PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : حسرت یک عشق فرو خورده [ نقدی بر فیلم «بازمانده روز» - The Remains of the Day 1993 ]



New_Sense
04-19-2018, 02:06 AM
https://www.uplooder.net/img/image/21/cb78fe66d48dc2f7bbb74c018cccb9e7/2000.jpg

«بازمانده روز» The Remains of the Day 1993

حسرت یک عشق فروخورده


شاید باید سینما رو منبع الهامات و تجربه های شخصی و جمعی همه ما دانست تا جایی که اگر زمانی با صجنه صحنه یک فیلم و پلان به پلان آن فیلم یادی از خاطرات گذشته کنیم ، شاید مساله یک عشق قدیمی یک مساله نو نباشد و از این لحاظ زمان تنها راه حل دور شدن از گذشته باشد ، اما چه میشود یک فیلم مصداق بارز نگاه درست به عشق را داشته باشد ، فیلم «بازمانده روز» جیمز آیوری نگاه دقیق و موشکافانه ای به عشق قدیمی دارد که در حسرت و فروخوردگی همیشگی می ماند .

بازمانده روز نه تنها یک رمانس کامل است بلکه یقینا یک عشق فروخورده انسانی را به خوبی بیان میکند ، شاید اگر بخواهیم یکی از بهترین بازی های آنتونی هاپکینز را در کارنامه او به یاد بیاوریم باید بازی به شدت خوب و کامل او را در این فیلم مثال بزنیم ، جایی که شخصیت او به نام استیونز یادآور شخصیت روبرت در فیلم «پلهای مدیسون کانتی » است اما با تفاوت بسیار و لحن متفاوت ، استیونز یقینا در این فیلم روایت گر عشق های نافرجام و فروخورده ما انسان هاست ، و نمایانگر انتخاب در میان وظیفه و یا دوست داشتن ، قرار میگیرد ، اگر به انتخاب درست ایده و تفکر در این فیلم بپردازیم دقیقا به این نکته میرسیم که فیلم کاملا ایده شگفت انگیز عشق را در فاصله زمانی درست تاریخی و روایت منطقی از کاخ نشینی دوران قبل از جنگ جهانی دوم به تصویر می آورد و لحظه به لحظه اکت و تصویر و نمای دید استیونز با ما همراه میشود انگار در این دوست داشتن ما هم سهیم هستیم و یاد آور لحظه لحظه زمانهایی که به جای استیونز حرص میخوریم و ناراحت میشویم .

اما در واقع داستان از ورود سریع و بی هیچ مقدمه ای به کاخ لرد دارلینگتون شروع میشود و نریشن شخصیت دوم فیلم کاملا همه چیز را برای شما مشخص میکند و اگر مقدمه چینی بسیار زیادی وجود داشت نمیتوانست با این فیلم همراه بود اما در واقع این مناسبات مستخدمین و سرمستخدم اصلی کاخ دارلینگتون یعنی استیونز هست که داستان را جذاب میکند ، استیونز به شدت مقید به کارش هست و از هیچ عملی جهت رسیدن به هدف اصلی ، یعنی رضایت لرد و دیگر مهمانان دریغ نمیکند و همین خشک بودن او ، شخصیت او را به شدت متمایز میکند ، ورود شخصیت دوم فیلم یعنی خانم کنتن به عنوان سرخدمتکار دقیقا داستان را بر مبنا عشق پایه گذاری میکند و این داستان بر اساس سیر اتفاق هایی به آخر میرسد .

اما در این مسیر استیونز میان وظیفه ای که در کاخ دارلینگتون به او محول شده است و دوست داشتن سر خدمتکار تصمیم میگیرد وظیفه را انتخاب کند ، و در این بین حسرت یک عشق را تا 20 سال بعد بر دل خودش میگذارد ، چیزی که مشخص است فیلم با فلش بک داستان اصلی خودش را بیان میکند اما تا لحظات پایان شما استوار بر فیلم نشسته اید و خواهید دید هنوز امید آخر استیونز به عشق را ، و یکی از به یاد ماندنی ترین سکانس پایانی فیلم در ایستگاه اتوبوس اتفاق می افتد و اشک هایی پر حسرت استیونز که یقینا شما را منقلب خواهد کرد .

https://www.uplooder.net/img/image/23/02e557f1a193c5d71258c03c4de7876c/Screenshot-(3).jpg

اگر هاپکینز را با «سکوت بره ها» و یا «هانیبال» به یاد می آورید قطعا بعد از دیدن این فیلم ، حسرت و بغض های فرو خورده او در یادتان خواهد ماند ، فیلم با یک ورود شروع میشود و با یک خروج از کاخ دارلینگتون تمام میشود و این چیزی نیست جز سینما ، جوری که سینما عشق را به تصویر میکشد .



New_Sense
97/01/30

Luca Brasi
04-20-2018, 04:52 PM
بعد از دیدن فیلم Being There - 1979 تنها اثری که تونست(از 100% , به اندازه ی 50%) همون حس رو بهم انتقال بده The Remains of the Day بود:Smiley35:


سر فیلیپ آنتونی هاپکینز کبیر دو سال قبل این فیلم با "سکوت بره ها" نشون داده بود که در اوج خونسردی و بازی زیرپوستی میتونه تماشاگر رو به وجد بیاره اما حضوش در سکوت برره ها جمعا حدود 18دقیقه از کل فیلم بود در حال که در The Remains of the Day زمان بیشتری جلوی دوربین بود



پ.ن: مهم نیست اگر انسان غرورش را برای کسی که دوست دارداز دست بدهد؛اما فاجعه است به خاطر حفظ غرور،کسی را که دوست دارد از دست بدهد (شکسپیر)