نوستالژی های تلویزیون

[Nevah]

http://picoup.ir/images/63738696113563924782.jpg


▂▃▄▅▆▇█▓▒░نوستالژی های سریالی - کارتونی تلویزیون]░▒▓█▇▆▅▄▃▂





سلام به همه ی دوستان،مطمئننا همه ی ماها با سریال ها و کارتون خاصی از دوران بچگی و نوجوانی خاطره خوبی داریم که تا ابد هم در یادمان خواهند ماند.در این تاپیک شما می توانید از سریال ها و کارتون ها و حتی فیلم های سرگرم کننده تلویزیون در دوران نوجوانی خود صحبت کنید و به بقیه دوستان هم به اشتراک بگذارید.

[Nevah]

http://picoup.ir/images/88173781214665389780.jpg



ماجراهای نیلز




فکر می کنم این کارتون زیبا با اون آهنگ بیاد موندنی اش جمعه عصر ها پخش میشد.نیلز پسری ۱۴ ساله به همراه پدر و مادرش در دهکده ای زندگی می‌کرد. او که بازیگوش و بی‌فکر است نه‌تنها به هیچ‌کدام از هم‌سن و سالان خود احترام نمی‌گذارد، بلکه از اذیت کردن حیوانات بی‌گناه مزرعه نیز لذت می‌برد. پدر و مادر نیلز سعی می‌کنند او را پسر مؤدبی بار بیاورند، اما خودشان نیز در این مورد نا امید شده‌اند! تا اینکه یک روز یک آدمکی بسیار کوچک به طور اتفاقی در خانۀ آنها ظاهر می‌شود. نیلز که هیچ لحظه‌ای را برای آزار موجودات ضعیف از دست نمی‌دهد، آدمک را اسیر می‌کند. آدمکِ جادویی که متوجه می‌شود نیلز از شیطنت و مردم‌آزاری لذت می‌برد، برای تنبیه او را کوچک می‌کند، حتی بسیار کوچکتر از همۀ حیوانات مزرعه! این جادو، بر هَمِستر نیلز، «کروت»، که در آن لحظه در کلاه نیلز بود نیز اثر می‌کند. نیلز که حالا در این اندازه قادر به صحبت کردن و درک زبان حیوانات است، متوجه می‌شود که تمام حیوانات مزرعه از این فرصت استفاده کرده و می‌خواهند از او انتقام بگیرند.از آن طرف یک دسته غاز وحشی قصد دارند مهاجرت خود را به سمت شمال سوئد آغاز کنند تا تابستان را در آنجا سپری کنند. در این میان یکی از غازهای مزرعه در تلاش است تا خود را به آنها ملحق کند. نیلز و همِسترش نیز خود را به آنها رسانده و در این پرواز با آنها همسفر می‌شوند. پس از مدتی کروت و غازی نیلز را بخشیده و همگی با هم دوست می‌شوند. نیلز ماجراهای زیادی را پشت سر می‌گذراند و همه جا را به دنبال آدمک جادویی برای تبدیل شدن به اندازه اصلی خود می‌گردد و چیزهای زیادی را تجربه می‌کند و یاد می‌گیرد.بنده خدا نیلز چقدر زجر و بدبختی کشید تا بالاخره از کوچک بودن نجات بافت و تبدیل به یه انسان معمولی اما اینبار مهربان با همه و بخصوص با حیوانات شد.

[ESR]

http://uplod98.ir/images/hhpxhbf3uqha8adlpbe6.png (http://uplod98.ir/)
وای که دوبله این انیمیشن چقدر زیبا بود.واقعا که صدای خانم شبرزاد به کاراکتر آنه روح داده بود. بیشتر از همه من عاشق موسیقی و تیتراژ این کارتون بودم بخصوص اون دکلمه ایی که در تیتراژ آغازین و با اون صدای جادویی بیان میشد.

[Miss Harley]

http://picoup.ir/images/44959992323806354346.jpg


عمـــــــــــــــــــــــ ــه جان! :Smiley14:
پ.ن: اساس علاقه ی من به دیتکتیو فیکشن! :Smiley105:

[KING STANNIS]

کرکترای مورد علاقم این ماره تو مگ مگ و دوستان زبل ک همیشه ب عشقش این برنامه میدیدم.البته اسمشو یادم رفت کسی یادش هست بگه؟؟؟
http://picoup.ir/images/12954884894234190360.jpg

http://picoup.ir/images/17719096045912817307.jpg

شیپورچی پسر شجاع ک واقعا مث خودش هنوز ندیدم واقعا عجوبس این کرکتر
http://picoup.ir/images/84485368346735491367.jpg

و روباه مکار کارتون پینوکیو ک صداش هنوز تو گوشمه یادش بخیر چ دورانی بود...

http://picoup.ir/images/77168030604995908408.jpg
ممنون از استارتر تاپیک...

