Game Of Thrones | بحث اپیزودیک | فصل هفتم , اپیزود هفتم

[HMNN]

http://picoup.ir/images/20450770535072805774.jpg

Season 7, Episode 7, The Dragon and the Wolf
فصل هفتم، قسمت هفتم، اژدهـا و گـرگ

.:IMDB:. (http://m.imdb.com/title/tt5775874/?ref_=m_ttep_ep_ep7)

خلاصه داستان اين قسمت: ...



قوانین تاپیک:
1-این تاپیک مخصوص بحث پیرامون قسمت نخست از فصل هفتم سریال می باشد پس اگر این قسمت را مشاهده نکرده اید لطفا جهت جلوگیری از آشکار شدن محتوای اپیزود بدون خواندن پست ها,تاپیک را ترک نمایید درغیر اینصورت مسئولیت اسپویل شدن این اپیزود بر عهده خواننده مطلب می باشد.
2-از قرار دادن هرگونه مطلب و اسپویلر مرتبط با قسمت های آتی سریال در این تاپیک,چتباکس و... خودداری نمایید.اسپویلرهای فصل هفتم سریال صرفا و فقط در این (http://tvworld.info/showthread.php?t=46899) تاپیک قرار خواهد گرفت.
3-از قرار دادن مطالب به صورت کپی/پیستی از سایر سایت های پارسی زبان,لینک دانلود اپیزودهای مجموعه,تصاویر میمیک, خنده دار,تبلیغات,اسپم... در این تاپیک خودداری نمایید.
4-لطفا به شخصیت یکدیگر احترام گذاشته و از تبدیل بحث و گفتگو به مشاجره خود داری نمایید.هرگونه مطلب حاوی توهین و تمسخر سایر اعضا بدون اخطار توسط تیم مدیریت پاک خواهد گشت.


.:dl-topic:. (http://tvworld.info/showthread.php?t=48244&p=225518#post225518).:sub-topic:. (http://tvworld.info/showthread.php?t=48286)

[mehrdad_dvd]

چه اپیزودی....چه پایانی...رفت تا سال دیگه ..ای وای. واقعا سخته این همه مدت صبر کردن.
نمره من 9 از10 برای این اپیزود و برای کل این فصل هم هشت و نیم از ده میدم .

[KEVIN GARVEY]

یه تشکر از یاسر عزیز بابت زحماتی که میکشه.

اومدم بگم اپیزود خوبی بود خیلی هم خوب...

منتظر زیرنویس هستم. با زیرنویس یه دور دیگه ببینم بعد بیام نظرمو :Smiley85:بگم...
فقط دیوار چقدر خوشگل ریخت

[Ali.99]

http://picoup.ir/images/97689556636954686541.jpg


گاهی اوقات که سعی می‌کنم سر از انگیزه‌های یک نفر در بیارم،یه بازی کوچولو انجام میدم. بدترین حالت رو فرض می‌کنم. شیطانی‌ترین دلیلی که ممکنه برای گفتار و کردارش داشته باشه، چی‌ـه؟
بعد از خودم می‌پرسم :‌ "اون دلیل چه‌قدر خوب می‌تونه توصیف‌کننده‌ی گفتار و کردارش باشه؟"



پیتر بیلیش



به نظرم، اپیزود خوبی بود، قابل پیش‌بینی هم بود. نقاط قوت خودشو هم داشت. کلیف هنگرش هم خفن بود. :) سوتی‌ها نیز همچنان پا برجا بودن.

نقطه‌ی عطف قضیه به‌نظرم روشن شدن داستانِ جان بود. طبق گفته‌های برن، وارث راستین، جان‌... یا بهتر بگم، "ایگون تارگرین‌"ـه.

نمی‌دونم شما هم این حس رو داشتید یا نه، ولی به‌نظرم این فصل کمتر از فصول قبل دیالوگ‌های تأمل برانگیز داشت.

تجدید دیدارها و نگاه‌های کنایه‌دار کرکترهایی که فصول قبل با هم بودن، خیلی جالب بود. مخصوصاً دیالوگ‌های تیریون و بران.

چیزهایِ دیگه‌ای که این قسمت برام داشت، تغییر رنگ بود. مخصوصاً تیون و جیمی! از نکات جالب توجه این بود که از فصل اول جیمی از یه شخصیت منفی داشت و رفته رفته یه شخصیت خاکستری پیدا کرد. و الان ذات سرسی رو فهمیده. تفاوت هم همینجا مشخصه. یکی مثل جیمی به یه سری اصول خودش پایـبنده (مثل خیلی از ماها)، حالا هر چی می‌خواد تهش بشه. سرسی هم شخصیتی‌ـه که به هر دری میزنه تا به هدفش برسه.
تیون هم از یه آدم وفادار به استارک شد یه شورشی و بعد هم یه ریک (به لطف رمزی) و تا الان یه ترسو بود. تا اینکه یه خورده خودشو پیدا کرد. هر چند به‌نظرم سعیش برای نجات خواهرش، صرفاً تلاشی برای پلیدتر و شرورتر نشون دادن یورون‌ـه. و احتمالاً یورون هر دو رو حذف کنه. جالب اینجاست که همه فکر می‌کنن یورون برگشته جزایر آهن ولی رفته اسوس. با این شرایط تیون هم نمی‌دونه اون کجاست و بخواد هم بره دنبالش میره جزایر آهن، ولی یورون رفته سراغ بانک آهنین.

یه چیزی که هنوزم برام جای سؤاله (با شایدم بگم ضعف) اینه که اون اول توی کشتی اون واکره خیلی سر و صدا میکرد و ورجه وورجه می‌کرد. بعد وقتی هَوند اومد در اون جعبه رو باز کنه اصلاً جنب و جوشی ندیدم و اولش گفتم شاید یه جوری شده! بعد که در رو باز کردم هم طرف حمله کرد ولی اون اول اصلاً نه صدایی بود و نه جنب و جوشی!!!

درباره‌ی جلوه‌های ویژه بگم، کمه. حرف نداره سریال تو این زمینه واقعاً. هر چقدر به منطق داستانی ایراد بگیرید، اجرا و جلوه‌ها خوب بوده. حتی یه جا یه کلیپی از پشت صحنه دیدم که برای همین نشون دادن اینکه دنریس سوارِ دروگونه، امیلیا روی یه سری دوربین‌هایی که سنسور داشت نشسته بود و حسابی برای همین چیزهای که ما خیلی ساده ازش می‌گذریم زحمت کِشیدن.

یه چیزی هم درباره‌ی تدوین بگم. اون صحنه‌ای که جیمی توی اون هوا سوار بر اسب بود، به زیبایی تدوین شده بود. حتی موسیقی زمینه‌ش هم خیلی جالب بود. همه چیز اونقدر استادانه کنار هم چیده شده بود تا حس و حال فراگیر شدن زمستان رو به بیننده القا کنه :)

از گوشه و کنایه‌ها بخوام بگم، اژدهایان مثال جالبیه. فصل اول دروگو ویسریس رو کُشت و حالا دروگون و ویسریون دو اژدهایی هستن که با هم رو در رو میشن احتمالاً. به اسامی دقت کنید خیلی جالبه.

بیلیش هم که بالأخره به لطف برن و سانسا و... توطيه‌ی همیشگیـش جواب نداد و آریا زحمتشو کِشید. هر چند اون تکه که داشت التماس می‌کرد مثل اشک تمساح ریختن بود :) ولی باز دیدنش لذت‌بخش بود. هر چی نباشه، همه‌ی آتیش‌ها از گور خودش بلند میشد.

اما، نکته‌ی ازارهنده‌ی این فصل وجود کلیشه‌هاست. چیزی که به‌خاطر تبحر قلم مارتین کمتر فصول گذشته‌ شاهدش بودیم، اما این فصل...

رابطه ی جان و دنریس اولشه که به‌نظرم خیلی جالب نیست (شاید برای شما جالب باشه :دی) از همون قسمت دوم فصل مشخص بود رابطه‌دار میشن و این قسمت خب... :) هر چند بازم به‌نظرم واضحه یکی از این دو می‌میرن (احتمالاً دنریس) و این رابطه صرفاً برای احساسی‌تر کردن مرگ یکی از این دو بوجود اومده احتمالا.

یورون، با اینکه یه خورده لات میزنه، ولی هنوز در حد و اندازه‌های جافری هم روی اعصاب من راه نرفته، چه برسه به رمزی، کسی که قرار بود در برابر یورون هیچ باشه!!! واقعاً ۶ قسمت مونده این شخصیت به خوبی پرداخته میشه؟ شک دارم.

بعد اولین سفری که توی این فصل طول کِشید، سفر سمول تارلی بود!!!! همه ماشالا تلپورت میشدن :) چه جالب که اون همه سفر سریع انجام شد، بعد سمول ۳-۲ قسمتی طول کِشید تا رسید وینترفل؟؟؟؟ زمان باید در همه‌جای داستان یک‌نواخت بگذره. همونجوری که این مدت این قدر زود گذشت (جان و رفقا رفتن پشت دیوار و اومدن، با کشتی رفتن پیش سرسی و اومدن دارگون استون و...) بعد تارلی همینطور توی راهِ رسیدن به وینترفل بوده؟

و چه عجب بالاخره خودشون اذعان کردند رفتن زاغ‌ها زمان‌بره، اونم توی زمستون!!! قسمت قبل که عین تلگراف که چه عرض کنم، عین تلگرام پیام رسوندن برای دنریس :Smiley14:

در کل این ۶۷ قسمت، از همون اپیزود ۱ می‌گفتن وینتر ایز کامینگ و تازه وینتر رسیده! و خب، ۶ قسمت باید این وینتر سر و تهش جمع بشه!!! همین چیزهاست که سریال رو این فصل...
بگذرم، قصد اطناب ممل نداشتم.... حرف آخر درباره‌ی اعلی‌حضرت نایت کینگ باشه.

http://picoup.ir/images/93858851359550860734.jpg

ابهتـش که بالاست هیچ، چقدر جالب این سکانس فرو ریختن دیوار رو درآورده بودن. اژدهای مُرده هم که یه خورده بال‌هاش سوراخ‌شده بود، با هنرمندی به تصویر کِشیده شده بود. واقعاً این همه فصل به‌نظرم حقش بود روی شخصیتش که حداقل محبوبِ من هست، بیشتر کار کنن. کاری ندارم با اینکه به لحاظ منطقی می‌لنگید یکم، ولی آخر هیجان بود اون صحنه و یه کلیف هنگر تر و تمیز برای فصلی که لااقل برای منِ بیـننده در حد فصول قبل نبود.
امیدوارم این رو دو سال دیگه ننویسم.


این قسمت 9/10


پیشاپیش از سیاوش جان و سایر دوستان هم که زحمت ترجمه رو کِشیدن، تشکر می‌کنم:Smiley30:


خداحافظ بازی تاج و تخت، تا ۲ سال دیگه

[diavolo]

برخلاف انتظار بالاخره تیم سازنده ها یه جایی بساط سوتی های ناجور(از نظر شخص من!) رو جمع کردن و به نظرم بهترین قسمت این فصل از این لحاظ رو دیدیم.کار روند خوبی داشت. این تجدید دیدار های اول اپیزود واقعا جذاب بود و این مورد مثل قسمت قبل نقطه قوت این قسمت بود. تیریون یه مقدار راحت فریب سرسی رو خورد که ازش بعید بود مگر اینکه پشت پرده باهاش توافقی کرده باشه که این موضوع هم با توجه به عسل و خربزه بودن این دوتا تا حدودی منتفی‌ه و اگه واقعا تیریون اینجا فریب خورده باشه باید بگیم یکی از اندک نقاط ضعف این قسمت رو شاهد بودیم.در وینترفل واسه‌ی دومین بار شوکه شدن جدی جناب بیلیش رو شاهد بودیم(اولین بار توسط سرسی و با دیالوگ معروف power is power). اینجا یه بار دیگه معلوم شد که بهترین راه برخورد با عقل کل های دسیسه بازی مثل بیلیش تظاهر به احمق بودنه. در مورد رابطه@ جان و دنریس هم راستش هممون پیشبینی همچین چیزی رو میکردیم و شاید کلیشه‌ای بوده باشه ولی حقیقت اینه که وقتی صحنه رو دیدم از خوشحالی بال در آوردم :)) حالا یکی نیست بگه کیفش رو یکی دیگه میکنه تو چته :)) در ضمن موسیقی این قسمت برملا شدن هویت جان هم واقعا زیبا بود و نشسته بود رو صحنه ها(فکر میکنم اسم ساوندترک Truth باشه). سکانس آخر هم که بحثی رو باقی نمیزاره! جلوه های ویژه این سریال از بسیاری از فیلم های بلک باستری هم بهتر شده و تو تاریخ تلویزیون بینظیره.یه سوال هم اینجا پیش میاد اونم اینکه الان از دهان اژدها آتیش درمیاد؟ یعنی تفاوتی که کرده اینه که شعله ها بهتر میسوزه؟(با توجه به آبی بودنش:) ) بعد یه مقدار عجیب نیست که یه موجودی که هویتش با سرما گره خورده نفس آتشین داشته باشه؟
در کل وقتی روند این فصل رو دیدم با خودم گفتم با این روند نزولی که سریال در پیش گرفته کارم واسه انتظار برای سیزن بعد راحت تره که این اپیزود خوب باعث شد که بفهمم امسال هم قراره زجرکش بشیم :) نمره من 9/10

[A-NINO]

این قسمت به مراتب از قسمت قبل بهتر بود ، در واقع تقریبا هر چیزی میساختن احتمالا از قسمت قبل بهتر میشد:Smiley69:

حالا که این فصل تموم شده میشه به طور کامل در موردش نظر داد. به نظرم ضعیف ترین فصل سریال بود با توجه به معیارهای بالایی که واسه گات در نظر داریم.
دلیل ضعف این فصل سریال به نظرم مشکل های که از فیلمنامه گرفته میشه نیست ، کل روند داستان تو این فصله. درسته که مشکل وجود داره که چرا فلان شخصیت اینقدر سریع رسید ، پیغاما آنلاین شده، برن چرا هیچی نمیگه ، چرا وایت واکرا اینجوری رفتار کردن یا هزارتا ایراد دیگه گرفت و هزار دلیل آورد تا ایرادا توجیه بشه، مشکل اصلی سبک روایت داستانه که اول با شخصیت پردازی که خودش کرده دچار تناقض میشه و بعد تناقض رو برطرف میکنه و از بیننده انتظار داره که هیجانزده بشه و لذت ببره. به عنوان 2 تا مثال :

1. روند تغییر شخصیت سانسا تو کل سریال مشخصه و بعد از کشتن رمزی همه قانع شدیم که دیگه اون آدم ضعیف نیست. تو همین فصل هم با دیالوگ هاش فهمیدیم قرار نیست دوباره گول بخوره ولی کل فصل بیلیش داره توطئه میچینه و حس اینکه سانسا داره تحت تاثیر قرار میگیره رو نشون میده در حالی که دو حالت در ذهن بیننده وجود داره:1. کارهای بیلیش عملی میشه که با کل شخصیت پردازی سانسا و آریا در تناقضه 2. موفق نمیشه چیزی که همه انتظار دارن پس یک فصل تاکید روی مساله توطئه ش فقط باعث میشه آدم فکر کنه چرا قضیه رو انقدر طولانی کردن؟چرا اینهمه سکانسای نیشخند و نگاهای مرموز بیلیش و ظاهرا تحت تاثیر قرار گرفتن سانسا؟

2. سرسی شخصیت کاملا مشخصی داشته در طول سریال، ممکنه تو فصلای قبل باهاش همدردی کرده باشیم ولی هیچوقت سعی در خاکستری شون دادنش نبوده، همه میدونیم که خود نایت کینگم بیارن از قدرت دست نمیکشه پس کل ماجرای قانع کردنش یه قضیه کاملا از پیش باخته ست پس وقتی میفهمیم که دروغ گفته تعجب نمیکنیم فقط با خودمون میگیم خب من که بر اساس 6 فصل دیدن و شخصیت سرسی میدونم قرار نیست یهو تغییر کنه پس این اتفاق قرار منو سوپرایز کنه؟ نه .

به نظرم این لحن روایت که یه مسئله ایجاد کنی در حالی که بر اساس فرم سریال جوابش مشخصه باعث شده که این فصل اون جذابیت و غافلگیری فصلای قبلو نداشته باشه. نکته دیگه اینکه شاید به جای اینکه فصل قبل هویت جان رو مشخص کنن این فصل این کارو میکردن میتونست هیجان بیشتری داشته باشه و فصل رو نجات بده.
نمره به این قسمت: 8
نمره به فصل: 7

[b3hrouz]

یعنی اون موقع که همه منتظر بودن بعد دنریس با گودزیلا هاش وارد شد آخر کلاس بوداااااا :Smiley35:

[nasim777]

پایان خیلی خوبی بود و همونطوری بود که همه فکرشو میکردیم
خیلی وقت بود منتظر خیانت مجدد سرسی و مرگ بیلیش و پیشرفت روابط جان و دنی و فرو ریختن دیوار بودیم

به شخصه از این اپیزود خیلی راضی ام چون یه گریزی به همه کاراکترا زد
اتحاد های شکل گرفته خصوصا خواهران استارک رو خیلی دوست داشتم

از بهترین لخظات سریال تقابل جیمی و برین ، تیان و عموش ، برادران کلگین ، و سرسی و تیریون بود

فقط علت ریزش دیوار را متوجه نشدم چرا یخی که اژدهای یخی فرستاد باید دیوار را پایین بریزه؟
اصلا دوست ندارم تورموند را تو سپاه شاه شب ببینم

[тнor]

پایان خیلی خوبی بود و همونطوری بود که همه فکرشو میکردیم
خیلی وقت بود منتظر خیانت مجدد سرسی و مرگ بیلیش و پیشرفت روابط جان و دنی و فرو ریختن دیوار بودیم

به شخصه از این اپیزود خیلی راضی ام چون یه گریزی به همه کاراکترا زد
اتحاد های شکل گرفته خصوصا خواهران استارک رو خیلی دوست داشتم

از بهترین لخظات سریال تقابل جیمی و برین ، تیان و عموش ، برادران کلگین ، و سرسی و تیریون بود

فقط علت ریزش دیوار را متوجه نشدم چرا یخی که اژدهای یخی فرستاد باید دیوار را پایین بریزه؟
اصلا دوست ندارم تورموند را تو سپاه شاه شب ببینم
به قول ننه پیر
oh my sweet summer child
اون شعله ابی بود
در واقع من اینتور استنتاجش میکنم که این شعله ابی به علت به وجود اومدن سوراغ توی اتیشدون وسیریون به وجود اومده البته اگه بخوام علمی حرف بزنم چون اتیش به علاوه اکسیژن مساوی حرارت بیشتر و شعله ابی تر
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
راجب این قسمت که کلا خودش حرف زد
تنها ایراد بنی اسرائیلی که میگیرم:Smiley14: از گرافیک های ریختن دیوار و اژدها سواری نایت کینگ عزیز هستش نمیدونم چرا حس میکنم کم کاری کردن

حالا باید بشینیم سماق بمکیم تا اینا فصل اخر سریال رو بفرستن برای اینکه دانلود کنیم:Smiley14::Smiley14:

[shahin7]

haters gonna hate...هرچقد دوس دارین ایراد بگیرین. 10 از 10.
هنوز تو شک عظمت سریال هستم.چه قسمت آخر با شکوهی. خداکنه جان و دنریس بچه دار بشن.چون مطمعنم یکیشون یا هر دوتاشون فصل بعد میمرن قطعا.بازم جان اسنو (اگان تارگرین) یه کار استارکی کرد و بازم استارک بازیا تو این سریال ادامه داره انگار.ولی خب اینم استایل جان هست دیگه.مثل سرسی سیاستمدار نیست.به نظرم باید به سرسی میگفتن که الان یه اژدها در دست نایت کینگه.میتونست رو تصمیمش تاثیر بزاره.از اینکه جیمی کشته نشد یه نفس راحت کشیدم.احتمالا جیمی به عنوان تنها نماینده لنیسترها کنار جان میجنگه.بچه های استارک کارشون تو کشتن بیلیش عالی بود.یکی قاضی.یکی شاهد و یکی جلاد....وینترفل احتمالا اولین سرزمینیه که سقوط میکنه.باید متظر باشیم ببینیم خط زمانی فصل 8 جوری پیش میره که نیروهای ارتش مرده ها زودتر میرسه یا ارتش دنریس.من کاملا قفل بودم و مغزم توانایی دیدن این همه عظمت این قسمت رو نداشت.میدونم که شاید تا چند ده سال هیچ سریالی به این شکوه و زیبایی و هیچ فیلم نامه ایی مثل این نخواهد بود....پس به سلامتی فصل 8

[Rhaegar]

نایت کینگ از فصل 1 به امید اینکه یکی براش اژدها بیاره رفت سمت دیوار؟من نه فست ترول کاراکترا برام مهم بوده نه اینکه چرا یخ دریاچه فلان شد و ... ولی این خداییش دیگه مسخره بود!
در کل قسمت خیلی خوبی بود از صحنه اعدام لیتل فینگر به به التماس افتاده بود و از شرش راحت شدیم تا حمله نایت کینگ که خیلی اپیک بود!صحنه ازدواج لیانا و ریگارم فوق العاده بود:Smiley17:

[amrtat71]

خوب منم فیلمنامه رو از قبل خونده بودم هیجانش کم شده بود:Smiley19:...اخه چرا جلوی خودمو نگرفتم که ببینم:Smiley39:
منم با نظر دوستان موافقم داستان ابکی بود...کارگردانی ضعیف این فصل واقعا چند لول از فصل های قبل پایین تره:Smiley126:

قسمتی که مردهه اومد سمت سرسی واقعا هیجان داشت...:Smiley27:
میدونستم بیلیش میمره :Smiley71: ...چقدر با حقارت:Smiley46:...فقط میخندیدم چجور التماس میکرد حقش بود همچین مرگی:Smiley74: .... ولی بیلیش فصل های قبل نبود که من ستایشم میکردم و خدای سیاست بود:Smiley89:
ازدواج لیانا و ریگار افتضاح به تمام معنا اصلا خوب نبود نه سکانسش نه بازیگر ریگار:Smiley101::Smiley101:.. من علاقه ی شدیدی به ریگار داشتم بازیگره شبیه ویسیریس بود البته سنشم بالا میزد
جان و دنی... من خودم موافق این دو هستم و بنظرم خیلی بهم میان ولی اصلا نتونستن رابطشون رو قوی دربیارن مصنوعی بود با سکانس اخرشون هم حال نکردم .نفسا خوب بود ولی بازیشون قشنگ نبود نمیدونم چرا...:Smiley126:
دیوار...چقدر تئوری خوندیم براش اومد فرتی اتیشش زد برو بچ تیک ثانیه پریدن اون ور دیوار:Smiley92:

البته میدونم خیلی انتقاد به این فصل هست من خودم بیشترشو قبول نداشتم و سعی میکردم از فیلم لذت ببرم... ولی بازی ها ضعیف بود و بدتر کارگردانی

فقط امیدوارم فیلمنامه لوو رفته فصل 8 صحیح نباشه
چون روند فیلم میگه درسته...البته اینم هست که اون کسی که فیلمنامه رو نوشته قبلش فیلمنامه 7 لوو رفته بود وبا توجه به این نوشته...ولی بازم چشمم اب نمیخوره غیر این باشه

[عبدالله]

اپیزود خیلی خوبی رو شاهد بودیم
درسته که بقول یکی از دوستان در همین تایپک، " در واقع تقریبا هر چیزی میساختن احتمالا از قسمت قبل بهتر میشد"
اما در مقایسه با کل فصل و سریال، اپیزود سربلندی بود واقعا. مخصوصا تجدید دیدارها و نماهای بسته از میمیک صورت بازیگرا که همدیگه رو می‌دیدن...

