفته ... احتمال زیاد یکی از خاطره انگیزترین فصل آخرها خواهد بود

[KING STANNIS]

اپیزود اول

چ فازی داره این سریال دیدن چهره کوین بعد این مدت و ریش زیادش خیلی خوب بود.استارت عالی بود و با سکانس تیراندازی دین و ترکوندن ماشین و کله دین بسی لذت بردم.قضیه این کتابه هم جالبه.نمره این اپیزود 9.

[Hossein_124]

http://up.trolls.ir/uploads/149285111752271.jpg

The Leftovers 3x02 Promo "Don't Be Ridiculous" (http://www.namasha.com/v/aSqkg7Rp)a


Storm is Coming..a

[aliys73]

من مطمئنم این سریال تموم بشه بخشی از وجودم باهاش جدا میشه
مخصوصا با موسیقی متنش که پرواز میکنم باهاش
کاش فصل آخرش نبود :Smiley19:

[Raylan Givens]

http://picoup.ir/images/11023357432817575613.jpg


قسمت دوم عالــی بود :Smiley10: Carrie Coon دوباره ترکوند. مکس ریکتر هم دوباره ترکوند. تیتراژ آغازین هم که واسه همون فصل دوم بود، فقط آهنگش رو عوض کرده بودن. که آهنگ سریال پرفکت استرینجرز (http://mp3pn.biz/song/2643343/David_Pomeranz_-_Nothing_s_Gonna_Stop_Me_Now_From_Perfect_Stranger s/) بود. سیتکام دهه‌ی 80 و 90. که Mark Linn-Baker یکی از نقش‌های اصلی این سیتکام هم توی این قسمت، حضور داشت :دی فصل اول هم پدر کوین این قضیه رو بهش گفته بود که چهارتا از بازیگرهای اصلی این سریال ناپدید شدن. بعدش هم مشخص شد که Mark Linn-Baker از این قضیه استفاده کرده تا مرگ خودش رو جعل کنه و فرار کرده به مکزیک.


شایعه هم شده که توی این 6 قسمت باقی‌مونده، هر قسمت یه آهنگ برای تیتراژ پخش میشه.

[Duran]

همین الان تماشا کردم ....بسیار عالی ..
بنظرم بازم یه حس تعلیق خوشایند رو به بیننده منتقل کرد . خوبی این سریال همین نکته های کوچکش هست .
یه مقدمه برای تعقیب داستان در استرالیا .
من به شخصه هرقسمت رو دوبار تماشا میکنم . فردا تکرار :Smiley35:

[Hossein_124]

http://up.trolls.ir/uploads/149338827033012.jpg

چقـدر فوق العاده داره پیش میره این فصـل؛ تا حالا دو قسمت عالـی رو دیدیم. دقیقـاً مثـل فصـلِ آخر بلـک سـِیلز داره میشه که بی نقـص بود، تا یه سـریال فراموش نشدنـی رو به جـا بزاره. تو این قسمت به چندتا سوال جواب داده شد و در عوض چندتا سـوال اضافه کرد. Carrie Coon هیچ حـرفی درمورد بازیش برای گفتن نزاشت، واقعا فوق العاده ـس، چه بازیگر طبیـعی و محشریه این بشـر، همیشه اون حسی رو که بایـد به بیننده منتقـل میکنه.
تایم لایـن این فصـلِ سریال آدم رو دیـوانه میکنه، داری یه چیـزی رو میبینی بعـد یهو میره سـراغ آینده و یه چیزایی نشون میده که کلـی سوال باقی میزاره لعنتی، آخـر این اپیزود هم مثل اپیزود قبل آینده رو نشون داد و این بار چندتا تا زن دنبال کویـن بودن که کویـن اشتباه رو فکر کنم گرفتن ولی نکته ای که اینجا ذهنمو درگیر خودش کرد اینه که وقتی پـدرِ کوین رو نشون دادن دقیقاً تو همون سن و شکلی بود که ما الان در زمان حـال میشناسیم و اگه اون آینده بود پس چـرا هیچ تغییری نکرد و اگـر آینده نبود اون زن ها تو استرالیا برای چی دنبال کویـن بودن و از جونش چی میخـواستن؟!

مـوسیقی متن هم مثل همیشه با هنرنمایی مکـس ریـکتر بـی نقص بود و به نظرم به درکِ سکانس خیلی کمک میکنه. آدم از یه سریال که اینطور داره پیـش میره و بیـننده رو همیشه میخکـوب میکنه چیز بیشتری هم میتونه بخواد؟! واقعـاً دیدن این سـریال لـذتِ نابی رو به آدم منتقـل میکنه.

[Hossein_124]

http://up.trolls.ir/uploads/149340109951091.jpg


The Leftovers S03E03 Preview - Crazy Whitefella Thinking (http://www.namasha.com/v/YbfgGhzf)



I Used to hear voices and the voices said; what do you looking for?a
So I Said "Purpose"a

[Duran]

.

خب قسمت سوم هم دیدیم ... از اونجایی که نظری ندیدم حدس میزنم رضایت دوستان در این قسمت کمتر برآورده شده باشه .
انقدر این سریال در هر قسمت ما رو شگفت زده کرده که شاید بنظر بیاد این قسمت کمتر هیجان انگیز باشه ... اما.... اما..
مخالفم .... این قسمت یکی از مهمترین قسمت ها هست که هیجانش در قالب دیالوگها حضور داره ...
نمیخوام داستان رو بگم فقط از دوستان تیم ترجمه خواهش میکنم سریعتر این قسمت رو ترجمه کنند تا بقیه دوستانی که از زیرنویس استفاده میکنن وقتی این قسمت رو تماشا کردن در انتهای اپیزود با دهان نیمه باز به فکر فرو برند.
واقعا قسمت هیجان انگیز و بسیار مهمی هست .یکی از قسمتهایی که ارتباط بین وقایعی که قبلا دیدیم روشن میشه و البته سوالهای جدید هم طبق معمول مطرح میشه.
.

http://s8.picofile.com/file/8293705934/left.jpg

.

این قسمت بر محور بازی Scott Glenn ( پدر کوین ) رئیس پلیس قبلی ، مثال زدنی بود .... خیلی جاها منو یاد فرنک گلگر در سریال Shameless انداخت.

[Hossein_124]

قـسمت سـوم
---------------
http://up.trolls.ir/uploads/149379753243391.jpg

سـه قسمت و سـه پـایان بـندیِ دیـوانه کننده! تو این سه قسمت علاوه بر روند فوق العاده یِ هر اپیـزود و داستانش، سه پایان بندیِ نـاب رو شاهد بودیم به نظرم، چند دقیقه ی آخر این اپیـزود با موسیـقیِ همیشه بی نظیرِ مکس ریکتر خیلی محشـر بود. روشن شد که سکانس پایانیِ قسمت قبل تو زمان حال بود و اون زن کی بود و چی میخواست و چـرا اونکـارو کرد. تو این اپیـزود از دوتا سکانس خیلی لذت بردم، اولیـش سکانسی که کوین برای سانـدِی داستانش رو تعریف میـکرد و دومی هم سکانس پـایانی و تعریف کردن داستان از زبـان گـریس، واقعاً قشنگ آدم حـس میکنه همه چیز رو با این نحـوه ی روایتِ داستان.
بازیگرایِ این سریال واقعاً هرکدومشون فوق العاده ـن، یه اپیـزود یک ساعته رو اختصاص میدن به یه نفر و هیـچ افتـی رو شاهد نیستیم. Scott Glenn چقـدر خوب بود، تا حالا اینطور بهش پرداخته نشده بود تو سریال و همیشه برای دقایقی فقط حضور داشت ولـی یک اپیـزود یک ساعته یِ عالـی رو به نمایـش گذاشت. قسمت بعد هم فکر کنم دیوانه کننـده ترین اپیـزود تا الان بشه با این پـرومویی (https://www.youtube.com/watch?v=ihEkxNAHCpc) که من دیدم.

[Duran]

.
و قسمت چهارم ......

وضعیت من الان اینه : هفته بعد چی میشه ..... یعنی ممکن هست علیرغم اعلام قبلی مبنی بر اتمام سریال در این فصل ، تصمیم گرفته بشه این سریال رو به سه فصل ختم نکنن ..


در هر قسمتی که Justin Theroux و Carrie Coon با هم در صحنه های پر چالش حضور پیدا میکنن باید شاهد اوج بود ....
یکی از دیدنی ترین اپیزودها ..... تاثیرگذارترین بازیها ...... چالشی ترین داستانها .... و نوستالژیک ترن موزیک ها در کل سریال .

سرنخهای کوتاه و رمزآلود و داستانهای بزرگ هر دفعه غافلگیرمون میکنه ..



http://s9.picofile.com/file/8294392268/lot.jpg

استعاره ها از اولین دیالوگها ، زمانی که کوین و نورا قصد دارند باتفاق از گیت خروجی خارج بشند شروع میشه
مامور فرودگاه : You two together ?
کوین و نورا با حالتی ناشی از دستپاچگی به همن نگاه میکنن و کوین میگه : Yes we are
مامور فرودگاه : Australia , huh? Long trip
در جائیکه نورا تصمصم میگیره در صف بازرسی متفاوتی قرار بگیره و کوین میخواد با اشاره به اینکه پلیس هست براش استثناء قائل بشن تا
بتونه در کنار نورا و همون صف بازرسی قرار بگیره، مامور فرودگاه به عنوان نیروی فائقه یادآور میشه :
Then you can't go with her
و نورا با رفتار خاصش در زمانی که نمیخواد چیزی رو به کوین توضیح بده میگه :
I'll just see you on the other side,okay

دارم فکر میکنم بعد از The Leftovers به این راحتیها نمیشه سریالهای معمولی رو دیگه تماشا کرد

[Irish]

من زیاد عادت ندارم یه سریالی رو دو بار ببینم حتی یه اپیزود دوست ندارم یه کتاب رو دو بار بخونم و... و به نظرم این شاهکار کاری کرد که من دو باره بشینم و ببینمش. محتوای حرف من اسپویلر هست و بلد نیستم چجوری اسپویلر آلرت بدم اینجا ولی دارم میگم که اگه سریال رو ندید اید ادامه مطلب رو نخونید.
نمیدونم اسمش رو چی بزارم یه چیز ماورایی یا یه اتفاق ولی هرچی که هست خیلی دقیق داره کار خودش رو انجام میده. کوین اشتباه میکنه ایوی رو تو تلوزیون میبینه و دنبالش میره و میره همونجایی که تلوزیون داشت ایوی رو پخش میکرد و باباش که اتفاقی چندین ماهه گم شده میبینتش و پیداش میکنه. خوب تا اینجا مشکلی نیست ولی چیزی که من میخوام بگم یه چیز عجیبه. وقتی دقیقه ۱۴ هست فکر کنم که ایوی رو نشون میده تو تلوزیون یه پلاکارد دستشه که نوشته Surrah 81 همونجوری که میدونید توجه من رفت به سمت سوره! خیلی واسم جالب بود سوره ۸۱ یعنی چی؟ گفتم شاید منظورش قرآن باشه رفتم قران رو باز کردم اگه فهمیدید سوره ۸۱ چی بود؟ التکویر!!!
هنگامی که آفتاب تابان تاریک می شود
و ستارگان آسمان تیره می شوند
و کوه ها به رفتار آیند

وااای فقط اینجا رو نگاه کنید
آیه ۷
و هنگامی که از دختران زنده بگور شده بازپرسند
که آن بی گناهان را شما به چه جرم و گناه کشتید؟

فکر کنم اگه من اشتباه نکرده باشم خیلی از مسائل رو فهمیدم و فهمیدم لفت اورز چجوری قراره تموم شه. واسم خیلی عجیب بود

[Hossein_124]

قـسمت چهـارم
----------------
http://up.trolls.ir/uploads/149433545635611.jpg

وقتی رسیدم به آخرایِ ایـن اپیزود به خودم گفتم "ایـن سریال داره منـو دیوانه میـکنه و من خـوشم میاد". واقعاً وقتی لفـت اورز تموم بشه نمیـدونم باید چنین حسی رو با دیدن چی یا انجام دادن چه کـاری تجربه کنم. ایـن قضیه ی رفتن پیش کسایی که ناپدید شدن هم داره نـورا رو قشنگ دیـوانه میکنه، وقتی که ردش کردن و برگشت به هتل و اونطور که عصبی شد و سیـگار میکشید حس کردم نـورا نمیخواست مچشون رو بگیـره، نورا واقعاً میخواست این کارو تجـربه کنه، در واقع نـورا میخواست باور کنه که میتونه بره پیـشِ بچه هاش و اون عصبانیت برای این نبود که نتونست کلاهبرداریشون رو ثابت کنه بلـکه برای این بود که نتونست به سـمتِ امیدی که داشت بره.
اون حرف هایی هم که کویـن به نـورا زد واقعاً داغون کننده بودن، نـورا قشنگ هنگ کرد با شنیـدن همچین حرفایی. شخصاً فکرشو نمیـکردم کویـن دلش انقدر از نـورا پُـر باشه، همیشه میدیدم که کویـن با همه چیزِ نـورا کنار میاد ولی انگـار نتونست دیگه تو خودش نگـه داره. من عاشق اون تیـکه ـش بودم که گفت "آخرین باری که همه چیزو بهت گفتم ولـم کردی و رفتی"، خیلی به جا و مناسب بود این دیـالوگ ولـی اون تیـکه که به نـورا گفت "پـس بهتره تو هم بری پیـشِ بچه هات" واقعاً دلم برای نـورا سوخت، قـشنگ نابودش کرد این یه جمـله.
ایـنکه کویـن ایـوی رو دید و اونطـوری رفت دنبالش باعث شد که پـدرش اونو ببینه و بیـاد دنبالش و چیزی که برام قابل توجه بود تیـکه ای بود که پـدرش ازش پرسیـد تنهایی؟ و کویـن هم جواب داد آره، میشه حـدس زد کویـن میخواد راهشو از نـورا جدا کنه که امیـدوارم حدسم غلط باشه و اینکارو نکنه. حالا قسـمت بعد که مَـت و لـوری و جـان دارن میان استرالیـا پیـشِ کوین ولی تا اینا برسن فکر کنم پـدرِ کوین یبار کویـن رو به کشتن بده تا با خانواده یِ گـِریس حرف بزنه. فقط چهـار قـسمت مونده، لعنـتی.

پـرومویِ قـسمت بعد: It's a Matt, Matt, Matt, Matt World (http://www.namasha.com/v/ehgRBwEl)

[KEVIN GARVEY]

یه دوستی تو انجمن تی وی سنتر خیلی نظرات عالی ای داشت تو تاپیک های این سریال. خیلی دوست دارم اگه این پست رو میخونه یه نظری هم بده در رابطه با این فصل

[alimori]

هیچ وقت فک نمیکردم leftovers به یکی از بهترین سریالای عمرم تبدیل بشه . این فصل هم تا اینجا شاهکار بوده. همه چی تو اوجه. کارگردانی، بازیگری، فیلمبرداری ،موسیقی که دیگه حرفشو نزن نابود میکنه . این جاستین تراکس و کری *** چه بازی میکنن:Smiley48::Smiley48:
آخر قسمت 4 هم که بابای کوین اومد. چه قدر خوشحال شدم این دو تا رو با هم دیدم. 4 قسمت آینده کارای این دو تا دیدنیه :Smiley35:

[عبدالله]

شاید دقت نکرده باشید که هیچ جواب درستی برای اون سوال وجود نداره! و همش دروغه!
https://goo.gl/VdOVKm

[d@vid]

شاید دقت نکرده باشید که هیچ جواب درستی برای اون سوال وجود نداره! و همش دروغه!
https://goo.gl/VdOVKm

جواب بله و خیر نیست!
تو قراره از این دنیا بری و عزیمت کنی نیازی نیست دیگه نگران بچه یا سرطان باشی با این انتخاب نشون میده که تو هنوز به این دنیا دلبسته هستی، برای همین هست که هر دو جواب توی هر دو قسمت نشون داده شد غلط هست

[.:SiSiBK:.]