[Detective]

http://picoup.ir/images/44959992323806354346.jpg


عمـــــــــــــــــــــــ ــه جان! :Smiley14:
پ.ن: اساس علاقه ی من به دیتکتیو فیکشن! :Smiley105:

عع ! ماجراهای خانم مالارد ! :Smiley35:
خوبیش این بود مث پوارو تا اخر قسمت معلوم نمیشد چی ب چیه ! واقعا دوست داشتنی بود

[T-REX]

گیوم تل – 1381
(Guillaume Tell – 1987)


http://uupload.ir/files/x8xr_capture-1.jpg


اگر اشتباه نکنم، پنجشنبه شبها از شبکه سه پخش میشد (بماند که بعدها هزار بار دیگه هم از دیگر شبکه ها هم پخش شد).
ته ته ته سریال بود. یعنی اند سریال بود. شاخ شاخ. هیچ وقت قسمت های اولش رو نتونستم ببینم و آخرش هم مثل خیلی از سریال های خارجی دیگه پایان باز داشت. به یه جایی که می رسید دوبار ری-پلی می شد.
عاشق اون تیرکمونش بودم. طوری که خانواده راضی شدن برام یه تیرکمون بخرن. البته چون از اون مدل زنبورکی ها پیدا نمی شد، آخرش یه تیرکمون سرخ پوستی نصیبم شد.
دشمنی ویلیام تل و کسلر. کسلر عجب آدم خبیثی بود. من اون موقع فکر می کردم که نقش اول این سریال در اصل همون رابین هوده!!!!

یه قسمتش بود درباره یه شبح تو قبرستون یک روستا که داشت می زد همه رو نفله می کرد. تل می خواست بره اونجا و ته و توی ماجرا رو در بیاره. رفقیش بهش گفت از مرده ها نمی ترسی؟ تل بهش گفت " من از زنده ها بیشتر از مرده ها می ترسم" هنوز تو خاطرم مونده. روحش شاد و یادش گرامی

[Hossein_124]

http://up.trolls.ir/uploads/149358153291721.jpg

فـکر نکنم کسی باشه که فوتبالیست هارو ندیده باشه و باهاش خاطره نداشته باشه، به نظرم نوستالژیک تر از فوتبالیـست ها وجـود نداره. انیـمه ای که همه باهاش از بچـگی خاطره دارن و همیشه منتظرِ پخـش شدنش بودن، من که خودم هر روز پـایِ تلویزیون مینشستم به امیـد دیدن فوتبالیـست ها. سـوباسـا و کـاکِـرو و تـارا و واکـی و .. چقـدر این شخصیت ها دوست داشتنی و انـرژی بخش بودن.
قاعدتاً تو بچـگی آدم هیچی از نا امید نشدن و تسلیم نشدن نمیدونه ولـی این انیمه به نحـوه یِ خودش این رو به خیلی ها فهمـوند و شاید حالا که یکم بزرگ تر شدیم و به گذشته نگـاه کنیم متوجه بشیم که چیـزِ ارزش مندی رو از این انیـمه یاد گرفتیم(بـرای من که اینـطور بود).

خلاصـه فوتبالیـست ها یـدونه ـس :d

[Heisen-berg]

بلیک و مورتیمر !


http://www.lefigaro.fr/medias/2013/12/10/PHO84dd63a8-61af-11e3-bd44-449634d2cf21-805x453.jpg



ساعت برنارد !



http://rozup.ir/up/cfu/Pictures/bernard-ikaragah-1.jpg

[Longmire]

خیلی برنامه های تلویزیونی بود که خاطرش هنوز تو یادمه بعضیاشونم دوستان اشاره کردن
ولی هیچکدوم برام مثل سریال Der Clown نشد که تو ایران با نام نقابدار مشهور شده بود. دقیقا هم یادم نیست کدوم شبکه و چه سالی پخش میشد فکر کنم سال 80 بود. یه سریال جنایی و جذاب که محصول آلمان بود و داستان زیبایی داشت. تیتراژ ابتداییش هم فوق العاده بود. متاسفانه هیچوقت نشد بفهمم آخر سریال چی میشه چندبار هم تو اینترنت گشتم که سریال رو پیدا کنم ولی هیچ لینکی ازش پیدا نکردم


http://uupload.ir/files/dk0r_der-clown.jpg

[Nevah]

http://picoup.ir/images/22411702418683611677.jpg

http://picoup.ir/images/44400165621048134529.jpg


عاشق سفر های میتی کومان بودم.معمولا سریال در روز های تعطیلات درگذشت بزرگان مذهبی پخش میشد.
شخصیت مرد علاقه من داداش کایکو بود که قدرتمند بود و خیلی سریع هم جوش می آورد.زنبه یا ذنبه سگ وفادار این گروه هم خیلی بامزه و دوست داشتنی بود

[Lou Bloom]

من جزو دسته‌ای ام که عاشق تلویزیون نبود! روزها تو کوچه مشغول گِل بازی(مزرعه خیالی!) یا تیله بازی یا فوتبال بودم. شب‌ها هم اجازه نداشتم تلویزیون ببینم! هیچ کارتونی رو بطور کامل دنبال نکردم. تنها کارتونی که تا قبل از نونهالیم دیدم فوتبالیست‌ها بود، اونم نه بطور کامل! خلاصه اینکه مثل همسن‌هام خاطره آنچنانی از کارتون‌ها ندارم. شاید الانم به همین دلیل باشه که انیمه و انیمیشن نمیبینم. با اینکه ته ذهنم میدونم حاوی نکات پرمغزی هستن اما باز یه‌جوری خودمو فریب میدم میگم مال بچه‌هاست! اینم تاثیرات کودکیه من! :Smiley14:

[Nevah]

http://nostalgiktv.org/wp-content/uploads/2014/12/hqsht-600x754.jpg


سریال هشت بهشت ۱۳۶۷




تو همین تلویزیون ما با محدویدت هایی که همه از آن اطلاع دارند.واقعا در نهایت محدویت مالی و فشاری که بر انها می آوردند ساخت سریال امری بسیار دشوار است و پروژه باید از هفت خان رستم رد شود.یکی از سریال های خوبی که در کمال سادگی و با محدویت ساخته شده سریال هشت بهشت است.فکر می کنم هشت قسمت داشت و از شبکه 2 پخش می شد.داستان و ماجراهایی که در این سریال پیش می امد واقعا عالی بودند.خلاصه داستان این بود: گروهی در کارونسرایی که قصد سفر به مکه را داشتند قرار گذاشتند هر شب باید یک نفر از انها خاطره یا ماجرایی برای گروه عازم مکه تعریف کند.هر داستان واقعا عالی با خلاقیت و پیام های اخلاقی وعرفانی داشت.هنوز هم بعضی وقت ها این سریال جالب و خوش ساخت که از محدود سریال های خوب ساخته شده تا به امروز است تماشا می کنم .این سریال با اختلاف زیادی بعد از 30 سال هنوز ار کارهای آبکی ساخته شده یک سرو گردن بالا تر است.و به معنای واقعی سریال بود.زنده یاد حسین پناهی هم نقش عالی در این سریال بازی کردند .روحش شاد

[KING STANNIS]

http://picoup.ir/images/40014347728884083147.jpg
لذتی ک میگ میگ داشت فراموش نشدنی و بالاخره اپیزود اخر اقا گرگه ب حقش رسید.خخخ

http://picoup.ir/images/63444030396882920879.jpg
عاشقش بودم.

http://picoup.ir/images/42252118621326668108.jpg

هیچ وقت نتونستم قسمت اخرشو ببینم.خوشم از سگه میومد ک ی استخون داشت همیشه باهاش بازی میکرد.

[mahdi206]

من متولد 63 هستم
اغلب مواردی که دوستان نوشتن رو در کودکی و نوجوونی دیدم
و جالب اینجاس که از خیلیاش متنفر بودم :Smiley14: (از بچگی ، فراستی وار تلوزیون تماشا میکردم)

هشت بهشت عالی بود .. مخصوصا موسیقی متنش و دوبله و بازیگرایی مثل حسین پناهی :Smiley17:

از گیوم تل و سریال نقابدار و پینوکیو و از این دست سریال ها (برادران شیر دل و ...) به شدت متنفر بودم و هستم :Smiley19:

از کارتون ماسک و کاراگاه گجد ، بخاطر دوبله شیرینش خوشم میومد. همینوطور میتی کومان !

یه چیز خاص که نمیدونم چرا دنبالش میکردم ، سریال هلیکوپتر پلیس بود! شاید چون اون زمان به "هوا فضا" و تکنولوژی های پروازی علاقه داشتم

[Tha Real Nigga]

نوستالژی خالص

http://picoup.ir/images/00569544051778583528.jpg

yusuf yuzlu


یکی از بهترین سریال هایی که از تلویزیون ایران پخش شده سریالی که توی ایران به نام "گمگشته" معروفه ولی اسم اصلیش میشه "پسری با چهره یوسف" سریالی که خاطرات خیلی زیادی باهاش دارم از تیتراژ خاطره انگیزش بگیر تا بازپخش ساعت 3 شب ـش که چشمامونو مثل تام توی تام و جری با چوب کبریت باز نگه میداشتیم که یه قسمتشو از دست ندیم واقعا سریال خیلی قشنگی بود ارزو دارم یه بار دیگه این سریال رو ببینم :Smiley35:

تیتراز سریال (http://www.namasha.com/v/OjMQk8kd)

[Nevah]

http://nostalgiktv.org/wp-content/uploads/2015/09/a.jpg




نمیدونم چرا کارت های دوران بچگی ما همیشه موضوعی تلخ داشت و همراه با غم و غصه بود.با این حال وقتی با انیمیشن ها و کارت های فعلی پیشرفته مقایسه می کنم باز هم آن کارتن های زمان ما بسیار بهتر بودند.داستان بهتری برای گفتن اشتند،با شخصیت ها میتوانستیم ارتباط بر قرار کنیم.برایشان دل بسوزانیمفهمدردی باهاوش کنیم.همیشه فکر می کردم وقتی هم که بزرگ بشم به کارتن دیدن را ادامه خواهم داد که این طور نشد.یکی از کارتن های خوب اون موقع انیمیشینی ژاپنی واقها این ژاپنی ها اُستاد خلق بازی کارتن و انیمیشن و کامیک هستند.یکی از بهترین کارتن های دوران بچگیم پسر کوهستان بود که روزی پسری، پدرش به طور ناگهانی انها را ترک می کند چند روز بعد پسر داستان ما با عقاب طلایی آشنا می شود و به دنبال او به راه می اُفتد.در هر قسمت در آخر کار عقاب طلایی یک نشان و علامت جدید به او میداد و او را یک قدم به پیدا کردن پدرش نزدیک تر می کرد.