به هیچ وجه هم نمیخوام شروع کنم مشکلات این اپیزود رو بگم (هرچند زیاد هم نبود)،
چون باتجربه دفعه‌ی قبل حس میکنم مدیران انجمن خیلی به مذاقشون خوش نمیاد (مخصوصا مدیران سابق :Smiley14:)
فقط اینو بگم که بیلیش یکی از قویترین کاراکترهای کتاب از نظر شخصیت پردازی بود که خب اینطوری انقد بد حروم شد درست مثل استنیس و خیلی‌های دیگه.
(حتی بذارید بگم مثل تریون... تریونی که فصلای اول شخصیت پردازیش مثل الماس برق میزد و الان نه تنها نشانی از اون تریون قبل نداره که حتی...
حتی بینش سیاسی‌ش رو هم از دست داده، فجایع دورن و مارتل و تایرل به کنار. اینطوری که درباره سرسی خودش رو گول زد واقعا خنده دار بود)

فقط پیرو بحث اپیزود قبلی که موکول شد به اینجا:

من خودم هم به داستان رفتن گروه به اونور دیوار و بردن وایت واکر برای سرسی انتقاد داشتم که خب حالا قضیش در قسمت آخر بیشتر باز خواهد شد ممکنه قسمت اخر این تصمیم رو درست نشون بده برامون مثه قانع کردن کل مردم جنوب و اساتید سیتادل و نه فقط قانع کردن سرسی در مور وجود واکرها

که اتفاق نیفتاد. همونجوری که از کیلومترها دورتر معلوم بود.
مسئله اینجاست که بعضی مواقع یه چیزایی که از کیلومترها دورتر معلومه
اما فن‌بازی در آوردن و تعصب باعث میشه چشمامون کور بشه
بخاطر همین من صبر کردم که اپیزود آخر رو هم این عده از دوستان ببینند تا دیگه بر هیچکس پوشیده نباشه موضوع

کل این مسخره بازی های اپیزود 5 و 6 با اون باگ‌های احمقانه برای این نبود که سرسی قانع بشه، یا مردم یا سیتادل!
برای این بود که به راحت ترین روش ممکن (ساده لوحانه ترین روش) یه اژدها برسه به نایت کینگ که بیاد اینطرف...
(و مهمتر از اون، چیزی که بارها بهش اشاره کردیم، سرسی فرصت پیدا کنه مزدور بخره و ارتش پیدا کنه!)
تو این مسیر فقط کلی از شخصیت پردازی‌ها الکی حروم شدن مثل جان، تریون و حتی عمو بنجن


مثلا اگه غول های زامبی رو در نقطه‌ی دیگری بجز ایست واچ نشون بده. اونوقت ایرادی که برای استفاده از زامبی ها برای کشیدن زنجیر ( بجای غول‌ها ) گرفته میشد توجیه بهتری پیدا میکنه
که اینکارم نکردن، و ظاهرا فقط بخاطر کم کردن زحمت جلوه‌های ویژه از غول در اپیزود 6 استفاده نشد. وگرنه همون بیخ گوش نایت کینگ بودن

همونطور که گفتم اصلا حال ادامه بحث رو ندارم. فقط یه سوال برام پیش اومد که اگه کسی میدونه جواب بده لطفا
و اون اینکه کلاغ سه چشم که از گذشته و آینده و هر لحظه‌ی آدمای توی دنیا خبر داره. چرا کسی مثل سموئل باید بهش از عقد بابا و مامان جان بگه؟

سخن پایانی اینکه این فصل با همه خوبی‌ها و بدی‌هاش تموم شد (و رو سیاهیش موند به بعضیا)
به عنوان کسی که خیلی دوست داره گات رو، دوست داشتم خیلی بهتر از اینها باشه. در حد سیزنی باشه که لایقشه
اما همینش رو هم ما دوست داریم :Smiley69:

[тнor]

همونطور که گفتم اصلا حال ادامه بحث رو ندارم. فقط یه سوال برام پیش اومد که اگه کسی میدونه جواب بده لطفا
و اون اینکه کلاغ سه چشم که از گذشته و آینده و هر لحظه‌ی آدمای توی دنیا خبر داره. چرا کسی مثل سموئل باید بهش از عقد بابا و مامان جان بگه؟
از اینده خبر نداره
از گذشته و حال حاضر خبر داره
درواقع مثل شبکه خبر میمونه:Smiley14:
شما اینجوری حساب کن که به سیستمت یه هارد درایو جدید وصل کردی که از دوستت قرض کردی یا بهت بخشیده یا... خب تا توی پوشه هاش نری یا یه چیز خاص رو سرچ نکنی پیداش نمیکنی که

[mohamad_baggio]

بچه ها واسه من یه سوال پیش اومده ، تو رو خدا جواب بدین چون واقعا هنگ کردم...

مگه لیانا استارک با ریگار ازدواج نکرده بود؟؟؟ پس چرا توی اون صحنه که ازدواجشون و ماچ و موچ رو نشون میداد ، به جای ریگار ، ویسیرس بود؟؟؟البته طبق کتاب ، ویسیرس اون موقع بچه بوده و قطعا اون نبوده ولی چرا برای نقش بازیگر ریگار ، اونو انتخاب کردن؟؟؟بازیگر ریگار همون بازیگر نقش ویسیرس نبود؟؟ میدونم خنده داره ولی یه بار دیگه برین نگاه کنین...توقع داشتم برای ریگار یه شخص قد بلند و البته خوش قیافه انتخاب کنن

[dariushi]

اپیزود آخر نسبت به اپیزود قبل به مراتب بهتر بود اما در کل به نظرم فصل هفت سریال خوب نبود. ضعف کارگردانی، فیلمنامه ضعیف و پر از باگ باعث شده بود این فصل افت زیادی داشته باشه که در قسمت آخر در سکانس های ازدواج ریگار، التماس بیلیش یا خراب شدن دیوار یخی، میتوان این ایرادها را مشاهده کرد.

[nasim777]

بچه ها واسه من یه سوال پیش اومده ، تو رو خدا جواب بدین چون واقعا هنگ کردم...

مگه لیانا استارک با ریگار ازدواج نکرده بود؟؟؟ پس چرا توی اون صحنه که ازدواجشون و ماچ و موچ رو نشون میداد ، به جای ریگار ، ویسیرس بود؟؟؟البته طبق کتاب ، ویسیرس اون موقع بچه بوده و قطعا اون نبوده ولی چرا برای نقش بازیگر ریگار ، اونو انتخاب کردن؟؟؟بازیگر ریگار همون بازیگر نقش ویسیرس نبود؟؟ میدونم خنده داره ولی یه بار دیگه برین نگاه کنین...توقع داشتم برای ریگار یه شخص قد بلند و البته خوش قیافه انتخاب کنن

چهرش خیلی واضح نبود ولی مسلمه که ویسیریس نبود
ان شاء ا... توی اسپین اف ها ریگار را یه فرد بلندقد خوش چهره خواهید دید:Smiley36:

[Longmire]

خب این فصل هم با همه خوبیا و بدیاش تموم شد و رفتیم برای سماق مکیدن تا فصل آخر بیاد
اول از همه حدس میزدم که دنریس اونطوری وارد بشه که من خوشم نیومد خب که چی حالا ؟ :Smiley14: فهمیدیم اژدها سواری. سکانس هاند و برین هم جالب بود. وقتی که یورون جا زد و رفت گفتم شر یکی کنده شد ولی زهی خیال باطل. واقعا دوست داشتم جیمی بالاخره حرکتی روی سرسی میزد که نزد. اینم که رفت مطمئنا میره سراغ دنریس و با اون میمونه. موقع مذاکره که مشخص بود خیلی نگران تر از سرسیه.
جان و دنریس :Smiley36: اینو منم موافقم. بهم که میان. حالا میمونه فصل بعد که میفهمن جان اصلا جان نیست و اگانه
تئون هم که رفت سراغ خان عموش. امیدوارم با اون بی عرضگیش یه کار درست بتونه انجام بده
بعد از مدت ها بالاخره روحمون با مردن بیلیش شاد شد. چه لذتی هم بردم سر مرگش. اون از سانسا که هرچی فصلای اول پخمه بود الان خیلی راحت گولش زد. بعد برن راحت لو داد چیکار کرده با ند. آخر هم اریا شرشو کم کرد
و سکانس اصلی و نهایی که اینو اکثرا مطمئن بودیم رخ میده اونم فرو ریختن دیوار بود. از همون اولین باری که ایست واچ رو توی تیتراژ نشون دادن گفتم نایت کینگ اینجا حمله میکنه و کرد. متاسفانه تورموند و بریک هم کشته شدن. تورموند خیلی حیف بود. حالا با این وضعیت چی میشه مجبوریم منتظر بمونیم تا فصل نهایی
و یه فرضیه. حدس میزنم جان تو فصل بعدی سوار دروگون میشه. تا اینجا ویسریون که مرد و رسید به نایت کینگ. موند دروگون و ریگال که تا به الان دروگون مهمترین اژدها بوده و دست دنریسه. خب وقتی هم جلوی جان اومد جان نوازشش کرد و دروگون هم آروم گرفت. شاید فصل بعد این اتفاق بیفته و دنریس هم سوار ریگال بشه

[:: ERFAN ::]

ای بابا چقدر من این بیلیشُ رو تخت آهنین تصور میکردم :Smiley96:شطرنج باز اصلی سرزمین وستروس حقش این نبود,حیف شد.....!, اون سکانسی که سرسی سرش رو برای مانتین تکون میده فکر کردم دیگه باید فاتحه جیمی رو هم خوند:Smiley19: نشون داد به قول واریس وفاداریش انتخابیه ولی ای کاش از سرسی جدا نمیشد,هر قدر از سکانسای بین جان و دنریس بدم میومد دقیقا برعکسش از دیالوگای بین این دوتا لذت میبردم

جان وقتی تو قسمتای قبلی لردای شمال رو در مورد خطر وایت واکرا و نیازش برای رفتن به دراگون استون قانع میکرد یکیشون حرف خیلی خوبی زد که ما 8000 ساله دیوار رو داریم و نیازی نیست نگران باشیم,حساسیت بیش از حد جان اسنو به قضیه آدر ها و جوگیری های بیش از حدش برای سوپر هیرو بودن به نابودی دیوار و احتمالا در فصل بعد کل منطقه شمال منجر میشه!اصلا شاه شب بدون اژدهایی که بهش تقدیم شد چطوری میخواست از این دیوار رد شه و جادوش رو از بین ببره!ااگه همون زندگی عادیش رو به عنوان شاه شمال تو وینترفل میکرد کمتر به مردم شمال آسیب میرسید!

یادمه بازیگر یورون گریجوی قبل از شروع فصل یه مصاحبه داشت که این شخصیت حتی قراره از رمزی هم خونخوار تر و خشن تر باشه الان که فصل تموم شد و یاد مصاحبش میفتم فقط خندم میگیره:Smiley36:
در کل پایان خوبی بود بر یک فصل نه چندان خوب(نظر شخصی)

[No1]

http://uupload.ir/files/u4mt_s.png

خدا کنه تورموند اون سمتی باشه که نریخت پایین =((

[vampire_sh17]

این اپیزود فوق العاده بود از تک تک سکانس هاش لذت بردم
ملاقات دو برادر کلگین و صحبت های برین با سگ شکاری خیلی خوب بود
صحنه ورود سرسی و موسیقی متن عالی و همچنین ورود بر جذبه دنریس جای خالی ویسریون به شدت حس می شد
سکانسی که وایت واکر اوردن سرسی جدا ترسیده بود:Smiley36:
معلوم بود سرسی قبول نمیکنه ترسیده بود ولی غرورش اجازه نمیداد-_-
با توجه به پیشگویی فکر میکردم سرسی در مورد حامله بودنش دروغ میگه ولی با توجه به حراش با تیریون انگار راسته
تیون کوچولو هم واسه ما قهرمان شده:Smiley14: درباره یورون هم بگم که الکی خودشو عزیز نکنه به گرد پای رمزی هم نمیرسه رمزی اسطوره ای بود واسه خودش
سانسا هم بالاخره یه خودی نشون داد اونجایی کع گفت تو متهم به قتلی بعد یه دفعه بیلیشو نگاه کرد گفت لرد بیلیش عالییی بود برن هم که گفت تو چاقو گذاشتی زیر گلوش ( برن اینجا برن اونجا برن همه جا :Smiley14::Smiley14: :Smiley10: )
با وجود اینکه خیلی از دوستان از بیلیش بدشون میاد ولی من خوشم میومد ازش همیشه به نفع خودش کار میکرد دیالوگاش فوق العاده بود و نقشش هم نقشی بود که هیچ کس نمیتونست حدس بزنه قراره چیکار کنه ب هر حال خدا بیامرزدش:Smiley35:
وای اونجایی که سرسی به سر گرگور گفت جیمی بکشه خیلی وحشتناک بود اگه جیمی میمرد من دیگه سریال نگاه نمیکردم :// سرسی یکی از شخصیتایه که من خیلی دوستش دارم ولی در برابر جیمی نه -_- اصلا توقع نداشتم جیمی سرسی ول کنه ولی کرد ://
و همچنین شاهد باریدن برف در کینگز لندینگ بودیم:Smiley14:
و بالاخره اصل ماجرا فلش بک ازدواج لیانا و ریگار خیلی خوب بود ولی تمام تصورات منو نسبت به ریگار خراب کردن اون چه بازیگزی بود اوردن تو کتاب انقدر از ریگار تعریف میکردن داشتن خودشونو خفه میکردن سریال هم که بدتر میگفتن هیچ کس زیبا تر و دلیر تر از اون نیست و قد بلند و این چیزا این بود ریگارتون ._.
جان اسنو = اگون تارگارین :)
کینگ و کویین هم که رستگار شدن:Smiley14:
جدا تیریون اونجا پشت در چیکار میکرد -_-:Smiley14:
نایت کینگ عجب ابهتی دارهههههه:Smiley19:
و در اخر سکانس فرو ریختن دیوار که واقعا نمیدونم دربارش چی بگم اصلا دوست ندارم تورموند تو ارتش مرده ها ببینم بیچاره اخر به برین نرسید:Smiley14::Smiley24:
من نمیتونم 1 سال دیگه صبر کنم -_-

[anzalichi]

بچه ها واسه من یه سوال پیش اومده ، تو رو خدا جواب بدین چون واقعا هنگ کردم...

مگه لیانا استارک با ریگار ازدواج نکرده بود؟؟؟ پس چرا توی اون صحنه که ازدواجشون و ماچ و موچ رو نشون میداد ، به جای ریگار ، ویسیرس بود؟؟؟البته طبق کتاب ، ویسیرس اون موقع بچه بوده و قطعا اون نبوده ولی چرا برای نقش بازیگر ریگار ، اونو انتخاب کردن؟؟؟بازیگر ریگار همون بازیگر نقش ویسیرس نبود؟؟ میدونم خنده داره ولی یه بار دیگه برین نگاه کنین...توقع داشتم برای ریگار یه شخص قد بلند و البته خوش قیافه انتخاب کنن

خیر. همون بازیگر ریگار در فصل قبل بود. دو هفته قبل شایعه شده بود بازیگر نقش ریگار در فصل قبل مجدداً برای یک اپیزود با سازندگان قرارداد بسته که خب در اپیزود آخر واقعیت داشت این صحبت. شبیه برادر دنریس بود.

راجبه اپیزود هم حرفی نمیزنم الان دعوا میشه :))

[WALKING DE4D]

۳/۱۰ :Smiley104:
خیلی دلم میخواست ۱ بدم :Smiley15: حداقل برای من هیچ انگیزه ای ایجاد نشد و منتظر این نیستم فصل ۸ بیاد یا نه :Smiley15: قسمت اخر یک افتضاح کامل بود :Smiley14: علاوه بر اینکه hbo با این حرکات مسخره جذابیت سریال کاهش داده کل فصل یا اسبویل میکنه برا بیننده و یا اینکه قسمت خودش میده بیرون میگه هک شد البته حق هم دارن بزور میخوان میزان بیننده شبکشونو افزایش بدن :Smiley14: البته یک نکته مثبت وجود داشت اونم این که فصل قبل اب بستن به سریال از قسمت ۱ شروع میکردن :Smiley35: و قسمت ۸ ۹ ۱۰ میومدن ۴ نفر میکشتن همه میگفتن عجب سریال خفنی :Smiley14: این فصل برعکس بود قسمت ابتدایی خوب و قابل تحمل بودن ولی قسمت اخر هر چی نزدیک تر شدیم اب بندی شدید تر شدن باز یه عده میان میگن چرا کمبود اب داریم خب همین کارارو میکنین خشکسالی میشه :Smiley104:

اون ۳ نمره فقط بخاطر تیون و جیمی وگرنه ۱ هم زیاد بود :Smiley104:

[Rust Cohle]

ناامید کننده ، این قسمت به هیچ عنوان در حد و اندازه نام سریال نبود ، انتظار من خیلی بیشتر بود...

دو قسمت نهایی فصل قبل از هر نظر عالی و باور پذیر بودن اما دوقسمت نهایی این فصل ( برای من حداقل ) اصلا جذابیت فصول قبل رو نداشتن ، قسمت ششم علی رغم همه ضعف های فاحشی که داشت به شدت برام جذاب بود ( البته نه به جذابیت battle of bastards ) ، منتها من با ایده کلی این دو قسمت مشکل دارم ، چه طور شخصیتی با نبوغ تریون که به خوبی از طرز فکر خواهرش آگاهه تن به اجرای چنین نقشه بچه گانه ای میده؟ دزدیدن یک واکر از سرزمین های شمالی و نشون دادنش به سرسی؟! این داستان از نظر من به شدت مضحکه و به نظرم طراحی شده بود تا صرفا نایت کینگ یک اژدها به دست بیاره و طریقه عبورش از دیوار مشخص بشه وگرنه هیچ منطقی پشت داستان اصلی این دو قسمت نبود ..

منتها در مورد این قسمت : 30 دقیقه آغازین این قسمت از نظر من اصلا خوب نبود، بدترین تیکه اش هم زمانی بود که جان سعی میکرد طریقه کشته شدن واکر ها رو به سرسی توضیح بده !! بیشتر شبیه گردهمایی الیور کوئین و تیمش بود تا یک تیکه حساس از گات !! میشد دیالوگ هارو به مراتب بهتر سازمان دهی کنن ، به طور مثال قسمت 5 همین فصل رو به یاد بیارید ، گفتگو ها چه قدر پخته و منطقی به نظر میرسن ! اما اینبار عملا تریون تو گفتگوی اولیه در جمع هیچ چیز خاصی برای ارائه نداشت و از طرف دیگه واریس با اون همه هوش حتی یک حرکت مفید هم انجام نداد!در سمت دیگه اون خشم مورد انتظار رو از سرسی ندیدم ، در حالیکه منتظر بودم کینه بین دنریس و سرسی حداقل چند ثانیه همه رو به فکر نبرد زودهنگام بندازه اما عملا چنین چیزی نشد ...کلا نشست صلح از نظر من ضعیف بود و فقط در جهت عرض ارادت جان نسبت به دنریس طراحی شده بود...

اما در ادامه این قسمت روند صعودی گرفت ، گفتگوی تریون و سرسی دلپذیر بود اما میتونست به مراتب بهتر باشه ، مثلا این برادر خواهر چند سال همدیگه رو ندیدن و از کینه دارن، انتظارم خیلی بیشر بود اما با این حال بد نبود.

در نهایت انقلاب درونی تیون آغاز شد ، ای کش یه کم زودتر شروع به تغییر میکرد تا انگیزه بیشتری برای دیدن درگیریش با یورون داشته باشم، شاید البته بخوان فصل اخر با یک تغییر ناگهانی در تیون شوکه کنن همه رو، یورون هم انتاگونیست بدی نبود اما چیز خاصی هم نداشت ، خیلی کلیشه ای عمل کرد، و به هیچ عنوان در ادعای خودش و در حد رمزی نبود به هیچ عنوان، مگر اینکه فصل اخر خلافشو ثابت کنه

و اما سرنوشت بیلیش ، من هوش و نبوغ بیلیش رو تحسین میکردم همیشه و مرگ این چنینی رو انتظار نداشتم ، ولی جذابیت سریال به همین غافلگیری هاشه ، از مرگ بیلیش و طریقه مرگش چندان خوشم نیومد، اصلا با عقل جور در نمیاد که سانسا استارک به طور یهویی نبوغش گل کنه و اینطوری بزرگترین تئوریسن سریال رو بکشه ! ای کاش تحولات سانسا رو بهتر نشون میدادن تا این سکانس برام قابل حضم باشه، ولی در کل بد نبود، هرچند بیلیش لایق یه مرگ حماسی تر بود ، ناسلامتی خالق نبرد 5 اقلیم بود، انتظارم خیلی بیشتر بود

در ادامه خیلی لذت بخش بود که رگ و ریشه واقعی جان رو شناختیم ، منتها کاش ریگار یه کم خوشتیپ تر میبود ( کاش لیانا هم یه کم خوشگل تر میبود ) ، ولی دقیقا چه طور امکان داره که کلاغ سه چشم از هویت واقعی جان خبر نداشته باشه؟ تصورم این بود که برن بر گذشته و حال مسلطه

سکانس عاشقانه جان و دنریس هم شاید در نظر ساده باشه اما به نظرم نگاه حزن انگیز تریون معنای خاصی داشت ، شاید تریون فصل بعد برنامه ای برای سلطنت داشته باشه و یا شاید داره حسادت میکنه به جان ! دقیقا نمیدونم ولی امیدوارم فصل بعد دوباره همون تریون سابق رو شاهد باشیم ، کسی که به راحتی فریب نمیخوره و نبوغش مثال زدنیه، و ایضا امیدوارم واریس فصل بعد بتونه جای خالیه لیتل فینگرو پر کنه که هرچند بعید به نظر میرسه اما امیدوارم ... در هر حال به وفاداری جورا مورمانت مطمئن نیستم ،خصوصا حالا که عملا جان بهش ترجیح داده شده، بازگشت به شمال مخاطره امیز ترین استوری لاین فصل بعده، امیدوارم خرابش نکنن و با حوصله اجازه بدن داستان هر کدوم از کاراکترها پیش بره

در اخر هم امیدوارم تورموند زنده باشه ، پایان این فصل هم دیدنی بود ، سیل عظیمی از واکر ها و شمال بی دفاع

یه چیز عجیب هم اینکه این فصل هیچ خبری داریو ناهاریس و اسوس و خلیج برده ها نشد ؟! یعنی اونجا همه چیز امن و امانه؟

بر خلاف خیلی از دوستان من این فصل رو دوست داشتم و تنها با این قسمت اخر مشکل داشتم، و امیدوارم دو سال وقفه ای که برای ساخت فصل اخر ایجاد شده منجر به خلق حماسه ای عظیم و دیدنی بشه و کمبود های این فصل رو جبران کنه

[Rust Cohle]

۳/۱۰ :Smiley104:
خیلی دلم میخواست ۱ بدم :Smiley15: حداقل برای من هیچ انگیزه ای ایجاد نشد و منتظر این نیستم فصل ۸ بیاد یا نه :Smiley15: قسمت اخر یک افتضاح کامل بود :Smiley14: علاوه بر اینکه hbo با این حرکات مسخره جذابیت سریال کاهش داده کل فصل یا اسبویل میکنه برا بیننده و یا اینکه قسمت خودش میده بیرون میگه هک شد البته حق هم دارن بزور میخوان میزان بیننده شبکشونو افزایش بدن :Smiley14: البته یک نکته مثبت وجود داشت اونم این که فصل قبل اب بستن به سریال از قسمت ۱ شروع میکردن :Smiley35: و قسمت ۸ ۹ ۱۰ میومدن ۴ نفر میکشتن همه میگفتن عجب سریال خفنی :Smiley14: این فصل برعکس بود قسمت ابتدایی خوب و قابل تحمل بودن ولی قسمت اخر هر چی نزدیک تر شدیم اب بندی شدید تر شدن باز یه عده میان میگن چرا کمبود اب داریم خب همین کارارو میکنین خشکسالی میشه :Smiley104:

اون ۳ نمره فقط بخاطر تیون و جیمی وگرنه ۱ هم زیاد بود :Smiley104:


فصل قبل داستان کمی کند جلو رفت ، درسته اما این فصل اصلا چیز به اسم آب بندی نداشتیم ! اتفاقا اسیب اصلی رو روند تند داستان به سریال زد ، جائیکه باید حداقل بین سقوط کسرتلی راک و فتح های گاردن یه قسمت آروم میداشتیم اما بی هیچ فاصله ای چندتا جنگ پشت سرهم اتفاق افتادن، این اصلا آب بندی نیست، ضعف سریال از هرجایی باشه مطمئنا ربطی به روند کند و آب بندی نداره

[nosheh]

من که نذاشتم شوهرم بره سرکار نگه داشتم با هم ببینیم و کلا لذت بردم!
مخصوصا مرگ بیلیش :Smiley7:

همه چی خوب بود... ما راضی خدا هم راضی :Smiley36:

ولی هم از جدا شدن جیمی خوشحالم... هم مرگ بیلیش... هم جان و دنی...