مَـت مثل همیشه زده به سـرش

چرا فکرمیکنی زده به سرش ؟ شاید درست میگه؟ (البته من الان قسمت 1 رو تموم کردم به دلیل مشغله ی فراوون عقب افتادم :(( )

[Hossein_124]

چرا فکرمیکنی زده به سرش ؟ شاید درست میگه؟ (البته من الان قسمت 1 رو تموم کردم به دلیل مشغله ی فراوون عقب افتادم :(( )

چـون فصل شروع میشه و مَـت داره درباره ی کوین یه کتاب مینویسه، یه کتاب که بهش میگه ادامه یِ انجیـل؛ قاعدتاً با عقل جور در نمیاد .

و اینکه من نمیـگم کاملاً در اشتباهه، چون تو این سه فصل خیلی اتفاق هارو کویـن تجربه کرد که یه آدمِ معمولی درواقع نباید تجربه کنه ولـی اعتقاد داشتن به اینکه کویـن یه چیزی تو مایه هایِ مسیـح هست رو من قبول ندارم.

[.:SiSiBK:.]

تایم لایـن این فصـلِ سریال آدم رو دیـوانه میکنه، داری یه چیـزی رو میبینی بعـد یهو میره سـراغ آینده و یه چیزایی نشون میده که کلـی سوال باقی میزاره لعنتی، آخـر این اپیزود هم مثل اپیزود قبل آینده رو نشون داد و این بار چندتا تا زن دنبال کویـن بودن که کویـن اشتباه رو فکر کنم گرفتن ولی نکته ای که اینجا ذهنمو درگیر خودش کرد اینه که وقتی پـدرِ کوین رو نشون دادن دقیقاً تو همون سن و شکلی بود که ما الان در زمان حـال میشناسیم و اگه اون آینده بود پس چـرا هیچ تغییری نکرد و اگـر آینده نبود اون زن ها تو استرالیا برای چی دنبال کویـن بودن و از جونش چی میخـواستن؟!

من حس میکنم اون آینده نباشه. یه معمای دیگه اضافه شد :| یه چیزی هم که ذهنمو مشغول کرد اینه که چرا بچه نمیخواد :|

قسمت دوم رو دیدم کری *** عاااااالی بود . یعنی عاشقشم اینقدر که خوب بازی میکنه.

[Hossein_124]

من حس میکنم اون آینده نباشه. یه معمای دیگه اضافه شد :| یه چیزی هم که ذهنمو مشغول کرد اینه که چرا بچه نمیخواد :|

قسمت دوم رو دیدم کری *** عاااااالی بود . یعنی عاشقشم اینقدر که خوب بازی میکنه.

آره آینده نیست و تو قسمت بعد براتون روشن سازی میشه این قضـیه :دی

[ESR]

من زیاد عادت ندارم یه سریالی رو دو بار ببینم حتی یه اپیزود دوست ندارم یه کتاب رو دو بار بخونم و... و به نظرم این شاهکار کاری کرد که من دو باره بشینم و ببینمش. محتوای حرف من اسپویلر هست و بلد نیستم چجوری اسپویلر آلرت بدم اینجا ولی دارم میگم که اگه سریال رو ندید اید ادامه مطلب رو نخونید.
نمیدونم اسمش رو چی بزارم یه چیز ماورایی یا یه اتفاق ولی هرچی که هست خیلی دقیق داره کار خودش رو انجام میده. کوین اشتباه میکنه ایوی رو تو تلوزیون میبینه و دنبالش میره و میره همونجایی که تلوزیون داشت ایوی رو پخش میکرد و باباش که اتفاقی چندین ماهه گم شده میبینتش و پیداش میکنه. خوب تا اینجا مشکلی نیست ولی چیزی که من میخوام بگم یه چیز عجیبه. وقتی دقیقه ۱۴ هست فکر کنم که ایوی رو نشون میده تو تلوزیون یه پلاکارد دستشه که نوشته Surrah 81 همونجوری که میدونید توجه من رفت به سمت سوره! خیلی واسم جالب بود سوره ۸۱ یعنی چی؟ گفتم شاید منظورش قرآن باشه رفتم قران رو باز کردم اگه فهمیدید سوره ۸۱ چی بود؟ التکویر!!!
هنگامی که آفتاب تابان تاریک می شود
و ستارگان آسمان تیره می شوند
و کوه ها به رفتار آیند

وااای فقط اینجا رو نگاه کنید
آیه ۷
و هنگامی که از دختران زنده بگور شده بازپرسند
که آن بی گناهان را شما به چه جرم و گناه کشتید؟

فکر کنم اگه من اشتباه نکرده باشم خیلی از مسائل رو فهمیدم و فهمیدم لفت اورز چجوری قراره تموم شه. واسم خیلی عجیب بود

به نکته خیلی جالبی اشاره کردی..البته این ترجمه که گفتی مربوط به آیه نهم هست و نه هفت!
سوره 81،آیه 9: (آن دختر) به کدامین گناه کشته شده است.
خیییییلی خوبه این سریاااال..خدا کنه برا یه فصل دیگه هم تمدید بشه لاااقل:Smiley15:

[ESajad]

قسمت سوم
این قسمت خیلی خوب بود
بازی پدر کوین خیلی عالیه اینم واقعا یک چیزایی رو درک میکنه که کوین درک نمی کنه
چون یک جا میگه که از هشت سالگی میدونم که کوین ویژگی خاصی داره
نکته جالبی که بعد دیدن این اپیزود دیدم یاد فیلم عشق سگی اینتاریو افتادم
داستان و ترتیب اتفاقات سریال رو پس و پیش میکنه طوری که ببینده سردرگم میشه این خیلی عالیه
اگر سریال به سمتی بره که قرار کوین یک قدیس تبدیل بشه اصلا جالب نیست
کوین قدرت و ویژگی خاصی داره بیشتر حس می کنم قدرت کنستانتین رو داره که میتونه به برزخ بره
شاید برای کوین هم اینجور باشه
نکته عالی این سریال بازی خیره کننده شخصیت نوراست فوق العادست
این فصل تا اینجا دستخوش یک داستان کلی شده شخصیت ها همه به طرز عجیبی
اروم شدن و ارامش رسیدن این برای من عجیبه تو فصل قبل همه به طوری عجیبی دنبال یک هدف و ارامش بودن
نکنه اینها هم مثل لاست مرده باشند

[MaMaLoM]

اگر این سریال رو پــلـی کنید و هدفون بزارید و چشمانتون رو ببندید و اصلا به مانیتور نگاه نکنید، باز هم لذت خواهید بُــرد ... لحظه به لحظه‌اش با بهترین قطعات عجین شده ...:Smiley48:

[d@vid]

خب انفجار مشخص شد چی بود، حالا یک ایه از سوره تکویر رو بخونید که قسمت قبل بهش ارجاع داده شد!
و هنگامي كه درياها سراسر برافروخته مي‌گردند ( و گدازه‌ها و گازهاي درون زمين طوفانهاي آتشين و انفجارهاي هولناكي پديد مي‌آورند ) .‏


http://uupload.ir/files/0gef_photo_2017-05-17_20-24-06.jpg (http://uupload.ir/files/0gef_photo_2017-05-17_20-24-06.jpg)
به یاد آوردید که خدا کی بود؟

و این قسمت زمانی هست که مت داره انجیل میخونه و در پایان قسمت صحنه ایی که میبینم!
این تیکه از انجیل رو به فارسی میزارم
http://uupload.ir/files/sf7y_photo_2017-05-17_20-38-57.jpg (http://uupload.ir/files/sf7y_photo_2017-05-17_20-38-57.jpg)

و چون‌ نزد چاه‌ شیران‌ رسید به‌ آواز حزین‌ دانیال‌ را صدا زد و پادشاه‌ دانیال‌ را خطاب‌ كرده‌، گفت‌: «ای‌ دانیال‌، بنده‌ خدای‌ حی، آیا خدایت‌ كه‌ او را پیوسته‌ عبادت‌ می‌نمایی‌ به‌ رهانیدنت‌ از شیران‌ قادر بوده‌ است‌؟»
21 آنگاه‌ دانیال‌ به‌ پادشاه‌ جواب‌ داد كه‌ «ای‌ پادشاه‌ تا به‌ ابد زنده‌ باش‌!
22 خدای‌ من‌ فرشته‌ خود را فرستاده‌، دهان‌ شیران‌ را بست‌ تا به‌ من‌ ضرری‌ نرسانند چونكه‌ به‌ حضور وی‌ در من‌ گناهی‌ یافت‌ نشد و هم‌ درحضور تو ای‌ پادشاه‌ تقصیری‌ نورزیده‌ بودم‌.»
23 آنگاه‌ پادشاه‌ بی‌نهایت‌ شادمان‌ شده‌، امر فرمود كه‌ دانیال‌ را از چاه‌ برآورند و دانیال‌ را از چاه‌ برآوردند و از آن‌ جهت‌ كه‌ بر خدای‌ خود توكّل‌ نموده‌ بود در او هیچ‌ ضرری‌ یافت‌ نشد.
24 و پادشاه‌ امر فرمود تا آن‌ اشخاص‌ را كه‌ بر دانیال‌ شكایت‌ آورده‌ بودند حاضر ساختند و ایشان‌ را با پسران‌ و زنان‌ ایشان‌ در چاه‌ شیران‌ انداختند و هنوز به‌ ته‌ چاه‌ نرسیده‌ بودند كه‌ شیران‌ بر ایشان‌ حمله‌ آورده‌، همه‌ استخوانهای‌ ایشان‌ را خرد كردند.
25 بعد از آن‌ داریوش‌ پادشاه‌ به‌ جمیع‌ قومها و امّت‌ها و زبانهایی‌ كه‌ در تمامی‌ جهان‌ ساكن‌ بودند نوشت‌ كه‌ «سلامتی‌ شما افزون‌ باد!
26 از حضور من‌ فرمانی‌ صادر شده‌ است‌ كه‌ در هر سلطنتی‌ از ممالك‌ من‌ (مردمان‌) به‌ حضور خدای‌ دانیال‌ لرزان‌ و ترسان‌ باشند زیرا كه‌ او خدای‌ حی و تا ابدالا´باد قیوم‌ است‌. و ملكوت‌ او بی‌زوال‌ و سلطنت‌ او غیرمتناهی‌ است‌.
27 او است‌ كه‌ نجات‌ می‌دهد و می‌رهاند و آیات‌ و عجایب‌ را در آسمان‌ و در زمین‌ ظاهر می‌سازد و اوست‌ كه‌ دانیال‌ را از چنگ‌ شیران‌ رهایی‌ داده‌ است‌.»

لینک کامل https://www.wordproject.org/bibles/fa/27/6.htm

در مورد شیر داستان هم بگم یک شیر واقعی هست ییک ویدیو (https://www.google.com/url?sa=t&rct=j&q=&esrc=s&source=video&cd=1&cad=rja&uact=8&ved=0ahUKEwjAxqTup_fTAhUGeSYKHUi5BhoQtwIIIzAA&url=https%3A%2F%2Fwww.youtube.com%2Fwatch%3Fv%3DZk BKSOrAaCA&usg=AFQjCNFZnC6Iy5nTN3EGAJVBRCXOkGoMKw&sig2=HVW5H5F7UcBTDSKuysokZA) میزارم

[KEVIN GARVEY]

این اپیزود رو شاید بشه گفت بیشترین سکانس هاشو از کتابهای آسمانی و برگرفته از اونها دونست.
پست بالا داوود توضیح خیلی خوبی داد، سکانسهای داخل کشتی و صحنه های ه.مج.نس بازی و بقیه کارهایی که میکردن مخصوصا هم آمیزی با حیوان، شاید گناه های کبیره رو میخواست نشون بده.
صدالبته سواد و اطلاعات کافی تو این موارد ندارم.

[mr67]

نسخه کامل اون کارته

http://picoup.ir/images/99079870152722529856.jpg

و یه نکته بامزه تو تیتراژ این قسمت

http://picoup.ir/images/61999901000997986259.jpg


- Excuse me, what was your first acting gig?
+ I was a vigorous handj*b guy on the leftovers.
- What?
+ Oh, it's not p*rn. It's HBO.

[Duran]

.
مطلب زیر نقدی است از رضا حاج محمدی در باره قسمت پنجم که در آن به سکانسهای مهمی اشاره شده . نوشته طولانیست به همین خاطر تا حد امکان گزیده اون رو در اینجا به اشتراک میگذارم :
.

http://cdn.zoomg.ir/2017/5/0d2e3830-e2c1-4f6a-8d67-975dcb601563.jpg
.

در اپیزود پنجم فصل سوم اما سریال روی مت تمرکز می‌کند تا به آن سوی ماجرا بپردازد و این مسئله را بررسی کند که ایمان مطلقِ او در چه وضعیتی به سر می‌برد و بالاخره به کجا ختم می‌شود. چون این دقیقا همان چیزی است که مت را در طول زندگی‌اش روی پا نگه داشته است ....
مت در جریان این اپیزود با این سوال دست و پنجه نرم می‌کند که نکند تمام اتفاقاتی که برایم افتاده‌اند بی‌هدف بوده‌اند و فقط نتیجه‌ی شوخی مضحک نیرویی بالاتر بوده‌اند.
او در کودکی سرطان می‌گیرد و خودش می‌گوید که به خاطر دعاهای فراوانش، خوب می‌شود. اما بلافاصله پدر و مادرش در آتش می‌سوزند و او و خواهرش کاری جز ایستادن در خیابان و تماشای شعله‌هایی که آنها را در برمی‌گیرند ندارند. با این حال کماکان باور دارد که این اتفاق بخشی از خواست خداوند است و والدینش در بهشت هستند.
.

http://cdn.zoomg.ir/2017/5/13276b62-0e7b-460e-886a-be3e75b03201.jpg
.

مت باور داشت که این هم بخشی از امتحانش است. پس او که باور دارد شوهر خواهرش مسیح جدید دنیاست و درباره‌ی او کتاب هم نوشته است، به سوی استرالیا راهی می‌شود تا او را در روز هفتمین سالگرد عزیمت به خانه برگرداند. همه‌ی اینها به جایی ختم می‌شود که او همراه با یک سری روانی گناهکار روی یک کشتی گرفتار می‌شود و اینجاست که با شخص خدا روبه‌رو می‌شود.
او دیوید برتون نام دارد. برنده‌ی مدال برنز المپیک در رشته‌ی دهگانه که یک روز به‌طور تصادفی در هنگام صخره‌نوردی سقوط می‌کند و می‌میرد و دوباره زنده می‌شود و خودش را خدا می‌نامد.
ناگفته نماند که این اولین‌باری نیست که برتون را می‌بینیم، بلکه سریال طبق معمول از مدت‌ها قبل داستان او را مقدمه‌چینی کرده بود.
در اپیزود اولِ فصل دوم مردی که در جاردن بالای ستون زندگی می‌کند، نامه‌ای به مایکل می‌دهد که روی آن نوشته شده: «آقای دیوید برتون، سیدنی، استرالیا».
یا در اپیزود سوم فصل دوم، صدای گوینده‌ی خبری را در پس‌زمینه می‌شنویم که درباره‌ی ادعای بازگشت فردی از مرگ در استرالیا حرف می‌زند و یکی از شاهدان می‌گوید که او پس از بیرون آمدن از غار، به آنها می‌گوید که او همین الان در یک هتل بوده است.
در همین اپیزود لوری به این خبر اشاره می‌کند و می‌گوید: «یه دیوونه تو استرالیا می‌گه به اون دنیا رفته و نمی‌تونه بمیره».
در اپیزود هشتم فصل دوم، وقتی کوین به «آن دنیا» سفر می‌کند و در حال عبور از روی پل است، توسط دیوید برتون مورد حمله قرار می‌گیرد. برتون، او را از ماشین بیرون می‌کشد و او را درباره‌ی پتی سوال‌پیچ می‌کند. وقتی کوین به برتون می‌گوید که می‌خواهد پتی را درون چاه بیاندازد، برتون از او می‌پرسد: «رد شو یا بپر؟» کوین: «چرا باید بپرم؟» برتون:‌ «چون تو که نمی‌خوای به یه بچه آسیب بزنی». کوین می‌گوید که او بچه نیست، اما برتون مخالفت می‌کند و می‌گوید انداختن پتی درون چاه، او را تغییر خواهد داد و بعد چیزی درون گوش کوین زمزمه می‌کند که تاکنون یکی از بزرگ‌ترین رازهای سریال بوده است.
خب، حالا ما با چنین پس‌زمینه‌ای در اپیزود این هفته با دیوید برتون روبه‌رو می‌شویم و می‌دانیم که ظاهرا برتون هم مثل کوین با نیروهای ماوراطبیعه در ارتباط است.
.