[Skadi]

یکی از سریال هایی که بچگی می دیدم (نه بهترین) ساعت برنارد بود.


یه سریالی هم می داد اسمش رو نمی دونم.:Smiley39: یه عده بودند ماشینی داشتند که غیب می شد، از خودش هولوگرام می ساخت. اون هم باحال بود

[MrP]

یکی از سریال هایی که بچگی می دیدم (نه بهترین) ساعت برنارد بود.


یه سریالی هم می داد اسمش رو نمی دونم.:Smiley39: یه عده بودند ماشینی داشتند که غیب می شد، از خودش هولوگرام می ساخت. اون هم باحال بود
اسم اون سریال هم آکویلا بود.
برای منم نوستالژیک ترین انیمیشنی که می دیدم سفر های میتی کومان بود.یه چند تا سریال هم بود که "بلیک و مورتیمر" و "باب مورن" و "هاکلبری فین"از اینا هم خوشم میومد.
از این خونه مادربزرگ هم اصلا خوشم نمیومد و برای من بیشتر شبیه سریال ترسناک بود

[wlh]

>>>مقدمه
چقدر دوست داشتم یه 15- 16 تا از این کارتون هایی که دوران بچگی دیدم رو براتون معرفی کنم ولی دیدم حیفه زحمت این دوستانمون اینجا حروم میشه ترجیح دادم تقسیم کار کنیم و ادامه بدیم این تاپیک رو البته با هم.
راستش دوستان بیشتر سریالا رو اسم بردن و خدایی هم به حق همشون جز نوستالژی هامونه، خب البته هستند بینمون پیرمردایی هم که دعوت می کنم ازشون بیان تو گود و روی این جوونا رو کم بکنند، با اجازه صاحب مجلس که جز کاربران در حال ورود به انجمنه :) منم سه تا از زیر خاکی ترین کارتون های بچگیم رو بذارم بلکه یه خورده محدوده سنی مشخص بشه میدونم کار اشتباهیه ولی تاپیک پتانسیل بالایی داره برای نکته برداری و کپچر.
امیدوارم همراهیم کنید اسم نمی برم که ناراحت نشید یه موقع چون جدیدا خیلی حساس شدید بعضی هاتون:) آره با خودتم که میدونی :) :*

پ.ن : من لینک دوبله رو نمیذارم ولی خدایی برید چک کنید و فقط بخندید که چی به خوردمون می دادند:Smiley19::Smiley14:


https://picoup.ir/images/61653025275375314735.jpg



Dragon Flyz
اگه دیده باشید این کارتون رو که به اسم کهربا میشناسیدش، فقط مقدمه ای که هر بار اول هر قسمت پخش می شد من رو درگیر کرده الان و در زمان بچگی کلا اژدها، کهربا، تکنولوژی، جاهای مخوف و هر بار ماموریتی که باید گروه انجام می داد، یادمه من با پخش صبح شبکه یک/ دو می دیدم بعدها دیگه خبری ازش نشد ولی زمان خودش گرافیکش از توی تلویزیون سیاه سفید ما هم معلوم بود خوبه، :)).
یادمه این دستبندهایی که رو دستاشون هست رو من جز آرزوهام بود یکیشون رو داشته باشم، همه کاری میکردند با اینا.
یه مقایسه ای انجام بدید مقدمه رو، من که روده بر میشم اگه دوبله و ترجمه مقدمه اینا شبیه هم باشه. حالا شما هم یه زحمتی بکشید و یه سرچ ساده بزنید قاطی روزگار بچگی ما بشید.


:youtube: (https://www.youtube.com/watch?v=XpbcETi5iqk).:IMDB:. (https://www.imdb.com/title/tt0115159/)


https://picoup.ir/images/81140974018858566695.jpg


Les exploits d'Arsène Lupin
هنوزم با گذشت چندین سال من که عاشق دختره ام و فقط به خاطر موهای (جینجر/ نارنجی یا قرمز نمیدونم خاطراتم محو خدایی) بانو می دیدم وگرنه کی براش آرسن لوپن فرانسوی ها مهمه خدایی. من اینو پخش بعدازظهر جمعه میدیدم فک کنم اگه مغزم درست یاری بکنه شایدم نه، با بلیک و مورتیمر قاطیش کردم ولی کلا اون کارت لامصب فریک طور مثل خوره به جونت می افتاد.