دیوار هم که داغان شد :Smiley35:

[lady snow]

نا امید کننده. تنها کلمه ای که بعد از پایان اپیزود تو ذهنم اومد.
نیمه اول خوب بود. چن تا دیالوگ خوب دیدم. جمع شدن کارکترهای مهم سریال دور هم جالب بود. برای همینم من 7 دادم. فقط به نیمه اول اپیزود نمره دادم.
نیمه دوم افتضاح به تمام معنا بود. محاکمه بیلیش و ذکاوت یهویی بسیار بالا و تاثیرگذار سانسا واقعا خنده دار بود. با لبخند تمسخرآمیز این قسمتها رو نگاه میکردم. بزرگترین تئوریسین سیاسی سریال به طرز مضحکی حذف شد. راستی چه لزومی داشت شیش قسمت همه رو سرگردون کنن یهو آخر فصل محاکمه کنن. اگه قصدشون بوجود آوردن تعلیق بود اصن خوب درنیومد.
رابطه عاشقانه بین جان و دنریس. فقط با گفتن کلمه چندش آور میتونم حسمو بیان کنم. همه از رابطه بین سم و گیلی یا رابطه بین میساندی و کرم خاکستری ناراضی بودن. والا اونا رو باید بزاریم سرمون حلوا حلوا کنیم.
حالا مثلا تیریون پشت در اتاق عروس دوماد واسه چی کشیک میداد. خب ما خودمون میدونستیم تیریون هم عاشق دنریسه. اصن نصف آدمای اطراف دنریس چون عاشقشن دنبالش راه افتادن. نشون دادن رابطه بین جان و دنریس اصن چه کمکی به روند داستان میکنه. مثلا فصل بعد میخوان بزنن یکشونو بکشن بعد بیننده شوکه بشه اشک بریزه. این رابطه اصلا خوب درنیومد هرچند در سرتاسر دنیا بیشتر فنها خوشحال شدن ازین رابطه عمه برادرزاده منکه چندشم شد زدم جلو.
ازدواج ریگار و لیانا. گند زدن به همه تصورات من از ریگار. فک میکنم خیلیا مثل من هفت فصل چشم انتظار دیدن یه سکانس از ریگار بودن. فن گاتها چه پوسترهای باشکوهی ازش طراحی کرده بودن. حالا من اصن کاری به کتاب ندارم. تو سریالم یجوری ریگارو باشکوه توصیف کرده بودن. ای کاش بیخیال میشدن این سکانسو نشون نمیدادن. :Smiley104::Smiley104:
خب در آخر چیزی که دو فصله منتظرش بودیم. ریختن دیوار. حیف این همه تئوری که دادیم. راستی اژدها رعد و برق میزد:Smiley36:
تورموند و بریک به همین راحتی نمیمیرن.

تو این فصل سرسی و سانسا یهووویی دارای نبوغ سیاسی فراوان شدن و بیلیش و تیریون به طور یهووویی خنگ شدن. از یورن گریجوی بزرگ و افسانه ای که نگم بهتره:Smiley14:
و اینکه ما تو این فصل هیچ سورپرایزی نداشتیم. که میشه کمی درکش کرد چون انتهای سریال هست. اما مرگ بیلیش میتونست یجوری نوشته بشه که مارو سورپرایز کنه
به طور کلی از این فصل راضیم. بهترین فصل نبود ولی خوب بود. دو تا اپیزود خیلی خوب داشت که ده داده بودم. اما برعکس فصلهای قبل پایان تاثیرگذاری نداشت.

[Aidin1000]

اول از همه از مرگ بیلیش خوشحالم جوری که اخر سریال حالشو گرفتن و انتظار نداشت سانسا اونو جلوهمه سنگه رویه یخ کنه دوم هم اریا که بالاخره داره هویت واقعی استارک بودن رو در وجودش نشون میده و سرسی خودخواه هم که بالاخره گذرش به کینگ نایت میفته و قطعا پدر اون هم در خواهد امد و ایندفع رو قصر در نخواهد رفت:Smiley104::Smiley36:
صحنه ی جان و دنریس هم خییلی خوشحال کننده بود واقعا :Smiley35: اما حیف که بالاخره دنریس کشته خواهد شد واقعا حیف :Smiley19:
واقعا سخنه دوسال صبر کرد برای همچین سریالی چون تازه داستان به اوج رسیده بود و دیوار فروریخت و ارتش مردگان و کینگ نایت با اژدها داشتن از خرابه های دیوار میگذشتن که در اوج هیجان رفت برای 2 ساله دیگه:Smiley104:

در کل اپیزود خوبی بود اما حیف که بع این زودی تموم شد اما چیزی که متوجه نشدم هویت اصلی جان بود که تارگرین بود و دنریس هم تارگرین ؟ یکی از دوستان لطف میکنه شفاف سازی کنه من فصل های اول سریال درست یادم نیست :Smiley14:

[naafas]

وای که چقدر خوب بود چجوری صبر کنیم تا فصل بعد
دیدارها و نگاه های اول قسمت خیلی قشنگ بود هاوند و برادرش، جیمی و برین، دنریس و سرسی، سرسی و تیریون، یورون و تیون، هاوند و برین،تیریون و بران و پادریک هر چی از زیبایی های این نگاه ها بگم کمه.
موقعی که مرده از تو صندوق دراومد واقعا منم ترسیدم فکر میکردم سرسی قبول کرده و اتحادش واقعیه اما خب سرسی دیگه. فکر نمیکردم جیمی رو پس بزنه. جیمی هم مطمینا میره شمال و پیش برین. قسمت حرفای تیریون و سرسی رو هم خیلی دوس داشتم.
اما لرد بیلیش تعلیق جالبی بود فکر میکردم سانسا میخاد بلایی سر آریا بیاره اما خیلی حال کردم بیلیش هم تموم شد صحبتای سانسا و آریا در مورد ند استارک اشکمو درآورد چه خوب شد که بلایی سر هم نیوردن.
حرفای جان به تیون که تو هنوز استارکی و بخشی از پدر درونته ثشنگ بود .
وای جان اسنو جان عزیز اسمش ایگون تارگرینه چقدر لذت بخش بود این تیکه های سریال. اصلا خوشم نیومد با دنریس ریختن رو هم:Smiley14:
از اول فصل منتظر دیدار جان با آریا و برن بودم که آخرم اتفاق نیفتاد:Smiley15:
دیوارم که فروریخت اژدها سوار شاه شبه . اون دوتای دیگه هم جان و دنریس سوار میشن چقدر تئوری میدادن که برن یا تیریون سوار اژدها میشن .
تورمند و بریک چی شدن؟

[Yellow King]

فصل هفتم تموم شد. نمیگم این فصل ایراد نداشت، داشت. ولی من هدفم لذت از سریال و هنوز سریال نکات مثبت خیلی خیلی بیشتری داره که بخوایم بخاطر این چیزا زیر سوال ببریمش!

برای من فصل خوبی بود. دقایق آخر فصل که وایساده داشتم میدیم و دهنم باز مونده بود اصلا!

نکات منفی ـش برای من یکی بازیگر ریگار بود که بعد از 7 فصل و این همه امید و آرزو اصلا در حد اسم کرکترش نبود! کاش حداقل نشونش نمیدادن یا یجوری میزاشتن برای فصل بعد یا اسپین آف. مورد بعدی سفر سم بود که خب تو همین تاپیک هم دوستان گفتن. نسبت به سفر بقیه کرکتر ها خیلی بیشتر طول کشید. مورد آخر هم همین اژدهاست که خیل راحت و بدون توجیه کاملا درست دادنش به نایت کینگ.

ولی با وجود اینا باعث نمیشه من به این قسمت 10 ندم! نکته مثبتشم بگیم دیگه. از آخر شروع کنم که بد کلیف هنگری گذاشت ـمون! جلوه ها عالی بودن! حتی بهتر از خیلی از فیلم های تریپل ای هالیوودی. رودست خوردن لرد بیلیش. خیلی ناراحت شدم از مرگش. با اینکه کرکتر خوبی نیست ولی از اون ذکاوت و زیرکیش و کلا از کرکترش لذت میبردم. مثل سرسی که اونم دوست ندارم بمیره. هرچند به احتمال زیاد تو فصل بعد اونم بمیره (کلا فکر کنم تو فصل بعد کشت و کشتار زیادی خواهیم داشت! :| ) بالاخره معلوم شدن هویت واقعی جان که دیگه برای اون عده ای که هنوز شک داشتن وارث واقعی تخت پادشاهی باشه خداروشکر این شبهه هم برطرف شد.
با جیمی چقدر حال کردم گفتم این سرسی دیوانس الان میزنه میکشتش که خداروشکر خطر از بیخ گوش گذشت! :دی
راجع به رابطه جان و دنریس نمیدونم وقتی هویت واقعی جان رو بقهمن واکنششون چیه از اونجاییکه دنریس عمه ی جان حساب میشه! البته با توجه به گذشته خاندان تارگرین خودم حدس میزنم که مشکلی نباشه براشون! :دی
تیون هم تو فصل بعد در یک عملیات جان فشانی میکنه احتمالا و جون خواهرشو نجات میده
سکانس تیریون و سرسی چقدر خوب بود! کلا صحبت ها تو این قسمت عالی بودن! :دی برین و کلیگین، پادریک و تیریون و...

در کل خدا خیرشون بده دیگه چی بگیم :دی با این همه زحمت میسارن و ماهم فیری دانلود میکنیم :دی تا فصل 8 کی میتونه صبر کنه -______-

[lady snow]

عاقا یادم رفت. هیچ بعید نیست فصل بعد یه ریگار کوچولو یا لیانا کوچولو بزارن بغلمون. باتوجه به دیالوگ بین جان و دنی سر بچه دار نشدنش. هر دفعه جانو میبینه میگه ببین‌ من بچه دار نمیشما.
منم موافقم. انصافا جلوه های ویژه تو این سریال حرف نداره. هر قسمت مث یه فیلم سینمایی درجه یک هالیووودی کار شده

[nosheh]

من خیلی مثل شماها فلسفی و اینها به داستان نگاه نمیکنم
ولی در مورد سیاست و حذف لیتل فینگر... شما خودتون بردیدین و دوختین که سانسا تحت تاثیر لرد بیلیش هست وگرنه من به عنوان یه خانم اصلا همچین حسی رو از سانسا نگرفتم! بعد از مرگ ند استارک جلوی سانسا شوک بزرگی بهش وارد شد و همون جا نقطه عطف تغییر شخصیت سانسا شروع شد و این شد که در این فصل دیدیم!
و یک نکته به نظر من وقتی آریا نامه رو به سانسا نشون داد و آریا راز خودش رو مبنی بر بی چهره بودنش رو گفت حرفهای بیشتری بینشون رد و بدل شد که تو فیلم نشون نداد... همون جا با برن تصمیم گرفتن این شو رو برای لرد بیلیش نشون بدن...

در مورد تیریون هم باید گفت سرسی هم هم خون اونه و قاعدتا سیاست های همدیگه رو حس می کنن... و نمیشه گفت از دستش داده!
و وقتی پشت در اتاق عروس دوماد بود من بیشتر از اینکه احساس کنم تیریون حسادت کرده به خاطر عشق به دنی... انگار مهره شطرنجش درست حرکت نکرده و فکر می کنم شاید با سرسی حرفهای بیشتری بعد از خوردن مشروب زدن که ناگفته مونده!

نظریه ها شخصی و حسی است:Smiley36::Smiley14:

[New_Sense]

https://www.uplooder.net/img/image/66/c66dcb23fd6b71eb0d0de9db20f7bded/0255.jpg


شاهکاری به ابهت نایت کینگ

خب این اپیزود شاهکار به معنای واقعی رو دیدیم و این اپیزود مهر محکمی بر حرفهای من زد در اپیزود قبل ؛ همانطور که بعضی از دوستان در اپیزود قبل ؛ اندیشه های یک منتقد نابلد رو برای خودشون زمزمه میکردن و جولان میدادن ؛ من نوید بخش اپیزود قوی و شاهکاری رو دادم که بی شک یکی از بهترین اپیزود های این سریال هست .

و همانطور که هنوز ایراد های بنی اسرائیلی فاقد هرگونه منطق رو میبینیم به سراغ این اپیزود میرم ؛ اپیزودی که بی شک علت و معلول خیلی از حرفهای اپیزود قبل رو دقیقا بیان میکنه .

اینکه سانسا و آریا در پیچیدگی روابط قرار میگیرن در اپیزود قبل و تا میز محاکمه لرد بیلیش و تا زمانی که سانسا تمام اتهامات رو به لرد بیلیش بخواد بزنه ؛ بیننده کاملا در تفکر این هست که نکنه سانسا میخواهد آریا را محاکمه کند ؟ و این دقیقا مصداق درام و شاهکار فیلمنامه نویسی این سریال هست ؛ وقتی در اپیزود قبل گفته شد به اینکه چرایی هر سوال به اپیزود قبل و یا بعدش بر میگرده رو در اینجا شما شاهدش هستید .

میز محاکمه ای و چینشی که دقیقا برای محاکمه لرد بیلیش ایجاد میشه ؛ مصداق هوشمندی استارک هایی هست که زمانی در فصل اول این سریال به عنوان بچه های بازیگوش مطرح میشوند و امروز در فصل 7 به عنوان مشاوران ؛ فرماندهان و جلادانی مطرح میشوند که توانایی سیاست پیچیده لرد بیلیش را بر ملا میکنند . شاید اگر سانسا تنها بود و تنها بدون وجود برن و آریا میخواست در چنین محاکمه ای لرد بیلیش را رسوا کند ؛ توانا نبود ؛ در اینجا جدا از روش پرداخت به داستان و فیلمنامه بسیار قوی این اپیزود به این دقت کنید که حتی پشت پرده هایی که زمانی از فصل اول ؛ نامشخص بود یا حداقل در ابهام قرار داشت به خوبی و کامل بیان میشود ؛ شاید باید اینجا از لرد بیلیش تشکر کرد برای همه اون نقشه ها و المان ها و اون تفکر و اون سیاستی که باعث به وجود آمدن این همه جنگ مرگ و ستیز شد و باعث شد امروز ما با لذت و افتخار از یک اپیزود عالی تعریف کنیم .

با اینکه مرگ لرد بیلیش برای دوست داران این شخصیت یک تراژدی عظیم رو رقم میزنه اما بی شک سریال تا امروز این رو به همه ثابت کرده ؛ که هر سیاستی و هر دسیسه و فتنه ای تا ابد مخفی نمیمونه و مطمنا در زمان های غیر منتظره ما اسیر اشتباهات خود میشویم . و لرد بیلیش با اینکه دقیقا برای نفاق سانسا و اریا تلاش میکرد ؛ و شاید بهترین هدفش از نگاه یک سیاستمدار این بود که اریا را از سد راه بردارد ؛ و حتی اگر شده باشد با روشی جان اسنو را در هدف بعدی به عنوان نفر دوم در سد راه سانسا بگذارد ؛ اما این مشاوره خوب برن استارک در مقام کلاغ سه چشم و نقشه دو نفره سانسا و اریا برای بر ملا کردن هویت یک شیطان سیاستمدار در دادگاهی علنی ؛ باعث به وجود آمدن مرگ لرد بیلیشی شد که زمانی سودای نشستن بر تخت آهنین را داشت ؛ و نکته دوم نشان دادن اقتدار سانسا در برابر نیروهای خود که با مرگ لرد بیلیش نمایان شد .

سریال همیشه در نشان دادن تنش های دشمنان از هم در زمانهای که در روبرو و کنار هم قرار میگیرند ؛ عالی عمل کرده هست ؛ حتی زمانیکه در فصل اول ند استارک در قامت دست پادشاه در کنار رابرت باراتیون قرار گرفت و در روبرو اون دشمنانی همچون سرسی را داشت ؛ اینبار دو ملکه بالاخره در روبروی هم و برای مذاکره قرار گرفتن ؛ و نشان دادن تنش های افراد این دو ملکه و همچنین صحنه بسیار عالی آزاد سازی اون واکر و ترس هایی که در چهره سرسی و جیمی نشان داده شد ؛ به خودی خود یکی از جالب ترین رویدادهای سریال با موجودات خارجی را نشان میدهد ؛ و در این مذاکره باز هم دقیقا همانند قبل دسیسه سرسی و صداقت دنریس رو شاهدش هستیم ؛ سرسی همانند اپیزود های قبل که کسترلی راک را فدای هایگاردن کرد ؛ اینبار نیز با وعده دروغین نشان داد ؛ که چند پله از پدرش هم نیز در دسیسه چینی تبحر دارد ؛ تا جایی که جیمی به عنوان شخصیتی که از فصل های قبل تا امروز به عنوان شخصیت محبوب برای بیننده ها نشان داده شده است ؛ اسیر دسیسه سرسی میشود ؛ در اینجا جیمی به حرفای بانو النا در آخرین دیدار میرسد .
جیمی جدا از پدر شدن ؛ در این اپیزود به نظر بنده حتی در قامت ند استارک در شرافت ظاهر میشود ؛ شاید اگر زمانی در فصل اول آن جیمی در برابر شرافت ند استارک هیچ چیز نبود ؛ در این فصل به اندازه قول و قرار یک استارک عمل میکند .

شاید حرکت سرسی در برابر دنریس و دسیسه او به نظر خود سرسی یک حرکت رو به جلو هست ؛ اما نجنگیدن در جنگی که مصداق بارز آرماگدون می باشد ؛ و یاری نکردن با نیروهایی انسانی و زنده هرچند اگر لفظ دشمن بر آنها گذاشته شود ؛ از اشتباهات جبران ناپذیر سرسی میتواند باشد .

جان اسنو با دنریس و عشقی که در میان آن دو به مرور رقم میخورد و این اپیزود به معاشقه میرسد ؛ شاید پیش بینی جالب لرد بیلیش را برای بیننده رقم میزد ؛ لرد بیلیش در آخرین دیالوگ دو نفره با سانسا ؛ در مورد مجرد بود هر دو آنها و ازدواج آنها صحبت میکند ؛ که با تعجب سانسا همراه میشود ؛ و خب مشخص شدن دقیق اسم جان اسنو و وضعیت ازدواج پدر و مادر او ؛ در این اپیزود ؛ شاید مشکلات بیشتری را برای جان اسنو در فصل بعد ایجاد کند .
( دقت کنید سریال در این فصل یک حرکت خیلی خوب جهت پیش برد داستان به صورت سریع و هم نشان دادن اتفاقات و لحظه ها رو در نظر گرفته ؛ استفاده از نریشن ؛ یک حرکت معقولانه هست در زمانهایی که سریال یا فیلم ها بخواهند ریتم سریال رو کند نکنند ولی از جذابیت اون هم نکاهند ؛ استفاده از نریش برن استارک بر روی تصاویر معاشقه جان و دنریس و همچنین فلش بک به گذشته ؛ همچنین در اپیزود چهار یا پنجم ؛ نریشن تیریون بر روی فتح کسترلی راک توسط آنسالید ها )


و اما نایت کینگ در قامت اژدها سوار ؛ به خوبی وحشت و دلهره را برای بیننده ها رقم میزند ؛ در فصل های قبل تر بر این باور که چگونه میتوان دیوار به آن عظمت را خراب کرد ؛ بودیم ؟ و مطمنا تا این اپیزود این سوال مطرح میشد ؛ اما در سکانس نهایی به خوبی این نشان داده شد ؛ که نایت کینگ در واقع جدا از هویتش به عنوان وایت واکر و یا پادشاه مردگان ؛ هوشمندانه عمل میکند ؛ استفاده از اژدهایی که اگر وایت دراگون اسمش را بگذاریم به عنوان وسیله ای برای خراب کردن دیوار ؛ به خودی خود بسیار جالب و قابل اهمیت است ؛ شاید زمانی اگر دنریس سوار بر اژدهایش ابهتی داشت ؛ امروز ابهت این اژدها سواری را نایت کینگ دارد .

و در آخر نمیتوان از آن همه صحنه ها و سکانس های بی نظیر این اپیزود گذر کرد و سکانس تخریب دیوار را چشم پوشی کرد .

و همه چیز دست در دست هم میدهد که یک اپیزود شاهکار و قوی را شاهد باشیم .

[codec_pack]

دوست عزیز که میگی بازیگرا خوب بازی نکردن! مشکل از بازیگرا نیست! کسایی مث بازیگرای سرسی، جیمی، لیتلفینگر، واریس و ... خودشونو قبلن اثبات کردن و نشون دادن چقدر قابل هستن! مشکل از داستان سریال هست که از قبل ضعیف تر شده و ما نمیتونیم از بازی کردن بازیگرا مث قبل لذت ببریم! همینطور درباره کارگردانی! یعنی بزرگ ترین جوکی که شنیدم توی نظرات همین بوده که کارگردانی ضعیف بوده! شما میدونی وظیفه کارگردان چی هست؟ :دی

[WALKING DE4D]

فصل قبل داستان کمی کند جلو رفت ، درسته اما این فصل اصلا چیز به اسم آب بندی نداشتیم ! اتفاقا اسیب اصلی رو روند تند داستان به سریال زد ، جائیکه باید حداقل بین سقوط کسرتلی راک و فتح های گاردن یه قسمت آروم میداشتیم اما بی هیچ فاصله ای چندتا جنگ پشت سرهم اتفاق افتادن، این اصلا آب بندی نیست، ضعف سریال از هرجایی باشه مطمئنا ربطی به روند کند و آب بندی نداره

این قسمت اخر در حد یک قسمت ۱ بود نه در حد قسمت ۱۰ کل خط داستانی این فصل بی نتیجه و هیج انتهایی واسشون نداشتیم و بسته نشدن :Smiley104:

جان و دنریس و سرنوشت و گذشتش
جیمی
تیون و گریجوی ها:Smiley15:
سرسی که مشخص شد چه نقشه ای کشید خیلی از خط داستان بی سرانجام موندن این قسمت در حد یک قسمت ۱ بود هیچ شور اشتیاقی برای فصل بعد بوجود نیومد:Smiley15:


یه سوال بزرگ مگه سرسی ارتششو از دست نداد؟! یک مهره سوخته ای به اسم سرسی با کل قوا و ارتش اومدن سمت سرسی که چی بشه وقتی جیمی از قدرت دنریس اگاه چرا تمام قوا اومدن این سمت در صورتی که خطر بزرگ تری به اسم واکر بودن الان یه عده میان میگن خب ممکن بود سرسی خیانت کنه ولی جواب منطقی نیست :Smiley35:
اخر سریال واکر از دیوار گذشتن و وارد شمال شدن اونوقت وقت سریال صرف یه مهره سوخته ای به اسم سرسی کردن :Smiley104: تو این راه یکی از ازدها از دست رفت که سرسی بهشون خیانت کنه
به ما نشون ندادن بین سرسی و تریون چی گذشت که سرسی قبول کرد و بیاد یه دروغ مصلحتی بگه در اخر نگاه معنی دار تریون به دنریس و جان اسنو که ممکن تریون خیانت کرده باشه :Smiley35:
فصل اخر باید درگیری بین جان اسنو دنریس با واکر و سرسی ببیینیم چون مشخص شد سرسی بهشون خیانت کرده یک انتها باز کاملا بیخود برای فصل ۷ داشتن که خیلی مورد انتقاد قرار میگیرن....

بازم تاکید میکنم این یک قسمت ۱ بود نه یک قسمت ۱۰
:Smiley104:

[lady snow]

تیریون خیانت نکرده بدبخت. فقط دنبال جانشینی دنریس هست. :Smiley36:

[mohammad1992]

اپیزود شگفت انگیزی بود صحبت های سِر گرِگور کلگِین با برین خیلی خوشم اومد به نظرم زیبایی سریال به پیتر بیلیش بود دیوار هم فرو ریخت اول فک کردم اژدهای دنریس یه دفعه نایت کینگ سوارش بود و اتش ابی سوپرایز شدم چقدر سرعت اژدها لحظه فروریختن دیوار زیاد شده بود ادم ناامید میشه وقتی ارتش مردگان میبینه با خودت میگی جهان مال ایناست امتیازم 10/10

[Rust Cohle]

این قسمت اخر در حد یک قسمت ۱ بود نه در حد قسمت ۱۰ کل خط داستانی این فصل بی نتیجه و هیج انتهایی واسشون نداشتیم و بسته نشدن :Smiley104:

جان و دنریس و سرنوشت و گذشتش
جیمی
تیون و گریجوی ها:Smiley15:
سرسی که مشخص شد چه نقشه ای کشید خیلی از خط داستان بی سرانجام موندن این قسمت در حد یک قسمت ۱ بود هیچ شور اشتیاقی برای فصل بعد بوجود نیومد:Smiley15:


یه سوال بزرگ مگه سرسی ارتششو از دست نداد؟! یک مهره سوخته ای به اسم سرسی با کل قوا و ارتش اومدن سمت سرسی که چی بشه وقتی جیمی از قدرت دنریس اگاه چرا تمام قوا اومدن این سمت در صورتی که خطر بزرگ تری به اسم واکر بودن الان یه عده میان میگن خب ممکن بود سرسی خیانت کنه ولی جواب منطقی نیست :Smiley35:
اخر سریال واکر از دیوار گذشتن و وارد شمال شدن اونوقت وقت سریال صرف یه مهره سوخته ای به اسم سرسی کردن :Smiley104: تو این راه یکی از ازدها از دست رفت که سرسی بهشون خیانت کنه
به ما نشون ندادن بین سرسی و تریون چی گذشت که سرسی قبول کرد و بیاد یه دروغ مصلحتی بگه در اخر نگاه معنی دار تریون به دنریس و جان اسنو که ممکن تریون خیانت کرده باشه :Smiley35:
فصل اخر باید درگیری بین جان اسنو دنریس با واکر و سرسی ببیینیم چون مشخص شد سرسی بهشون خیانت کرده یک انتها باز کاملا بیخود برای فصل ۷ داشتن که خیلی مورد انتقاد قرار میگیرن....