http://cdn.zoomg.ir/2017/5/226d0686-5477-4f6c-a366-c69ebfbe0f6a.jpg
.
با اینکه برتون هیچ نشانه‌ای از اینکه خدایی دانا و قادر مطلق است از خود نشان نمی‌دهد، اما دیالوگ‌های رد و بدل شده بینِ مت و او این تعلیق را به وجود می‌آورد که شاید واقعا ادعای او واقعیت داشته باشد. اما برتون جواب‌های زیبا و دل‌انگیزی برای سوالات مت درباره‌ی معنای تمام اتفاقاتی که در زندگی‌اش افتاده ندارد. برتون (خدا) برای مت فاش می‌کند که کارهایش هیچ اهمیتی برای او ندارد. که تمام زندگی او چیزی بیشتر از یک جوکِ ابسورد نبوده است. عزیمت ناگهانی را فقط به خاطر اینکه زورش می‌رسیده و عشقش می‌کشیده انجام داده است. هیچ نقشه و برنامه‌ای در کار نبوده است و زندگی آدم‌ها هیچ‌وقت برای او مهم نبوده است. و در نهایت برتون درخواستِ مت برای درمان سرطانش را با یک بشکن و پوزخند جواب می‌دهد و بعدا توسط یک شیر بلعیده می‌شود. در همین لحظه مت برمی‌گردد و با لبخند رضایتی بر لب به جان، مایکل و لوری فاش می‌کند که: «این همون مردی بود که بهتون می‌گفتم». انگار دارد می‌گوید این همون خدایی بود که تمام این مدت داشتم تعریفش را پیش شما می‌کردم.
برتون می‌خواهد خدا باشد یا نباشد، نکته‌ی خوبی را به مت یادآور می‌شود. که او در تمام این مدت به خاطر خدا سگ‌دو نمی‌زده. که او به جای انسان خداترس، معتقد و فروتنی که باور دارد است، خودشیفته‌ی متکبری است که تلاش دیوانه‌وار و تغییرناپذیرش برای یافتن معنا، به درد و رنج‌های فیزیکی و روحی زیادی برای او انجامیده است. در پایان این اپیزود متوجه می‌شویم که مت با این کارهایش قصد نجات دادن دنیا یا گسترش کلام خدا در زمانِ فاجعه و بی‌ایمانی را نداشته است، بلکه تمام این کارهایش نوعی مکانیزم دفاعی برای توجیه بامعنا بودن زندگی‌اش در این هستی گسترده بوده است. مت در تمام این مدت در راه خدا نمی‌جنگیده، بلکه به دنبال راهی برای معنا بخشیدن به زندگی درب‌و‌داغان خودش بوده است.
.

http://cdn.zoomg.ir/2017/5/d968d1f6-d2a8-45d7-b261-6faf936270f2.jpg
.
وقتی مت به ناخدای کشتی می‌گوید که کار مهمی در ملبورن ندارد، به این معنی است که او بالاخره پدال ترمز را پیدا کرده است. دیگر سنگینی بار وظیفه‌ای وجود نداشته‌ای را بر دوشش احساس نمی‌کند و بالاخره برای یک لحظه هم که شده آرام می‌گیرد و بیماری‌اش را برای جان، مایکل و لوری فاش می‌کند.

[ESR]

«قسمت پنجم»

این قسمت سرشار از استعاره بود.که تک تک بهشون اشاره میکنم.
این کشتی در واقع دنیای ماست و مسافراش همون مردمانش هستند که به زودی باید اون رو ترک کنند و از این دنیا(کشتی) برن. مت هم که یک کشیش هست وقتی میبینه که مسافران کشتی(بخوانید مردمان دنیا) غرق در گناه و فساد خود هستند و توجهی به پیرامون خود ندارند سعی در ارشاد اونها داره و سعی میکنه که اونها رو از حقایقی که در اطرافشون در حال اتفاقه آگاه کنه( در اینجا به قتل رسیدن یک انسان بعنوان نماد). نکته حاِیز اهمیت اینه که اونا کاری به راست و دروغ گفتن مت ندارن(اینکه واقعا اون مرد کشته شده یا نه)..بلکه اصلا براشون اهمیتی نداره که حقیقت چیه( توی دیالوگها صراحتا اعلام میشه) و فقط سعی دارن تا جایی که میتونن لذت ببرن. و خدایی(در اینجا دیوید بورتون) که اون بالا(طبقه بالایی کشتی) نشسته و هیچ نظارتی بر افعال انسان ها نداره و در واقع اونها رو به حال خودشون رها کرده. و در دیالوگ بین مت و دیوید بورتون(خدا) سازندگان سریال اعتقادات خودشون رو به تصویر میشکن و اینکه خدا این دنیا رو بی هدف آفریده و هر کاری که عشقش بکشه انجام میده و هیچ برنامه ریزی براش نداره. و در سکانس پایانی بعد از اینکه شیر دیوید رو میخوره میگه : این همون مردی( خدا یا حضرت عیسی) بود که دربارش بهتون گفتم(قریب به مضمون).یعنی چی؟؟ یعنی اگر اون مرد راست میگفت و اگر واقعا خدا بود و قدرت داشت ( مسیحیان به پسر خدا بودن مسیح معتقدند) خودش رو از شر و بلا نجات میداد. در سکانس پایانی ما شاهده یه مت دیگه هستیم. متی که دیگه ایمانش رو از دست داده.
و در پایان اینکه..
هنر فیلمسازی یعنی این..یعنی اینکه مزخرفترین افکار رو بتونی به زیباترین شکل ممکن و در جذاب ترین قاب ممکن به خورد دیگران بدی و دیگران هم برات به به و چه جه کنن.
کاش فیلمسازای ما یک هزارم اینا بلد بودن!!!

[Arash_72]

معنیشو دقیقه 20:06 نشون میده :دی

[d@vid]

بعد از دیدن این قسمت از درون یک حس پوچی بهم دست داد
از همون لحظه اغاز سریال که یاد اولین سکانس سریال آدم می افته و خودکشی نورا و آهنگ تیتراژ که بازم در مورد خود کشی و تا لحظه اخر، آخرین خداحافظی! و دوباره سیاهی تیتراژ و صدای اب

http://uupload.ir/files/ws1h_photo_2017-05-23_10-57-00.jpg

این قسمت در مورد لوری ولی بازم باعث نمیشه نورا به چشم نیاد! همون Okey گفتنش به مت نشون میده واقعاً حقش یک جایزه هست چقدر از ته دل گفت، تا مغز استخون ادم نفوذ کرد. بالاخره رابطه خوب لوری و نورا رو مبینیم ولی چه فایده که برای اخرین بار هست.
http://uupload.ir/files/8e8p_photo_2017-05-23_10-57-14.jpg
اسامی که برای حواریون به هم نسبت میدن خیلی خیلی دقیق هست، کاملاً مشخص هست رو شخصیت کلی کار شده و گذشته و آینده شخصیت ها کاملاً مشخص هست که چنین اسامی رو بکار بردن
اگر میتونید سرگذشت حواریونی که اسم‌هاشون رو تو این قسمت گفت حتماً بخونید، مخصوصاً مریم مجدله که نورا هست
http://uupload.ir/files/b34n_photo_2017-05-23_10-57-12.jpg
و اخر اپیزود و خداحافظی اخرش ...

فقط دو قسمت تا پایان مونده! با روندی که این فصل داشت هیچ ایده ایی برای پایان داستان ندارم
پرومو اپیزود 7 (https://youtu.be/LwhPd2DIwYA)

[KEVIN GARVEY]

من از اون طرفدارایی هستم که هر فصل رو سه بار دیدم و هر قسمت فصل جدید رو دوبار. دقیقا همه دیالوگ ها و تیکه ها رو یادمه.
لا مصب از فصل اول نمیشد فصل دوم رو حدس زد و فصل سوم رو بعداز دیدن فصل دوم.

منم انصافاً هیچ ایده ای ندارم که آخرش چی میشه. لا اقل حدس اینکه کوین قدیس هست یا مسیح یا اینکه یه پایان اخرالزمانی رو شاهد باشیم همش پوچ هست.
من به شخصه تا نود درصد میگم پایان سریال رو میذارن به عهده خوده بیننده لااقل بخشی از انتها رو اونجوری میکنن.

اصلا نمیتونم واسه دو قسمت پایانی صبر کنم.

[TrUe.MadnesS]

http://picoup.ir/images/83761214559198487976.jpg

اپـــــــــــیـــزود 6 :
* * * * * * * * *
میخاستم چند تا عکس از نورا و لوری از این اپیزود بذارم که بالاتر داوود جان خوباشو گذاشت
و زحمت ما رو کم کرد پس به همین یه دونه عکس بالا نورا و مَت کنارهم بسنده میکنم :دی
ولی هر چی شات ار هر سکانس لفتاورز بذاری بازم کمه و اکثر سکانس های سریال
مخصوصا این فصلش دیـــدنیه:Smiley35: خصوصا اینکه برای این فصل نـقل مــکان کردن بــه
ملبورن استرالیا و دیدن منظره ها و سکانسهایی که تو این کشور جریان داره خودش
کلی لذت داره:Smiley10: به طوریکه ازش ممکن نیست سیربشی!*یه نکته جالب دیگه هــم
اشاره و نکات ریز و هوشمندانه سریال خصوصا تو این فصل به فصلای قبلش مثل فصل
اولشِ»نمونش:سکانس ابتدایی این قسمت یا فندک لوری که جیل تو فصل اول بهش داد :Smiley48:
*ولی مهم ترین چیزی که میخاستم بگم اینه که ممکن نیست یه قســمت رو ببینی
که توش کاراکتراش خصوصا "نورا" و "کوین" در حال گفتن یه دیالوگی و گریـــه کردن
باشند :Smiley24:و همزمان موسیقی مَکس ریکتِر هم پخش بشه و بغضت نگیره یا احساس
خفگی نکنی.http://picoup.ir/images/09635209502692061707.gifمنم مثل بقیه اصلا نمیتونم حدس بزنم دو قسمت پایانی چی قراره
بشه و سر انجام چیه ولی میدونم خیــلی سخـــته تحـــمل برای دو قسمت آخـــر و
یا بدترش : خداحدافظی با سریال حالا هر حُسنِ خِتامی میخاد داشته باشه . . . :Smiley19:

[ESR]

دوست ندارم با حرفای تکراری و لوث حس خوب این سریال رو خراب کنم ولی چیزی که حتما باید بگم اینه که:
«تک تک اپیزودهای این سریال مثل یک موسیقی دلنواز و روحبخش هستند که آدم از دیدنش سیر نمیشه!»
و احتمالا خیلی از شما عزیزان با بنده موافق هستید.

[ThunderStorm]

دوستان من تا 3 قسمت فصل اول دیدم.
منصفانه بگم هیچ هیجان خاصی سریالش نداشت و اینجور که شماها میگین منو جذب خودش نکرد.
خواستم بدونم ادامه روند تندتر و مهیج تر میشه یا وضع همینه؟

[Duran]

دوستان من تا 3 قسمت فصل اول دیدم.
منصفانه بگم هیچ هیجان خاصی سریالش نداشت و اینجور که شماها میگین منو جذب خودش نکرد.
خواستم بدونم ادامه روند تندتر و مهیج تر میشه یا وضع همینه؟

در این انجمن همه نوع سلیقه ای در مورد سریالها وجود داره ... خیلی از دوستان سریالهایی که من میپسندم رو شاید اصلا تماشا هم نکنند و بلعکس شاید من با تماشای چند اپیزود از سریالهای پیشنهادی دوستان کلش رو کنار گذاشتم .
اما باور کن Leftovers تنها سریالیه که تقریبا همه برای تماشای اپیزود بعدیش بی تابن ... من به شخصه در حال حاضر تماشای بقیه سریالها رو تقریبا کنسل کردم ، نه از روی عمد بلکه باور کن فعلا هیچ سریالی برام این کشش رو ایجاد نمیکنه . به قول یکی از دوستان همش تقصیر این Leftovers هست که ما خوره های فارگو هم داریم به فصل سه گیر میدیم که ضعیف شده .
همه از حالا تو فکر اینیم که این فصل نهایی وقتی تموم بشه ما چی میتونیم تماشا کنیم .
با این وجود بلاخره حال هوایی که تماشاگر در اون قرار داره مهمه ... شاید فعلا توی مودش نباشی و بتونی بعدتر از تماشای Leftovers بیشتر لذت ببری

[KING STANNIS]

اپیزود ۶
http://picoup.ir/images/10056700811775685456.jpg

سگه باحال بود.

[d@vid]

از اونجایی که دیگه حق سریال و کری *** و بقیه بازیگرا واقعاً امی هست در شبکه های اجتماعی کمپینی با هشتگ #leftoversforemmys راه افتاده!
اگر در تویتر فعالیت دارین با تگ کردن اکانت امی به این کمپین بپیوندید:Smiley36:
یادتون نره پارسال با وجود بیننده به شدت پایین بخاطر همین کمپین ها سریال تمدید شد!
http://www.thelivingreminders.com/
https://twitter.com/hashtag/leftoversforemmys
جایزه هم نگیره هیچی از ارزش هاش کم نمیکنه:Smiley69::Smiley36:

[yaldakh]

یه حسی بهم میگه که کوین دیگه از مرگ برنمیگرده
دیگه از اون گروه های سفید پوش خبری نیست!
سریال باید با یه بیس دینی تموم بشه طبق اشاراتش به مکتب های دینی یکی از پرودیوسرهاشم رضا اصلانه
چیزی که تو این سریال فکر کنم به نتیجه برسیم اینه که سرنوشت عزیمت کننده ها چی شد بالاخره:Smiley39:

[Raylan Givens]

http://picoup.ir/images/61668477052354827980.jpg


The Leftovers: Season 3 Episode 8: Preview - The Book of Nora
(http://www.namasha.com/v/XVybQTLE)




فصل خیلی خوبی بوده؛ به جز یه قسمت [5] باقی قسمت‌ها، عالی بوده. منتظرم ببینم سریال رو چطور می‌خوان به پایان برسونن.

[Hossein_124]

http://up.trolls.ir/uploads/149621766401781.jpg

نمیـدونم چی بنویسم اصلاً، هر قسمت انقـدر با احساسات و روح وروان آدم بازی میکنه که همیشه آدم رو به قـول معروف Speechless میزاره. این قسمت واقعاً مغزم داشت منفجر میشد از اینکه همه چیز انقدر بهم مربوطه؛ بازه هایِ زمـانی، دیالوگ ها، فلش بک ها، آهنگ هایی که پخش میشه و همه چیـز. بـدون شک بهترین قسمت این فصل تا اینجا قسمت هفتم بود، به معنای واقعیِ کلمه شاهـکار بود این قسمت. هر هفته اومدیم نوشتیم چقدر این سریال خوبه و چطور همه چیزش بی نقصه و اگه تموم بشه خیلی سخته و از این حرفا و دیگه نمیـخوام باز هم از این چیزا بگم ولی یه حقیـقت رو بگم فقط؛ مـن آمـاده نیستم با این سریال خداحافظی کنم، این حسی که موقع دیدن تک تک اپیـزود های این سریال بهم القـا میشه رو نمیخوام به همین سادگی با تموم شدنش از دست بدم، واقعاً آمـاده نیستم!