:youtube: (https://encrypted-vtbn1.gstatic.com/video?q=tbn:ANd9GcQlF2UIIQCmbaKARQ9-QOI0r22gT_6DAHq9MJQRPajwFHSwXE3B).:IMDB:. (https://www.imdb.com/title/tt0115293/)


https://picoup.ir/images/46421382215085698820.jpg



Robin Hood no daibôken

انیمه می دیدم وقتی انیمه دیدن مد نبود
خدایی روتون میشه با کسی که اینا رو دیده کل انیمه بندازید، نه خدایی با چه رویی، فک کنم غیر یاسر و هادی نباشه کسی بتونه اصالت این انیمه رو تایید کنه. بزرگترین حسرت زندگیم این بود که هیچوقت اینو تموم نکردم، یادم نیست من نتونستم به پخش هاش برسم یا تلویزیون از پس دوبله اش برنیومد، خلاصه سال ها بعد یه بار کامل گرفتم دیدمش و فهمیدم همون دومی بود، بس که این انیمه به تلویزیون اندیشه ارادت داره.

یه سرچ کوتاه بزنید و ببینید کلیپ های اورجینال و اصلی رو می فهمید چی میگم پس کم لطفی نکنید.

:youtube: (https://www.youtube.com/watch?v=xQuv-Vh1xbo).:IMDB:. (https://www.imdb.com/title/tt0305094/)


>>>مؤخرةیه خورده احساسی شدم خدایی بعد از تفکر راجع به بچگیم، در کل به نظرم ادامه بدید این تاپیک رو دو خط نوشتن خستتون نمیکنه مطمئنا.
حالا بازم کارتون های خوب بود، سرورم ایکیوسان، Toshishun، بابا لنگ دراز (که بزرگترین سرقت دوبله و ترجمه اس و با سرنوشت عده ای بازی کرد)، آنشرلی، شارلوت هلمز (این خیلی خدا بود تو مجموعه افسانه های کهن بود)، سلطان فوتبالیست ها ورژن قدیمی خدایی یه چیز دیگه اس، پسر کوهستان، بلیک و مورتیمر، ساعت برنارد، من میدونم نمیشه گالیور و به نظرم خدای این مجموعه های بچگی ما وروجک و نجار.

شروع کنید ببینم چی تو چنته دارید بابابزرگ ها و البته جوانان که امید من به شماهاست:Smiley14:

[giumartan]

کارتون مورد علاقم فوتبالیست ها بود یادش بخیر چه قدر منتظر میشدیم تا جمعه ساعت 2 شه بعضی وقت ها هم که روز خاصی بود یهو میدیدی نمیزاشت چه ضدحالی میخوردیم
بعدش کارتون میتی کومان رو دوس داشتم
افسانه سه برادر
لاکپشت های نینجا که خیلی خیلی دوس داشتم
دوقلوهای افسانه ای
گالیور
چوبین
گامبا که از دست اون راسو فرار میکردن بعضی وقتا هوس میکنم دوباره ببینمش
بلیک و مورتیمر
ساعت برنارد که فک کنم همه ارزو داشتن داشته باشنش خیلی خوب بود
سندباد
وروجک و نجار
رعد ابی
کوتلاس هم جزو بهترین ها بود خیلی گیرا بود

اون موقع اصلا از انشرلی خوشم نمیومد برام جذابیت نداشت اصلا مدتی که انشرلی پخش میشد جمعه ها دیگه جذابیت نداشت
خونه مادربزرگه ایکیوسان هاکلبرفین هم دوس نداشتم

یه سریالم بود به اسم کاش و کاشکی هیچ نسخه ای ازش تو اینترنت نیست فقط چن تا کلیپ هست اگه پیدا شه دوس دارم باز ببینمش

[kingnessi]

یک. یه کارتونی بود در مورد وایکینگ ها. یه مشت وایکینگ بودن و یه بچه وایکینگ که همیشه یه گندی بالا می اوردن این بچه مث "ای کی اوسان" یه دستی به دماغش میکشید راه برون رفت از بحران رو پیدا میکرد. :Smiley69:

دو. خدا لک لک ها را دوست دارد. یه کار سادومازوخیستی سمی بود که سازنده ش با الهام از سینمای پازولینی اینو ساخته بود. یکی از دلایل مازوخیست بودن نسل ما و علاقه مون به امثال گاسپار نوئه همین لک لک ها هستن.

سه. سرندیپیتی یه کارتونی بود یه بچه و یه هیولای دریایی میرفتن ولگردی (خداییش یادم نمیاد چه غلطی میکردن).
نکته جالبش اینجا بود که من رو هیولای دریایی کراش زده بودم. تباهی بی پایان بنده از همون نقطه آغاز شد.

چهار. کوتلاس سم کودکی ما بود. سازنده های کوتلاس رو اسید و ال اس دی یه چیزی ساخته بودن که هنوز که هنوزه کسی نتونسته تو سینما و تلویزیون به اون سطح از سمی بودن برسه.

پنج. بلیک و مورتیمر عالی بود. البته باید فسفر زیادی میسوزوندی تا بفهمی چی به چیه، چون اون الدنگی که تو صدا و سیما مسئول پخش بود خیلی موقع ها قسمت های تکراری میذاشت پشت سر هم تا میومدی بفهمی کی به کیه قیمه ها ریخته میشد تو ماستا.
Dark نسل ما بلیک و مورتیمر بود.

شش. گربه سگ داستان یه سگ و گربه بود که توی هم بودن همیشه. دستگاه گوارششون چطور کار میکرد خدا میدونه. ولی یه شخصیت الدنگ و سمی داشت که یه خرگوش بی پدر مادر بود. اونو دوس داشتم.