بازم تاکید میکنم این یک قسمت ۱ بود نه یک قسمت ۱۰
:Smiley104:

خوب دوست عزیز من هم همینو میگم ، ضعف داستانی ، هرچند که با قسمت هایی از گفته هاتون مخالفم اما با متن کلیش موافقم ، اما این آب بستن نیست،این سرهم بندیه و شلختگی نویسنده فیلنامه رو میرسونه، وگرنه داستان هیچ کجا به آب بسته نشد و کش نیومد

[alimori]

آقا کوشن اونایی که هی میگفتن شاه شب چرا قسمت 6 منتظر مونده بود و به دار و دسته جان حمله نمیکرد. اینم دلیلش. اژدها رو لازم داشت واسه ریختن دیوار.
just be quiet
قسمت آخر به نظرم یکی از بهترین پایان بندی های فصل های اخیر رو داشت. مسیر تمام کاراکترها رو واسه فصل آخر مشخص کرد.
سرسی اگه سر حرفش میموند من تعجب میکردم. ینی تمام شخصیت پردازیش به فنا میرفت. جیمی هم که بالاخره جلو سرسی واستاد تا به یکی از شخصیت های محبوب من تبدیل بشه و مطمئنا نقش پر رنگی تو جنگ نهایی داره:Smiley17:
کل اپیزود یه طرف اون سکانس آخرم یه طرف. وقتی اژدها آتیش آبی زد بیرون مات و مبهوت شدم. جلوه ویژه هم که سنگ تموم گزاشت.
فصل زیبایی بود من که شدیدا راضیم از این فصل. دست سازنده هاش درد نکنه. فقط شیش اپیزود تا پایان شاهکار :Smiley17::Smiley17:

[Rust Cohle]

https://www.uplooder.net/img/image/66/c66dcb23fd6b71eb0d0de9db20f7bded/0255.jpg


شاهکاری به ابهت نایت کینگ

خب این اپیزود شاهکار به معنای واقعی رو دیدیم و این اپیزود مهر محکمی بر حرفهای من زد در اپیزود قبل ؛ همانطور که بعضی از دوستان در اپیزود قبل ؛ اندیشه های یک منتقد نابلد رو برای خودشون زمزمه میکردن و جولان میدادن ؛ من نوید بخش اپیزود قوی و شاهکاری رو دادم که بی شک یکی از بهترین اپیزود های این سریال هست .

و همانطور که هنوز ایراد های بنی اسرائیلی فاقد هرگونه منطق رو میبینیم به سراغ این اپیزود میرم ؛ اپیزودی که بی شک علت و معلول خیلی از حرفهای اپیزود قبل رو دقیقا بیان میکنه .

اینکه سانسا و آریا در پیچیدگی روابط قرار میگیرن در اپیزود قبل و تا میز محاکمه لرد بیلیش و تا زمانی که سانسا تمام اتهامات رو به لرد بیلیش بخواد بزنه ؛ بیننده کاملا در تفکر این هست که نکنه سانسا میخواهد آریا را محاکمه کند ؟ و این دقیقا مصداق درام و شاهکار فیلمنامه نویسی این سریال هست ؛ وقتی در اپیزود قبل گفته شد به اینکه چرایی هر سوال به اپیزود قبل و یا بعدش بر میگرده رو در اینجا شما شاهدش هستید .

میز محاکمه ای و چینشی که دقیقا برای محاکمه لرد بیلیش ایجاد میشه ؛ مصداق هوشمندی استارک هایی هست که زمانی در فصل اول این سریال به عنوان بچه های بازیگوش مطرح میشوند و امروز در فصل 7 به عنوان مشاوران ؛ فرماندهان و جلادانی مطرح میشوند که توانایی سیاست پیچیده لرد بیلیش را بر ملا میکنند . شاید اگر سانسا تنها بود و تنها بدون وجود برن و آریا میخواست در چنین محاکمه ای لرد بیلیش را رسوا کند ؛ توانا نبود ؛ در اینجا جدا از روش پرداخت به داستان و فیلمنامه بسیار قوی این اپیزود به این دقت کنید که حتی پشت پرده هایی که زمانی از فصل اول ؛ نامشخص بود یا حداقل در ابهام قرار داشت به خوبی و کامل بیان میشود ؛ شاید باید اینجا از لرد بیلیش تشکر کرد برای همه اون نقشه ها و المان ها و اون تفکر و اون سیاستی که باعث به وجود آمدن این همه جنگ مرگ و ستیز شد و باعث شد امروز ما با لذت و افتخار از یک اپیزود عالی تعریف کنیم .

با اینکه مرگ لرد بیلیش برای دوست داران این شخصیت یک تراژدی عظیم رو رقم میزنه اما بی شک سریال تا امروز این رو به همه ثابت کرده ؛ که هر سیاستی و هر دسیسه و فتنه ای تا ابد مخفی نمیمونه و مطمنا در زمان های غیر منتظره ما اسیر اشتباهات خود میشویم . و لرد بیلیش با اینکه دقیقا برای نفاق سانسا و اریا تلاش میکرد ؛ و شاید بهترین هدفش از نگاه یک سیاستمدار این بود که اریا را از سد راه بردارد ؛ و حتی اگر شده باشد با روشی جان اسنو را در هدف بعدی به عنوان نفر دوم در سد راه سانسا بگذارد ؛ اما این مشاوره خوب برن استارک در مقام کلاغ سه چشم و نقشه دو نفره سانسا و اریا برای بر ملا کردن هویت یک شیطان سیاستمدار در دادگاهی علنی ؛ باعث به وجود آمدن مرگ لرد بیلیشی شد که زمانی سودای نشستن بر تخت آهنین را داشت ؛ و نکته دوم نشان دادن اقتدار سانسا در برابر نیروهای خود که با مرگ لرد بیلیش نمایان شد .

سریال همیشه در نشان دادن تنش های دشمنان از هم در زمانهای که در روبرو و کنار هم قرار میگیرند ؛ عالی عمل کرده هست ؛ حتی زمانیکه در فصل اول ند استارک در قامت دست پادشاه در کنار رابرت باراتیون قرار گرفت و در روبرو اون دشمنانی همچون سرسی را داشت ؛ اینبار دو ملکه بالاخره در روبروی هم و برای مذاکره قرار گرفتن ؛ و نشان دادن تنش های افراد این دو ملکه و همچنین صحنه بسیار عالی آزاد سازی اون واکر و ترس هایی که در چهره سرسی و جیمی نشان داده شد ؛ به خودی خود یکی از جالب ترین رویدادهای سریال با موجودات خارجی را نشان میدهد ؛ و در این مذاکره باز هم دقیقا همانند قبل دسیسه سرسی و صداقت دنریس رو شاهدش هستیم ؛ سرسی همانند اپیزود های قبل که کسترلی راک را فدای هایگاردن کرد ؛ اینبار نیز با وعده دروغین نشان داد ؛ که چند پله از پدرش هم نیز در دسیسه چینی تبحر دارد ؛ تا جایی که جیمی به عنوان شخصیتی که از فصل های قبل تا امروز به عنوان شخصیت محبوب برای بیننده ها نشان داده شده است ؛ اسیر دسیسه سرسی میشود ؛ در اینجا جیمی به حرفای بانو النا در آخرین دیدار میرسد .
جیمی جدا از پدر شدن ؛ در این اپیزود به نظر بنده حتی در قامت ند استارک در شرافت ظاهر میشود ؛ شاید اگر زمانی در فصل اول آن جیمی در برابر شرافت ند استارک هیچ چیز نبود ؛ در این فصل به اندازه قول و قرار یک استارک عمل میکند .

شاید حرکت سرسی در برابر دنریس و دسیسه او به نظر خود سرسی یک حرکت رو به جلو هست ؛ اما نجنگیدن در جنگی که مصداق بارز آرماگدون می باشد ؛ و یاری نکردن با نیروهایی انسانی و زنده هرچند اگر لفظ دشمن بر آنها گذاشته شود ؛ از اشتباهات جبران ناپذیر سرسی میتواند باشد .

جان اسنو با دنریس و عشقی که در میان آن دو به مرور رقم میخورد و این اپیزود به معاشقه میرسد ؛ شاید پیش بینی جالب لرد بیلیش را برای بیننده رقم میزد ؛ لرد بیلیش در آخرین دیالوگ دو نفره با سانسا ؛ در مورد مجرد بود هر دو آنها و ازدواج آنها صحبت میکند ؛ که با تعجب سانسا همراه میشود ؛ و خب مشخص شدن دقیق اسم جان اسنو و وضعیت ازدواج پدر و مادر او ؛ در این اپیزود ؛ شاید مشکلات بیشتری را برای جان اسنو در فصل بعد ایجاد کند .
( دقت کنید سریال در این فصل یک حرکت خیلی خوب جهت پیش برد داستان به صورت سریع و هم نشان دادن اتفاقات و لحظه ها رو در نظر گرفته ؛ استفاده از نریشن ؛ یک حرکت معقولانه هست در زمانهایی که سریال یا فیلم ها بخواهند ریتم سریال رو کند نکنند ولی از جذابیت اون هم نکاهند ؛ استفاده از نریش برن استارک بر روی تصاویر معاشقه جان و دنریس و همچنین فلش بک به گذشته ؛ همچنین در اپیزود چهار یا پنجم ؛ نریشن تیریون بر روی فتح کسترلی راک توسط آنسالید ها )


و اما نایت کینگ در قامت اژدها سوار ؛ به خوبی وحشت و دلهره را برای بیننده ها رقم میزند ؛ در فصل های قبل تر بر این باور که چگونه میتوان دیوار به آن عظمت را خراب کرد ؛ بودیم ؟ و مطمنا تا این اپیزود این سوال مطرح میشد ؛ اما در سکانس نهایی به خوبی این نشان داده شد ؛ که نایت کینگ در واقع جدا از هویتش به عنوان وایت واکر و یا پادشاه مردگان ؛ هوشمندانه عمل میکند ؛ استفاده از اژدهایی که اگر وایت دراگون اسمش را بگذاریم به عنوان وسیله ای برای خراب کردن دیوار ؛ به خودی خود بسیار جالب و قابل اهمیت است ؛ شاید زمانی اگر دنریس سوار بر اژدهایش ابهتی داشت ؛ امروز ابهت این اژدها سواری را نایت کینگ دارد .

و در آخر نمیتوان از آن همه صحنه ها و سکانس های بی نظیر این اپیزود گذر کرد و سکانس تخریب دیوار را چشم پوشی کرد .

و همه چیز دست در دست هم میدهد که یک اپیزود شاهکار و قوی را شاهد باشیم .





من چندتا انتقاد کوچیک به نقدتون از این قسمت داشتم :

1- چه طور کاراکتری با هوش و نبوغ واریس در طول این قسمت (خصوصا در طول نشست ) حتی یک کلمه تاثیر گذار نزد؟ حتی اگر سکوتش در برابر سرسی رو نتیجه گذشته تاریک این دو نفر بدونیم ، چه طور واریس حتی تلاشی برای مشورت کردن با تریون نکرد ، چه طور حتی از جان انتقاد نکرد ، چه طور در طول نشستی به این مهمی کلا هیچ کاری نکرد؟! این رفتار برای شخصیتی مثل واریس غیر قابل انتظاره .. بماند که حتی دیگر کاراکترها هم عملا هیچ توجهیی به واریس نداشتن، انگار واریس کلا این قسمت صرفا به عنوان observer حضور پیدا کرده که برای من طرفدار سریال قابل قبول نیست.

2- تریون یک لنیستره و زمانیکه تایوین لنیستر رو کشت و از کینگزلندینگ فرار کرد عملا نسبت به باطن خانواده خودش آگاهی پیدا کرد ، پس چه طور ممکنه شخصیتی با نبوغ سیاسی تریون لنیستر به این راحتی فریب حرف های خواهری رو بخوره که همه لنیسترها اذعان دارن نزدیک ترین شخص به تایوینه؟ حتی اگر از پیش بینی های غلط تریون که یکی پس از دیگری موجب نابودی بخشی از سپاه دنریس شد رو نادیده بگیریم، فهم اعتماد کامل تریون به سرسی و مشاوره اون دنریس در جهت اعتماد کامل به سرسی و لشکرکشی به شمال اصلا منطقی نیست ، چه طور کاراکتر رنج کشیده ای مثل تریون در طول تنها یک قسمت میتونه به خواهری اعتماد کنه که چندین سال از دست خشم او فرار کرده...این رفتار احساسی از شخصیت تریون قابل قبول نیست ( هرچند که خلاء عدم وجود واریس این جا هم احساس میشه ، اینکه چرا در مورد سرسی هیچ مشاوره ای نداد ! )

3- در ادامه باید به سانسا اشاره کنم...دختری که بلوغ فکریش در طول فصول مختلف به آرامی به تصویر کشیده شد ، اما سوال اینه که چرا تا به این حد ناگهانی؟ صرف وجود آریا و برن ، سانسا شجاع شد؟ آیا این شجاعت نمیتونست زمانیکه جان در وینترفل حضور داره بروز پیدا کنه؟ در حالیکه نفرت جان از بیلیش به مراتب بیشتر از بقیه بود؟ اینکه ما حرکت سانسا رو ناشی از نبوغ اون بدونیم و همه چیز رو حاصل یک تفکر حساب شده خطاب کنیم چندان منطقی نیست ، چون به این ترتیب هر کاراکتری هر جای سریال میتونه خلاف شخصیت خودش عملی رو انجام بده و منتشر تحسین تماشاچی باشه !! البته من مشکلی با مرگ بیلیش نداشتم ، هرچند لیتل فینگر بزرگترین تئوریسین سیاسی سریال بود و عملا خالق جنگ 5 اقلیم ، اما انتظار میرفت موقع مرگ تلاش بیشتری به خرج بده یا حداقل دیالوگ تاثیر گزار تری به کار ببره ، وگرنه گفتن این دیالوگ های کلیشه ای از هر کسی انتظار میره، عکس العمل بیلیش در مقابل سانسا اصلا در حد و اندازه های خودش نبود و به نظرم اون مردی با دریات و نبوغ بیلیش میتونست حداقل دو تا جمله تاثیر گذار تر بگه...

در اخر باید بگم تریون لنیستر ، لرد واریس و پیتر بیلیش سه کاراکتر خاص سریال بودن که بارها نبوغشون رو تحسین کردم و به هوش سیاسیشون ایمان داشتم ، اما این قسمت هر سه این نفرات رو در حد جان آرین پائین اورد ، انگار نه انگار که این سه مرد از سیاست مدار ترین مردان وستروس هستن...همین نزول عقلی این سه نفر موجب شد تا من این قسمت رو اصلا در حد و اندازه شاهکار ندونم و به نظرم با شاهکار بودن خیلی فاصله داشت این قسمت

[fasol]

آدم چه چیزا که نمیبینه! :Smiley69:

[jon_snow71]

فوق العاده بود
همين
بي صبرانه منتظر فصل بعد هستم
بي خودي هم فكرمو درگير اين بحث ها نميكنم
سريال رو ميبينم و لذت ميبرم

[New_Sense]

1- چه طور کاراکتری با هوش و نبوغ واریس در طول این قسمت (خصوصا در طول نشست ) حتی یک کلمه تاثیر گذار نزد؟ حتی اگر سکوتش در برابر سرسی رو نتیجه گذشته تاریک این دو نفر بدونیم ، چه طور واریس حتی تلاشی برای مشورت کردن با تریون نکرد ، چه طور حتی از جان انتقاد نکرد ، چه طور در طول نشستی به این مهمی کلا هیچ کاری نکرد؟! این رفتار برای شخصیتی مثل واریس غیر قابل انتظاره .. بماند که حتی دیگر کاراکترها هم عملا هیچ توجهیی به واریس نداشتن، انگار واریس کلا این قسمت صرفا به عنوان observer حضور پیدا کرده که برای من طرفدار سریال قابل قبول نیست.

2- تریون یک لنیستره و زمانیکه تایوین لنیستر رو کشت و از کینگزلندینگ فرار کرد عملا نسبت به باطن خانواده خودش آگاهی پیدا کرد ، پس چه طور ممکنه شخصیتی با نبوغ سیاسی تریون لنیستر به این راحتی فریب حرف های خواهری رو بخوره که همه لنیسترها اذعان دارن نزدیک ترین شخص به تایوینه؟ حتی اگر از پیش بینی های غلط تریون که یکی پس از دیگری موجب نابودی بخشی از سپاه دنریس شد رو نادیده بگیریم، فهم اعتماد کامل تریون به سرسی و مشاوره اون دنریس در جهت اعتماد کامل به سرسی و لشکرکشی به شمال اصلا منطقی نیست ، چه طور کاراکتر رنج کشیده ای مثل تریون در طول تنها یک قسمت میتونه به خواهری اعتماد کنه که چندین سال از دست خشم او فرار کرده...این رفتار احساسی از شخصیت تریون قابل قبول نیست ( هرچند که خلاء عدم وجود واریس این جا هم احساس میشه ، اینکه چرا در مورد سرسی هیچ مشاوره ای نداد ! )

3- در ادامه باید به سانسا اشاره کنم...دختری که بلوغ فکریش در طول فصول مختلف به آرامی به تصویر کشیده شد ، اما سوال اینه که چرا تا به این حد ناگهانی؟ صرف وجود آریا و برن ، سانسا شجاع شد؟ آیا این شجاعت نمیتونست زمانیکه جان در وینترفل حضور داره بروز پیدا کنه؟ در حالیکه نفرت جان از بیلیش به مراتب بیشتر از بقیه بود؟ اینکه ما حرکت سانسا رو ناشی از نبوغ اون بدونیم و همه چیز رو حاصل یک تفکر حساب شده خطاب کنیم چندان منطقی نیست ، چون به این ترتیب هر کاراکتری هر جای سریال میتونه خلاف شخصیت خودش عملی رو انجام بده و منتشر تحسین تماشاچی باشه !! البته من مشکلی با مرگ بیلیش نداشتم ، هرچند لیتل فینگر بزرگترین تئوریسین سیاسی سریال بود و عملا خالق جنگ 5 اقلیم ، اما انتظار میرفت موقع مرگ تلاش بیشتری به خرج بده یا حداقل دیالوگ تاثیر گزار تری به کار ببره ، وگرنه گفتن این دیالوگ های کلیشه ای از هر کسی انتظار میره، عکس العمل بیلیش در مقابل سانسا اصلا در حد و اندازه های خودش نبود و به نظرم اون مردی با دریات و نبوغ بیلیش میتونست حداقل دو تا جمله تاثیر گذار تر بگه...

در اخر باید بگم تریون لنیستر ، لرد واریس و پیتر بیلیش سه کاراکتر خاص سریال بودن که بارها نبوغشون رو تحسین کردم و به هوش سیاسیشون ایمان داشتم ، اما این قسمت هر سه این نفرات رو در حد جان آرین پائین اورد ، انگار نه انگار که این سه مرد از سیاست مدار ترین مردان وستروس هستن...همین نزول عقلی این سه نفر موجب شد تا من این قسمت رو اصلا در حد و اندازه شاهکار ندونم و به نظرم با شاهکار بودن خیلی فاصله داشت این قسمت



ممنون از انتقاد خوبتون ؛ اول اینکه به پیشنهاد یکی از عزیزان انجمن واقعا نمیخواستم وارد بحث پینگ پونگی این اپیزود بشم ؛ ولی ایرادات شما و حالت لحن و نوشتارتون رو پسندیدم و احساس میکنم میشه خیلی در آرامش و منطقی در مورد این اپیزود باهاتون صحبت کنم .

در مورد گزینه 1

فکر میکنم واریس به دلیل اینکه آخرین بار هم به سرسی و هم به خاندان لنیستر خیانت کرد و باعث شد تیریون رو از مهلکه نجات بده ؛ در سکانس مذاکره وارد بحث نشد ؛ اگر دقت کرده باشید تیریون به عنوان دست ملکه و مشاور اصلی دنریس شروع کرد به صحبت ؛ توی اون وضعیت اگر واریس هم شروع میکرد صحبت کردن اول از جهت دیالوگ تداخل پیدا میکرد و اون حالت مظلومیت تیریون برای بیننده کاسته میشد ؛ اگر دقت کرده باشید زمانی که تیریون در همون اول بحث در حالت حرف زدن هست احساس میشه یه جورایی انگار حالت عجز هم داره و مخصوصا زمانی که یورون به سمتش رفت یه جورایی بدتر هم شد ؛ در ضمن اگر اپیزود های قبل هم یادتون باشه دنریس برای مشاوره هیچوقت مستقیم از واریس نظرخواهی نمیکرد چون هنوز فکر میکنم اعتمادی که به تیریون داره رو به لرد واریس نداره .

اول تیریون به عنوان مشاور یا دست ملکه شروع به صحبت میکنه و دوم جان اسنو به عنوان پادشاه شمال که وایت واکر ها رو دیده ؛ فکر میکنم صحبت های واریس هیچ توجیه عقلانی حداقل از لحاظ روایت نداره ؛ غیر از واریس سر جوراه هم دقت کرده باشید صحبتی نمیکنه ؛ با اینکه سر جوراه هم یه جورایی شاید از لرد واریس به دنریس نزدیک تره .
حتی اگر همه این صحبت ها رو هم نکنیم ؛ لرد واریس به زمزمه گر و یه جورایی شخصیتش به دست پشت پرده نزدیک تره ؛ زمانهایی که توی دراگون استون به تیریون مشاوره میداد و یا صحبت میکرد همیشه دو نفره بودن واسه همین لرد واریس مشابه لرد بیلیش توی سیاست و پشت پرده سیاست عمل میکنه .


در مورد گزینه 2

من فکر میکنم تیریون جدا از هوش و عقلی که توی سیاست داره ؛ یه تفاوت خیلی خیلی فاحش با لرد بیلیش و حتی لرد واریس داره ؛ اونم شرفش هست ؛ واسه همین شرفش و اینکه فکر میکنه همه هنوز کمترین شرافت رو توی جنگ دارن ؛ در ضمن این حالت برخورد یورون که از قبل دسیسه سرسی بود و حالت سرسی که اول قبول نکرد همه افراد حتی جیمی رو هم گمراه کرد ؛ خود جیمی که به عنوان معشوقه سرسی هست در آخرین صحنه ها دیدی که به شرافت و قول سرسی که انکار کرد همه چیز رو تعجب کرد تا حد تهدید به مرگ توسط سرسی هم پیش رفت ؛ با ابن وضعیت مطمنا تیریون هم گول این قول سرسی رو میخوره ؛ بلکه توی اون وضعیت لرد بیلیش باشه که بفهمه سرسی زیر قولش میزنه .
به نظرم اینو باید دقت کنید که هم تیریون و هم جیمی هنوز بارقه هایی از شرافت و قول فکر میکنن توی وجود سرسی هست و شاید هنوز اونا فکر میکنن با این واکر تونستن اعتماد سرسی رو صد درصد بگیرن .


در مورد گزینه 3

به نظر من سانسا دقیقا به خاطر وجود آریا و برن هست که توانست لرد بیلیش رو توی مخمصه بندازه ؛ و اینو دقت کنید که سانسا سالها با لرد بیلیش حداقل رفت و آمد داشته و تجربه های زیادی از لرد بیلیش کسب کرده ؛ وجود آریا به عنوان جلاد و برن که از گذشته لرد بیلیش خبر داره خودش بسیار بسیار کمک میکنه به سانسا برای محاکمه لرد بیلیش . فکر میکنم شجاعت سانسا برعکس با وجود جان در وینترفل به وجود نیمد ؛ با وجود آریا و شجاع بودنش دقیقا باعث شد سانسا بتونه چنین محاکمه ای رو انجام بده ؛ در ضمن این هم دقت کنید لرد بیلیش دقیقا گول خورد .
البته انتظار هرکسی از شخصیت هایی که یا دوست داره و یا متنفره ؛ تو ذهنش برای مرگش یک حالتی رو تصور میکنه و خب وقتی اون حالت رخ نده یه مقداری دلخور میشه ؛ اما به نظر من مرگ لرد بیلیش دقیقا ناگهانی بود و دقیقا غافلگیری لرد بیلیش شباهت زیادی داشت به زمانی که ند غافلگیر شد از محاکمش . و خب بهترین حالت مرگ واسه لرد بیلیش همین میتونست باشه ؛ در ضمن دقت کرده باشید لرد بیلیش با اینکه سیاست مدار خیلی خوبی بود ولی شجاع و قهرمان نبود ؛ کسایی که شجاع و قهرمان هستن حداقل توی دنیای بازی تاج و تخت واسه مرگشون التماس نمیکنن ؛ مانند ند استارک که اصلا التماس نکرد ولی لرد بیلیش توی نقطه ای قرار گرفت که دقیقا نشون میداد شخصیتی هست به شدت ترسو در مقابل مرگه و دقیقا شجاعت برای پذیرش مرگش رو نداره ؛ حتی زمانی که سانسا بهش اتهام ها رو میزد دقت کرده باشید همش رو انکار میکرد این دقیقا ترس و ضعف رو نشون میده .