[mehrab 63]

یه حسی بهم میگه قسمت آخر نورا هم مثل کوین میره اون دنیا و برمیگرده.
قسمت آخر انگار اسمش کتاب نورا هست

[Duran]

اپیزود جالبی بود .
یکی از جذابیتهای اصلی این سریال همیشه روال رازگونه و استعازه هاش بوده .
قسمتهایی که کوین به دنیای دیگه سفر میکنه و گوشه ای از رازها رو کشف میکنه و به دنیای خودش برمیگرده همیشه از شوکهای سریال بوده .
اما این قسمت تقریبا بطور کامل کوین رو در دنیای دیگه دنبال میکنیم ، اگرچه برخی پاسخها رو شاهد هستیم اما باز هم نکات رازآلود دیگه ی مطرح میشه.
بشخصه من ترجیج میدادم روال کلی رعایت میشد و کوین در طول داستان بطور مقطعی به دنیای دیگه میرفت و برمیگشت نه اینکه یه اپیزود کامل در اون دنیا سیر کنه که در ادامه دلیلش رو میگم .
تقریبا تمامی اپیزودها در این سریال خالی از فیلر (Filler) بوده که نشان از داستان قوی هست و تولید کنندگان هم به این اصل پایبند بودند و به همین خاطر مجبور شدند در یک اپیزود مانده به فاینال بجهت روشن کردن رازهای مهم این اپیزود رو کامل به اون دنیا و سفر کوین اختصاص بدن.
به نظر من این سریال براحتی پتانسیل 5 فصل رو داشت که متاسفانه در قالب سه فصل تمام خواهد شد و از پی آمدهای سه فصله بودن این شد که سه قسمت آخر باید کل ماجرا جمع و جور میشد که مطمئن هستم به بهترین نحو خواهد شد ، با ترفندهایی جذاب ولی مغایر با روال عمومی سریال.
سریالهای مثل The walking dead که یک فصل کامل و اخیر رو تبدیل به فیلر کردن و قرار هست تا قیام قیامت پخش بشن بدون داستان منسجم ... از طرفی سریال The Leftovers با این تم زیبا ، بازیهای عالی و داستانی منسجم و جذاب در سه فصل کتابش بسته خواهد شد.

[d@vid]

پیشنهاد میکنم نقد زومجی رو بخونید و اگر حوصله ندارین کلش رو بخونید همین تیکه اخر رو میزارم

اما این اپیزود فاش می‌کند که این سریال هیچ‌وقت درباره‌ی پایان دنیا نبوده است،‌ بلکه درباره‌ی آدم‌هایی است که در آرزوی پایان دنیا هستند. چرا که ناامید شدن و دل بستن به وقوع تاریک‌ترین اتفاقات، خیلی آسان‌تر از مبارزه کردن و امیدوار بودن است. دنیا هیچ‌وقت قرار نبود به پایان برسد. بلکه این انسان‌ها بودند که در جستجوی پیدا کردن بهانه‌ای برای ادامه دادن به زندگی بدبختانه‌شان و عدم مبارزه، آن را برای خودشان سرهم کرده بودند و بهش باور داشتند. اینکه کوین رابطه‌ی عاشقانه‌اش با نورا را نابود کند همیشه خیلی آسان‌تر از این بوده که پای آن بیاستد و اگر دنیا به گند کشیده شده، به خاطر این نیست که تصمیم گرفته تا آن را به گند بکشد، بلکه این انسان‌ها هستند که خود می‌خواهند زندگی درب‌و‌داغانی داشته باشند. نه کوین، بلکه همه‌ی ما قدرتمندترین انسان‌های روی زمین هستیم و همه یک دوقلوی همسان هم داریم. قوی‌ترین سلاح‌مان عشق است و دوقلوی همسان‌مان هم انسان ضربه‌خورده‌ای که از عشق وحشت دارد. «خب، حالا چی؟» بدو تا دیر نشده نورا را نجات بده!

طرفداران سریال اصلاً نباید دنبال این باشین که 2درصد کجا رفتن و چی شدن! سریال فقط در مورد همین آدم‌هاس، همین کسانی که باقی موندن

یادتونه قسمت قبل به توماس شکاک از حواریون اشاره شد؟ یک نقاشی از توماس هست که به زنده شدن مسیح شک داره و دست تو زخمش میکنه و حالا سکانس زیر
http://uupload.ir/files/cogg_photo_2017-05-31_22-43-00.jpg

و در پایان هم fight club
http://uupload.ir/files/dwpm_dxppzt.jpg

ببخشید که عکس یکم زیاد میزارم، تازه بازم هست ولی دیگه حجم اینترنت‌تون مصرف میشه:-S

[KING STANNIS]

عجب اپیزودی بود.تاریخی.نمره کامل ده رو بهش میدم و باید بگم واقعا حیف ک فقط ی اپیزود باقی مونده.حیف ک دیگه همچنین کاری رو با این بازیگرا و این داستان نمیبینیم.امیدوارم سیزن فینال پرقدرتی داشته باشه.بابت ترجمه روان هم تشکر میکنم خسته نباشید.

[Charlie]

http://picoup.ir/images/71922038319606337859.jpg


خیلی غم انگیزه که کمتر از یه ساعته دیگه تا پایان دنیای Leftovers باقی مونده. اثر انقدر مجذوب کنندست که نمی دونم چطور باید توصیفش کرد. فقط به قاب بندی و میزانسن در تک تک سکانس ها دقت کنین. چقد خوشحال شدم این اپیزود مگ رو دیدم. واقعا کاراکتر دوست داشتنی ای داشت.

پ.ن: چطوری میشه از گروه ترجمه تشکر کرد؟ فقط می تونم بگم مرسی از نام نیکی که از خودتون به جا میذارین.

[KING STANNIS]

پرومو اپیزود پایانی

دریافت (http://s8.picofile.com/file/8296664884/The_Leftovers_S03E08_Promo_Season_3_Episode_8_Trai ler_HD_Series_Finale_HIGH.mp4.html)

[عبدالله]

در یک کلام: پرفکت!
همین! واقعا بنظرم لازم نیست چیزی دیگه ای بگیم


http://up.vbiran.ir/uploads/31835149664952743188_theleftovers.jpg

[Raylan Givens]

http://picoup.ir/images/25944153120705402755.jpg

The Leftovers saves its best for last


خداحافظی مت و نورا عالی دراومده بود؛ برای اولین‌بار حس کردم که این دو نفر واقعاً خواهر و برادرن. صحبت‌های پایانی کوین و نورا هم خیلی احساسی بود و نشون داد که این سریال، همچنین یه داستان عاشقانه هم بوده و هست. اینکه هدف سریال اصلاً شفاف‌سازی در مورد اینکه اون 2% چی شدن و کجا رفتن نبوده، واضح بود؛ فکر می‌کنم بخاطر همین هم بجای اینکه اون قضیه رو نشون بدن، صرفاً از زبون نورا داستان رو شنیدیم تا به این اصل، وفادار بمونن. همونطور که از آهنگ تیتراژ این قسمت هم که همون تیتراژ فصل دوم بود، مشخص بود » Let The Mystery Be
(http://mp3pn.biz/song/72218924/Iris_DeMent_-_Let_the_Mystery_Be_OST_The_Leftovers/)
اون اوایل هم که داستان رفت سمت استرالیا تا حدودی گیج کننده بود؛ از طرفی به خودم می‌گفتم یه دنیای موازیه، ولی بعدش می‌گفتم اگه اینطوریه، پس چرا نورا یادشه؟ بعد مشخص شد که کوین دروغ می‌گفت، چون امیدوار بود که آخرین باری که نورا رو توی هتل دید و اون حرف‌ها رو بهش زد، به فراموشی سپرده بشه و یه شروع خوب دیگه با هم داشته باشن. هدف فکر کنم این بود که بگه به‌جای اینکه در غم و حسرت از دست‌داده‌ها باشیم، قدر اونایی که برامون مونده رو بدونیم.


لفت‌اورز تاحدودی نامتعارف بود؛ دیدگاه خاص خودش رو داشت. کوبنده شروع شد، و لطیف و محبت‌آمیز به پایان رسید. احتمالاً در آینده بیشتر ازش صحبت میشه. من فقط موندم این جاستین ترو، قبل از این سریال کجا بوده؛ چرا خودی نشون نمی‌داده.

[Heisen-berg]

خب ، از قصد با ابهامات فراوان - به سبک لاست - تموم شد.

نفهمدیم که لحظه اخر نورا پشیمون شد یا نه. در واقع نفهمیدم داستانی که از اون دنیا تعریف میکنه راسته یا نه.
نظر من با توجه به اون ری اکشنی که لحظه اخر قبل کات انجام میده ، اینه که جا میزنه و داستانی که تعریف میکنه دروغه.
ما از همون فصل اول سابقه دروغ شنیدن از نورا رو سراغ داریم

اما از یک طرف دیگه

در گفت و گو نورا و کوین ، کوین اشاره میکنه که میخوای زخم م رو ببینی؟ خب اون زخم تو اون دنیا شکل گرفته بود ، طبیعتا نباید حرفی ازش تو این دنیا میزد ..
ایا نورا در واقع با کوین توی اون دنیا ملاقات کرد ؟

[d@vid]

خب ، از قصد با ابهامات فراوان - به سبک لاست - تموم شد.

نفهمدیم که لحظه اخر نورا پشیمون شد یا نه. در واقع نفهمیدم داستانی که از اون دنیا تعریف میکنه راسته یا نه.
نظر من با توجه به اون ری اکشنی که لحظه اخر قبل کات انجام میده ، اینه که جا میزنه و داستانی که تعریف میکنه دروغه.
ما از همون فصل اول سابقه دروغ شنیدن از نورا رو سراغ داریم

اما از یک طرف دیگه

در گفت و گو نورا و کوین ، کوین اشاره میکنه که میخوای زخم م رو ببینی؟ خب اون زخم تو اون دنیا شکل گرفته بود ، طبیعتا نباید حرفی ازش تو این دنیا میزد ..
ایا نورا در واقع با کوین توی اون دنیا ملاقات کرد ؟

ما هم میتونیم داستان نورا رو باور کنیم و هم میتونیم بگیم دروغه به قول خواهر روحانی "It's just a nicer story."
اون زخم کوین هم خود کوین گفتش که بخاطر عمل قلب بوده و ربطی به اون دنیا نداره، از طرفی هر دو باری که کوین به قولی به دنیای موازی سفر داشت هیچ کودوم از افراد سر جاشون نبودن مثلاً پتی سناتور بود، کوین ریس پلیس استرالیا شده بود بادیگارد رییس جمهور و ... نمیشه داستان تو اون دنیای کوین باشه و نورا و کوین برخلاف چیزی که قبلا دیدم بازهم باهم باشن.
سریال در مورد همین افرادی بود که باقی موندن حتی میتونست نورا اون داستان رو تعریف نکنه و با همین داستان عاشقانه پایانی فصل رو جمع کنند ولی اون داستان و رسیدن نورا و کویین میخواست هم داستان رو به صورت کمی منطقی و هم احساسی به پایان برسونند و به نظرم بهترین پایانی بود که میتونستند برای سریال شکل بدند.
http://uupload.ir/files/b9cj_photo_2017-06-05_15-01-38.jpg
و لفت اورز هم به خاطرات پیوست

[The Catalyst]

پایان فوق العاده زیبا و کاملی بود. فکر نمیکردم به سوالات و ابهامات پاسخ بده سریال که کامل داد. امیدوارم بیشتر از لیندلوف و این کست محشر کار ببینیم به زودی.

[Alireza-cRm]

مطمئنم اگه صد سال دیگه هم عمر کنم، نمیتونم همچین چیزی رو تجربه کنم.

http://picoup.ir/images/27051792347735312919.jpg

[Hossein_124]

http://up.trolls.ir/uploads/149690933394931.jpg
http://up.trolls.ir/uploads/149690933398862.jpg


هی میخواستم نبینم قسمت آخر رو، ولـی طاقت نیاوردم و دیدم. نمیخوام درمورد این قسمت و اتفاقاتش حرف بزنم چون همه دیدن و خودشون میدونن چیشد. در طولِ فصل هم بارها و بارها همه ـمون گفتیم که چه شاهکاری بود این فصل و به صورت یک شاهکار هم به پایان رسیـد؛ بهتر از این نمیتونست باشه و بیشتر از این نمیتونستیم بخوایم. مرسی لفـت اورز که چنین حسی رو بهم منتقل کردی. توصیف بهتری من نمیبینم در بابِ قسمت آخر:
"Series Finale. Nothing is answered. Everything is answered. And then it ends.a "

[KING STANNIS]

Jesus ****ing Christ
یعنی تموم؟دیگه نیس؟این موضوع،این تم،این کست،این اهنگای فوق العاده؟؟؟ب کدامین گناه مجبوریم نبینیم دیگه؟سکانسهای فوق حرفه ای...اینقدر لذت بخش بود ک متوجه گذر زمان نشدم.کاش حداقل ده اپیزود میزدن.همه چی عالی بود از سریال تا شبکه HBO تا کار ترجمه و دوستان تیم دانلود.ما موندیم و غم تموم شدن the leftovers
ممنون از همه

[KEVIN GARVEY]

زمان پخش قسمت 7 یکهفته اخراج شده بودم و نتونستم بیام پست بدم.
همونجا فهمیدم دیگه داستان از فاز اخرالزمانی بیرون اومد و رفت سمت خود شناسی و ادامه دادن زندگی.

اول یه تشکر بکنم از دوستان عزیز و با استعداد برای ترجمه عالی کرده انجام داده ان و یاسر عزیز بابت تهیه لینک دانلود.

و در ادامه بگم که این سریال توی 6 سریال اول لیست منه که دوستشون دارم. همون اپیزود های میانی این فصل مشخص بود که نتیجه گیری رو میذارن به عهده خود بیننده. یکی بخواد با داستان نورا ارتباط برقرار بکنه و قبولش کنه میتونه بهترین و بهترین پایان سریال رو درک کنه کسی هم بخواد بگه نورا دروغ گفته هم نمیتونه اندازه اون دسته که به درستی حرف نورا اعتقاد دارن حال ببره.

من اون بیننده ای ام که بدون هیچ شکی حرفای نورا رو قبول کردم و خیلی خیلی زیاد از پایان لذت بردم. باور کنید دیالوگ آخر بین نورا و کوین رو چهار بار دیدم. لحظه نجات دادن بز توسط نورا و اهنگ متن رو چهار بار دیدم.

یه وقت پیدا میکردم یه بار دیگه از اول این سریال رو میدیدم تا خیلی بیشتر و اینبار با این ذهنیت میدیدم.

در آخر نکته ای از این سریال میگیرم اینه که، آقا، هر اتفاقی بیافته باید به ادامه دادن زندگی و لذت بردن ازش فکر کنیم حتی عزیزترین کسان هم اگه از دست رفتن، آینده است که اهمیت داره نه زندگی با خاطرات و افسردگی هایی که از این اتفاقات مارو احاطه میکنه....

[Charlie]

http://picoup.ir/images/42314969395101679901.png


چقد خوب تموم شد، چقد غم انگیز و نوستالژیک بود. من جزء اونایی هستم که روایت نورا رو باور ندارم، اما مساله لیندلف هیچ وقت «حقیقت» نبوده، بلکه «معنابخشی» افراد به اتفاقاته. به تعبیر لکان، نمادین کردن هسته سخت امر واقعی. امر واقعی همون واقعیت بی معناییه که ما (کوین، نورا، مت و...) در تمام زندگی سعی داریم معناش کنیم (نمادینش کنیم). «هدف زندگی» نمونه اصیل امر واقعیه. چرا باید زندگی کنیم و هدف از زنده موندن چیه؟ در اینجا هم مهم نیست حقیقت چیه، بلکه مساله معناییه که ما به واقعیت میدیم. اما فارغ از شیوه ای که واقعیت رو معنا می کنیم، فارغ از شیوه ای که امر واقعی رو معنا می کنیم، این هسته سخت هربار به شخص حمله می کنه و کل اون معنایی رو که ساخته، نابود می کنه. تضاد اصلی هم همینجاست. هیچ شیوه تعبیر کردنی کافی نیس. مساله این نیست که اتفاقات پیرامون رو علمی تعبیر کنیم، یا دینی، یا ماورایی، مساله اینه که هیچ کدومشون کافی نیسن. همیشه بخشی از واقعیت بی معنا باقی می مونه و همون مازاد باقی مونده مجددا حمله می کنه و ساختار معنادهی زندگیمون رو از هم فرو می پاشونه. و در آخر اینکه مکالمه خدا و مت فوق العاده بود.