هفت. ساعت برنارد زمان ما کیمیا بود، همه دنبال ساعت برنارد بودن. خیلی ها واسه در رفتن از مدرسه یا تقلب تو امتحان ولی اینجانب از همون زمان دنبال مفاسد و فجورات بودم و ساعت برنارد اگه دستم میومد جهانو به لرزه درمیوردم.

هشت. بستنی ها. این کارتون نبود از این برنامه های عروسکی بود، که البته اونم نبود. یه چندتا آدم رو کرده بودن تو لباس بستنی و با مجری شر و ور میبافتن. از زیبایی های این برنامه همین بس که یکی از بستنی ها کاکائویی بود. :Smiley35:
"آنتی ریسیسم بودیم وقتی بلک لایوز متر مد نبود."

نه. یه کارتون دیگه بود که هنوزم کابوسش رو میبینم. یه چندتا قطار بودن که دماغ و دهن داشتن حرف میزدن. یعنی اینا به غایت زشت و کریپی بودن و تا به امروز موجبات خ.ایه کردن مارو فراهم میکنن.

ده. مجموعه ای از کارتونهای جانسوز بودن که آدم دوست داشت درجا با کارد میوه خوری هاراکیری کنه، از حنا گرفته تا آنشرلی و بقیه این مزخرفات.
انقدر فضای مسمومی داشتن این کارتونا که نمیذاشتن حتی از موهای قرمز آنشرلی لذت مفسدانه ببریم.

و البته کارتونای دیگه ای مث فوتبالیستا (که مطمئنم همتون حتی یه بارم که شده حین فوتبال تو محله وقتی توپ میومد زیرپاتون موسیقی متنشو زمزمه میکردین :Smiley35:)، یارو حاکم بزرگ که میومد به مفسدین فی الارض بیلاخ میداد، انواع و اقسام تام و جری و میگ میگ و بقیه، اون کارتون اردک پولداره که یه کلفت داشت دستش (بالش؟) همیشه شکسته بود و به شدت فضای گاتیک و کریپی داشت، لوک خر شانس هم بود که من شخصا طرفدار دالتونا بودم و حتی اون سگه رو هم از لوک بیشتر دوس داشتم و خیلی چیزای دیگه.

[yaser63]

"لوک خوش شانس":یکی از برنامه ها مورد علاقم بود منتظر بودم صبح جمعه بشه بشینم ببینمش .مخصوصا تقابل شخصیت بدبین "ژالی" و ساده و خوش بین "گوش فکر" و برادر بزرگ دالنون ها رو دوست داشتم.
"افسانه سه برادر": با معیارها الان این برنامه مناسب سن کودک و نوجوان نیست, ولی هم نسخه عروسکیش و هم انیمشنش رو با دقت می دیدم. داستان آموزنده ای داشت.فکر کنم کامل هم پخش نمی شد و یک دفعه از یه جایی ناتمام پخشش رها می شد."لیوبی" و مشاور جنگیش و "لوپو" و "سائوسائو"کارکترا جالبی برام بودن.
"دژ فضایی":انیمه جذابی بود و موقعیت ها داستانی زیادی داشت .البته بازهم نصفه پخش شد و آخر داستان مشخص نشد یا لااقل من ندیدم.
"کوتلاس":این کارتون واقعا عالی بود با یه طراحی ساده گرافیکی ولی داستان خیلی جذاب.
"قلعه دوک ها":اینم از کارتون ها خوب طنز اون دوره بود مخصوصا اربابشون و شخصیت خدمتکار که با دست شکسته بیشتر از اینکه کار کنه خرابی به بار می آورد.
»»یه فیلم کوتاه هم بود که اسمش رو هیچوقت نفهمیدم زیادهم تکرارش پخش نشد.ولی اگر الان دوباره پخش بشه میشینم نگاهش میکنم.کل داستان درباره پسر کشتی گیری بود که مدام تو مسابقه شکست می خورد.بالاخره با کلی کار روحی و روانی و تمرینات سخت زیر نظر مربیش تصمیم میگیره مجددا شانسش رو امتحان کنه. بعد دنبال کردن ماجرا و دیدن حوادث و تلاش خستگی ناپذیر کشتی گیر جوان منتظر برد شخصیت بودیم ولی خوب نتیجه چی بود:یه شکست سنگین دیگه ! تنها تفاوتش این بود که این دفعه به خاطر باختش ناراحت نبود.

[aramis2800]

یه حسی بهم میگه بالا اومدن این تاپیک ارتباطی مویرگی با ساخته جدید سوریلند داره، واقعا چرا فامیلی تارو، میساکی بود :Smiley14::Smiley14::Smiley14:

بدون شک بهترین انیمیشنی که از تلویزیون دیدم کوتلاس بوده، عاشق اون کاراکتر بودم و هستم، آرمان‌خواه کمال‌گرای خطی !