به نظرم توی دنیای سریال بازی تاج و تخت تا این فصل یه چیز رو همیشه رعایت کردن ؛ اگر یادتون باشه فصل اول و دوم و شاید مقداری از فصل سوم بازی تاج و تخت واقعا بازی سیاست مدارهای باهوشی مثل لرد بیلیش و یا لرد واریس و تیریون بود و به مرور که سریال وارد تاخت و تاز و جانشینی شد سریال یه چیز رو به ما فهموند که هر فصل حتما جنگهایی رو داره و مطمنا شخصیت های جدید نسبت به شخصیت های قبل بیشتر به چشم میان و شخصیت های قبل مقداری در پس زمینه قرار میگیرن ؛ شاید دلیل این نوع روایت واسه اینکه فصل های اولیه ما هنوز نمیدونستیم این شخصیت های سیاستمدار باهوش پشت کدام پادشاه و یا ملکه رو میگرین و یا هدفشون چیه ؛ ولی توی فصل های جلو تر و به مرور که به فصل 7 که نزدیک میشیم ثبات تفکرات این شخصیت ها رو میبینیم ؛ واسه همین هوشمندی و سیاستشون دیگه مثل قبل نمیتونه نشون داده بشه چون عملا مشخص هست پشت سر کدوم رهبر و یا ملکه رو گرفتن .

[KING STANNIS]

در رابطه با صحبت برن مبنی بر دروغ بودن قیام رابرت باراتیون ی ویدئو براتون اماده کردم ک خیلی زیبا توضیح میده این قیام رو.
توضیح کامل چگونگی شورش رابرت باراتیون به صورت انیمیشن با زیرنویس فارسی.

دریافت (http://uploadboy.me/1cnfy43oqy5i/VID_20170828_201710.mp4.html)

[Aidin1000]

این قسمت اخر در حد یک قسمت ۱ بود نه در حد قسمت ۱۰ کل خط داستانی این فصل بی نتیجه و هیج انتهایی واسشون نداشتیم و بسته نشدن :Smiley104:

جان و دنریس و سرنوشت و گذشتش
جیمی
تیون و گریجوی ها:Smiley15:
سرسی که مشخص شد چه نقشه ای کشید خیلی از خط داستان بی سرانجام موندن این قسمت در حد یک قسمت ۱ بود هیچ شور اشتیاقی برای فصل بعد بوجود نیومد:Smiley15:


یه سوال بزرگ مگه سرسی ارتششو از دست نداد؟! یک مهره سوخته ای به اسم سرسی با کل قوا و ارتش اومدن سمت سرسی که چی بشه وقتی جیمی از قدرت دنریس اگاه چرا تمام قوا اومدن این سمت در صورتی که خطر بزرگ تری به اسم واکر بودن الان یه عده میان میگن خب ممکن بود سرسی خیانت کنه ولی جواب منطقی نیست :Smiley35:
اخر سریال واکر از دیوار گذشتن و وارد شمال شدن اونوقت وقت سریال صرف یه مهره سوخته ای به اسم سرسی کردن :Smiley104: تو این راه یکی از ازدها از دست رفت که سرسی بهشون خیانت کنه
به ما نشون ندادن بین سرسی و تریون چی گذشت که سرسی قبول کرد و بیاد یه دروغ مصلحتی بگه در اخر نگاه معنی دار تریون به دنریس و جان اسنو که ممکن تریون خیانت کرده باشه :Smiley35:
فصل اخر باید درگیری بین جان اسنو دنریس با واکر و سرسی ببیینیم چون مشخص شد سرسی بهشون خیانت کرده یک انتها باز کاملا بیخود برای فصل ۷ داشتن که خیلی مورد انتقاد قرار میگیرن....

بازم تاکید میکنم این یک قسمت ۱ بود نه یک قسمت ۱۰
:Smiley104:

بر خلاف نظرتون این اپیزود واقعا هیجان انگیز بود چرا?! چون الان راه برای فصل بعد باز شده سرنوشت جان و دنریس که مشخصه جیمی هم بهشون ملحق می شه و تیون و گری جوی مشخص شده که چه انتظاری میره ازشون در فصل بعدی و سرسی هم طبق دیالوگ ای قسمت گفته که لشکرکشی نمیکنه برای کمک چون وایت واکر ها با اتش از بین میرن ودنیرس 3تا اژدها داره پس نابود میشن ولی نمیدوست اژدهای سوم دست ناین کینگ افتاده و زمانی که متوجه بشن نایت کینگ با اژدها باعث فرو ریختن دیوار شده و عملا داره جنگ شروع میشه و ارتش نایت کینگ دارند از دیوار رد میشن مجبور به کمک کردن به جان و دنریس خواهد بود و یه جورایی راه برای تمام کاراکتر ها برای فصل جدید باز شده و کم کم یه جنگ تمام عیار در فصل بعد خواهیم داشت و برای دوسال در هیجان تمام باید منتظر فصل بعد واخرین فغصل باشیم و جز چندتا ایراد کوچیک این فصل و این اپیزودهای اخر هیجان خوبی داشتند امتیاز این قسمت 9/10:Smiley69:

[yaldakh]

کاش بازیگرا رو موقع ازدواج ریگار و لیانا نشون نمیدادن مثلا دستاشون بهم میگرفتن اینا آخه چه ریگاری بود اون:Smiley19:ویسریس بود که
من انتظار قد بالای رعنا قوی
چنگ بدست با چشمها غمناک اینا داشتم ازش کلا ذهنیت منو نابود کرد:Smiley15:

[lady snow]

http://picoup.ir/images/63294556000791045661.png (http://picoup.ir/)

[anzalichi]

الان اون طوری که من متوجه شدم جان اسنو با عمه ش خوابید درسته؟ خودش حرام زاده نباشه بچه ش قطعاً حرام زاده س:Smiley14:

[naafas]

دوستی که در مورد سانسا و بیلیش گفت یادمه فصل اول یا دوم یه بار سرسی بیلیش رو تهدید میکنه و چند تا از نگهبانا دور بیلیش رو میگیرن تا مثلا بکشنش اونجا هم بیلیش شدیدا میترسه پس نگید چرا التماس کرد برای جونش چون آدم ترسویی هست سیاست مداره جنجگو که نیست.
اینکه میگید چرا سانسا موقعی که جان بود شجاعت از خودش نشون نداد برای اینکه اون موقع برن نبود که بهش بگه بیلیش به ند خیانت کرده اون موقع خنجری در کار نبود تا بفهمن مال خود بیلیشه اون موقع آریا نبود تا سانسا با دیدنش جسارت پیدا کنه یادتونه که موقع مبارزه برین و آریا سانسا چجوری به آریا نگاه میکرد.

[Aidin1000]

دوستان توجهتون رو به این لینک (http://www.bartarinha.ir/fa/news/414760/%D9%87%D9%85%D9%87-%DA%86%DB%8C%D8%B2-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%AC-%D9%88-%D8%AA%D8%AE%D8%AA-%D9%84%D9%88-%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%87) جلب میکنم به لاین لینک که ظاهرا یکسال پیش فیلمنامه این فصل لو رفته بوده که با این فصل کاملا یکی بود:| این رو قسمت کامنت های یک سایت یکی از کاربران گذاشته بود که همینجا تشکر میکنیم ازش:Smiley17: فیلمنامه فصل 8 منتشر نشه چون اسپویل بی نقصی بود این :Smiley14:

فقیلمنامه فصل 8 هم طاهرا منتشر شده به علاوه یک خبر که نقضش میکرد که این فیلمنامه اصلی نیست! حالا بخونیم یا نه ؟

[manowar]

من قاطی کردم یعنی چند قسمته که قاطی کردم شخصیت ها رو هر چی هم تو سایتها می گردم بیشتر قاطی می کنم
الآن جان و دنریس چه نسبتی با هم دارن؟خواهر برادرن؟جان بچه کیه؟بچه ند نیست؟اگه بچه ند نیست چرا بزرگش کرد؟ریگار کیه؟ :Smiley108::Smiley39:

[yaldakh]

من قاطی کردم یعنی چند قسمته که قاطی کردم شخصیت ها رو هر چی هم تو سایتها می گردم بیشتر قاطی می کنم
الآن جان و دنریس چه نسبتی با هم دارن؟خواهر برادرن؟جان بچه کیه؟بچه ند نیست؟اگه بچه ند نیست چرا بزرگش کرد؟ریگار کیه؟ :Smiley108::Smiley39:
دنریس میشه عمه جان اسنو
ند بزرگش کرد چون خواهر زادش بود
ریگار پسر بزرگ مد کینگ و برادر دنریس بود

نایت کینگ زن نداره:Smiley39:

[wishtasp]

در کل اپیزود خوبی بود
به شخصه این سریال رو با فیلمهای سینمایی مقایسه نمیکنم ... من سریال زیاد دیدم ولی تو انجمن هیچ کدوم نمیرم و نظر نمیذارم
فکر میکنم دوستانی که زیاد با got حال نمیکنن دو تا دلیل داره
اول اینکه یک سریال رو با فیلم سینمایی مقایسه میکنن... یک فیلم مثل ارباب حلقه ها تنها یک قسمت 3 تا 4 ساعته هست ولی چقدر زمان ساختش طول میکشه؟ بیش از یک سال و گاها چند سال... باید منصف باشیم و به سازنده ها حق بدیم اونا مجبورن در حدود یک سال یک فصل سریال رو بسازن که خوب وجود کم و کاستی ها طبیعیه

دومین دلیل خوندن اسپویلهاست ... کسایی که فیلمنامه لو رفته رو میخونن مسلما اتفاقات رو از قبل میدونن و سریال هیچ جذابیتی براشون نداره مثلا همین اپیزود میدونستیم که سرسی در ظاهر موافقت میکنه ولی دسیسه میچینه ... میدونستیم بیلیش به دست آریا و با محاکمه سانسا کشته میشه ... میدونستیم دیوار فرو میریزه و یا در مورد اپیزود 6 میدونستیم که دنریس به کمک جان میره و نایت کینگ یه اژدها رو میگیره... پس مشکل از سریال نیست از خودمونه که صبر نداریم
قابل توجه دوستانی که فیلمنامه لو رفته فصل 8 رو خوندن از جمله خودم :Smiley14:

[prongz]

یه نکته ای که برای من قابل پذیرش نبود این بود که جان دو بار از جلوی وینترفل رد شده اما نرفته یه سر بزنه خیر سرش پادشاه شماله

[EYE]

پایان خیلی خوبی بود
رابطه جان و دنی خیلی مسخرس و رو مخ.امیدوارم یکیشون ایدز بگیره هردوشون مبتلا شن
بیلیش عزیز هم مرد.از بهترین شخصیتا بود.شدید ناراحتم از مرگش.یه غم خاصی تو سکانس قتلش موج میزد
ملاقات اول قسمت عالی کار شده بود
بهترین سکانس هم بارش برف تو کینگز لندینگ با اون موسیقی محزون بود + ملاقات سرسی و تیریون
جیمی هم به جمع احمق ها پیوست...
9/10

[rahavix]

چند روزه ذهنم درگیر اینه که یه آدم و یا کسی که اونو شخصیت پردازی کرده چقدر میتونه احمق باشه؟
یه آدمی مثل ند استارک
زندگی یه بچه و زنش و حتی خودش رو با یه دروغ آبدوغ خیاری نابود میکنه
خب مردک
مگه نمیتونستی بگی که این بچه رو از جایی توی جنگ پیدا کردم؟
حتما باید اسم حرامزاده روی بچه میذاشتی؟
حتما باید زنت رو از خودت ناامید میکردی؟
حتما باید زندگی اون بچه رو با اسم حرامزاده نابود میکردی؟
واقعا چی پیش خودت فکر کردی که گفتی اون بچه حرامزاده خودته؟


به نظر من این قسمت
قسمت ضعیفی بود
به شخصه از صحنه های دیوار خوشم نیومد
اصلا شما ببینید که پرواز اژدهای نایت کینگ چقدر شتاب زده و مصنوعی جلوه میکرد!
ببینید چقدر از ابهت دیوار و خود نایت کینگ کم کردن
ظرف یه دقیقه یه صحنه ی به این مهمی رو سر و تهش رو هم آوردن!
اینهمه چیزای داستان رو فاکتور گرفتید که خرجش کم شه، لااقل این صحنه های اصلی رو خوب درآرید!
مثلا حالا چه لزومی داشت که دایر ولف ها رو بزرگتر از گرگ معمولی نشون بدید که اون همه خرج صحنه های کامپیوتری تون بالا بره؟
نیمه اول اپیزود که اصلا حرفی برا گفتن نداشت!
کاملا معلومه که دیگه سایه مارتین روی سر سریال نیست!
همه ش سوتی، همه ش بی در و پیکری! همه ش حوادث قابل حدث زدن!
الان مثلا حتما باید این قسمت دیوار خراب میشد تا بتونن ازش رد بشن؟
مثلا اگه بین دو تا قلعه رو خراب میکرد، نمیشد از دیوار رد بشن؟
چه لزومی داشت که حتما اینجا خراب بشه؟
من 7 دادم. ولی قسمت قبل با تمام سوتی هاش از این قسمت خیلی پر هیجان تر و بهتر بود!

[rahavix]

نایت کینگ زن نداره:Smiley39:

نه طفلک! فکر کنم اومده اینور دنبال نیمه گمشده ش! شاید سرسی باشه عروس خانم!:Smiley36:

[bbas]

چند روزه ذهنم درگیر اینه که یه آدم و یا کسی که اونو شخصیت پردازی کرده چقدر میتونه احمق باشه؟
یه آدمی مثل ند استارک
زندگی یه بچه و زنش و حتی خودش رو با یه دروغ آبدوغ خیاری نابود میکنه
خب مردک
مگه نمیتونستی بگی که این بچه رو از جایی توی جنگ پیدا کردم؟
حتما باید اسم حرامزاده روی بچه میذاشتی؟
حتما باید زنت رو از خودت ناامید میکردی؟
حتما باید زندگی اون بچه رو با اسم حرامزاده نابود میکردی؟
واقعا چی پیش خودت فکر کردی که گفتی اون بچه حرامزاده خودته؟


به نظر من این قسمت
قسمت ضعیفی بود
به شخصه از صحنه های دیوار خوشم نیومد
اصلا شما ببینید که پرواز اژدهای نایت کینگ چقدر شتاب زده و مصنوعی جلوه میکرد!
ببینید چقدر از ابهت دیوار و خود نایت کینگ کم کردن
ظرف یه دقیقه یه صحنه ی به این مهمی رو سر و تهش رو هم آوردن!
اینهمه چیزای داستان رو فاکتور گرفتید که خرجش کم شه، لااقل این صحنه های اصلی رو خوب درآرید!
مثلا حالا چه لزومی داشت که دایر ولف ها رو بزرگتر از گرگ معمولی نشون بدید که اون همه خرج صحنه های کامپیوتری تون بالا بره؟
نیمه اول اپیزود که اصلا حرفی برا گفتن نداشت!
کاملا معلومه که دیگه سایه مارتین روی سر سریال نیست!
همه ش سوتی، همه ش بی در و پیکری! همه ش حوادث قابل حدث زدن!
الان مثلا حتما باید این قسمت دیوار خراب میشد تا بتونن ازش رد بشن؟
مثلا اگه بین دو تا قلعه رو خراب میکرد، نمیشد از دیوار رد بشن؟
چه لزومی داشت که حتما اینجا خراب بشه؟
من 7 دادم. ولی قسمت قبل با تمام سوتی هاش از این قسمت خیلی پر هیجان تر و بهتر بود!

اینهمه هیجان واسه قلبت خوب نیست دوست خوبم...:Smiley17:
معلومه ک ند نباید چیزی رو بگه ... فقط کافیه کل دنیا بدونن جان پسر ریگاره (به اندازه کافی از ریگار تارگرین میترسیدن) همشون میریختن سرش و میکشتنش اما حالا اگه بر فرض مثال دنریس بچه دار نشه ایگان تارگرین جانشینه بر حقه و میتونه نسلشون ادامه داشته باشه
ند وقتی بگه بچه حرومزاده خودشه هیچکس به فکرش خطور نمیکنه بخواد بهش نزدیک بشه ( مخصوصا کینگ رابرت باراتیون ک عاشق خواهر ند بود اگه میفهمید خواهر ند واقعا عاشق ریگار بوده هم خواهر، هم جان ، هم ممکن بود کل نسل استارک رو به کشتن بده)
توی جنگ به اندازه کافی بچه ها یتیم میشن اگه قرار بر این باشه توی جنگ پیداش کرده باشه باید هرچی بچه تو جنگ یتیم میشه رو بیاره بزرگشون کنه
اما دیوار ... دلیل اینکه دیوار رو خراب کردن فقط اینه که ثابت کنن این دیواری ک این همه سال بهش مینازیدن و کلی داستان از ابهتش تعریف میکردن جلوی نایت کینگ هیچ عددی نیست ... حتی دیوار به این عظمت هم باید جلوی نایت کینگ سر تعظیم فرود بیاره

[koresh92]

واقعا ضایع بود که علاوه بر نقش منفی نقش مثبتا هم با وجود رابطه فامیلی بهم نزدیکی دارن:Smiley7:
دوست داشتنی ترین گروه برای حکمرانی بر جهان بعد از نایت کینگ مثلث سانسا، برن و آریا است (سانسا با شاگردی لیتل فینگر سیاست مدار کامل، آریا استاد مخفی کاری دروغ و رزم، برن هم از هرگونه فریب خوردن از دیگران با توجه به قدرتش جلوگیری میکنه):Smiley35:
یکی از دلایل محبوبیت آریا همینه که مثل سرسی و دنی نیست که با هر کس از راه میرسه می خوابن به هیچ کی رو نمیده:Smiley14::Smiley14:

[naafas]

چند روزه ذهنم درگیر اینه که یه آدم و یا کسی که اونو شخصیت پردازی کرده چقدر میتونه احمق باشه؟
یه آدمی مثل ند استارک
زندگی یه بچه و زنش و حتی خودش رو با یه دروغ آبدوغ خیاری نابود میکنه
خب مردک
مگه نمیتونستی بگی که این بچه رو از جایی توی جنگ پیدا کردم؟
حتما باید اسم حرامزاده روی بچه میذاشتی؟
حتما باید زنت رو از خودت ناامید میکردی؟
حتما باید زندگی اون بچه رو با اسم حرامزاده نابود میکردی؟
واقعا چی پیش خودت فکر کردی که گفتی اون بچه حرامزاده خودته؟


به نظر من این قسمت
قسمت ضعیفی بود
به شخصه از صحنه های دیوار خوشم نیومد
اصلا شما ببینید که پرواز اژدهای نایت کینگ چقدر شتاب زده و مصنوعی جلوه میکرد!
ببینید چقدر از ابهت دیوار و خود نایت کینگ کم کردن
ظرف یه دقیقه یه صحنه ی به این مهمی رو سر و تهش رو هم آوردن!
اینهمه چیزای داستان رو فاکتور گرفتید که خرجش کم شه، لااقل این صحنه های اصلی رو خوب درآرید!
مثلا حالا چه لزومی داشت که دایر ولف ها رو بزرگتر از گرگ معمولی نشون بدید که اون همه خرج صحنه های کامپیوتری تون بالا بره؟
نیمه اول اپیزود که اصلا حرفی برا گفتن نداشت!
کاملا معلومه که دیگه سایه مارتین روی سر سریال نیست!
همه ش سوتی، همه ش بی در و پیکری! همه ش حوادث قابل حدث زدن!
الان مثلا حتما باید این قسمت دیوار خراب میشد تا بتونن ازش رد بشن؟
مثلا اگه بین دو تا قلعه رو خراب میکرد، نمیشد از دیوار رد بشن؟
چه لزومی داشت که حتما اینجا خراب بشه؟
من 7 دادم. ولی قسمت قبل با تمام سوتی هاش از این قسمت خیلی پر هیجان تر و بهتر بود!

تو جنگ هزار تا بچه بی پدر میشه مگه میشه هر کی رو برداری بیاری بگی از جنگ پیدا کردم اونجوری که بدتره شک و شبهه زیادتره نمیگفتن چرا این بچه رو آوردی چرا بقیه بچه ها رو نیوردی. لیانا به ند میگه ازش محافظت کن ند دورغ میگه که پدرشه تا ازش محافظت کنه تا همه بدونن پسر ند استارکه و کسی حق نداره بهش تعرض کنه تا جان بتونه تو خونه خود ند بزرگ شه. دوستان به نوشته های مارتین هم ایراد میگیرن عجبا

[hamed224]

نمیدونم چرا بعضی ها طلبکارن ! از خط داستانی و جلوه های ویژه سریال ایراد میگیرن! بهتر از این سریال در این ژانر وجود نداره... مفتی مفتی بهترین سریال حال حاضر تلویزیون hbo رو میبینی دیگه این همه غر زدن نداره .... انصافا جلوه های ویژه و خط داستانی سریال خیلی هم خوبه، قرار نیست حتما طبق کتاب پیش بره ... فصل لذت بخشی بود شاید میتونست بهتر از این باشه
ولی مطمئنان بهتر از این امکانش فراهم نبوده بسازن ....10/10

[тнor]

به نظر من بیلیش رو حذف کردن تا فصل اخر فقط به جنگ با دشمن اصلی به پردازن و جنگ داخلی نداشته باشن
یکی از بدترین شخصیت ها بود امیدوارم مارتین یه جوری حذفش کنه که همه کیف کنن چون اینجوری خیلی راحت خلاص شد
بهتر بود مثل رمزی به خورد سگ میدادنش یا یه چیز بدتر
راجب رابطه دنریس هم خودم از همون اول هم طرفدار این رابطه شون بودم دوستانی که ناراحت هستن خب اینا از کجا بدونن که باهم فامیل هستن
هرچند اگه بدونن هم برا شون فرقی نمیکنه :Smiley14: بارها هم گفته شده تو وستروس جا افتاده است این امر مخصوصا تو تارگریان ها
خب باید یه بچه ای به دنیا بیاد که بتونه با اتیش بازی کنه دیگه
به نظرم سه سر اژدها هم معلوم شدن کی بهتر از سه شخصیت که همه ازشون بخاطر چیزی که بودن منتفر بودن و بعد تبدیل به چیز دیگه ای شدن
منظورم جان و دنی یو تیریونه میدونم الان میگید دوتا اژدها داریم ولی خب اینا خودشون اژدها هستن یعنی محافظ و سپر دنیایی انسان ها هستن قار نیست که صد در صد اژدها سوار بشن
هر سه تا شون خیلی عذاب کشیدن و خیلی خون دل خوردن و هرسه الان با تلاش و کوشش خودشون رو به بالاترین نقاط رسوندن و واقعا قادر هستن که به دیگران کمک کنن
تقریبا میشه گفت قسمت عظیمی از این سختی ها رو دور از خانواده شون کشیدن
جان رفت دیوار
دنی برای جونش برده شد اون ور اب تیریون هم همچنین

[naafas]

من فقط دلیل نگاه های تیریون رو پشت در اتاق جان و دنریس نمیفهمم یعنی دنریس رو دوست داشته؟ یا با سرسی حرفای دیگه ای زدن که ما ندیدیم

[hamed224]

من فقط دلیل نگاه های تیریون رو پشت در اتاق جان و دنریس نمیفهمم یعنی دنریس رو دوست داشته؟ یا با سرسی حرفای دیگه ای زدن که ما ندیدیم

این همون دلیلیه که باید منتظر فصل بعدی باشین :Smiley36: احتمالا کاسه ایی زیر نیم کاسه است

[manowar]

من فقط دلیل نگاه های تیریون رو پشت در اتاق جان و دنریس نمیفهمم یعنی دنریس رو دوست داشته؟ یا با سرسی حرفای دیگه ای زدن که ما ندیدیم

بخش دوم نظر من هست.احتمالاً با سرسی ساخت و پاخت کرده وگرنه نشون میدادن چی بهش گفته

[No1]

دوستانی که میگن دیوار چرا به این راحتی فرو ریخت ! دیواری که این همه رو عظمتش مانور داده بودن !
.
فک کنم دلیلش این باشه که اگه یادتون هست برن یه بار تو ویژنش توسط نایت کینگ لمس شد !
و تو کتابم هست اگه کسی که توسط نایت کینگ لمس شده باشه از دیوار رد بشه همه اسپل ها و طلسم هایی که رو دیوار پیاده شده از بین میره. احتمالا بعد از اینکه برن از دیوار رد شد طلسم دیوار از بین رفت و یخ با آتش اژدها راحت آب میشه و دیوار خراب میشه !