[MaMaLoM]

http://picoup.ir/images/32234212055093920102.png


واقعا اثر عجیبی بود! نه اینکه هر فیلم یا سریالی، طعم و مزه‌ی خاص خودشو نداشته باشه اما لفتاورز چیزی بود که تجربه‌اش رو تو رویا و خواب میتونم داشته باشم! این سریال هر چی مرز و قانون وجود داشت شکست ... هر چیزی که شمارو به نحوی صحیح یا خطا محدود میکرد رو زیر سوال برد. عروج کردن اون عده فقط و فقط بهانه‌ای برای شروع بود ... شروعِ یک دیوانگی محض!
سریال‌های داستانی اغلب در انتها موضوعی رو بعنوان پیام نهایی انتقال میدند ... "انسان خوبی باش" ... "خانواده اهمیت داره" ... "خدا وجود نداره" ... "نژادپرستی بده" ... "در لحظه زندگی کن" و و و ... اما لفتاورز حامل پیامی نبود برای من. مثلِ سفره‌ای پُر بار بود که پهن شده و هر کسی نسبت به اشتها و علاقه‌اش لقمه میزنه! اگر مذهبی هستید این سریال حرفایی برای گفتن داره اما اگر مخالفِ این جریانید، باز هم برای شما میتونه جذاب باشه! لفتاورز همه چیز رو بی‌معنا میکنه و در انتها بهمون نشون میده که چقدر به این "بی‌معناها" نیازمندیم! بهمون نشون میده که خدایِ مت پوچ و خیالیه ... به مت ثابت میکنه که یک عمر به دیوار سنگ زده اما اگر مت به دیوار سنگ نزنه پس چکار کنه؟! لفتاورز به نورا یاد میده که چطور گذشته و خانواده‌ی سابقش رو فراموش کنه اما اگر واقعا اونارو از یاد ببره پس خانواده چی میشه؟!
این سریال مرزِ جنون و آشفتگی بود، چون چیزی به بیننده نمیگفت! قهرمان و ضد قهرمانی وجود نداشت ... هیچ کس کارِ درست رو انجام نمیداد ... همه دیوانه بودند ... پندِ اخلاقی و نصیحت و پیام‌هایی که به شکل زیرپوستی به بیننده تزریق میشند، وجود نداشت.
بدترین اتفاقاتی که ممکنه اتفاق بیوفتند رو در این سریال دیدم اما همچنان میگمlife must go on

[Samya]

http://picoup.ir/images/34270173480744335910.jpg


گفتنی‎ها رو همۀ دوستان گفتند! و چقدر هم خوب گفتند. بیشتر از هر چیزی این دیدگاه هایی که اینجا خوندم حالم رو خوب کرد. البته نه همۀ دیدگاه‌ها. بعضی از دوستان کلاً یه نوع برداشت خاص و منحصر به فردی از این سریال داشتن، که گویا این سریال قرار بوده یه سری معما مطرح کنه و آخرش هم اون معماها رو به نوعی حل کنه. گرچه شخصاً پاسخی که انتظار داشتم رو به طور کامل از این سریال گرفتم، ولی دوست دارم به این نکته اشاره کنم که این سریال با Westworld متفاوت هست. حالا چرا یهو پریدم رفتم سراغ Westworld؟ آخه هیچ ربطی به هم ندارن! مسأله اینه که اگه وست ورلد رو دیده باشید، میدونید که ابتدای فصل اول با یه سری معما مواجه هستید و در پایان فصل تقریباً به تموم معماهایی که مطرح شده بوده به شکل استادانه‌ای پاسخ داده میشه. وست ورلد در نوع خودش بی نظیر هست. بعضی از مخاطبان و طرفدارانش، تا اواسط فصل اول سریال تئوری هایی رو مطرح کرده بودن که حتی اون آخر بعضی‌هاشونم درست از آب دراومدن. چون قصد و غرض سریال این بود که راز و رمزی رو مطرح کنه و نهایتاً بهش جواب بده. برای همین در طول فصل به شکل های مختلفی نشونه هایی رو قرار می‌داد.
اما "The Leftovers" اونطوری نیست. یعنی نباید با اون دید بشینید و این سریال رو ببینید. اصلاً تموم اِلِمان هاش زمین تا آسمون با Westworld و امثالهم فرق می کنه. اگه بتونید این تفاوت رو تشخیص بدین، بعد دنبال یه جواب مشخص نیستید و نهایتاً متوجه میشید چرا با وجود اینکه این سریال به خیلی از سؤالاتی که داشتید پاسخ نداده، انقدر مورد تمجید و تقدیر دوستان قرار می گیره.

من 3 سال پیش، فقط با دیدن یه قسمتش شیفته‎ـش شدم! بیشتر شیفتۀ فضای سریال شده بودم. فضایی که توی هیچ سریال دیگه ای ندیده بودم.

اون موقع دوست داشتم بقیه هم این سریال رو ببینن و نظرشون رو در موردش بگن، ولی خب با هر کسی در موردش صحبت می کردم، این جواب رو میگرفتم: "خیلی خسته کننده‎ـس!". برام عجیب بود که چرا امتیاز پایینی داخل IMDb داره؟ چرا انقدر کم لطفی میشه بهش؟ نه اینکه اونقدر IMDb برام اهمیتی داشته باشه؛ ولی خب خیلی ها حداقل با دیدن امتیاز هم که شده می رفتن سراغش و میتونستن بفهمن شاهکار یعنی چی! متأسفانه هنوزم که هنوزه این سریال امتیازی که شایسته‌ـش هست رو داخل IMDb نگرفته. (البته اگه این نمودارو (http://graphtv.kevinformatics.com/tt2699128) نگاه کنید، متوجه میشید که امتیاز قسمت به قسمت اون خیلی هم بد نبوده).

به هر حال، اون موقع ها فکر می کردم که شاید من بیش از حد دلبستۀ فضای سریال شدم و انتظار دارم همه هم مثل من یه دل نه صد دل عاشقش بشن!
فکر می کنم بعد از فصل اول بود که وارد تی وی ورلد شدم و دیدم که اینجا کلی طرفدار داره! توی این مدتی هم که کم و بیش تی ورلد اومدم، بهم ثابت شده که دوستانی که اینجا فعالیت می کنن، اکثراً خلاف جهت آب شنا می کنن! نگرش متفاوتی دارن. اینکه بفهمم تنها نیستم، و افراد دیگه ای هم هستن که حسی مشابهِ حس خودم نسبت به این سریال دارن، برام ارزشمند بود.

فکر می کنم یه چنین حس مشترکی باعث شد یه تیم ترجمۀ حرفه‌ای (ستایش، محمد، مرتضی، داود)، یه چنین ترجمۀ بی‌نظیری رو برای فصل سوم ارائه کنن که دیدن این شاهکار به یادماندنی رو لذت بخش تر کنن. چون فقط ترجمه کردن نبود، و مشخص بود که مترجم‌ها عاشق این اثر هستن. گواه این قضیه توی همین تاپیک هم هست؛ دیدگاه های بی نظیر داود و ستایش نسبت به این سریال.

[شاهرخ]

خيل خوب بود حيف تموم شد به شخصه فصل دومش رو خيلي خيلي دوس داشتم اصلا نميشد هيچ جاش رو پيش بيني كرد كه قراره چي بشه همينش خوب بود
من كه لذت بردم
اونايي كه نديدن توصيه ميكنم ببينن ارزش اين كه جز سريال هاي ديده شده باشه رو داره

[عبدالله]

[CENTER]یه مش آپ خوب از کل فصل‌های سریال
Dwnload 720p HD
MediaFire: http://yon.ir/SerMovLeft
[Password: dream]

[saeed_iri]

برای رخ دادن یکسری اتفاقات تنها یک روز انتظار کافی هست مثل دیدن طلوع خورشید....برای یکسری اتفاقات دیگه یک ماه ، یک سال ، یک دهه....
به نظرم تو دنیای سریال های تلوزیونی هم همینطور هست تقریبا هر سال حداقل یک سریال خوب می آد که حتی سخت گیر ترین مخاطب ها رو هم برای دیدن خودش وسوسه میکنه و از مخاطب های خودش دلبری میکنه. اما Leftovers یگانه پدیده ای بود (هست!) که برای مزه کردن دوباره اون، زمان خیلی زیادی لازم هست شاید مثل Lost که یک دهه گذشت تا یادش برامون زنده بشه ، نمیدونم شاید برای Leftovers دیگه، مثل "دنباله دار هالی " دفعه بعد شانس اونقدرا هم با خیلی از ماها یار نباشه که باشیم و از خود نمایی نادر اون لذت ببریم .........
http://uupload.ir/files/1eqf_the-leftovers-season-2-credits.jpg

به قول شاعر سریال های قبل از تو سوتفاهم بود...:Smiley35:

[Mia_3D]

http://picoup.ir/images/12256380690090598838.jpg http://picoup.ir/images/71571171932342841092.jpg

http://picoup.ir/images/29358919835741793262.jpg http://picoup.ir/images/01550209191269711720.jpg

هرگز قرار نیس بفهمیم سر اون 2 درصد چی اومده
:Smiley36:

[farhod]

دوستان سلام من سریال را دانلود کردم اما هنوز ندیدم ممکن هست راهنمایی کنید موضوع کلی سریال چیست؟ یا شبیه به کدام سریال است ممنون می شوم

[smh2011]

سال پیش که سریال اومد به نسبت الان هنوز تب و تاب بیشتری برای سریال دیدن داشتم. بیشتر سریالای هفتگی و روتین رو دنبال میکردم. با دیدن شاهکار هایی مثل لاست، بریکینگ بدو دکستر یواش یواش شروع کرده بودم به دیدن سریالای قدیمی تر و به شدت داشتم جذبشون می شدم. به شدت توی سایت ها و فروم ها فعال بودم و روزی 20-30 تا پست و لسپم میزاشتم. تا اینکه پسران آنارشی رو شروع کردم به دیدن. هیچ جا هیچ صحبتی ازش نیبود به جز همین تی وی ورلد. عجب دنیایی داشت. سنت دیدن سریالای به دردبخور رو ادامه دادم. سالی2-3 تا سریال درجه یک مثل فارگو، قسمت های جدید گیم اف ترونز- house of cards - hannibal و امثالهم میومد. منم سالی دست کم 2-3 تا از سریالای درجه یک قدیمی رو میدیدم. توی همون بره زمانی این سریال اومد. اخبار ساختشو دنبال کرده بودم. خالقش خالق لاست بود پس معلوم بود گه چه ذهن مریضی داره. قسمت اول اومد دانلود کردم ولی فرصت نشد ببینم. قسمت های بعد رو که خواستم دانلود کنم به imdb سر زدم و دیدم نمرش زیر8 هست. یه قانون ناوشته برا خودم درست کرده بودم که سریالی نمرش بیاد زیر8 خوب نیست - بهمین اینکه زخم خرده بودم از سریالای نمره 7ی و هم اینکه کلاسم رفته بود بالا بعد از دیدن چنتا سریال خوب-
.
.
.
فلش فوروارد به تابستون سال 96..... تموم شدن دانشگاه و پایان نامه..... فرصت استراحت یک ماهه.....
توی این یک ماه تقریبن خودمو خفه کرده بودم از سریال دیدن. یه صبح تا ظهر فقط 5 قسمت سوپرانوز دیدم. خلاصه که ته توی هرجی سریال که داشته بودم رو درآورده بودم. چه قدیم چه جدید. هرچی سریال میدیدم دیگه به دلم نمی نشست و فقط بخاطر اینکه یه چیزی دیده باشم میدیدم . حتی حاضر شده بودم قانون مندرآوردی خودم رو هم زیرپا بزارم. طبق عادت روزانه به سایت زومجی سر می زدم. نویسندش اپیزودیک فصل سوم رو نقد میکرد. هر هفته تیتر هایی که براش می زد بهتر بود. شروع کردم سریال رو دیدم. عجب چیزی بود. دوباره منو به دنیای سریال ها امیدوار کرد. موسیقی متن دیوانه کننده که مو به تن آدم سیخ میکنه. همون سکانس اول که بچه توی ماشین غیب شد اونقدر منو تحت تاثیر قرار داد که تا حالا کمتر سریالی تونسته بود این کارو با من بکنه. تک تک لحظاتشو دوست داشتم و ازشون لذت بردم. دقیقن همه جیز به اندازه بود. هر ایده ای که مطرح می شد به اندازه روش مانور داده می شد و به محض اینکه می خاست تکراری بشه یا جذابیتش کم بشه تکلیفش مشخص می شد. برخلاف لاست پایان سرراست تری داشت گرچه بازم دوپهلو بود ولی در هر حالتی نتایج قابل قبول و مشخضی داشت.
.
.
.
فلش فوروارد به امشب
به طور اتفاقی متوجه شدم که سریال رو بعد از حدود 2-3 ماه که تمومش کردم هنوز پاکش نکردم و روی لپ تاپ مونده. اتفاقی یکی از قسمت هاشو بازکردم....... باز اون موسیقی دیوونه کننده..... در عرض 2-3 ثانیه منقلب شدم و درجا به چند نفر سریال رو معرفی کردم . تا یه مطلبی دربارش نمینوشتم نمیتونستم با خودم کنار بیام.

[sarkhail]

وای از عمری که داره میگذره و بخش به بخشش رو لا به لای این سریال های لعنتی میگذاریم و مجبوریم که بگذریم. دیشب لفت اورز رو تموم کردم و حس تهی شدن و پوچی مزخرف بعد از اتمام هر سریال که همه باهاش اشنا هستن دیوونه کننده بود. چه ایپزودی بود این اپیزود و چه پایانی داشت این سریال.
این شخصیت نورا درست چه کرد با ما و چه کرد کری ک و ن با این شخصیت
مکس ریکتر لعنتی با اون موسیقی اعجاب انگیزش
داستان ... شخصیت پردازی ... فضاسازی... موسیقی... تیم بازیگری... همه و همه خارق العاده بودن.
چه ایپزودهایی داشت فصل اخر. چقدر رستگاری شخصیت های مختلف رو خوب نشون داد. لعنتی سکانس به سکانس داره تو ذهنم مرور میشه. تا دیشب از بین همه شخصیت های تلویزیونی که دیده بودم فقط یه نفر بود که پرچمش بالاتر از همه باد میخورد و فقط یه سریال بود که اگه تا اخر عمرم وقت بکنم دوباره میبینمش و اون هم شخصیت دکتر هاوس و سریال هاوس بود. اما دیشب نورا درست پرچمش کاشت کنار دکتر هاوس و لفت اورز خودش رسوند به سریال هاوس.
هر چقدر هم که کلمات و جملات رو قشنگ بذاری کنار هم باز هم حق مطلب در مورد این سریال ادا نمیشه ... فقط باید نشست و این سریال رو به دیده جان تماشا کرد.
ممنون از داود عزیز و مرتضی مرده و همچنین ستایش و محمد که الحق زیرنویسی لایق سریال ارایه می کردن. دست مریزاد :Smiley17:

[Saber-j]

بهترین تجربه زندگیم و بهترین سریال عمرم !
فصل سوم این سریال چیزی از بزرگترین درام های تاریخ سینما کم نداره!
حرفا رو دوستان زدن من فقط اینو اضافه کنم که این سریال ژن و سلیقه سینمایی شما رو دگرگون میکنه
بزرگترین ظلمی که میتونین به خودتون کنید ندیدن این سریاله

[ali_n540]

من فصل 2 را بیشتر دوست داشتم چون به نظرم اجبار به پایان فصل 3 داستانو تو قسمتهای اول فصل 3 سریع پیش برد ولی نمی توان از پایان بینظیر سریال تو قسمت پایانی گذشت. به نظرم این سریال مظلوم واقع شد ومی تونست به جای 3 فصل تو 5 فصل پخش بشه و داستانو تمامو کمال روایت کند.