ولی خوب هیچ برنامه کودکی به اندازه فوتبالیست‌ها نسل ما رو جذب نکرد، این عشق فوتبال هم نتیجه همون کارتون کذایی هستش

کسی تا حالا قسمت آخر خیلی از این کارتون‎های زمان بچگی‌مون رو دیده اصلا؟! مورد عجیبه خلاصه

تیتراژ این کارتون‌ها واسه خودشون عجیب بودن! موسیقی تیتراژ بچه‌های کوه آلپ، بچه‌های مدرسه والت و کوتلاس خود گویای واگرایی نسل ما هستش

والبته بهترین دوبلورهایی که تا حالا تاریخ به خودش دیده! وقتی مرحوم عطاالله کاملی با اون صداش میگفت "زندگی منشوریست در حرکت دوار" مو به تنم سیخ می‌شد

چوبین شاید یکی از معدود کارتون‌هایی بود که قسمت آخرش رو (البته سانسور شده) دیدم! یه کاراکتر انقلابی با اون ستاره درخشان روی مچش! مرگ بر برونکا و اون سگ‌های مکانیکیش :Smiley104::Smiley104::Smiley104:

اون باخانمان چی بودش! نتیجه‌ش شده یه مشت افسرده پلاس در چت باکس انجمن با افکار مالیخولیایی :d:d:d

دیگه خیلی نمی‌خوام به داستان اصلی اوشین و دختری به‌نام نل اشاره کنم! بگذریم! شما هم خیلی دنبالش نگردید

ممول شاید نایس‌ترین چیزی بود که از اون جعبه لامصب پخش شد

جا داره به قوی‌ترین خرس دنیا، بامزی هم اشاره کنم! آقای س ک س که، جیمبو، گوریل انگوری و پروفسور بالتازار هم باید یاد بشه ازشون

و برنامه دیدنی‌ها با اجرای جلال مقامی عزیز و دوست‌داشتنی، مسابقه هفته که مرحوم منوچهر نوذری همیشه طرف یه کم سن و سال رو می‌گرفت و می‌گفت ببینید با این سم کمش این شرکت کننده چقدر اطلاعاتش زیاده و البته حتما یکی از شرکت کنندگان رو هم قهوه‌ای می‌کرد!

هعییییی :Smiley116:

پ ن: اینکه فیلتر انجمن ترجمه فارسی Mr. Hiccup رو سانسور می‌کنه دیگه از همه چی عجیب‌تره

[giumartan]

شوالیه های عدالت

جنگ درندگان


اینارو هم کانال 5 میزاشت فکر میکنم جمعه شبا بود یه مدت کارتون میزاشت

[Julie]

خب دیگه همه چی رو دوستان معرفی کردن، اینم مجموعه نوستالژی‌های مورد علاقه بنده





https://picoup.ir/images/86274503817224374060.jpg
https://picoup.ir/images/12334409862284652404.jpg
https://picoup.ir/images/25864366129212458612.jpg


https://picoup.ir/images/86498013186594990122.jpg
https://picoup.ir/images/84961304501010765087.jpg
https://picoup.ir/images/52416507028431130484.jpg


https://picoup.ir/images/76464229195158649414.jpg
https://picoup.ir/images/84446592087330813213.jpg
https://picoup.ir/images/40882496805688665104.jpg

[dazraf]

خیلی چیزا رو گفتین و با همشون واقعا خاطره دارم. همین الان هم چندتاشون رو روی هاردم دارم و گهگاه نگاه می‌کنم.
فقط دارم فکر می‌کنم اینا چی بود ما می‌دیدیم؟ :Smiley63:
منم سه چهارتا از سم خالص‌ترین و فریکی‌ترین کارتون‌های دوران کودکیم رو بگم و برم. فقط بگم که واقعا دوتاش ترسناک بود برام ولی میدیدمشون نمی‌دونم چرا همشون هم فاز مریضی دارن.
1. اژدها سواران (شهر فضایی) (https://www.aparat.com/v/aZTVM/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF_%D8%A7%D9%86% DB%8C%D9%85%D9%87_%DA%A9%D9%85%DB%8C%D8%A7%D8%A8_% D8%A7%DA%98%D8%AF%D9%87%D8%A7_%D8%B3%D9%88%D8%A7%D 8%B1%D8%A7%D9%86%28%D8%B4%D9%87%D8%B1_%D9%81%D8%B6 %D8%A7%DB%8C%DB%8C%29_%D8%AF%D9%88%D8%A8%D9%84%D9% 87_%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C). اون اژدها قرمز مشکیه واقعا کابوسی بود واسه خودش =)) اون نریشن اولش هم واقعا آدم جفت می‌کرد.

https://lh3.googleusercontent.com/proxy/gG8kwxupJMtTklDiNslkmjVyy3CFk1yBCOfMEHJu_8JASJLXQq bG1LP4YxXorztMu5t-TQZmdy9pfZkU1Cc5aMq2xQhSx0OE0xSbz6UQ_tqs