[alimori]

دوستان توجهتون رو به این لینک (http://www.bartarinha.ir/fa/news/414760/%D9%87%D9%85%D9%87-%DA%86%DB%8C%D8%B2-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%AC-%D9%88-%D8%AA%D8%AE%D8%AA-%D9%84%D9%88-%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%87) جلب میکنم به لاین لینک که ظاهرا یکسال پیش فیلمنامه این فصل لو رفته بوده که با این فصل کاملا یکی بود:| این رو قسمت کامنت های یک سایت یکی از کاربران گذاشته بود که همینجا تشکر میکنیم ازش:Smiley17: فیلمنامه فصل 8 منتشر نشه چون اسپویل بی نقصی بود این :Smiley14:

فقیلمنامه فصل 8 هم طاهرا منتشر شده به علاوه یک خبر که نقضش میکرد که این فیلمنامه اصلی نیست! حالا بخونیم یا نه ؟

من که فیلمنامه لو رفته رو خوندم. اصلا هم پشیمون نیستم. تا دو سال دیگه کی مرده کی زنده ست. حداقل الان پایان سریال رو میدونم و خیالم راحته. با توجه به اتفاقات اپیزود آخر 99 درصد فیلمنامه واقعیه.

[hamed224]

من که فیلمنامه لو رفته رو خوندم. اصلا هم پشیمون نیستم. تا دو سال دیگه کی مرده کی زنده ست. حداقل الان پایان سریال رو میدونم و خیالم راحته. با توجه به اتفاقات اپیزود آخر 99 درصد فیلمنامه واقعیه.

الان پشیمون نیستی ،ولی دوسال دیگه که پخش بشه ضدحاله:Smiley36:

[alisoltani87]

میدونستم بیلیش میمره ...چقدر با حقارت...فقط میخندیدم چجور التماس میکرد حقش بود همچین مرگی .... ولی بیلیش فصل های قبل نبود که من ستایشم میکردم و خدای سیاست بود

به نظر منم بیلیش واسش غیرمنطقی بود که در بین این همه داستانای متنوعی که در حال وقوع بود، بمونه و سعی کنه مخ سانسا رو بزنه. بیلیش و خدای سیاست، باید متوجه کم اهمیت شدن موضعش در وینترفل میشد، و این که حذف آریا چه کمکی به خواسته های اون می کرد؟ به خصوص با توجه به بازه زمانی موجود.
قبول دارم که سانسا نقشش رو خوب بازی کرد، ولی جای لیتل فینگر توی این فصل تو کینگز لندینگ بود، اگر بخوام انتظار تمام و کمال از هوش لیتل فینگر داشته باشم.

[jackie aprile]

چند روزه ذهنم درگیر اینه که یه آدم و یا کسی که اونو شخصیت پردازی کرده چقدر میتونه احمق باشه؟
یه آدمی مثل ند استارک
زندگی یه بچه و زنش و حتی خودش رو با یه دروغ آبدوغ خیاری نابود میکنه
خب مردک
مگه نمیتونستی بگی که این بچه رو از جایی توی جنگ پیدا کردم؟
حتما باید اسم حرامزاده روی بچه میذاشتی؟
حتما باید زنت رو از خودت ناامید میکردی؟
حتما باید زندگی اون بچه رو با اسم حرامزاده نابود میکردی؟
واقعا چی پیش خودت فکر کردی که گفتی اون بچه حرامزاده خودته؟


به نظر من این قسمت
قسمت ضعیفی بود
به شخصه از صحنه های دیوار خوشم نیومد
اصلا شما ببینید که پرواز اژدهای نایت کینگ چقدر شتاب زده و مصنوعی جلوه میکرد!
ببینید چقدر از ابهت دیوار و خود نایت کینگ کم کردن
ظرف یه دقیقه یه صحنه ی به این مهمی رو سر و تهش رو هم آوردن!
اینهمه چیزای داستان رو فاکتور گرفتید که خرجش کم شه، لااقل این صحنه های اصلی رو خوب درآرید!
مثلا حالا چه لزومی داشت که دایر ولف ها رو بزرگتر از گرگ معمولی نشون بدید که اون همه خرج صحنه های کامپیوتری تون بالا بره؟
نیمه اول اپیزود که اصلا حرفی برا گفتن نداشت!
کاملا معلومه که دیگه سایه مارتین روی سر سریال نیست!
همه ش سوتی، همه ش بی در و پیکری! همه ش حوادث قابل حدث زدن!
الان مثلا حتما باید این قسمت دیوار خراب میشد تا بتونن ازش رد بشن؟
مثلا اگه بین دو تا قلعه رو خراب میکرد، نمیشد از دیوار رد بشن؟
چه لزومی داشت که حتما اینجا خراب بشه؟
من 7 دادم. ولی قسمت قبل با تمام سوتی هاش از این قسمت خیلی پر هیجان تر و بهتر بود!

رکورد حداکثر تعداد ایراد بنی اسرائیلی در یک پست شکسته شد. برادر شما که اینقدر حساسیتت بالاست از فصل اول به چه امیدی داشتی نگاه میکردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

[saeedporreza9]

اول از همه به بیلیش خیلی خندیدم :Smiley36: صحنه صحبت آخر جیمی و سرسی یه لحظه گفتم جیمی مرد دیگه ولی خداروشکر که اینطور نشد.فقط 2 مسئله رو بگم.
1.دوستانی که واقعا ایراد میگیرن نمیدونم ساقی شون کیه.من که خداروشکر میکنم که دارم تو این برهه زمانی این سریال فوق العاده رو میبینم.
2.اصلا تو کتم نمیره که جان با عمش ... قضیه واقعا عیب داره یا نه؟:Smiley10:

[om3ga]

اغا الان یعنی جان نمیرفت که کمک بگیره از دنریس در نتیجه دراگون هم نمیرفت اونور پس شاه شب هم الان دراگون نداشت دیگه درسته؟!
خدایی خیلی ابکیه ، نیست؟! چشم مارتین رو دور دیدن آب بستن به سریال!!! حالا کاری هم به این نداریم که وایتا نمیتونن شنا کنن یا برن تو آب ولی کلی زنجیر بردن زیر آب و بستن به دراگون و آوردنش بالا!!!!
هیچ چیز این این فصل منطقی نیست اصن!!!
جدا از اینکه شاهکاره سریال ولی این اتفاقات و خیلی از سوتی های دیگه واقعا ارزش سریال رو آوردن پایین!!! شاید تنها دلیلش عجلس که احتمالا سازنده ها هم حوصلشون سر رفته و میخوان از شر سریال راحت بشن و زودتر سر و ته قضیه رو هم بیارن

[Daisy]

عالی بود اینقدر ایراد نگیرید بابا خودتون میساختین چی میشد دیگه.....

همه اش خوب بود ولی کاش اول میرسیدن به وینترفیل بعد میرفتن سراغ دیوار ، هیف شد:Smiley35:

[ya33er]

دوستان انقدر بهانه های بنی اسرائیلی نگیرید!
همچین سریالی تا حالا ساخته نشده و نخواهد شد!
نه ارباب حلقه ها و نه هیچ داستان دیگه ای هم به داستان گات نمیرسه.بعضی ها هم همچین از جرج آر مارتین خوب میگن انگار مثلا الان بود میتونست چیکار کنه؟؟اخه یکی نیست بگه اون نویسنده و خالق داستانه.تمام صحنه ها و تمام فیلم نامه توسط دوتا کارگردان اداره شدن که خب اینا هم عوض نشدن!
واقعا سریال داره لحظه به لحظه قشنگ تر میشه
جان و دنریس هم چون تارگرینن همچین رابطه ای براشون هیچ عیبی نداره و تازه این رابطشون ازدواج دور هم محسوب میشه چون تارگرین ها معمولا با خواهر برادراشون ازدواج میکردن:Smiley35:

[HMNN]

اغا الان یعنی جان نمیرفت که کمک بگیره از دنریس در نتیجه دراگون هم نمیرفت اونور پس شاه شب هم الان دراگون نداشت دیگه درسته؟!
خدایی خیلی ابکیه ، نیست؟! چشم مارتین رو دور دیدن آب بستن به سریال!!! حالا کاری هم به این نداریم که وایتا نمیتونن شنا کنن یا برن تو آب ولی کلی زنجیر بردن زیر آب و بستن به دراگون و آوردنش بالا!!!!

همش بر می گرده به دید افراد. تو این قسمت دیدیم که قهرمان سریال (جان اسنو) به خاطر این که می ترسید آدر ها به جنوب دیوار بیان و حمله بکنن، عملی رو برای پیشگیری ازش انجام داد که فقط باعث شد آدر ها ابزار مورد نیازشون برای آمدن به جنوب دیوار رو به دست بیارن.
حضرت نایت کینگ :Smiley36: (!) بدون اون اژدها به هیچ عنوان نمی تونست از دیوار رد شه. و قهرمان داستان باعث شد اژدهاش رو بدست بیاره.
از نظر من این فیلمنامه نویسی ضعیف نیست. این یه حرکت فوق العاده از جانب نویسنده های سریالِ. هر اشتباهی هم که تو این چند سال داشتند تو این یه مورد اشتباه نکردن.

وقتی نظرات دوستان رو می خوندم یه مسئله خیلی توجهمو جلب می کرد. بعضی ها برداشتی از یک شخصیت دارند و انتظار دارند اون شخصیت به گونه‌ی خاصی رفتار کنه. و وقتی این اتفاق نمی افته به سریال ایراد می گیرند. قطعاً سریال بی ایراد نیست، ولی این احتمال رو هم بدیم که شاید ما برداشت اشتباهی از شخصیتی داریم، یا اون فرد چیزی که ما فکر می کنیم نیست. به عنوان مثال تیریون لنستر. تیریون همیشه شخصیت مورد علاقه من بوده (هر چند مدت ها تو حاشیه بود و الان دیگه خیلی «شخصیت مورد علاقه» شاید نداشته باشم). بازیگر فوق العاده‌ای داره (قطعاً یکی از بهترین بازیگرای سریالِ) و حرف های خیلی جالبی می زنه. و "نوشیدنی" زیاد می نوشه. ولی این فرد آیا نبوغ سیاسی داره؟ یا تجربه نظامی فراوانی داره؟
چون یه نفر فکر می کنه نابغه سیاسیِ دلیل نمی شه واقعاً نابغه باشه. به نظر من تیریون هم زیادی خودش رو باهوش می دونه و بقیه رو دست کم می گیره. (خواهر و برادرش رو).
تو مرین خراب کاری کرد، و با از دست دادن گریجوی ها و دورنی ها ضربه‌ای بسیار بزرگ به دنریس زد.

یا لیتل فینگر. لیتل فینگر موفقیت های زیادی به دست آورد. تونست یه دسیسه بچینه و جنگ بزرگی به راه بندازه و ازش منفعت ببره. اما لیتل فینگر هیچوقت شکست ناپذیر نبود. لیتل فینگر یه ترول بسیار موفق بود ولی زیاد گندش نکنیم. اشتباهاتی هم داشت مثل دادن سانسا به بولتون ها که باعث شد سانسا هیچوقت نبخشتش. کم آوردن لیتل فینگر از یه خدا (برن)، قاتل (آریا) و حاکمی که از سرسی و لیتل فینگر و ... درس گرفته رو غیر قابل باور نمی دونم. اما شاید می تونستن یکم بهتر پیادش کنن. شخصاً ترجیح می دادم سوپرایزش از بین می رفت اما نحوه تصمیم گیری سانسا رو نشون می دادن. این که تردیدی هم داشته یا نه. با چه کسی حرف زد و ... .
اما به هر حال دو چیز رو همون اول فصل سریال به ما گفته بود: 1- سانسا اون سانسای سه فصل اول نیست و سختی ها باعث شده کاملاً متحول بشه. 2- سانسا اعتمادی به لیتل فینگر نداره.


من هیچوقت دوست نداشتم جان و دنریس به هم بپیوندن ولی سریال دیزنی بازی در نیاورده و تا الان عملکرد بدی نداشته. همزمان با دیدن معاشقه جان و دنریس، بینندگان سریال از حقیقتی بسیار مهم و سرنوشت ساز آگاه می شن: تارگرین بودن جان و فرزند قانونی ریگار بودنش! این می تونه همه چیز رو عوض کنه. اگر جان فرزند قانونی ریگار باشه تو جانشینی به دنریس اولویت داره. حالا فکر کنید وقتی دنریس این رو بفهمه چه احساسی پیدا می کنه. وقتی شمالی ها بفهمن چی میشه.
اگر این نکته فوق العاده مهم و سرنوشت ساز نبود این همه بهش اشاره نمی شد تو سریال.

و یه نکته‌ای که سریال بدون هیچ ظرافتی (!) مدام بهمون اعلام می کنه اینِ که دنریس می تونه باردار بشه. باید ببینیم این چه معنایی برای آینده داستان (فصل هشتم و بعد از فصل هشتم!) می تونه داشته باشه.



من به عنوان بیننده سریال، کسی که از دور داره ماجرای شخصیت ها رو دنبال می کنه صلح کردن سرسی رو باور کردم. سرسی خودش می دونست که شانسی در برابر دنریس (حداقل در حال حاظر و قبل از رسیدن مزدور ها) نداره. وقتی اون واکر رو دید به طور واضحی شکه شد. فوقش می تونست بعداً به نحوی به دنریس از پشت خنجر بزنه. حتی جیمی هم سرسی رو باور کرد و وقتی فهمید سرسی دروغ گفته اینقدر شکه شد که خواست یا بمیره یا ازش دور شه.
تو همچین شرایطی عجیبه که دنریس و جان و تیریون گول بخورن؟



GoT سریال درام هست اما سریال فانتزی هم هست. شخصیت ها چند بعدی بودند و هستند و داستان حداقل برای من که مخاطب عادی هستم جذابیت فوق العاده‌ای داره و بسیار درگیر کننده تر از داستانِ اثری مثل ارباب حلقه هاست. من چند فصل اول سریال (فصول اول تا چهارم) رو شاید بیشتر از از فصل های بعدشون بپسندم. عاشق شخصیتی مثل تایوین لنستر بودم و جنگ شاهان برام جذابیت زیادی داشت. اما تا ابد نمی شد انتظار داشت که بخش فانتزی سریال کم اهمیت باشه. اون اژدها ها بلاخره یه روزی بزرگ می شدن و اون آدر ها هم بلاخره یه روزی به دیوار می رسیدن. زمستون بلاخره سر می رسید. از اول اینا رو می دونستیم و الان نمی تونیم بگیم «من هیچوقت فکر نمی کردم سریال فانتزی تر بشه یا واقع‌گراییش و درامش کم رنگ تر بشه».


ایرادات زیادی سریال داره و اشتباهات زیادی رو سازنده ها مرتکب شدن. اما نتیجه کارشون بسیار خوب بوده. فکر نمی کنم هیچکس دیگه‌ای می تونست بهتر این داستان رو به تصویر بکشونه. خوشحالم که موفق شدن «گند نزنن». حداقل تا الان.
فیلمنامه هم با وجود این که همیشه هم اونجوری که من می خواستم پیش نرفته وضع خوبی رو داره. این حرف که امسال فیلمنامه افتضاحه و از فصل های قبل ضعیف تر شده رو درک نمی کنم. آیا داستان این فصل رو با فصل اول دارید مقایسه می کنید؟ چون این فصل در سطح فصول پنجم و ششم هست. از فصل پنجم بهتره و از فصل ششم هم چیزی کم نداره.

خلاصه من راضی هستم. امیدوارم فصل هشتم انتظارات دوستانی که ناراضی هستن رو بهتر براورده کنه.

[l-lamidreza]

دوستان سر جیمی به جان اسنو پیوست دیگه؟ بخاطر موندن سر قولش منطقی ترین حالت ممکن همینه.
اگه اینطور باشه یعنی راهش از لنیستر ها جدا شده و ایشالا تو وینترفل شاهد ازدواجش با برین هم هستیم!!

حالا ازدواجو که شوخی کردم ولی اگه همه ی این‌احتمالات که به واقعیت نزدیکه‌در نظر بگیریم، سرجیمی متفاوت ترین و پرفراز و نشیب ترین کاراکتر سریال میشه. و احتمالا یکی از محبوبترین کاراکتر ها از‌دید مخاطب. از اون سکانس محشری که جیمی تو حمام با برین درد و دل کرد شخصیت جیمی کاملا رو به تغییر و محبوبیت رفت.

[EYE]

دوستان سر جیمی به جان اسنو پیوست دیگه؟ بخاطر موندن سر قولش منطقی ترین حالت ممکن همینه.
اگه اینطور باشه یعنی راهش از لنیستر ها جدا شده و ایشالا تو وینترفل شاهد ازدواجش با برین هم هستیم!!

حالا ازدواجو که شوخی کردم ولی اگه همه ی این‌احتمالات که به واقعیت نزدیکه‌در نظر بگیریم، سرجیمی متفاوت ترین و پرفراز و نشیب ترین کاراکتر سریال میشه. و احتمالا یکی از محبوبترین کاراکتر ها از‌دید مخاطب. از اون سکانس محشری که جیمی تو حمام با برین درد و دل کرد شخصیت جیمی کاملا رو به تغییر و محبوبیت رفت.
دقیقا همینه که میفرمایید
یه قاتل
یه عاشق که منطق براش مهم نیست
یه دروغگو
یه خائن
یه دوست
یه برادر
یه احمق
...یه مرد با شرافت

هممون ترکیبی از ویژگی های جیمی لنیستریم.
مردی که اولین قسمت یه پسر بچه رو از برج انداخت پایین الان داره میره ناجی دنیا بشه
کلا بخوایم تو خاندانا یه نگاه بندازیم جذاب ترین شخصیتا از نظر تحولات و صفات لنیستر ها بودن.خاکستری به رنگ طلا
همه استارکا رو عاشقانه دوس دارن.منم دوسشون دارم.ولی از اول سریال ما رفتار واقعا بد از استارک ها ندیدیم.همش شرافت و زجر کشیدن و جوانمردی بازی
انسانای واقعی لنیسترن
سرسی یه زن عاشق خونوادشه که بچه هاش از همه چی براش با ارزش تر بودن و هستن.سرسی یه قاتل وحشیه که نصف شهر رو فرستاد هوا بدون فکر کردن به انسانای بی گناه.عشق به مادری که از دستش داد باعث شد به شکل غیر منطقی واری برادر کوتولشو تمام زندگیش عذاب بده...همه ما شده برامون که با اینکه میدونستیم یه شخصی برای یه کاری تقصیری نداره ولی فقط برای خالی کردن عقدمون اون رو سرزنش کنیم حتی با اینکه میدونستیم بی تقصیره
تیریون خوش قلب,فاحشه باز,دائم الخمر و عیاش,باهوش,زجر کشیده و خلاصه یه آدم خوب ولی عجیبه.اما خیلی شیک بدلیل خشمش رفت پدر و معشوقه سابقش رو کشت
الان یه استارک تو موقعیت تیریون بود مطمئنا این کارو نمیکرد
...خلاصه اینکه لنیستر ها نماینده ماهان و باید دوستشون بداریم
By What Right Does The Wolf Judge The Lion

اگه اینطور باشه یعنی راهش از لنیستر ها جدا شده و ایشالا تو وینترفل شاهد ازدواجش با برین هم هستیم!!
.بخاطر برادرش هم که شده به عهدش وفا میکنه.ولی جلوی سرسی امکان نداره قرار بگیره
...البته اگه بخوایم از پیشگویی شوم درباره سرسی صرف نظر کنیم

[ya33er]

به نظرم یک دلیلی داشته که جان تا الان از وینترفیل دور بوده و دوباره این قضیه ی تارگرین شدنش تو داستان مطرح شد.
به نظرم تو فصله بعد یکی از تارگرین ها بیشتر زنده نمیمونن.به احتمال زیاد جان بمیره و دنریس هم بچشو حامله بشه.:Smiley35:

[Aidin1000]

من هیچوقت دوست نداشتم جان و دنریس به هم بپیوندن ولی سریال دیزنی بازی در نیاورده و تا الان عملکرد بدی نداشته. همزمان با دیدن معاشقه جان و دنریس، بینندگان سریال از حقیقتی بسیار مهم و سرنوشت ساز آگاه می شن: تارگرین بودن جان و فرزند قانونی ریگار بودنش! این می تونه همه چیز رو عوض کنه. اگر جان فرزند قانونی ریگار باشه تو جانشینی به دنریس اولویت داره. حالا فکر کنید وقتی دنریس این رو بفهمه چه احساسی پیدا می کنه. وقتی شمالی ها بفهمن چی میشه.
اگر این نکته فوق العاده مهم و سرنوشت ساز نبود این همه بهش اشاره نمی شد تو سریال.

و یه نکته‌ای که سریال بدون هیچ ظرافتی (!) مدام بهمون اعلام می کنه اینِ که دنریس می تونه باردار بشه. باید ببینیم این چه معنایی برای آینده داستان (فصل هشتم و بعد از فصل هشتم!) می تونه داشته باشه.
برخلاف نظرتون به نظرم پیوستن جان و دنریس بهم اتفاق خوبی بود;از طرفی چون هر دو تارگرین هستن و جان شخصیت سلطنت طلبی نداره و فقط هدفش خدمت به مردمش هست برای جانشینی تخت اهنین بین این دو مشکلی پیش نمیاد و از طرفی میتونن هر دو برای نبرد پیش رو سوار بر اژدها مبارزه کنند با کینگ نایت, اسپویل های زیادی از فیلمنامه لو رفته فصل 8 هست که هنوز صحتش مشخص نیست اما فصل 7 فیلمنامه لو رفته پارسال کاملا واقعی بود اما در کل روند داستان و اینکه جان و دنریس یا حتی سرسی چه استراتژی برای مقابله با کینگ نایت میخوان پیاده کنند باید تا فصل بعد صبر کنیم که مهم همان جزییات هست اما تا اینجای کار فهمیدیم فصل بعد چه اتفاقاتی انتظار میره بیفته و فصل هیجان انگیزی خواهد بود منت که یکبار دیگه از قسمت1 فصل1 شروع میکنم ببینم تا خلأ سریال این 2سال حس نشه.:Smiley35:

[om3ga]

همش بر می گرده به دید افراد. تو این قسمت دیدیم که قهرمان سریال (جان اسنو) به خاطر این که می ترسید آدر ها به جنوب دیوار بیان و حمله بکنن، عملی رو برای پیشگیری ازش انجام داد که فقط باعث شد آدر ها ابزار مورد نیازشون برای آمدن به جنوب دیوار رو به دست بیارن.
حضرت نایت کینگ :Smiley36: (!) بدون اون اژدها به هیچ عنوان نمی تونست از دیوار رد شه. و قهرمان داستان باعث شد اژدهاش رو بدست بیاره.
از نظر من این فیلمنامه نویسی ضعیف نیست. این یه حرکت فوق العاده از جانب نویسنده های سریالِ. هر اشتباهی هم که تو این چند سال داشتند تو این یه مورد اشتباه نکردن.






به نظر من که بیشتر برمیگرده به درموندگی نویسنده ها چون تای اینجای کار با خط فکری مارتین اومدن جلو بعد الان مارتین نیست! یا حداقل سریال از کتاب پیشی گرفته و برا اینکه ماجراهای کتاب هم لو نره مجبورا همچین حرکتای ساده ای رو بزنن تا به جزئیات داستان کتابا خدشه ای وارد نشه!!!
کل این فصل سر این بود که جان بره کمک بیاره و سر کمک اوردنش واکرا تونستن بیان اینور!
یعنی اگه جان نمیرفت و همون شمال میموند واکرا هم میومدن و جلو دیوار متوقف میشدن به همین سادگی!
انگار اول فصل کارگردان گفته جناب شاه شب قسمت اخر باید با اژدها دیوارو خراب کنه برین فک کنین چجوری میتونیم بهش اژدها بدیم ، نویسنده ها هم کلی بال و پر دادن به داستان و کلی آب بستن بهش که بیان برسن به اون نقطه ، حالا به هر قیمتی که شده!