[del@]

سریال تمام شد
سریال خوبیه ولی واقعا خیلی خوب نیست
من واقعا نمیتونم یکبار دیگه ببینمش

وقتی برکینگ بد تمام شد، این احساس رو داشتم که علاقندم دوباره ببینمش
وقتی مد من تمام شد، هم همین حس بود ...... با این که هنوز هیچکدوم رو دوباره ندیدم

دیالوگها، بازیگرها، فضا، فیلمنامه همه چی خوبه ولی همیشه جواب در تمام این قسمتها جلوت هست ولی منتظری قسمت آخر بشه و وقتی جواب را از نورا میشنوی
بعد میگی، منم که دو فصل پیش همین رو گفتم انقدر حرص نخورید، یه عده ای رفتن ... زندگیتون رو بکنید


http://picoup.ir/images/41656317393583451783_thumb.png (http://picoup.ir/viewer.php?file=41656317393583451783.png)

http://picoup.ir/images/56066479522498549567_thumb.png (http://picoup.ir/viewer.php?file=56066479522498549567.png)

http://picoup.ir/images/30809661078381307742_thumb.png (http://picoup.ir/viewer.php?file=30809661078381307742.png)

http://picoup.ir/images/60185113400159566323_thumb.png (http://picoup.ir/viewer.php?file=60185113400159566323.png)

[sarkhail]

سریال تمام شد
سریال خوبیه ولی واقعا خیلی خوب نیست
من واقعا نمیتونم یکبار دیگه ببینمش

وقتی برکینگ بد تمام شد، این احساس رو داشتم که علاقندم دوباره ببینمش
وقتی مد من تمام شد، هم همین حس بود ...... با این که هنوز هیچکدوم رو دوباره ندیدم

دیالوگها، بازیگرها، فضا، فیلمنامه همه چی خوبه ولی همیشه جواب در تمام این قسمتها جلوت هست ولی منتظری قسمت آخر بشه و وقتی جواب را از نورا میشنوی
بعد میگی، منم که دو فصل پیش همین رو گفتم انقدر حرص نخورید، یه عده ای رفتن ... زندگیتون رو بکنید




من این سریال رو خیلی دوست داشتم ولی خوب این نظر شخصیه هر کسی که فیلم یا سریالی رو دوست داشته باشه یا نه
در مورد دوباره دیدن هم باز نظر شخصیه. من خودم عاشق بریکینگ بدم اما هیچ وقت دوباره نمیشینم تماشاش کنم (مگه این که دیگه خیلی خیلی وقت اضافه بیارم) چون بریکینگ بد از جنس اون سریالایی بود که اینقدر هیجان داشت و اینقدر موقع تماشای اپیزودهای پایانی ادرنالین ترشح میشد که به مرز جنون میرسیدی، اما وقتی تموم شد و فهمیدم اخرش چی شد دلیلی نداره دوباره بشینم ببینم مثلا چه بر سر ماجراجویی هایی والتر وایت و جسی پینکمن و بقیه شخصیت ها میاد
از طرف دیگه مدمن و لفتاورز اونقدر لایه های پنهان دارن که جا داشته باشه تا دو سه بار ببیینی و هر بار متوجه نکته جدیدی بشی. ملاک من برای دوباره دیدن همین لایه های پنهانه موجود در سریاله نه تجربه دوباره هیجانی که خوب تو دوباره دیدن اصلا هیجانی نداره
اما در مورد جمله آخر باید بگم اصلا نباید تو این سریال منتظر قسمت آخر بود. اصلا نباید منتظر جواب بود. همه همون اول جواب رو میدونستن. همراهی با شخصیت ها و تجربه زندگی تو اون فضاست که برای من لفت اورز رو لذت بخش میکنه. دیالوگ های پر مغز، اپیزودهایی که حتی رو آهنگ تیتراژش هم کار شده و سکانس به سکانس پر از نماده و خیلی چیزای دیگه از این دست لفت اورز رو برای بار دوم دیدن ارزشمند میکنه
:Smiley17:

[del@]

سلام به حسین عزیز و
تشکر از زیرنویس عالی ستایش خانم، انشاا... کوین سر پل صراط یاری کننده شما باشد

منم مثله تو همینطور که عرض کردم، وقت نکردم برکینگ رو دوباره ببینم
نظر من اینه، دیمن لندلوف یک مرضی داره، داستانی را به شکل زیبا بسط میده و داستان را پر گره ایجاد میکنه مثله لاست
ولی در همین گره سازی ها، آچمز میشه، همون گره ها که باعث کشش داستان شدند، دلیل مرگ سریال میشوند/

شما از لایه های پنهان و پر نماد حرف زدی ..، ولی سریال جایی را برای جواب به این نمادها نداره
پس چرا باید دوباره وارد هزار تو لفت آورز شد...!

سریال باک هم داره به نظرم
نورا میره دنیا موازی، بعد پروفسور x را پیدا میکنه که دوباره دستگاه رو براش بسازه
برا هیچکی سوال پیش نیومده، پس چرا بعد ساخت دستگاه، چرا همه برنگشتن پیش خانواده شون؟؟ شاید هم برگشتن و سریال چیزی نگفته؟!

شما میگی، مسیر داستان لذت بخش بود، من منکرش نیستم ..
ولی پایان سریال، کل مسیر را ضایع کرد

مرض دوم دیمین، علاقه وافر به مکانی جدیدی داره، که مردم بتوانند شروع دوباره در آن داشته باشند اسمش جزیره باشه یا عزیمت شدگان

[عبدالله]

سریال باک هم داره به نظرم


کی گفته اصلا نورا رفت اونطرف؟ شوما دیدی مگه؟

پایان سریال یکم عمیق‌تر از اینا بود انصافا. انقدر سر سری نگیریم...



در مورد دوباره دیدن
اساسا دو نوع دوباره دیدن داریم
دوباره ببینیم که بفهمیم چه شد (اون فیلم خوبیه)
دوباره ببینیم که بفهمیم چگونه شد (اون فیلم عالیه!)

سریال های برکینگ بد و لفت اورز هر دو در دسته دوم هستند

[del@]

تو که ماشاا.. خوش بیان و خوش کلام هستی، پایان سریال رو برامون بیشتر بشکاف!؟

ولی این رو در نظر داشته باش، چی شد که برای کوین کتاب نوشته شد، بهخاطر حوادث عجیب و غیرمنتظره ای که برایش اتفاق افتد
پس چرا قسمت آخر، کتاب نورا شد، چون میخواد بگه حوادث عجیب و غیر قابل باوری که اگر به چشم هم میدیدید، باز هم فکر میکردید شعبده است، برای نورا هم رخ داده
بر همین اساس، من فکر میکنم نورا به جهان موازی رفته و حوادث بسیار از سر گذرانده و الی آخر

[smh2011]

توی چند پست اخیر صحبت های جالبی راجب سریال و پایان بندیش شد.
یکی از دوستان گفته بود که یه عده رفتن یه عده موندن زندگیتونو بکنین.. اصلن این جمله از پایه و اساس غلطه.. یه مثال خیلی ساده .. تا حالا شده با مرگ یکی از نزدیکانتون مواجه شده باشین؟ چقدر سخت و جان سوز هست؟ بیاین یکم مسئله رو بیشتر بشکافیم...
فرض کنین هر روز از یه مسیری که میرین به خونه یا سر کار یه پیرمرد رو میبینین که یه صندلی گذاشته جلو خونش و نشسته و باهاش سلام علیک میکنین... حالا این روال چند ماه یا چند سال تکرار میشه.. یه صبح نمیبینینش فرداش اعلامیه مرگش رو میبینین.. چقدر متاثر میشین؟ اگه بخاین از 1تا 10 نمره بدین به میزان تاثیری که روتون میزاره وناراحت میشین، شاید 1-2 باشه
حالا فرض کنین همسایه یا همکارتون باشه 2-3 میشه میزان ناراحتتیون.. شاید مراسم ختم و خاکسپاریش هم برین..
یکم دیگه نزدیک تر بشیم و بیایم توی جمع خانواده
فرض کنین پدر بزرگ پدرتون توی سن 90 سالگی فوت میکنه... مسلمن از حالت های قبل بیشتر روتون تاثیر میزاره
حالا اگه پدربزرگ خودتون فوت کنه چی؟
یکم پیچیده ترش کنیم پدر بزرگتون از کهولت سن نمیره بلکه توی یه تصادف جاده ای و ناگهانی کشته بشه چطور؟ وقتی که هیچ انتظاری نداشتین...
حالا یکم سخت ترش کنیم عمه یا عمو یا خاله ( هدف کاهش سن فردی هست که زندگی شما رو ترک میکنه) بخاطر یه بیماری فوت میکنه... حالا اگه فوتش ناگهانی باشه چطور
بازم بیاین نزدیک تر و برسیم به خونواده درجه 1.... پدر مادر همسر فرزند خواهر یا برادر..... فاکتور سن و ناگهانی مرگ رو هم دخیل کنین.... تصورش خیلی سخت و دردناک هست نه؟؟ فرض کنین دارین از خونه میرین بیرون از مادر یا یه نفر از اعضایی که بالاتر گفتم خداحافظی میکنین و کلی افکار تو ذهنتون هست برای طولانی مدت و کوتاه مدت راجب مادرتون.... ولی این آخرین باری هست که شما اونو میبینین ( همین الان که این پست رو دارین میخونین توی ذهنتون این شرایط رو برای خونواده درجه یکتون تصور کنین که دیگه نمیبینینشون ... آخرین بار چه برخوردی باهم داشتین)... خیلی وحشتناک هست تصور نبودشون حالا داستان سریال پاشو از این هم فراتر میزاره.. مرگ ناگهانی نزدیک ترین فرد بهتون بازم یه دلیل براش پیدا میشه... ( تصادف - مرگ های خیلی عجیب و غریب با احتمال اتفاق افتادن 1نفر در چندین ملیون حتی) ولی مرگ یا نابودی ای ناگهانی که هیچ دلیلی نداشته باشه ..... زبون آدم در وصفش قاصر هست... روت رو میکنی اونبر میبینی بچه چند ماهت دیگه نیست.... هیچ دلیلی هم نداره.... نمیدونی مرده یا نه؟ اگه زنده هست کجا رفته؟ اگه مرده جسدش کجاست؟ گجا بری براش سوگواری کنی؟ کجا بری که حس کنی بهش نزدیک تری؟
.......
فک میکنین تموم شد همینجا؟ نه وضعیت از این هم ملتهب تره چون فقط یه نفر با این شرایط روبرو نشده... با جامعه ای سرو کار داریم که همشون این وضعیت رو دارن......
پس همین یه جمله که برین زندگیتونو بکنین خودش نه با منطق قابل بررسی هست نه با احساس... با هیچ تفکری سازگار نیست.
این هم به کناروو بریم سراغ پایان بندی....
اصولن سریال ها یا داستان رو کاملن به پایان میرسونن یا نمیرسونن... باید ببینین رسالت سریال چی هست. یه سریال میاد چنتا کاراکتر مثبت و منفی معرفی میکنه.. توی چن فصل بالا و پایینشون میکنه.. توی پرده پایانی هم تکلیف همشون یا بیشترشون رو مشخص میکنه...
ولی اینجا داستان فرق میکنه.... موضوع و هدف سریال هیچوقت این نبوده که مشخص کنه که اون 4% کجا رفتن و چه بلایی سرشون اومده.. هدف سریال واکاوی جامعه بعد همچین فاجعه ای هست. مهم نیست اون 4درصد مردن یا توی یه چاله توی کوه یا بیابون زندانی شدن... مهم نیست که یه سفینه فضایی اومده اونارو برده برا تحقیقات رو نسل بشر تا 50 سال دیگه به زمین حمله کنه و به منظومه شمسی تسلط پیدا کنه.... مهم نیست این افراد مردن یا نه؟ اگه مردن جنازشون کجاست... چجوری مردن؟...... مهم نیست کجا رفتن و دارن چیکار میکنن..... مهم اینه که دیگه نیستن. عقل بشر نمیتونه دلیل نبودشون رو درک کنه و نبودشون چه تاثیری رو بقیه میزاره... پس اصلن این که نورا با اون دستگاه رفت جهان موازی یا نه هدف نیست... هدف اینه که یه نورا چجوری با این قضیه کنار اومده بعد از گذشت زمان.. هدف نویسنده با پایان بندی سریال این نبوده که بیاد همه چیز رو توضیح بده که اون 4% کجا رفتن.. مویرا کجا رفت... هدف همینه که ذهن بیننده رو به چالش بکشه... نورا میتونه واقعن رفته باشه پیش اونا میتونه هم نرفته باشه و این داستان رو برای تسکین خودش دراورده بوده... پس این مفاهیم که اگه رفته اونبر چرا بقیه رو برنگردونده اصلن توی منطق . جهان سریال نیست. مثل این میمونه که به فیلم های جان ویک گیر بدیم که چرا همه قاتل و بزن بهادر هستن توی سطح شهر؟ یا از فیلم اونجرز انتظار توضیح دقیق چگونگی باز شدن پورتال و ورود بیگانه ها داشته باشیم... جهان سریال یه چیز دیگه هست...

پ.ن: توی قسمت آخر نورا میگه اونبر رفتم دیدم از دید اونا 96% ناپدید شدن...... واقعن تصورش سخته.... یعنی تموم توضیحات دست و شکسته ای که دادم تا عمق فاجعه رو بیان کنم باید به توان بزرگترین عدد کشف شده برسونی تا شاید بشه دردناکیش رو بیان کرد

[del@]

سلام
خوش برگشتید ..
من نمیخوام بگم، غم از دست دادن فرزند یا والدین، غم کوچیکیه ولی چند سال باید غصه اش را خورد

الان واقعا این عزیمت رخ بده، چند سال باید از غم این اتفاق سیاه پوش شد .. سریال از زمان غیب شدن، تا آخرفصل دوم و تا دعوا نورا و کوین فصل سوم چند سال میگذره؟
بیش از 5 سال میگذره و هنوز بعد از سالها باید غم پسر و دختر رو داشته باشه! ..
دیگه نمیخوام بیش از این قلم فرسایی کنم .. یک مثال دیگه میزنم و تمام

لوری، بابای کوین، جان، مایکل، زن دیونه که مشکلش بدون کفش بودن بچه هاشه را مسموم میکنه و بهشون میگه من یهودا هستم و بعد مایکل میگه یهودا خودکشی کرد و (بعد یا قبلش یادم نیست) فلش بک میزنیم که نورا تئوری خودکشی لوری در حال غواصی را بیان میکنه= این اپیزود شش فصل سوم است

ولی تا اپیزود ده متوجه نمیشیم چه اتفاقی برای لوری میافته ..
آیا تمام این المانها و کدها نشان دهنده خودکشی لوری نیست .. نویسنده با ابهام زایی و گره آفرینی ما رو مسخره کرده و در لحظه آخر نشان میده لوری زنده است
این یعنی جی ؟؟ این هم بهخاطر جهان سریاله ؟؟


اصلا داستان شخصیت "دین" برای چی بود؟؟ برید بررسی فصل اول سریال رو بخونید، اکثرا فکر میکنن "دین" فرشته نگهبان بود!
"مگ یا لیو تایلر" مشکلش چی بود؟ اینها توضیحی براش هست!

سریال بیشتر از اینکه جواب به ابهام ها بده .. ابهام آفرینی کرد و در ابهامها جان داد و مرد!

[smh2011]

سلام
خوش برگشتید ..
من نمیخوام بگم، غم از دست دادن فرزند یا والدین، غم کوچیکیه ولی چند سال باید غصه اش را خورد

الان واقعا این عزیمت رخ بده، چند سال باید از غم این اتفاق سیاه پوش شد .. سریال از زمان غیب شدن، تا آخرفصل دوم و تا دعوا نورا و کوین فصل سوم چند سال میگذره؟
بیش از 5 سال میگذره و هنوز بعد از سالها باید غم پسر و دختر رو داشته باشه! ..
دیگه نمیخوام بیش از این قلم فرسایی کنم .. یک مثال دیگه میزنم و تمام

لوری، بابای کوین، جان، مایکل، زن دیونه که مشکلش بدون کفش بودن بچه هاشه را مسموم میکنه و بهشون میگه من یهودا هستم و بعد مایکل میگه اون خودکشی کرد و (بعد یا قبلش یادم نیست) فلش بک میزنیم که نورا تئوری خودکشی لوری در حال غواصی را بیان میکنه= این اپیزود شش فصل سوم است

ولی تا اپیزود ده متوجه نمیشیم چه اتفاقی برای لوری میافته ..
آیا تمام این المانها و کدها نشان دهنده خودکشی لوری نیست .. نویسنده با ابهام زایی و گره آفرینی ما رو مسخره کرده و در لحظه آخر نشان میده لوری زنده است
این یعنی جی ؟؟ این هم بهخاطر جهان سریاله ؟؟


اصلا داستان شخصیت "دین" برای چی بود؟؟ برید بررسی فصل اول سریال رو بخونید، اکثرا فکر میکنن "دین" فرشته نگهبان بود!
"مگ یا لیو تایلر" مشکلش چی بود؟ اینها توضیحی براش هست!