2. قلعه هزار اردک (https://www.aparat.com/v/6PMIy/%D9%82%D9%84%D8%B9%D9%87_%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1_ %D8%A7%D8%B1%D8%AF%DA%A9_%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA_ 1). این لامصب هم نریشن ترسناک با ژانر کمدی داشت. آدم قشنگ به هم می‌پیچید. قلعه هزار اردک رو هنوز می‌بینم. (فقط اونجا که نانی میگه من ترتیبش رو میدم :Smiley19:)

https://images-na.ssl-images-amazon.com/images/I/5168WRKG9ML._SY445_.jpg

3. آخری هم که واقعا خیلی جذاب بود، شهر دایناسورها (گروه ضربت) (https://www.aparat.com/v/rV9OT/%D8%B5%D8%AD%D9%86%D9%87%26zwnj%3B%D9%87%D8%A7%DB% 8C%DB%8C%26zwnj%3B_%D8%A7%D8%B2_%D8%B4%D9%87%D8%B1 _%D8%AF%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%A7%D8%B3%D9%88%D8%B1% 26zwnj%3B%D9%87%D8%A7_%28%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87_ %D8%B6%D8%B1%D8%A8%D8%AA%29-_%DB%B1%DB%B3%DB%B7%DB%B6) بود برام. اون رئیس بزرگشون خیلی خفن بود. پر از موسیقی جز هم هست.



https://i.pinimg.com/originals/c4/a5/7c/c4a57c8de5315d3cc5021093a008abeb.jpg

[ARCTIC]

دوستان از نوستالژی‌های دوست داشتنی مثل فوتبالیست‌ها، لوک خوش‌شانس گفتن...
این دو تا کارتون بهترین روزای بچگی و نوجوونی رو باهاشون سپری کردم:Smiley116:














https://picoup.ir/images/65346499318275496533.jpg (https://www.imdb.com/title/tt0318913/)
https://picoup.ir/images/99736687125816131947.jpg (https://www.imdb.com/title/tt0165046/)





Mega Man 1994 (https://www.imdb.com/title/tt0165046/) >> یادمه جمعه‌ها پخش می‌شد و یه روز باد شدیدی میومد و آنتن به فنا رفت قبل از پخش کارتون و من نتونستم اون قسمت‌ـو ببینم... تا چند روز حالم گرفته بود سر اون ماجرا :(
الانم تو آرشیوم هست و هر از چند گاهی میرم سراغش و برمی‌گردم به اون دوران...

0


TMNT 2003 (https://www.imdb.com/title/tt0318913/) >> چهار برادر (لئو، رافائل، مایکی و داناتلو) به همراه استاد اسپلینتر از محبوب‌ترین و نوستالژی‌ترین شخصیت‌ها برام هستن... تا به الآن کلی نسخه دیگه هم از لاک‌پشت‌های نینجا ساخته شده ولی هیچ‌کدوم این نمی‌شه!
دوبله‌ای که برای این مجموعه ارائه شده رو از صدای اصلی کاراکترها بیشتر دوست دارم ولی متاسفانه تمام‌‌ فصلاش دوبله نشد :(
بالاخره امسال رفتم کل‌ـشو گرفتم و هفت فصلو دیدم... همین الان‌ـشم ندیده باشی و بخوای شروع کنی لذت‌بخش و عالیه...

[mohamadbij]

هوهوخان باد مهربان


من که به شخصه تصورم از خدا ایشون بود

نمیدونم چرا عکس میذارم لود نمیشه ! این لینک عکس (http://s17.picofile.com/file/8410611568/e3750c75195ce078f5d1f7c955036ea8.jpg)
http://s17.picofile.com/file/8410611568/e3750c75195ce078f5d1f7c955036ea8.jpg
یه سریال هم بود که متاسفانه اسم رو نمیدونم ، شبکه دو شب ها میذاشت ، خارجی بود
یه بابایی سفر در زمان رو میسازه بعد همکارش میاد اینو میدزده و تو زمان رهاش میکنه
یه دختر و پسر هم که ظهرا بچه هاشون بودن میرن دنبالش تا پیداش کنن و هر بار هم که میخواستن برگردن به زمان حال باید یه وسیله خاص رو برمیداشتن
مثلا یادمه رفته بودن پیش فرعون مصر و اونجا میخواستن بکشنشون سریع عصاش رو برداشتن و برگشتن زمان خودشون

[VIVA THE ROCK]

[TR]
[TD][JUSTIFY]یک. یه کارتونی بود در مورد وایکینگ ها. یه مشت وایکینگ بودن و یه بچه وایکینگ که همیشه یه گندی بالا می اوردن این بچه مث "ای کی اوسان" یه دستی به دماغش میکشید راه برون رفت از بحران رو پیدا میکرد. :Smiley69:

دو. خدا لک لک ها را دوست دارد. یه کار سادومازوخیستی سمی بود که سازنده ش با الهام از سینمای پازولینی اینو ساخته بود. یکی از دلایلی مازوخیست بودن نسل ما و علاقه مون به امثال گاسپار نوئه همین لک لک ها هستن.


حاجی پشمای سازنده های لک لک ها ریخت با این تحلیلت :Smiley14: اون مورد اول هم ویکی بود اسمش. Vicky the Viking

[saeedporreza9]

قطره باران


https://picoup.ir/images/49676765480138081785_thumb.jpg (https://picoup.ir/viewer.php?file=49676765480138081785.jpg)

قطره باران واسه من یه جذابیت خاصی داشت.دوستی و دشمنی و شادی!