[WALKING DE4D]

http://www.upsara.com/images/9elv_photo_2017-08-29_22-46-56.jpg

اینا چرا شبیه همن؟

[om3ga]

http://www.upsara.com/images/9elv_photo_2017-08-29_22-46-56.jpg

اینا چرا شبیه همن؟

اینو تهشو در آوردن که فوتوشاپه! :Smiley35:

[lady snow]

http://picoup.ir/images/34551385602771988603.png (http://picoup.ir/)

[yaldakh]

ِیه سوال دیگه ای هم ذهن منو مشغول کرده الان ریگار اسم هر دوتا پسرشو گذاشته ایگان(ایگون) یا چون پسر دیگه ی ریگارو از سریال حذف کردن اسم جان کردن ایگان و جان تو کتاب اسم دیگه ای داره:Smiley39:
یا اصلا شاید سرنوشت جان تو کتاب این نباشه اصلا:Smiley39:

[Aidin1000]

ِیه سوال دیگه ای هم ذهن منو مشغول کرده الان ریگار اسم هر دوتا پسرشو گذاشته ایگان(ایگون) یا چون پسر دیگه ی ریگارو از سریال حذف کردن اسم جان کردن ایگان و جان تو کتاب اسم دیگه ای داره:Smiley39:
یا اصلا شاید سرنوشت جان تو کتاب این نباشه اصلا:Smiley39:

دوستان یه سوال دیگه در همین مورد ما به غیر جان اسنو که اسمش مشخص شد شخصی به اسم ایگان فاتح داشتیم؟:Smiley39:

[diavolo]

ِیه سوال دیگه ای هم ذهن منو مشغول کرده الان ریگار اسم هر دوتا پسرشو گذاشته ایگان(ایگون) یا چون پسر دیگه ی ریگارو از سریال حذف کردن اسم جان کردن ایگان و جان تو کتاب اسم دیگه ای داره:Smiley39:
یا اصلا شاید سرنوشت جان تو کتاب این نباشه اصلا:Smiley39:

کلا فکر میکنم پایان بندی کتاب با سریال تفاوت های زیادی رو داشته باشه. ما تو کتاب خط داستانی گریف جوان رو داریم که خط داستانی جون‌داریه و بعیده به راحتی حذف بشه. همچنین خط داستانی دورن در کتاب خیلی حساب شده تر و قوی تر هست و با وجود سیاستمدار بزرگی مثل دوران آینده روشنی داره و همچنین یورونی کاملا متفاوت و ویکتاریون رو در خط داستانی آیرون بورن ها و تفاوت هایی دیگر. علاوه بر این ها هنوز معلوم نیست جان بعد از خنجر خوردن توسط بوون مارش و بقیه زنده میمونه یا نه که بخوایم تکلیف بقیه چیز هارو تعیین کنیم. در مورد سوال دیگه‌تون هم باید بگم هنوز ریشه جان با قطعیت تو کتاب بررسی نشده ولی این نامگذاری جان اسنو سابق و اگان فعلی تو سریال یه سری اشکالات داره و اون اینکه اولا بعید میدونم تو وستروس بشه به این راحتی طلاق گرفت و با یکی دیگه ازدواج کرد اونم توسط یکی از اعضای خاندان سلطنتی. در ضمن وقتی ریگار یه فرزند زنده به نام اگان داشته چطور با لیانا قرار مدار میزارن اسم بچه تو راهیشونو بزارن اگان؟

دوستان یه سوال دیگه در همین مورد ما به غیر جان اسنو که اسمش مشخص شد شخصی به اسم ایگان فاتح داشتیم؟:Smiley39:
اگان نام مرسومی در خاندان تارگرینه. در بین تارگرین های مقیم وستروس تا پیش از تولد جان ما شیش تا اگان ثبت شده داشتیم که اولیش اگان فاتح بود که به همراه خواهرانش وستروس رو فتح کردن و آخرینشون اگان ششم فرزند ریگار و الیا مارتل بود که گفته میشه توسط گرگور کلیگین سرش به دیوار کوبیده شده و کشته شده ولی در کتاب وریس ادعا میکنه که ولیعهد رو با یه بچه که خریداری کرده بوده عوض میکنه و بچه رو با جان کانینگتون دست برکنار شده مد کینگ و یار صمیمی ریگار به شرق میفرسته. امیدوارم جوابتونو گرفته باشید

[Aidin1000]

اگان نام مرسومی در خاندان تارگرینه. در بین تارگرین های مقیم وستروس تا پیش از تولد جان ما شیش تا اگان ثبت شده داشتیم که اولیش اگان فاتح بود که به همراه خواهرانش وستروس رو فتح کردن و آخرینشون اگان شیشم فرزند ریگار و الیا مارتل بود که گفته میشه توسط گرگور کلیگین سرش به دیوار کوبیده شده و کشته شده ولی در کتاب وریس ادعا میکنه که ولیعهد رو با یه بچه که خریداری کرده بوده عوض میکنه و بچه رو با جان کانینگتون دست برکنار شده مد کینگ و یار صمیمی ریگار به شرق میفرسته. امیدوارم جوابتونو گرفته باشید

اگر به یاد داشته باشید در همین فصل در قسمت پنجم در سیتدل یه گفتوگویی بین اون استادها انجام شد دقیقا دیالوگ ها این بودن:

لودوس پيامبر" رو فراموش نکنين"
که قول ميداد خداي غرق‌شده بلند شه
.و آگون فاتح رو نابود کنه

به نظر شما این اگون فاتح جان اسنو نیست واحتمال نمیره در فصل اینده کشته بشه! و شاید این گفتوگوها با یه هدف خاص توی این قسمت به کار برده شده باشند! اینجا لحن و فعل سخن در مورد اینده بوده نه گذشته! و درست دو قسمت بعد اسم اصلی جان اسنو گفته میشه احتمالا منظور از ایگان فاتح همان جان هست در اینده که الان و در فصل بعد توسط اصطلاح به کار برده شده در سریال یا همان "خداي غرق‌شده" کشته بشه

[diavolo]

اگر به یاد داشته باشید در همین فصل در قسمت پنجم در سیتدل یه گفتوگویی بین اون استادها انجام شد دقیقا دیالوگ ها این بودن:

لودوس پيامبر" رو فراموش نکنين"
که قول ميداد خداي غرق‌شده بلند شه
.و آگون فاتح رو نابود کنه

به نظر شما این اگون فاتح جان اسنو نیست واحتمال نمیره در فصل اینده کشته بشه! و شاید این گفتوگوها با یه هدف خاص توی این قسمت به کار برده شده باشند! اینجا لحن و فعل سخن در مورد اینده بوده نه گذشته!

هدف اساتید از اون صحبت ها این بود که بگن حرف های برن هم مثل اون کشیش خدای مغروق چرت وپرت‌ه و استفاده از فعل آینده هم به این دلیل بوده که اون کار قرار بوده نسبت به اون زمان در آینده انجام بشه. در ضمن هیچکس جز برن و سمول هویت واقعی جان رو نمیدونه چه برسه که اساتید بیان راجع به آینده‌ش پیشگویی کنن. شک نداشته باشید که اگان فاتح همون اگان معروف هست که پایه گذار خاندان تارگرین در وستروس شد و اون کشیش مورد بحث 300-400 ساله که مرده!

[ali_74]

http://www.bartarinha.ir/fa/news/414760/%D9%87%D9%85%D9%87-%DA%86%DB%8C%D8%B2-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%AC-%D9%88-%D8%AA%D8%AE%D8%AA-%D9%84%D9%88-%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%87

10 ابان 95 همه جیز درباره فصل 7 لو رفته بود !!! چجوری اخه؟ بخونید ببینید همه چیش درست بووده !!!

[wishtasp]

عالی بود اینقدر ایراد نگیرید بابا خودتون میساختین چی میشد دیگه.....

همه اش خوب بود ولی کاش اول میرسیدن به وینترفیل بعد میرفتن سراغ دیوار ، هیف شد:Smiley35:

اگر نقشه وستروس رو با دقت نگاه کنید متوجه میشید که چرا اول به وینترفل نرفتن
اونها از طریق دریا به ایست واچ در دیوار رفتن و اگر میخواستن به وینترفل برن راهشون خیلی خیلی دور و پر خطر میشد چراکه نزدیکترین بندر به وینترفل وایت هاربور هست ... یعنی باید به وایت هاربور میرفتن و از اونجا مسیر طولانی رو از روی زمین تا وینترفل طی میکردن و از وینترفل هم زمینی به دیوار میرفتن که فاصلش تا ایست واچ حتی از فاصله تا کسل بلک هم بیشتره!!

نقشه وستروس:


http://picoup.ir/images/17473343598658850366.gif (http://picoup.ir/)

[nosheh]

به نظر من که بیشتر برمیگرده به درموندگی نویسنده ها چون تای اینجای کار با خط فکری مارتین اومدن جلو بعد الان مارتین نیست! یا حداقل سریال از کتاب پیشی گرفته و برا اینکه ماجراهای کتاب هم لو نره مجبورا همچین حرکتای ساده ای رو بزنن تا به جزئیات داستان کتابا خدشه ای وارد نشه!!!
کل این فصل سر این بود که جان بره کمک بیاره و سر کمک اوردنش واکرا تونستن بیان اینور!
یعنی اگه جان نمیرفت و همون شمال میموند واکرا هم میومدن و جلو دیوار متوقف میشدن به همین سادگی!
انگار اول فصل کارگردان گفته جناب شاه شب قسمت اخر باید با اژدها دیوارو خراب کنه برین فک کنین چجوری میتونیم بهش اژدها بدیم ، نویسنده ها هم کلی بال و پر دادن به داستان و کلی آب بستن بهش که بیان برسن به اون نقطه ، حالا به هر قیمتی که شده!

برخلاف شما من فکر نمی کنم وایت واکر منتظر داشتن اژدها بودن برای عبور از دیوار!
در فصول قبلی وقتی می گفتن وینتر از کامینینگ می دونستن زمستون میاد و به همراهش وایت واکر ها... یعنی یه ارتباطی هست دیگه... حالا با اژدها یا بی اژدها! رد می شدن... حالا یه طور دیگه

[ya33er]

اگر به یاد داشته باشید در همین فصل در قسمت پنجم در سیتدل یه گفتوگویی بین اون استادها انجام شد دقیقا دیالوگ ها این بودن:

لودوس پيامبر" رو فراموش نکنين"
که قول ميداد خداي غرق‌شده بلند شه
.و آگون فاتح رو نابود کنه

دقیقا من منتظر بودم که ببینم منظورشون از این حرف چیه!هی میگفتم اگان که مرده.پس نگو منظورشون جان بوده

[saeedporreza9]

همه اش خوب بود ولی کاش اول میرسیدن به وینترفیل بعد میرفتن سراغ دیوار ، هیف شد
عزیز اگه منظورت وایت واکرا هستش که خب اول باید دیوارو رد کنن تا برسن وینترفل!

[jackie aprile]

دقیقا من منتظر بودم که ببینم منظورشون از این حرف چیه!هی میگفتم اگان که مرده.پس نگو منظورشون جان بوده

اگان فاتح لقب اگان اول هست. بنیانگذار سلسله تارگرین ها
اون استاتید هم شوخی میکردن. یه چیزی تو مایه های اینکه ما بگیم آره هیتلر هم فکر میکرد میتونه شوروی رو شکست بده

[saeedporreza9]

دوستان یه چیزی خیلی رو مخمه. گوست کجاست؟

[nasim777]

دوستان یه چیزی خیلی رو مخمه. گوست کجاست؟

پیش کمبود بودجه:Smiley36:

[naafas]

دوستان یه چیزی خیلی رو مخمه. گوست کجاست؟

فکر کنم گوست رو از قسمت دوم فصل شیش که جان زنده شد دیگه نشون ندادن

[Rhaegar]

اون گرگ/سگی که ازش برای گرگ جان استفاده میکردن کلا مثل اینکه مرده!تو فصل هشت اگه بخوان بیارنش یکی دیگرو باید جاش استفاده کنن

[Emilia]

چقد خوب شد که جان و دنریس با هم ازدواج میکنن.عاشق جفتشونم.حیف بود یکیشون بمیره :) البته تهش که حتما میمیره.این مارتین نمیزاره آب خوش از گلومون پایین بره :))
راستی یه مطلب جالی تو یه سایت ایرانی نوشته بود راجب سریال.تئوریای پایان داستان بود.خوب بود.شمام دوس داشتین برین بخونین.
http://persiane.ir/Game-of-Thrones-Best-Theories.html

[as3]

واقعا ضایع بود که علاوه بر نقش منفی نقش مثبتا هم با وجود رابطه فامیلی بهم نزدیکی دارن:Smiley7:
دوست داشتنی ترین گروه برای حکمرانی بر جهان بعد از نایت کینگ مثلث سانسا، برن و آریا است (سانسا با شاگردی لیتل فینگر سیاست مدار کامل، آریا استاد مخفی کاری دروغ و رزم، برن هم از هرگونه فریب خوردن از دیگران با توجه به قدرتش جلوگیری میکنه):Smiley35:
یکی از دلایل محبوبیت آریا همینه که مثل سرسی و دنی نیست که با هر کس از راه میرسه می خوابن به هیچ کی رو نمیده:Smiley14::Smiley14:

خب دوست عزیز اول قبل هذیون گویی اسم دو نفر رو قبل جان نام ببر که دنریس باهاشون خوابیده کال که شوهرش بوده حساب نمیشه اگه جان رو حساب کنی اسم سه نفر رو نام ببر غیر جان اسم دو نفر کال که شوهرش بوده حساب نمیشه
اگر در توان شما نبود پس همیشه به این مثال توجه کنین کم گوي و گزيده گوي چون دُر

[as3]

دوستانی که میگن دیوار چرا به این راحتی فرو ریخت ! دیواری که این همه رو عظمتش مانور داده بودن !
.
فک کنم دلیلش این باشه که اگه یادتون هست برن یه بار تو ویژنش توسط نایت کینگ لمس شد !
و تو کتابم هست اگه کسی که توسط نایت کینگ لمس شده باشه از دیوار رد بشه همه اسپل ها و طلسم هایی که رو دیوار پیاده شده از بین میره. احتمالا بعد از اینکه برن از دیوار رد شد طلسم دیوار از بین رفت و یخ با آتش اژدها راحت آب میشه و دیوار خراب میشه !

برای اینکه بدونین دیوار چرا فرو ریخت نیازی به تئوری های تخیلی نیست چون خود سازندگان گفتن این متن رو بخونین جواب سئوال خود رو میگیرید
تهیه کنندگان بازی تاج و تخت در خصوص سکانس پایانی فصل هفتم صحبت میکنند.

همانطور که میدونید، فصل هفتم بازی تاج و تخت ها تمام شد. حالا زمان سوگواریه. اما همچنین زمان به حیرت نشستن از این فصل فوق العاده و قسمت پایانی فوق العاده تره اونه. نه تنها تمام صحنه های قسمت پایانی، حس نشستن در یک ترن را به مخاطب القا میکرد بلکه سکانس پایانی اون هیچ چیز کمتر از یک حماسه نداشت. ما دیدیم که پادشاه شب سوار بر ویسریون نامیرا، می تاخت. اگر این صحنه برای دیوانه کردن ما کافی نبود، دیگه حرفی نمیشه زد.

قسمت پایانی با فرو ریختن دیوار توسط ویسریون نامیرا تمام شد، صحنه ای که درخور توجه و نظاره است. سپاه مردگان بالاخره توانستند مرزهای وستروس را در هم بشکنند و وارد قلمرو این کشور بشوند و ما همچنان در تلاش برای هضم این مسئله هستیم. چیزی که ممکنه براتون جالب باشه این هست که تهیه کنندگان سریال الان که با موفقیت توانستند تصورات مارو نابود کنند چه کار میکنند؟ خب، اونها در ویدیویی جدید که ازش پشت صحنه سریال منتشر کردن در خصوص این اتفاقات صحبت میکنند :

بنیوف می‌گویید:

«سالهاست که ما میدونیم این چیزی هست که قراره در فصل یکی مانده به آخر اتفاق بیفته .دیوار این موجودات را در حدود هشت هزار سال بیرون از مرزها نگه داشته است و هیچ دلیلی وجود نداره که از الان به بعد هم این کار رو انجام نده، مگر اینکه چیزی بتونه حفره ای برای عبور در ان ایجاد کند.»

ویس افزود: «تنها یک چیز از ابتدای کار برای انجام این کار وجود داشت که الان به اندازه ی کافی بزرگ و قوی شده، و اون یک اژدهاست. این پیشنهاد به عنوان منطقی ترین راه در پیش گرفته شد.»

بنیوف و ویس گفتند که اونها یک پایان وحشتناکتر از آنچه که در فصل ششم دیدیم، در تناقض با سفر دنریس به سمت وستروس رو خواهان بودند.

«ما تلاش کردیم که این فصل در تقابل با پایان بندی های گوناگون فصلهای گذشته باشد تا اونها شبیه یه هم به نظر نرسند.» ویس اضافه میکند : " فصل گذشته پایان بندی پیروزمندانه ای با سفر دنی به سمت غرب به منظور رفتن به وستروس داشت. ما در تضاد انچه در فصل قبل دیدیم میخواستیم یک فرجام وحشتناک برای فصل هفتم داشته باشیم.»

پخش فصل پایانی گات ممکنه حتی به سال 2019 برسه، بنابراین ما زمان زیادی برای انتظار داریم. در حال حاضر کاری که ما میتونیم انجام بدیم، تماشای دوباره فصل هفتم و حیرت زده ی عظمتش بشیم.
ترجمه شده از کانال وستروس

[lady snow]

اگان فاتح لقب اگان اول هست. بنیانگذار سلسله تارگرین ها
اون استاتید هم شوخی میکردن. یه چیزی تو مایه های اینکه ما بگیم آره هیتلر هم فکر میکرد میتونه شوروی رو شکست بده

گفتن این‌پیشگویی در سریال بی دلیل نمیتونه باشه. اگه یادتون باشه فصل قبل یورن گریجوی به داداشش گفت من خود خدای مغروق هستم. به نظرم تهه این‌ پیشگویی میرسه به اون‌ یورن دلقک

[ya33er]

اگان فاتح لقب اگان اول هست. بنیانگذار سلسله تارگرین ها
اون استاتید هم شوخی میکردن. یه چیزی تو مایه های اینکه ما بگیم آره هیتلر هم فکر میکرد میتونه شوروی رو شکست بده

صد در صد عزیز.فاتح لقب اولین اگانه که کله وستروس رو باهم متحد کرد!
اینجا داره میگه که خدای غرق شده برمیخیزه و اگان فاتح رو نابود میکنه که اگه به حرفه شما باشیم اگان فاتح در صلح و آرامش مرد نه با جنگ.
این جمله میتونه دوتامعنی داشته باشه از نظره من.
با توجه به این که اگان اسمه جان اسنو هم هست ،یورون گریجوی برمیخیزه و جان رو نابود میکنه.ولی معنیه دوم که فکر کنم خیلی واضح تر باشه اینه که دودمان اگان تارگرین توسط یورون گریجوی نابود میشه که این یعنی هم جان و هم دنریس یا حداقل یکی از این دوتا میمیرن!
بارها هم تو کتاب و تو سریال به کوچیکرین نکته ها اشاره شده که میشه گفت اینم نکته ای نیست که به همین سادگی ازش بگذریم

[as3]

برخلاف شما من فکر نمی کنم وایت واکر منتظر داشتن اژدها بودن برای عبور از دیوار!
در فصول قبلی وقتی می گفتن وینتر از کامینینگ می دونستن زمستون میاد و به همراهش وایت واکر ها... یعنی یه ارتباطی هست دیگه... حالا با اژدها یا بی اژدها! رد می شدن... حالا یه طور دیگه

نه عزیزم نمی تونستن رد بشن خود سازندگان سریال گفتن برای شنیدن اخبار سریال و صحبت های بازیگران و سازندگان سریال کلی کانال گات هست برای این موقع که وقتی از چیزی اطلاع ندارین تو این کانال ها سر میزنین و سخن سازندگان سریال رو گوش میکنین متوجه میشین تنها دلیلی که شاه شب تونست از دیوار رد بشه چیه چرا فیلمنامه که پخش شده دروغه و ساخته چند تا فن هست
این متنی که براتون فور کردم صحبت های سازندگان سریال بنیوف و ویس هست که چرا دیوار فرو ریخت و تنها دلیلش چی بود چرا قبلا نمی تونستن رد شن
بنیوف می‌گویید:

«سالهاست که ما میدونیم این چیزی هست که قراره در فصل یکی مانده به آخر اتفاق بیفته .دیوار این موجودات را در حدود هشت هزار سال بیرون از مرزها نگه داشته است و هیچ دلیلی وجود نداره که از الان به بعد هم این کار رو انجام نده، مگر اینکه چیزی بتونه حفره ای برای عبور در ان ایجاد کند.»

ویس افزود: «تنها یک چیز از ابتدای کار برای انجام این کار وجود داشت که الان به اندازه ی کافی بزرگ و قوی شده، و اون یک اژدهاست. این پیشنهاد به عنوان منطقی ترین راه در پیش گرفته شد.»

[عبدالله]

خب دوست عزیز اول قبل هذیون گویی اسم دو نفر رو قبل جان نام ببر که دنریس باهاشون خوابیده کال که شوهرش بوده حساب نمیشه اگه جان رو حساب کنی اسم سه نفر رو نام ببر غیر جان اسم دو نفر کال که شوهرش بوده حساب نمیشه
اگر در توان شما نبود پس همیشه به این مثال توجه کنین کم گوي و گزيده گوي چون دُر

داریو ناهاریس بیچاره رو نویسنده ها یجوری به ناحق حذف کردن، که مخاطب‌ها (مثل شما) حتی این کاراکتر رو یادشون هم نیست :Smiley14:

[as3]

داریو ناهاریس بیچاره رو نویسنده ها یجوری به ناحق حذف کردن، که مخاطب‌ها (مثل شما) حتی این کاراکتر رو یادشون هم نیست :Smiley14:

خب این شد یکی خودم داریو ناهاریس رو میدونستم عزیزم جای خنده نفر دوم رو بگو قبل جان چون گفتین دنریس با همه خوابیده اون خنده رو من برای شما باید بکنم نه شما برای من:Smiley14:

[saeedporreza9]

اون گرگ/سگی که ازش برای گرگ جان استفاده میکردن کلا مثل اینکه مرده!تو فصل هشت اگه بخوان بیارنش یکی دیگرو باید جاش استفاده کنن
ای بابا :Smiley24:

[Aidin1000]

صد در صد عزیز.فاتح لقب اولین اگانه که کله وستروس رو باهم متحد کرد!
اینجا داره میگه که خدای غرق شده برمیخیزه و اگان فاتح رو نابود میکنه که اگه به حرفه شما باشیم اگان فاتح در صلح و آرامش مرد نه با جنگ.
این جمله میتونه دوتامعنی داشته باشه از نظره من.
با توجه به این که اگان اسمه جان اسنو هم هست ،یورون گریجوی برمیخیزه و جان رو نابود میکنه.ولی معنیه دوم که فکر کنم خیلی واضح تر باشه اینه که دودمان اگان تارگرین توسط یورون گریجوی نابود میشه که این یعنی هم جان و هم دنریس یا حداقل یکی از این دوتا میمیرن!
بارها هم تو کتاب و تو سریال به کوچیکرین نکته ها اشاره شده که میشه گفت اینم نکته ای نیست که به همین سادگی ازش بگذریم

دقیقا من همین جمله و توضیحاتش رو دیشب دادم به طور کامل ولی متاسفانه معلوم نیست به چه دلیلی پاکش کردن واقعا متاسفم براشون :Smiley106: منتظرم یه نفر دیگه بیاد این پست رو پاک کنه

گفته شده که خدای غرق شده که فهمیدیم یورون گریجوی هست طبق اون پیشگویی برمیخیزه و اگان فاتح رو نابود میکنه و ما فهمیدیم اگان همین جان اسنو هست و در فصل اینده یکی از تارگرین ها کشته میشه که با این پیشگویی و مشخص شدن اسم اصلی جان اسنو, به احتمال زیاد جان اسنو کشته خواهد حالا به چه صورت! و جزییات رو در فصل اینده خواهیم دید و اینجا مفهوم نابودی برای اگان هست نه تاج و تخت چون عملا جان اسنو شخص قدرت طلبی نبوده و با مشخص شده اسم اصلیش با دنریس فکر نمیکنم بخواد تا قبل از نابودی کینگ نایت اصلا به جانشین شدنش فکرکنه:Smiley35:

[lostAli]

چگونه بشریت می تواند صبر کند؟!
دو بار در این قسمت حالت مادیمو از دست دادم و روح از جسمم جدا شد یک بار اون موقعه که احساس کردم جیمی ممکنه کشته بشه با فریاد می گفتم نه نمیشه امکان نداره در عین حال یه حسی بهم می گفت این گاته و الان جیمی هم مثل بقیه میشه!!!!
بار دومم وقتی دیوار خراب میشد انگار منم داشتم تکه تکه می شدم نفسم بند اومده بود خودمو تو وستروس می دیدم خودم رو در گروه زنده های وستروس می دادم غیر ارادی با خودم می گفتم دیوار داره خراب میشه! یه نفر یه کاری بکنه!
از قسمت شش یخورده گله داشتم! اما حالا, قسمت 6 فصل هفت بی نقص نشد مگر به خاطر اینکه قسمت 7 بی نقص شود!