سریال بیشتر از اینکه جواب به ابهام ها بده .. ابهام آفرینی کرد و در ابهامها جان داد و مرد!

من سریال رو 2 سال پیش دیدم دقیقن جزئیاتش رو یادم نمیاد ولی اگه اشتباه نکنم شروع فصل اول 3 سال از به اصطلاح عزیمت میگذشت. البته بازم اینو بگم وقتی کل جامعه دچار یه همچین فاجعه ای بشن گذر کردن ازش و بازسازی روحی روانی مسلما سخت تر و زمان بر تر هستش. همین الان هم مرگ و نبود یکی از نزدیکان گاهن میتونه تاثیری روی فرد بزاره که تا آخر عمرش زندگی فرد دستخوش تغییر بشه و نتونه باهاش کنار بیاد.
کاراکتر لوری رو البته قبول دارم که زیادب گرا و نشونه به خودکشی نشون داد براش. کاراکتر لیو تایلر هم تا حدودی نیازمند پرداخت بیشتری بود. بالاخره سریال فاقد نکات منفی نیست به هیچ وجه ولی مثبت های خیلی خیلی بیشتر هست. تا جایی که سریال برای من جزو سریال های موندگارم هست به همه معرفیش میکنم و هرکسی هم که دیدتش بعدن ازم تشکر کرده و گفته یه سریال مثل این بهم معرفی کن.
ولی درکل بازم میگم اصلن هدف نویسنده ابهام سازی بوده.. به نظرم اگر به ابهام هاش جواب میداد اتفاقن سریال شکست میخورد ( این مسئله راجب سریال لاست که اونم برا لیدنلوف هست یکم فرق میکنه.. گرچه اونجا هم هدفش مطرح کردن مسائل فلسفی و زیرمتنی زیاد بود ولی به دلیل ماهیت پاپ کورنی ترش مجبور بود که خیلی از ابهامات رو برطرف کنه.. تا حدودی هم قدم هایی برداشت ولی کامل نشد)
یه نکته دیگه هم هست عموما سریال و فیلم هایی از که روی رمان و کتاب های پرفروش اقتباس میشن محکوم هستن به این که یا به داستان اصلی کاملا وفادار باشن و چیزی رو تغییر ندن و یا حتی اگه فقط الهام گیری کردن از منبع اصلی باید لحن و فضای کتاب رو درک و منعکس کنن. من کتاب اصلی رو نخوندم ولی اگه اونجا در راستای پاسخ دادن به مسائل قدم برداشته شده حق با شماست ( البته داستان کتاب تا جایی میدونم تا انتهای فصل اول هست و دو فصل بعدی زاییده ذهن نویسنده هست که خواسته دنیای سریال رو گسترش بده.)

[ali_n540]

بعد از 3 سال از پایان سریال دوباره سراغش رفتم و واقعا حسی که دیدن این شاهکار به ادم می ده وصف نشدنیه یادمه موقع اتمام سریال به نظرم می رسید اگر به جای 3 فصل ، 5 فصل بود داستان بهتر روایت می شد ولی بعد از دیدن دوباره به نظرم شاید تنها به یک یا 2 قسمت اضافی فقط نیاز داشت که داستان مگی و ایوی را کمی بیشتر روایت کنه و سرنوشت و هدفشون بهتر نشون بده ولی در نهایت این مسئله اهمیت چندانی نداره و کوچکترین لطمه ای به این گوهر نایاب نمی زنه.

[Tommy_shelby]

این سریال هیچوقت اونطوری که باید دیده نشد فقط به خاطر چند قسمت اول ضعیفش
اگه شروعی در حد لاست میداشت الان تو تاپ تن imdb قرار داشت
هرچند به نظر من در مجموع اصلا با لاست با اون پایان چرت و پرتش قابل مقایسه نیست و چند پله بالاتره.

[Saber-j]

این سریال هیچوقت اونطوری که باید دیده نشد فقط به خاطر چند قسمت اول ضعیفش
اگه شروعی در حد لاست میداشت الان تو تاپ تن imdb قرار داشت
هرچند به نظر من در مجموع اصلا با لاست با اون پایان چرت و پرتش قابل مقایسه نیست و چند پله بالاتره.



دوست عزیز به کار بردن واژه ضعیف برای اپیزود های اولیه سریال اشتباه اندر اشتباست
شما یک ساختمان رو میخواید بسازید قاعدتا از پی ریزی و بنا زیرین اون شروع خواهید کرد ، شما وقتی میخواید اشپزی کنید طبیعتا یک سری مراحل اولیه و زمینه ای در دستور کار قرار میدید
دیمن لیندلوف برای اینکه بتونه ثمره محصولاتشو ببینه و دونه هاشو بکاره نیاز بود اول زمین رو شخم بزنه
اپیزود های اولیه نقشی تعیین کننده در روند سریال داشتند چون داشتند ریل هایی میساختن که قرار بود قطاری با بار های مضمامین فلسفی و روانشناختی روی اون حرکت کنند
اپیزود های اولیه پیش زمینه بودند ، مقدمه بودن برای اتفاقاتی بزرگ ، پس این مقدمه ها باید به خوبی و بدون عجله ساخته میشد که بشه ثمره ی ایده ها رو در اخر دید.
لفت اورز مهجوره چون تو دوره ای ظهور کرد که اژدههای دنریس و کریستال های والتر وایت جهان رو فتح کرده بودند
الانه و این یکی دو ساله داره توجه ها رو به سمت خودش جلب میکنه

[ali_n540]

بعد از دوباره دیدن این سریال خواستم ادامه فصل جدید outlander که سریال بسیار خوش ساختیه ببینم اصلا امکانش نبود اچ بی او معمولا سریال هایی که دیده نمی شوند را عالی تموم می کنه نمونه مشابه این سریال که از جهاتی شبیه این سریاله و اتفاقا ساخته اچ بی او هست سریال six feet under با تم سنگینتر ولی به خوبی لفت اورزه شاید با ارفاق پایان لفت اورز بهتر باشه ولی یکی از بهترین پایان بندیها را داره و دردو فصل آخر خصوصا فصل 5 و اخرش مخاطبشو ویران می کنه. در مقابل سریال های محبوبش عالی شروع می کنه و برای درامد بیشتر یا عجله در اتمامش گند تاریخی به سریال می زنه و مثال بارزش got هست که با پتانسیل بینظیر داستانی عملا بعد از انحراف از کتاب و حذف شخصیتهای مهم کتاب و تغییر اندک اندک داستان در دو فصل اخر، گند تاریخی می زنه و در عوض ساخت فصل های بیشتر، از قسمت های دو فصل اخر هم کم می کنند. یا همین وست ورلد، یا سوپرانوها را با پایان متوسط طبق نقد ها به پایان می رسونه(البته متاسفانه سوپرانو را ندیدم و نمی تونم در مورد پایانش قضاوت کنم).
واقعا سخته بین این دو سریال اچ بی او و برکینگ بد بهترین سریال را انتخاب کرد. هر چند سریالهای خوب دیگری هم هستند ولی این سه سریال واقعا تاپند.
در میان اپیزودهای بینظیر فصل 3، اپیزود 5 و مکالمه مت با خدا جایگاه ویژه ای برای من دارد و بار فلسفی عمیقی دارد.

[Tommy_shelby]

اینکه چند اپیزود اول مقدمه چینی بود واسه شروع اتفاقات بعدی حرف خیلی کلیشه ای هستش با یه نوبی که طرف نیستی اینو همه میدونن که روال کار همیشه همینطوره :دی
پستت رو که خوندم با خودم گفتم شاید من اشتباه میکنم و شروع سریال خوب بوده .الان رفتم تو imdb چک کردم و دیدم دقیقا طوری بوده که گفتم . شما برو نمره پنج اپیزود اول سریال رو چک کن میانگیر بگیر با بیست و چند اپیزود بعدی مقایسه کن میبینی این سریال هرچی جلوتر رفت بیشتر اوج گرفت.کلا برای هر سریالی یه شروع عالی تضمین کنتده موفقیته در حذب مخاطب.علت اینکه این سریال رو هیچکس ندیده همین شروع نه چندان خوبشه.میتونی نقدهای راتن و متا رو هم چک کنی و خودت قیاس کنی با دو فصل آخر.من خودم یادمه بار اول که این سریال رو دیدم بعد از دیدن دو قسمتش کلا بیخیالش شدم.حدود دو سال بعد نقدی تو یکی از سایتهای ایرانی خوندم کلی تعریف کرده بود از سریال دوباره شروع کردم به دیدنش.


از طرف دیگه من فکر میکنم این شکستی که سریال موقع جذب مخاطب در هنگام پخشش خورد و باعث شد hbo برای زودتر تموم شدنش روی سازنده ها فشار بیاره باعث شد فصل سوم لفت اورز انقدر به یاد موندنی بشه.شاید اگه این سریال زیادی کش پیدا میکرد امروز همه ازش به عنوان یکی از بهترین سریالایی که دیدیم اسم نمیبردیم.

[Saber-j]

اینکه چند اپیزود اول مقدمه چینی بود واسه شروع اتفاقات بعدی حرف خیلی کلیشه ای هستش با یه نوبی که طرف نیستی اینو همه میدونن که روال کار همیشه همینطوره :دی
پستت رو که خوندم با خودم گفتم شاید من اشتباه میکنم و شروع سریال خوب بوده .الان رفتم تو imdb چک کردم و دیدم دقیقا طوری بوده که گفتم . شما برو نمره پنج اپیزود اول سریال رو چک کن میانگیر بگیر با بیست و چند اپیزود بعدی مقایسه کن میبینی این سریال هرچی جلوتر رفت بیشتر اوج گرفت.کلا برای هر سریالی یه شروع عالی تضمین کنتده موفقیته در حذب مخاطب.علت اینکه این سریال رو هیچکس ندیده همین شروع نه چندان خوبشه.میتونی نقدهای راتن و متا رو هم چک کنی و خودت قیاس کنی با دو فصل آخر.من خودم یادمه بار اول که این سریال رو دیدم بعد از دیدن دو قسمتش کلا بیخیالش شدم.حدود دو سال بعد نقدی تو یکی از سایتهای ایرانی خوندم کلی تعریف کرده بود از سریال دوباره شروع کردم به دیدنش.


از طرف دیگه من فکر میکنم این شکستی که سریال موقع جذب مخاطب در هنگام پخشش خورد و باعث شد hbo برای زودتر تموم شدنش روی سازنده ها فشار بیاره باعث شد فصل سوم لفت اورز انقدر به یاد موندنی بشه.شاید اگه این سریال زیادی کش پیدا میکرد امروز همه ازش به عنوان یکی از بهترین سریالایی که دیدیم اسم نمیبردیم.




دوست عزیز قصد بی احترامی نداشتم ،‌ مقدمه چینی رو همه میدونن بله شکی نیست ،‌ اما قدرت تشخیص مقدمه خوب و بد رو همه نمیدونن
رفتم ای ام دی بی نمرات رو مشاهده کردم ، نه تنها پای حرفم هستم بلکه راسخ تر شدم
تمام هیجان و سرعت روایی بالای پنج قسمت ثانوی لفت اور مدیون پنج قسمت اولی سریالن ، چٰرا ؟‌ چون تمام اطلاعات ریزی که قسمت های اولی با پرداختی کند به مخاطب عرضه کردن باعث شد سریال بتونه قدرت شرکت کردن در دوی ماراتن رو داشته باشه.مقدمه خوب به این میگن که شخصیت پردازی خوبش سوال از چرایی اعمال اینده کارکترا رو تو ‌ذهن مخاطبا ایجاد نشه...دقیقا همین اتفاق توی قسمت های دو و چهار میافته اینجا سریال اهسته ترین روایت خودش رو به کار میبرهاز نظر بیننده عادی این اتفاق میتونه ازاردهنده باشه ولی اگه ریز بشی متوجه خواهی شد همین مقدمه اهسته موجب شد تا هواپیمای سریال با خیالی راحت از اینکه باک بنزین خودش پره ، اوج بگیره ، این دوقسمت وظیفه معرفی گروهی رو داشته که بخش اعظمی از داستان رو شکل میدادن ،‌ یه مقدار گنگ به نظر میرسید ، چون اصل مطلب گنگه ،‌ چون هدف طرح سوال بود از یک مسئله گنگ ،‌ رفته رفته مخاطب به درک درستی میرسه
شما اگه با دیدن دو قسمت اول سریال رو رها کردی ، مطمین باش قادر به دیدن افتتاحیه های سوپرانو ، وایر ، مد من هم نخواهی بود
شاید بپرسی چرا سریال این روایت اهسته رو برگزیده ؟ حتما پیش اومده ، دیمن لیندلوف کاری کرده که کمترین فیلمسازی قادر به انجام این کاریه
لیندلوف قایق روایت خودش رو روی دریایی از سوالات فلسفی به حرکت درمیاره و این دریای سوالات همگی به چشمه ی پاسخ نمیرسن ! جالب اینجاست از قبل مشخص شده بود که این اتفاق میفته ، حالا حالا سریال نیاز داره به شروعی که جوابگوی پایان باشه ،‌ به شروعی که پایانش برای شما با سوالات به جا مونده منطقی باشه ،‌سریال لفت اورز واسه مخاطب له له نمیزنه ،‌ واسه جذب مخاطب رقص میله نمیره ، لیندلوف اومده از این تریبون استفاده کنه حرفشو بزنه ، قرار نیست واسه هر فردی جذاب به نظر برسه ،‌ بله شما وقتی سرعت روایی ذهنتون عادت به همچین درام هایی با روایت کند نداره قطعا قسمت های اولی سریال رو پس میزنی
یه مسئله دیگه اینه که بله روند سریال لفت اورز صعودیه ،‌ اما این روند معمولی نیست ، این روند صعودی چنان اوج میگیره که نه تنها سریال رو از مدار جغرافیایی میکنه بلکه وارد یه کهکشان دیگه میشه
پس شروع سریال ضعیف نیست ،‌ این همون چیزیه که لیندلوف میخواست

[ali_n540]

لفت اورز شروعی در حد لاست با فضای سنگینتر داره منتها جذابیت شروع لاست شاید بیشتر باشه و برعکس لاست در ابتدا کند پیش می ره. ارزش داستانی لفت اورز به مراتب بالاتر از لاسته ولی شاید اگر لیندلوف لاست را بعد از لفت اورز می ساخت و در اچ بی او یا نتفلیکس به جای abc پخش می شد الان در کنار برکینگ بد و لفت اورز و ... جزو برترین های تلوزیون بود هر چند با این وجود هم جزو سریال های بسیار عالی هست و فقط پایان بندی در حد خودش نیست.

[Habibfallah]

تاپيک اين سريال که بالا مياد، يه آهي ميکشم و باز ميکنم. آه و حسرت از اينکه چقد زود تموم شد اين سريال و چه حيف که تموم شد.
مطمئم خيلي از جاها و خيلي از ارجاعاتي که ميزد رو هنوز که هنوزه نفهميدم ولي با اين همه ميدونم که يکي از بهترين ها بود.
اين سريال و همينطور سريال ده فرمان کشلوفسکي فراتر از حد من بودن و هيچوقت نميتونم به خودم اجازه بدم که نظر کارشناسانه اي در موردشون بدم. دوستان اهل فن و حرفه اي تر از بنده اگه اطلاعات جامعي دارن از اين سريال، ممنون ميشم به اشتراک بذارن.
به طور مثال اون قسمت که داخل کشتي گذشت و يه نفر ادعاي خدا بودن ميکرد، يک جايي خوندم که اشاره به داستان حضرت مسيح داره که به يه روستا ميره و ماجراي خيلي خيلي جالبي داره.
به نظرم شرم آوره همچين سريال هايي رو بخوايم با يه سري سريال ديگه مقايسه کرد.
بعيد ميدونم ولي کاش ميتونستم اين سريال و چند سريال ديگه رو به کل فراموش کنم و لذت دوباره ديدنشون رو تجربه کنم.