[ya33er]

دقیقا من همین جمله و توضیحاتش رو دیشب دادم به طور کامل ولی متاسفانه معلوم نیست به چه دلیلی پاکش کردن واقعا متاسفم براشون :Smiley106: منتظرم یه نفر دیگه بیاد این پست رو پاک کنه

گفته شده که خدای غرق شده که فهمیدیم یورون گریجوی هست طبق اون پیشگویی برمیخیزه و اگان فاتح رو نابود میکنه و ما فهمیدیم اگان همین جان اسنو هست و در فصل اینده یکی از تارگرین ها کشته میشه که با این پیشگویی و مشخص شدن اسم اصلی جان اسنو, به احتمال زیاد جان اسنو کشته خواهد حالا به چه صورت! و جزییات رو در فصل اینده خواهیم دید و اینجا مفهوم نابودی برای اگان هست نه تاج و تخت چون عملا جان اسنو شخص قدرت طلبی نبوده و با مشخص شده اسم اصلیش با دنریس فکر نمیکنم بخواد تا قبل از نابودی کینگ نایت اصلا به جانشین شدنش فکرکنه:Smiley35:

باز هم به نظره من نابودیه کامل دودمان اگان تارگرینه!اگر داخل کتاب بود مارتین حتما اینکارو میکرد ولی داخل سریال فکر نکنم هردوتا تارگرین بمیرن.باز هم به قوله خودت مردن جان اسنو منطقی تره و حالا دنریسم این وسط بچه ی جان رو داشته باشه.بازم باید صبر کنیم تا دوسال دیگه ببینیم چی میشه

[Aidin1000]

باز هم به نظره من نابودیه کامل دودمان اگان تارگرینه!اگر داخل کتاب بود مارتین حتما اینکارو میکرد ولی داخل سریال فکر نکنم هردوتا تارگرین بمیرن.باز هم به قوله خودت مردن جان اسنو منطقی تره و حالا دنریسم این وسط بچه ی جان رو داشته باشه.بازم باید صبر کنیم تا دوسال دیگه ببینیم چی میشه

اره از طرفی همون کشته شدن جان منطقی تره و به نظرم درسنه چون جان میمیره و فرزندش میتونه جانشینش باشه وگرنه به دنیا اومدن این بچه در فصل بعد و اینکه یهو بخوان کل دودمان با هم نابود بشن منطقی نیست و اگر قرار بود همه با هم یه جا نابود بشن به دنیا اومدن بچه چه لزومی داشت. خلاصه اینکه جان یکی از درستکارترین افراد این سریال در فصل اینده کشته میشه.

[jon_snow71]

اره از طرفی همون کشته شدن جان منطقی تره و به نظرم درسنه چون جان میمیره و فرزندش میتونه جانشینش باشه وگرنه به دنیا اومدن این بچه در فصل بعد و اینکه یهو بخوان کل دودمان با هم نابود بشن منطقی نیست و اگر قرار بود همه با هم یه جا نابود بشن به دنیا اومدن بچه چه لزومی داشت. خلاصه اینکه جان یکی از درستکارترین افراد این سریال در فصل اینده کشته میشه.

خدايي چطور ب اين نتيجه رسيدين ك جان ميميره و بچش حكومت ميكنه و نابودي همه و .... :|
ولي در كل از اين بحث ها ك ميكنينن خوشم مياد ميخونم لذت ميبرم :Smiley17:

اقا ولي من هنوز منتظرم استنيس بَرگرده :Smiley35:

[jackie aprile]

صد در صد عزیز.فاتح لقب اولین اگانه که کله وستروس رو باهم متحد کرد!
اینجا داره میگه که خدای غرق شده برمیخیزه و اگان فاتح رو نابود میکنه که اگه به حرفه شما باشیم اگان فاتح در صلح و آرامش مرد نه با جنگ.
این جمله میتونه دوتامعنی داشته باشه از نظره من.
با توجه به این که اگان اسمه جان اسنو هم هست ،یورون گریجوی برمیخیزه و جان رو نابود میکنه.ولی معنیه دوم که فکر کنم خیلی واضح تر باشه اینه که دودمان اگان تارگرین توسط یورون گریجوی نابود میشه که این یعنی هم جان و هم دنریس یا حداقل یکی از این دوتا میمیرن!
بارها هم تو کتاب و تو سریال به کوچیکرین نکته ها اشاره شده که میشه گفت اینم نکته ای نیست که به همین سادگی ازش بگذریم

شما هنوز هیچی نه به باره و نه به دار، به اگان ( جان اسنو) پسوند فاتح رو هم اضافه کردید یعنی؟ مگه سلسله هخامنشیان چند تا کوروش بزرگ میتونه داشته باشه؟ میتونه صدتا کوروش داشته باشه ولی لقب " بزرگ" پسوند اسم یکیشون میشه فقط. سلسله تارگرین هم اگان فاتح خودش رو داشته . جان میتونه اگان فلان و اگان بیسان بشه یه روز ولی نمیتونه اگان فاتح دوم بشه که

[manowar]

تو اپیزودهای قبلی هیچ یا بهتر بگم خیلی کم بحث بین اعضای سایت پیش میومد.هر اپیزودی میومد همه می گفتن این از قبلی بهتر بود در صورتی که شایدم نبود
سرسی می خندید میگفتن دیدید چطور خندید-جان دستشو گذاشت روی دروگون گفتن بهترین صحنه کل سریال بود-اژدها ها پرواز می کردن کلی غش و ضعف داشتیم و ...
دلیلشم این بود همه امیدوار به قسمت بعد بودن و خوشحال از اینکه یه قسمت دیگه هست اما الآن تا دو سال خبری نیست و از طرفی اون چیزی که خیلی ها از اول فصل انتظارش رو داشتن یعنی رویارویی جان با پادشاه شب یا رویارویی جان/دنریس با سرسی اون طور که انتظارش بود اتفاق نیفتاد.همینها باعث شده ملت دیگه حوصله به به کردن و لایک کردن پست دیگران رو نداشته باشن...

خب در کنار همه اینها حالا چی ببینیم؟منکه رفتم سراغ vikings اما فعلاً همش GOT رو ذهنمه و زیاد نتونستم با vikings ارتباط بگیرم

[eminemkamy]

بازی ها ضعیف بود
تنها اشکالی که نمیشه به این فصل گرفت همینی بود که شما گفتی!؟ کجا بازیا ضعیف بود برادرِ من خیلیم عالی بود.

[ya33er]

شما هنوز هیچی نه به باره و نه به دار، به اگان ( جان اسنو) پسوند فاتح رو هم اضافه کردید یعنی؟ مگه سلسله هخامنشیان چند تا کوروش بزرگ میتونه داشته باشه؟ میتونه صدتا کوروش داشته باشه ولی لقب " بزرگ" پسوند اسم یکیشون میشه فقط. سلسله تارگرین هم اگان فاتح خودش رو داشته . جان میتونه اگان فلان و اگان بیسان بشه یه روز ولی نمیتونه اگان فاتح دوم بشه که

خب عزیزم منم که گفتم خودم اولین تئوری رو قبول ندارم و بیشتر تئوریه دوم که نابودیه دودمان اگان فاتح هست رو قبول دارم.منم هیچ وقت نگفتم که جان اگان فاتح هست.ولی جزوه اجداده اگان فاتح هست که امکان نابودیش با توجه به این پیش گویی خیلی زیاده!

[kntu]

اقا ولي من هنوز منتظرم استنيس بَرگرده :Smiley35:

من فقط منتظرم قسمت اخر سریال پخش بشه با کله برم تو صورت اونایی که هی میگن استنیس زندست:Smiley14:

بابا یارو هفت تا کفن پوسوند
به جای این کارا خیرات بکنید براش قرآن بخونید

[l-lamidreza]

من فقط منتظرم قسمت اخر سریال پخش بشه با کله برم تو صورت اونایی که هی میگن استنیس زندست:Smiley14:

بابا یارو هفت تا کفن پوسوند
به جای این کارا خیرات بکنید براش قرآن بخونید

دقیقا!
با احترام به طرفدارای استنیس ، یکی از ضعیف ترین کاراکتر های سریال چه تو پیشبرد قصه و مخصوصا بازیگری شخصیت بود. این همه کاراکتر خوب داریم نمیدونم چطور انقدر جذابیت سینماتیک داشته برای دوستای گلمون. خیلی عجیبه واسم.

[lady snow]

فک میکنم بیشتر اونایی که عاشق کارکتر استنیس هستن درواقع عاشق استنیس توی کتاب هستن.

[kingnessi]

مدتی انجمن از دسترس خارج شد بعدش رفتم مسافرت... به لطف خدایان قدیم و جدید مثل اینکه تی وی ورلد مث دیوار فرو نریخت:Smiley35:
در مورد استنیس که متاسفانه سازندگان کلا دارن با کمترین ظرافتی سریال رو پیش میبرن... بدون هیچ ریسک یا حرکت حیرت آوری... که خوب البته یه جورایی هم قابل قبول هست فصل آخره و باید داستان رو به پایان برسونن
ایده سازنده ها تقریبا قابل قبول بود ... شاه شب همه مدت منتظر یه اژدها بود تا از دیوار رد بشه ولی خوب به دلیل سرعت خیلی بالایی که این فصل گرفته توجیه خوبی برای رفتن اژدها ها به اونطرف دیوار نداشتن... فرضا که اصن اونا نمیرفتن اونطرف دیوار بعد شاه شب میخاست چطوری از دیوار رد بشه؟؟؟؟؟؟؟ زمانی این حرکت توجیه پذیر بود که مثلا شاه شب نقشه بکشه و اژدها ها رو بکشونه اونطرف دیوار
اگان تارگرین :Smiley35: چه اسم با مسمایی، چیه این جان اسنو
در کل این سرعت زیاد کلی به سریال ضربه زد... و تقریبا به همین دلیل نه جنگ ها و نه مثلا غافلگیری های این فصل مثل فصول گذشته به بیننده نچسبید ... ایراد بعدی از دست دادن عنصر غافلگیری بود که سریال بهش معروف بود ... تقریبا تمام صحنه های این فصل قابل پیشبینی بودن... من توی نقد قسمت اول گفتم آدم توی زندان استنیسه ... ذات گیم آف ترونز یعنی همین ... یعنی غافلگیری ... یعنی یهو بگی وات ایز دیس شت ، واتس هپنینگ .... ولی این فصل متفاوت بود کاملا قابل پیشبینی بود ... زندانی جورا بود ، جیمی به راحتی افتاد تو آب فرار کرد ، لیتل فینگر مرد .....
کاش اینجوری نمیشد ولی دوستان عشق استنیس من امید داشته باشن شاید فصل بعدی بیاید:Smiley36:
پ ن : توی نقد قسمت اول که در مورد استنیس و زنده بودنش گفتم دوستان مث دوتراکی ها بهم حمله کردن :Smiley14: نقد قسمت های بعد رو که خوندم خوشحال شدم که پیروان استنیس اینجا هم زیاد شدن:Smiley69:

[alisoltani87]

باز هم به نظره من نابودیه کامل دودمان اگان تارگرینه!اگر داخل کتاب بود مارتین حتما اینکارو میکرد ولی داخل سریال فکر نکنم هردوتا تارگرین بمیرن.باز هم به قوله خودت مردن جان اسنو منطقی تره و حالا دنریسم این وسط بچه ی جان رو داشته باشه.بازم باید صبر کنیم تا دوسال دیگه ببینیم چی میشه

این احتمال هم هس که وقتی مشخص میشه جان اسنو ایگونه، رهبری جنگ رو به عهده می گیره و جنگ علیه مردگان رو می بره، و لقب ایگان فاتح (یا ایگان فاتح دوم) به اون داده میشه، و در قسمت آخر یا یکی مونده به آخر، ارتش مزدورهای یورون و سرسی می رسن و با نیروهای پیروز وستروس درگیر میشن، و همه رو تار و مار می کنن، و ایگان یا جان اسنوی خودمون هم در نبرد تن به تن با یورون کشته میشه، و دنی فرار می کنه در حالیکه نمی دونیم حامله س یا نه، و اینجاس که اسپینافی که قول دادن شروع میشه.
هرچن من دوس داشتم اسپیناف به زندگی و زمان ایگان فاتح و خواهراش بپردازه.
درهرصورت با این سرعتی که مارتین می نویسه و از سال 2002 داره تا اینجای ماجرا رو می نویسه، فک نمی کنم در مدت حیاتش برسه وستروس قدیم یا وستروس آینده رو تصویر کنه.

[matiyo]

بعد از دو سال صبر و استقامت و مقاومت در بابر وسوسه ها بالاخره تصمیم گرفتم منتظر فصل هشتم نشم و فصل 6-7 رو باهم بزنم تو رگ.نمیدونید دیدن 17 قسمت باهم پشت سر هم چه حالی میده ! مثل سرکشیدن یه لیوان بزرگ نوشابه حتی به قیمت سوختن گلوت، سرکشیدن یه لیوان بزرگ شیرموز حتی به قیمت تموم شدن این خوشی ظرف 5ثانیه!:Smiley55:
عجب قسمتی ، عجب دنیایی ، عجب سریالی . این همه سریال و فیلم دیدم ولی به حق GOT چیز دیگریست.
دوستان یه سوال الان نسبت دنریس با جان چی هستش؟پسرعمو دختر عمو هستن ؟؟

[EYE]

دوستان یه سوال الان نسبت دنریس با جان چی هستش؟پسرعمو دختر عمو هستن ؟؟
عمه

[Николай]

من یکم دیر شروع کردم این فصلو
تو اپیزود دو هستم
دلتون بسوزه هنوز بقیه شو ندیدم
شاید بقیه شو گذاشتم هر دوسه ماه ی قسمت دیدم

: )))

بعد از هفت فصل بلاخره این پیرهنشو عوض کرد
: ))

http://s8.picofile.com/file/8305726500/Screenshot_743_.png

[matiyo]

عمه
:Smiley10:یعنی اسنو عمشو!...:Smiley19:
مطمئنی؟!
خو.و.و.و ب حالا هرچی باشه بهتر از خوارشه:Smiley36:



من یکم دیر شروع کردم این فصلو
تو اپیزود دو هستم
دلتون بسوزه هنوز بقیه شو ندیدم
شاید بقیه شو گذاشتم هر دوسه ماه ی قسمت دیدم

: )))

بعد از هفت فصل بلاخره این پیرهنشو عوض کرد
: ))

http://s8.picofile.com/file/8305726500/Screenshot_743_.png
به نظرم یا کلا نبین و بزار برا فصل 8 دو فصل رو با هم ببین یا اینکه حداقل روزی یه قسمت ببین . حیفه اینقدر خوبه این سریال که ادم دلش نمیاد هدرش بده میدونم ولی پشت سرهم دیدنش هم عالمی داره.من همین 5 روز پیش 5 قسمت اول فصل 6 رو همه رو تو یه روز دیدم. شما هم زیاد سخت نگیر درسته هیچی GOT نمیشه ولی سریال خوب جایگزین زیاد هست :Smiley69:

[meysam man]

دوستان عزیز سلام
یک عذرخواهی بزرگ از همه.چون نمیدونستم کجا باید این مطلب رو بنویسم
من سریالهای زیادی دیدم. اما گات رو همون موقع‌ها که اومده بود،دو فصلشو دیدم و بنا به دلایلی بیخیال تماشاش شدم. تا همین چند وقت پیش همش همه از این سریال تعریف میکردن و منم فرصت نداشتم ببینم تا اینکه بتازگی فصول باقی مونده رو تماشا کردم(تقریبا شبی یک اپیزود)
بنابراین، قطعا از خیلی از تحلیل‌ها، فان‌ها، اتفاقات و... بیخبرم و بسیار مشتاقم از پاسخ یه سری سوال‌ها، پشت‌صحنه‌ها، دلایل یه سری اتفاقات و... مطلع بشم
اما متاسفانه تاپیکی که پاسخی باشه برای سوالات و ... پیدا نکردم
مثلا من یا دقت نکردم یا از دستم در رفته و نفهمیدم چرا به لرد بیلیش میگن لیتل فینگر؟!

یا چرا بازیگر نقش داریو ناهاریس در فصل چهارم عوض شد؟!

جواب این قبیل سوال‌ها رو کجا میتونم پیدا کنم؟!

[kntu]

دوستان عزیز سلام
یک عذرخواهی بزرگ از همه.چون نمیدونستم کجا باید این مطلب رو بنویسم
من سریالهای زیادی دیدم. اما گات رو همون موقع‌ها که اومده بود،دو فصلشو دیدم و بنا به دلایلی بیخیال تماشاش شدم. تا همین چند وقت پیش همش همه از این سریال تعریف میکردن و منم فرصت نداشتم ببینم تا اینکه بتازگی فصول باقی مونده رو تماشا کردم(تقریبا شبی یک اپیزود)
بنابراین، قطعا از خیلی از تحلیل‌ها، فان‌ها، اتفاقات و... بیخبرم و بسیار مشتاقم از پاسخ یه سری سوال‌ها، پشت‌صحنه‌ها، دلایل یه سری اتفاقات و... مطلع بشم
اما متاسفانه تاپیکی که پاسخی باشه برای سوالات و ... پیدا نکردم
مثلا من یا دقت نکردم یا از دستم در رفته و نفهمیدم چرا به لرد بیلیش میگن لیتل فینگر؟!

یا چرا بازیگر نقش داریو ناهاریس در فصل چهارم عوض شد؟!

جواب این قبیل سوال‌ها رو کجا میتونم پیدا کنم؟!

سلام
لیتل فینگر لقب پیتر بیلیشه
بازیگر داریو ناهاریس میخاست تو فیلم ترنسپورتر بازی کنه رفت به جاش یکی دیگه رو اوردن

[Constantin]

سلام . تا الان این سریال رو ندیده بودم چون از صبر کردن خوشم نمیاد صبر کردم تا الان:Smiley36: طی دو هفته کل هفت فصل رو دیدم و واقعا لذت بردم . امیدوارم یه روز فقط مرگ سرسی رو ببینم اگه کوه رو نداشت تا الان دخلش اومده بود:Smiley10::Smiley14: ممنون از شما و زحماتتون:Smiley36::Smiley17:

[manowar]

خیلی ارتباطی با سریال نداره اما متن زیر رو بخونید:

قیام هفت یار
گئومات غاصب بعد از دست انداختن به تاج و تخت، تمام زنان کمبوجیه را نیز در اختیار گرفت. یکی از این زنان فیدمیا، دختر هوتن (اوتانه یا اتانس) یکی از تواناترین نجبای ایران بود. اولین کسی که پس از هفت ماه فرمانروایی به گئومات ظنین شد که او فرزند کوروش نیست بلکه مرد شیادی است، هوتن بود. او از دختر خود پرس و جو کرد و دخترش نتیجهٔ تحقیق به پدر اطلاع داد. هوتن یک دستهٔ شش نفره از نجبای پارس را که به آنها اطمینان داشت، در شوش تشکیل داد و با ورود داریوش از پارس تصمیم اتخاد شد که او را نیز در گروه خویش وارد سازند. این هفت تن با هم قسم خوردند که برای دفع غاصب اقدام کنند.

نام این هفت تن از این قرار است:

در کتاب هرودوت و در کتیبه بیستون

۱. اتانس /اوتانه

۲. اسپاتینس /اردومنش

۳. گبریاس /گئوبروو***

۴. اینتافرنس /وین دِفرنه

۵. مگابیز یکم /بغابوخش یکم

۶. هیدارنس /ویدرنه

۷. داریوش (داریوش)

***
گئوبروو یا گئوبروه یا اوگبارو (به یونانی: گُبریاس) به یکی از اشخاص زیر اشاره دارد:

اوگبارو
گئوبروه (فرماندار بابل و آثورا)@@@
گئوبروه (هم‌پیمان داریوش یکم)
گئوبروه پسر داریوش
گئوبروه فرماده‌کل ارتش اردشیر

@@@
اوگبارو (Ug-ba-ru)، حاکم پَهاتو (paḫātu)، از سرزمین گوتیام (یعنی قسمت غربی ماد و شمال شرقی آسور در کوهستان زاگرس) و دستیار ارشد نظامی کوروش بزرگ بود. به عنوان فرمانده ارتش مادی-پارسی کوروش، گوبریاس بابل را بدون جنگ، مطابق با «سال‌شمار نبونئید» در ۱۲ اکتبر ۵۳۹ پ. م (۱۶ اُم ماه Tašrītu) فتح کرد. بعد از ورود موفقیت‌آمیزش به شهر، در ۲۹ اکتبر (۳ اُم ماه Araḫsamnu)، کوروش او را به سمت فرماندار بابل منصوب کرد، که خود گوبریاس (در اینجا با تلفظ متفات Gu-ba-ru خوانده می‌شود)، چند نفر را به عنوان افسران منطقه‌ای در بابل منصوب کرد. از این‌رو، به نظر می‌رسد که او اولین ایرانی بود که فرماندار بابل شد. با این‌وجود، او مدت کوتاهی بعد، در ۱۱ اُم ماه Araḫsamnu همان سال (یعنی ۶ نوامبر ۵۳۹ پ. م)، یا به گفته ویلیام شا (William H. Shea)، در سال بعدترش (یعنی ۲۷ اکتبر ۵۳۸ پ. م) درگذشت.

http://uupload.ir/files/vc5_800px-map_greco-persian_wars-en.svg.png

حسابشو بکنید اگه یه سریال با موضوعیت ایران باستان مثلاً دوره هخامنشی ساخته میشد چقدر موضوع و داستان تو دل خودش داشت.این متنی که بالا نوشتم یک هزارم داستان ها و اتفاقات اون زمان ها نیست

حیف و صد حیف که چنین سریالی ساخته نمیشه وگرنه از نظر داستان پر کشش و هیجان و اکشن دست کمی از گات نداشت

[saeedporreza9]

هیچکس منکر این نیست که میشه سریالایی از تاریخ ایران یا حتی شاهنامه ساخت اونم به بهترین نحو ولی خب غیر ممکن شده!

[mehrab 63]

خیلی ارتباطی با سریال نداره اما متن زیر رو بخونید:

قیام هفت یار
گئومات غاصب بعد از دست انداختن به تاج و تخت، تمام زنان کمبوجیه را نیز در اختیار گرفت. یکی از این زنان فیدمیا، دختر هوتن (اوتانه یا اتانس) یکی از تواناترین نجبای ایران بود. اولین کسی که پس از هفت ماه فرمانروایی به گئومات ظنین شد که او فرزند کوروش نیست بلکه مرد شیادی است، هوتن بود. او از دختر خود پرس و جو کرد و دخترش نتیجهٔ تحقیق به پدر اطلاع داد. هوتن یک دستهٔ شش نفره از نجبای پارس را که به آنها اطمینان داشت، در شوش تشکیل داد و با ورود داریوش از پارس تصمیم اتخاد شد که او را نیز در گروه خویش وارد سازند. این هفت تن با هم قسم خوردند که برای دفع غاصب اقدام کنند.

نام این هفت تن از این قرار است:

در کتاب هرودوت و در کتیبه بیستون

۱. اتانس /اوتانه

۲. اسپاتینس /اردومنش

۳. گبریاس /گئوبروو***

۴. اینتافرنس /وین دِفرنه

۵. مگابیز یکم /بغابوخش یکم

۶. هیدارنس /ویدرنه

۷. داریوش (داریوش)

***
گئوبروو یا گئوبروه یا اوگبارو (به یونانی: گُبریاس) به یکی از اشخاص زیر اشاره دارد:

اوگبارو
گئوبروه (فرماندار بابل و آثورا)@@@
گئوبروه (هم‌پیمان داریوش یکم)
گئوبروه پسر داریوش
گئوبروه فرماده‌کل ارتش اردشیر

@@@
اوگبارو (Ug-ba-ru)، حاکم پَهاتو (paḫātu)، از سرزمین گوتیام (یعنی قسمت غربی ماد و شمال شرقی آسور در کوهستان زاگرس) و دستیار ارشد نظامی کوروش بزرگ بود. به عنوان فرمانده ارتش مادی-پارسی کوروش، گوبریاس بابل را بدون جنگ، مطابق با «سال‌شمار نبونئید» در ۱۲ اکتبر ۵۳۹ پ. م (۱۶ اُم ماه Tašrītu) فتح کرد. بعد از ورود موفقیت‌آمیزش به شهر، در ۲۹ اکتبر (۳ اُم ماه Araḫsamnu)، کوروش او را به سمت فرماندار بابل منصوب کرد، که خود گوبریاس (در اینجا با تلفظ متفات Gu-ba-ru خوانده می‌شود)، چند نفر را به عنوان افسران منطقه‌ای در بابل منصوب کرد. از این‌رو، به نظر می‌رسد که او اولین ایرانی بود که فرماندار بابل شد. با این‌وجود، او مدت کوتاهی بعد، در ۱۱ اُم ماه Araḫsamnu همان سال (یعنی ۶ نوامبر ۵۳۹ پ. م)، یا به گفته ویلیام شا (William H. Shea)، در سال بعدترش (یعنی ۲۷ اکتبر ۵۳۸ پ. م) درگذشت.

http://uupload.ir/files/vc5_800px-map_greco-persian_wars-en.svg.png

حسابشو بکنید اگه یه سریال با موضوعیت ایران باستان مثلاً دوره هخامنشی ساخته میشد چقدر موضوع و داستان تو دل خودش داشت.این متنی که بالا نوشتم یک هزارم داستان ها و اتفاقات اون زمان ها نیست

حیف و صد حیف که چنین سریالی ساخته نمیشه وگرنه از نظر داستان پر کشش و هیجان و اکشن دست کمی از گات نداشت

عزیز جان این کتاب اسمش چیه

[manowar]

عزیز جان این کتاب اسمش چیه

کتاب نیست.خیلی شانسی داشتم درباره اقوام و خاندان های قدیمی و بزرگ پارسی جستجو می کردم این مطالب رو در چند صفحه در ویکی پدیا پیدا کردم.