[ali_n540]

تاپيک اين سريال که بالا مياد، يه آهي ميکشم و باز ميکنم. آه و حسرت از اينکه چقد زود تموم شد اين سريال و چه حيف که تموم شد.
مطمئم خيلي از جاها و خيلي از ارجاعاتي که ميزد رو هنوز که هنوزه نفهميدم ولي با اين همه ميدونم که يکي از بهترين ها بود.
اين سريال و همينطور سريال ده فرمان کشلوفسکي فراتر از حد من بودن و هيچوقت نميتونم به خودم اجازه بدم که نظر کارشناسانه اي در موردشون بدم. دوستان اهل فن و حرفه اي تر از بنده اگه اطلاعات جامعي دارن از اين سريال، ممنون ميشم به اشتراک بذارن.
به طور مثال اون قسمت که داخل کشتي گذشت و يه نفر ادعاي خدا بودن ميکرد، يک جايي خوندم که اشاره به داستان حضرت مسيح داره که به يه روستا ميره و ماجراي خيلي خيلي جالبي داره.
به نظرم شرم آوره همچين سريال هايي رو بخوايم با يه سري سريال ديگه مقايسه کرد.
بعيد ميدونم ولي کاش ميتونستم اين سريال و چند سريال ديگه رو به کل فراموش کنم و لذت دوباره ديدنشون رو تجربه کنم.




six feet under تقریبا تمی شبیه این سریال داره ولی روایتش تفاوت اساسی داره و در ضمن بازیگرهای توانمندی چون مایکل سی هال را داره که خیلی بهتر از دکستر ظاهر می شه. به طرفداران لفت اورز اکیدا این سریال پشنهاد می دم ولی قول نمی دم از فصل های اولیه اش لذت ببرید چون بشدت کند پیش میره ولی تو فصل های اخرش و خصوصا فصل 5 به یکی از ارزشمنترین سریالهای تلوزیون تبدیل می شه.

[uncertainty]

یکی از دوستان به اپیزود It's a Matt, Matt, Matt, Matt World اشاره کرد، این اپیزود یکی از بهترین و قوی ترین اپیزودهایی هست که تا حالا دیدم
واقعا عمیقه و شخصیت پردازی Matt رو به حد کمال میرسونه و ریشه یابی میکنه
و چقدر به زیبایی و در عین حال با جدیت این کار انجام میشه! تقابل Matt با شخصی که خودش رو God خطاب میکنه
هر فصل یک قسمت داره که کامل به Matt پرداخته میشه و میتونم بگم سه تا از عالی ترین اپیزود های این سریال هست
فصل یک Two Boats and a Helicopter، فصل دوم No Room at the Inn
Matt همیشه من رو یاد John Locke میندازه (Man of Faith)

[opeth1h]

یکی از دوستان به اپیزود It's a Matt, Matt, Matt, Matt World اشاره کرد، این اپیزود یکی از بهترین و قوی ترین اپیزودهایی هست که تا حالا دیدم
واقعا عمیقه و شخصیت پردازی Matt رو به حد کمال میرسونه و ریشه یابی میکنه
و چقدر به زیبایی و در عین حال با جدیت این کار انجام میشه! تقابل Matt با شخصی که خودش رو God خطاب میکنه
هر فصل یک قسمت داره که کامل به Matt پرداخته میشه و میتونم بگم سه تا از عالی ترین اپیزود های این سریال هست
فصل یک Two Boats and a Helicopter، فصل دوم No Room at the Inn
Matt همیشه من رو یاد John Locke میندازه (Man of Faith)

این اپیزود یه کنایه و نگاهی هم به این فیلم استنلی کرمر داره : https://www.imdb.com/title/tt0057193/

[عبدالله]

_

[ali_n540]

The Leftovers S03E05 | Matt and David Burton (God)
https://www.youtube.com/watch?v=6LOSgRRXkX0

یکی از بهترین سکانسهای تاریخ تلوزیون که مو بر تن ادم سیخ می کنه حتی اگر مذهبی باشید.

[jax teller]

سر تعظیم فرود میاورم بر تمامی عوامل این سوپر شاهکار بینظیر،بازیگرها،کارگردان، نویسنده،فیلمبردار،گریمور، و دستهای مکس ریچر موسیقیدان بینظیر و فراموش نشدنی این اثر بزرگ را خواهم فشرد و بوسه به آن خواهم زد.:Smiley10:

چی بود این سریال؟چرا آخه اینکارو با من کردین؟ یک قطره آب تو بدن من نمونده از بس گریه کردم و اشک ریختم پای تمام اپیزودهاش.موسیقی هر وقت پلی میشد ناخودآگاه اشک از چشمهام سرازیر میشد و نابود میشدم.تو بدترین حال زندگیم این سریالو دیدم و الان حالم از قبل هم خیلی بدتره..


اوایل که سریالو شروع کردم یک درام معمولی و پیچیده بود ولی به مروز زمان تبدیل شد به یک سوپر شاهکار در زمینه درام و پیچیدگی دوست داشتنی.اگه سعی در فهمیدن این پیچیدگی دارید یا کنجکاوید ک بدونید اون 2 درصد کجا رفتند و سرنوشتشون چی شد هیچوقت لذت نمیبرید از دیدنش.
واقعا این سوال برام پیش اومد که چرا انقدر درگیر رفته ها میشیم که دور و بریامونو فراموش میکنیم و یک عمر حسرت رفته ها رو میخوریم؟! مثال بارز این جمله نورا درست با بازی خیره کننده کری کان بود که انقدر رفت پی جواب این سوال که بچه هاش و شوهرش کجا رفتند،چی شدند.عمرشو جوونیشو گذاشت در صورتیکه میتونست ادامه زندگیشو با کوین بگذرونه.

به راستی که سریال تلنگر بزرگی به آدم میزنه و به حدی کاراکترها واقعی این حجم از غم و اندوه رو نشون میدن و به بار میکشن که نمیشه فکر کنی داری یه سریال میبینی.شما داری با اونها زندگی میکنی.


خیلی دلم واسه کوین سوخت چون همش درگیر توهم ها و شب بیداری هایی که داشت میشد و هیچوقت اروم و قرار نداشت.از هیچکس هم شانس نیاورد نه از زنش،نه از نورا نه از بچه هاش..

این سریال خیلی پیام داشت و مغز ما قادر به فهمیدن همه اینها نیست ولی بعید میدونم دیگه سریالی پیدا بشه که اینهمه بتونه رو من تاثیر بذاره و نابودم کنه..

سریال سوپر اندریته چون همه درک نمیکنن این سریالو و دنبال روشن شدن ماجرا میگردن ولی من با پوست و جون و استخونم فهمیدم چی میخواد بگه و تو هر شرایطی نباید این سریالو دید من که حالم داغون بود الان خرابتر شده و تا ی مدت در لپ تاپ رو باز هم نمیکنم.تو فصل سوم هر اپیزودش رو که میدیدم تموم که میشد میرفتم ی گوشه و گریه میکردم مثل بچه ها که واقعا چرا؟ واسه چی بدنیا اومدیم؟هدفمون چیه؟چرا انقدر سردرگمیم؟چرا هر چی میدوییم بازهم ارامش نداریم؟

برای من لفت اورز به عنوان سریال جزو 4 تا سریال برتر....... امی،گلدن گلاب و اسکار در حدی نیستن که بخوان خودشونو تو دست های این بازیگرهای بینظیر ببینن

سفر عجیب غریب به قلب و روح این کاراکترها و زندگیشون و تلاش های بی مورد مت که آخرش هم به هیچجا نرسید.کوینی که پیر شد و به ارامش رسید و نورایی که بالاخره تو پیری رنگ عشق و ارامش رو دید یکی از بهترین و تلخ ترین تجربه های سریالی و زندگیم بود و میدونم این حس هیچ کجا نه تو سریال نه تو فیلم نه تو زندگی تکرار نخواهد شد و نمیشود.

دوستان شرمنده متن طولانی شد.من از وقتی اومدم تو انجمن نظراتی که میذارم نه برای لایک کردنه نه برای اینکه خوشتون بیاد یا بدتون بیاد.خیلی ها به من گفتن مگه فیلم و سریال چی داره؟چی نصیبت میشه؟چی گیرت اومد؟من بهشون گفتم هیچ چیزی تو دنیا مثل فیلم و سریال نیست که همزمان خنده،گریه،هیجان،ترس،غم،شا دی و امید رو بتونی تجربه کنی.و دهن خیلیا رو با همین حرف بسته شده .

leftovers نابودم کردی و این نابودی رو خیلی ذوست دارم تا ابد فراموش نمیکنم این حس ناب و تلخ و غم انگیزو و هر زمان که اسمت بیاد اشک از چشمهام ناخودآگاه میاد.

موفق باشید دوستان .و تا زمانی که سریال هست زندگی باید کرد:Smiley24:

[MaMaLoM]

The Leftovers S03E05 | Matt and David Burton (God)
https://www.youtube.com/watch?v=6LOSgRRXkX0

یکی از بهترین سکانسهای تاریخ تلوزیون که مو بر تن ادم سیخ می کنه حتی اگر مذهبی باشید.


عجب سکانسی رو "ری ویو" کردم! دارم به تماشای دوباره ی این شاهکار فکر میکنم و شک ندارم که از لحاظ محتوا, از دفعه اول برام غنی تر خواهد بود.

چه حال و هوایی بود چه روزایی ... یادش بخیر...
https://tvworld.info/showthread.php?t=48072&page=3

[Luca Brasi]

عجب سکانسی رو "ری ویو" کردم! دارم به تماشای دوباره ی این شاهکار فکر میکنم و شک ندارم که از لحاظ محتوا, از دفعه اول برام غنی تر خواهد بود.

چه حال و هوایی بود چه روزایی ... یادش بخیر...
https://tvworld.info/showthread.php?t=48072&page=3

خیلی وقت دلم لک زده برای یه سریال "خوش ساخت | پر از هیجان و تعلیق | با کلی کاراکتر دلچسب" مثل The LeftOvers و یک ترجمه ی عالی و بی نقص و مختصر و‌مفید مث کار شما و دوستان دیگری که کمکتون کردن تنگ شده.

لامصب این Leftovers بد عادتمون کرد بعدش دیگه تو این ژانر هیچ سریالی بهمون حال نمیداد چرا که همش دنبال ریزه کاری های این سریال تو سریال جدید بودیم...
بعد SOA این دومین سریالی بود که تک تک اپیزوداش بهم حال داد و بعد اتمامش جای خالیش بد حس میشه

[EYE]

این سریال قشنگ رو همین الان تموم کردم و تاپیکو خوندم متوجه شدم خیلیا اصلا متوجه نشدن که چی شده!
اون دنیایی که نورا میره، ۹۸ درصد رفتن و ۲ درصد موندن. یعنی برعکس این دنیا.
یعنی توی اون دنیا دیپارتد ها و رفتگان میشن نورا و کوین و ...
دنیای موازی و این داستانا هم نیست! شخصیتا همونن! یعنی شوهر و بچه های نورا سر میز غذا بودن که نورا ناپدید شده و برای اونا سرنوشتش معلوم نیست.دقیقا برعکس اینور اتفاق افتاده
جدا از این قضیه ها سریال خیلی خوب و قوی ای بود.با اینکه با یسری چیزاش حال نکردم ولی از کاراییه که همه باید ببینن
8.5/10

[Habibfallah]

واقعا بهت حسودیم شد عزیز
چه لذتی بردی وقتی الان دیدیش
خیلی وقته که همچین شاهکاری رو ندیدم و دلم لک زده واسه دیدن یه سریال خفن

[عبدالله]

https://uupload.ir/files/yj95_2.jpgهر وقت دلتون برای سریال تنگ شد، این رویا رو ببینید
YouTube (https://youtu.be/4ZCmkDep7Vk)

[afshin2014]

سریال تویین پیکس رو اگر ندیدید حتما ببینید تقریبا اکثر سریال ها ازش ایده گرفتن

[m-dx]

سریال رو همین الان تموم کردم
سریال عالی و خوش ساختی بود
فقط یه سوال برام پیش اومد

اون مجله ای که پدر کوین توی فصل اول سریال اصرار داشت که بخونه چی بود و جرا تکلیف اون مشخص نشد؟!
یا اینکه سری اول که کوین مرده بود و رفته بود هتل و باباش راهنماییش میکرد ( پس اونم تو دنیای مردگان بود ) چجوری رفته بود اونحا ولی نمیتونست خودش بره و با ساندی ازتباط برقرار کنه ؟!

[Mia_3D]

سریال رو همین الان تموم کردم
سریال عالی و خوش ساختی بود
فقط یه سوال برام پیش اومد

اون مجله ای که پدر کوین توی فصل اول سریال اصرار داشت که بخونه چی بود و جرا تکلیف اون مشخص نشد؟!
یا اینکه سری اول که کوین مرده بود و رفته بود هتل و باباش راهنماییش میکرد ( پس اونم تو دنیای مردگان بود ) چجوری رفته بود اونحا ولی نمیتونست خودش بره و با ساندی ازتباط برقرار کنه ؟!

اول از همه که سریال هیچ‌وقت راجع به معماهاش نبود، امیدوارم شما هم دنبال جواب‌ها نبوده باشی... اما درباره‌ی موضوعاتی که مطرح کردی؛ از یه انسان دیوانه که صداهایی از غیب می‌شنوه چه انتظاری داری؟ که حرف‌های معقولانه بزنه؟ D: کوین بزرگ صرفاً یکی از بی‌شمار انسان‌‌های این دنیای بی‌معنی بود که تو زندگیش عاجزانه به‌دنبال معنی می‌گشت. چه با صدای تو ذهنش که بهش می‌گفت به پسرش ماموریتی بسپره، چه زمانی که صداها بهش گفتن به استرالیا بره، و چه زمانی که از نوک زدن یه مرغ دنبال معنی بود و به این نتیجه رسید که باید سال‌ها واسه به‌دست آوردن شعرهای قبایل استرالیا تلاش کنه و باهاشون دنیا رو نجات بده! ولی همه‌ی این‌ها مثل دنیای خود سریال، معنایی ندارن. خلاصه که مجله چیز مهمی نبود تو داستان سریال و سیر شخصیت‌ها. فارغ از این، سازنده‌ها تو طول سریال به‌طور جزئی اشاراتی به مجله‌هه کردن، فکر کنم مهم‌ترین‌شون اهمیت شهر Cairo تو مجله بود که ماجرای قسمت ۸ سریال (با همین اسم) تو شهری به‌نام Cairo جریان داشت. پتی هم تو قسمت ۷ فصل ۲ به قاهره‌ در مصر اشاره می‌کنه. اشارات دیگه‌ای که ازش تو اینترنت پیدا کردم: + (https://picoup.ir/images/56293064816696071240.png) + (https://picoup.ir/images/98401431544872176400.png) + (https://picoup.ir/images/62349013364483118541.png) + (https://picoup.ir/images/23831335815838863240.png) + (https://picoup.ir/images/09277895838908832098.png) + (https://picoup.ir/images/78572207081915268041.png)

*کوین نمرده بود D: و باباش تو دنیای مردگان (هرچند دنیای خیال و ذهن کوین رو ترجیح می‌دم) نبود که. طبق همون داستانی که کوین بزرگ تو قسمت ۳ فصل ۳ تعریف می‌کنه، تو پرثِ استرالیا بود و اون مواد مخدر God's Tongue رو مصرف کرده بود و تونسته بود با کوین ارتباط برقرار کنه و کمکش کنه. کوین بزرگ نمرده بود...

و خوب شد به این اشاره کردی. تو سریال مرز خیلی باریکی بین واقعیت و خیال وجود داره. یعنی به جز واقعه‌ی اولیه‌ی سریال (عزیمت)، می‌شه باور کرد که هر کدوم از اتفاقات نسبتاً عجیب و غیرعادی سریال ماوراءطبیعه هستن و هم‌چنین می‌شه برای همه‌ی وقایع توضیحی عقلانی پیدا کرد. و تنها چیزی که هنوز تو سریال نتونسته‌م راهی واسه واقعی بودنش پیدا کنم اینه که چطور کوین تو قسمت ۸ فصل ۲ می‌تونسته خبردار باشه که پدرش تو پرث مواد مخدری مصرف کرده که داستانش رو تازه تو فصل ۳ تعریف می‌کنه. اگه کسی چیزی به ذهنش می‌رسه بگه:Smiley17:. تو ری‌واچ (nـم) اخیرم هنوز فصل ۳ رو ندیده‌م. شاید این‌بار ببیشتر دقت کردم و به توضیح منطقی‌ای براش برسم:Smiley95: