Sharp Objects : بحث و تبادل نظر پیرامون فصل اول

[yaser63]

http://picoup.ir/images/34588191907877390614.jpg (http://picoup.ir/)


.:IMDB:. (https://www.imdb.com/title/tt2649356/):RottenTomatoes: (https://www.rottentomatoes.com/tv/sharp_objects/s01):metacritic: (http://www.metacritic.com/tv/sharp-objects)

در این تاپیک می‌توانید پیرامون فصل اول سریال Sharp Objects که پخش آن از هشتم جولای 2018 (هجدهم تیرماه 97) از شبکه HBO آغاز می گردد بحث و گفتگو کنید. لطفا اگر می‌خواهید در مورد قسمت خاصی بحث کنید، در ابتدا عنوان قسمت موردنظرتان را بیان کنید تا دیگران متوجه بحث شما بشوند، و از اسپویل شدن مطلب برای دوستانی که هنوز قسمت مورد نظر را ندیده اند، جلوگیری شود. در موارد ضروری استفاده از تگ اسپویلر را نیز مد نظر قرار دهید.

.:inf-topic:. (http://tvworld.info/showthread.php?t=48235)

[saeed988]

قسمت اول سریال رو دیدم خوب بود و کاملا معمایی با فضای تاریک , منو خیلی یاد سریال true detective انداخت اون نکات ریزی اشاره میکنه که خیلی باید بهش توجه کنید و فضای سریال
خونه مادرش هم خیلی منو یاد سریال bates motel انداخت
باید دید بقیه سریالو به نظر قوی میاد

[lady snow]

اپیزود اول خوب بود. فلش بک برای قسمت اول یکم زیاد بود. اما برش های به موقع رو دوست داشتم. سعی میکنه معطل چیزای بیهوده نشه. مثلا اونجا که ماشینش خراب شده بود فقط در حد یه دست تکون دادن نشود داده شد سریع برش و سکانس بعدی. چند بار دیگه همین روند رو داشتن. و این برای ژانر معمایی چیز خوبیه
امی آدامز هم همین قسمت اول نشون داد چه کارکتر خوبی ساخته
فضای شهر خیلی سنگین نشون داده شد فک میکنم قراره تو این سریال حسابی سورپرایز بشیم

[nosheh]

اینکه شخصیت اول یک خانمه یعنی من باید 100 درصد فیلم رو ببینم!
اینکه امی آدامز هست دیگه :Smiley35::Smiley35::Smiley35:

اپیزود دوست داشتنی بود... مامانش چقدر هیولاست! از اون هیولاتر خواهره:Smiley15: دوست داشتم

[ARCTIC]

http://picoup.ir/images/98908463942135022524.jpg (http://picoup.ir/)
Sharp Objects | Season 1, Episode 1 | "Vanish"a



http://picoup.ir/images/05692003818760078132.jpg (http://picoup.ir/)

"life is pressure. Grow up"
او در خاطرات دوران کودکی اش به دام افتاده است. و حوادثی در گذشته وجود دارد که نمی خواهد فراموش کند.

"کامیل پریکر" توسط سردبیر خود به زادگاهش Wind Gap، میزوری فرستاده شده است، برای نوشتن مقاله ای در مورد ناپدید شدن نوجوانی به نام "ناتالی کین" .حال این سوال مطرح میشود که این واقعه مربوط به قتل قبلی یک نوجوان دیگر یعنی "آن نش" است؟ آیا قاتل سریالی در شهر آزادانه دست به این اعمال زده؟ و رواج این سخنان در Wind Gap چه تبعاتی برای شهر دارد...

فلش بک هایی به سال های نوجوانی خود کامیل به ما چشم انداز یک شهر مرده را تقریبا بدون تغییر و به طرز عجیب و غریبی نشان میدهد.

روابط "کامیل" با مادر و خواهر ناتنی اش، فضای شهر Wind Gap پس از اتفاقات اخیر ،کارآگاهی که برای رسیدگی به پرونده قتل از کانزاس به Wind Gapآمده و شاید بیشتر از همه خاطرات کودکی "کامیل پریکر" که رهایش نمی کنند موضوعاتی بودند که در این قسمت مطرح شدند ومطمیننا در قسمت های آینده درباره ی آنها بیشتر خواهیم دید...

واقعا این قسمت نوید بخش یک سریال معمایی و درگیر کننده (شاید نظیر فصل اول True Detective) بود و بی صبرانه باید منتظر قسمت های بعد باشیم.








http://picoup.ir/images/05727531235038260487.jpg (http://picoup.ir/)
http://picoup.ir/images/72103739949006311288.jpg (http://picoup.ir/)

[Ali EmJay]

پایلوت سریال که جالب بود. خیلی شبیه به سریال Big Little Lies هست. بازی Amy Adams و کارگردانی Jean Marc Vallee (کارگردان Wild, Dallas Buyers Club, BLL) جای تحسین داره.
فقط یک مورد از نقاط ضعفی که در قسمت اول دیدم "کُندی" و کمی "گُنگی" در روند داستانی بود (مثل برخورد عجیب Camille با خواهرخونده اش در شهر زادگاهش بدون اینکه هم دیگه رو بشناسن در حالیکه Camille فقط چندماه به شهرش برنگشته بود) . فلش بک ها هم خیلی زیاد بودن که باعث میشد گیج کننده و کلیشه ای و خسته کننده بشن. بهرحال امیدوارم در ادامه سریال قویتری رو شاهد باشیم.

[Admini3trator]

پایلوت سریال که جالب بود. خیلی شبیه به سریال Big Little Lies هست. بازی Amy Adams و کارگردانی Jean Marc Vallee (کارگردان Wild, Dallas Buyers Club, BLL) جای تحسین داره.
فقط یک مورد از نقاط ضعفی که در قسمت اول دیدم "کُندی" و کمی "گُنگی" در روند داستانی بود (مثل برخورد عجیب Camille با خواهرخونده اش در شهر زادگاهش بدون اینکه هم دیگه رو بشناسن در حالیکه Camille فقط چندماه به شهرش برنگشته بود) . فلش بک ها هم خیلی زیاد بودن که باعث میشد گیج کننده و کلیشه ای و خسته کننده بشن. بهرحال امیدوارم در ادامه سریال قویتری رو شاهد باشیم.

اگه اشتباه نکنم چند ماه بود که تماس نگرفته بود ، ولی چند ساله که از اون شهر رفته

[ZYX]

بیایید در پایان قسمت دوم حدس بزنیم قاتل کیه
من میگم مادره و شوهرش یعنی همون که همش به موسیقی گوش میده ................. یکی از این دو و یا هردو با هم قاتلند

[saeed988]

منم به مادره شک دارم ولی بعید میدونم , یکیه که سوپرایزز کننده تر باشه احتمالا

[nosheh]

چه فیلمیه این!
این تیکه هایی که سوزن میزنه به خودش خیلی عمیق نشون میده درد دوران کودکی و نوجوانی اش رو...

مامانش یک چیزی گفت که خیلی شک برانگیز بود: گفت: ناتالی منو یاد تو انداخت. همیشه تو جنگل بازی می کرد. با سرو وضع کثیف میومد خونه. گفتم شاید بتونم کمکش کنم!

مامانش که رسما روانیه :Smiley10:

[saeed988]

چه فیلمیه این!
این تیکه هایی که سوزن میزنه به خودش خیلی عمیق نشون میده درد دوران کودکی و نوجوانی اش رو...

مامانش یک چیزی گفت که خیلی شک برانگیز بود: گفت: ناتالی منو یاد تو انداخت. همیشه تو جنگل بازی می کرد. با سرو وضع کثیف میومد خونه. گفتم شاید بتونم کمکش کنم!

مامانش که رسما روانیه :Smiley10:

دقیقا خیلیم کینه داره از دخترش و بقیرو همیشه بهش ترجیح میداده و با اینکه سنش کم نیست ولی گیرای الکی میده
این قضیه مژه کندنشم شک برانگیزه

[nosheh]

دقیقا خیلیم کینه داره از دخترش و بقیرو همیشه بهش ترجیح میداده و با اینکه سنش کم نیست ولی گیرای الکی میده
این قضیه مژه کندنشم شک برانگیزه

مژه کندنش که به قول خارجی ها خیلی کریپی بود... بعد اون تیکه که مژه ی مامانش رو گرفت دستش :Smiley95::Smiley96:
حسم میگه شاید این دختر واقعی اش نیست ... آخه چرا باهاش اونجوری بوده... بعد می گفت ناتالی منو یا تو انداخت و اون نتونسته در گذشته اینو بکشه زده ناتالی رو کشته :Smiley14: ( توهم زدم ولی به حال یک نظریه اسن:Smiley36:)

[kebrity]

من کتابش را خونده بودم.متاسفانه از همون وسطهای کتاب پایان را حدس زدم. برخلاف کتاب "دختر گمشده" که بسیار بهتر از فیلمش بود و بسیار پسندیدم این برام جالب نبود.

[lady snow]

به به چه بحث جذابی
برای پیدا کردن قاتل اول باید بفهمیم کی خواهره رو کشته. و یه چیز دیگه. من حس میکنم کمیل تو جنگل مورد تجاوز قرار گرفته. اون کلبه که قسمت اول نشون دادن. این بلاهایی که الان سر خودش میاره. یعنی خودشو تو مرگ خواهرش مقصر میدونه؟
و فک نکنم باباهه قاتل باشه فقط از دست زنش دیوونه شده:Smiley14:
کلا همه شهر یجوری هستن. انگار شهر دیوونه هاست. در حال حاضر من به همه مشکوکم

[saeed988]

فکر کنم کلا ازار اذیت رو دوست داره وقتایی که حالش یه جوریه توجه کنید به اون ازار اذیتا فکر میکنه :Smiley36:
اون نوشته هایی که روی ماشینشه هر از گاهی نمیدونم چیه داستانش

[.:SiSiBK:.]

به به چه بحث جذابی
برای پیدا کردن قاتل اول باید بفهمیم کی خواهره رو کشته. و یه چیز دیگه. من حس میکنم کمیل تو جنگل مورد تجاوز قرار گرفته. اون کلبه که قسمت اول نشون دادن. این بلاهایی که الان سر خودش میاره. یعنی خودشو تو مرگ خواهرش مقصر میدونه؟
و فک نکنم باباهه قاتل باشه فقط از دست زنش دیوونه شده:Smiley14:
کلا همه شهر یجوری هستن. انگار شهر دیوونه هاست. در حال حاضر من به همه مشکوکم

من به خودش مشکوکم. احتمال اینکه خودش خواهرش رو کشته باشه هم هست. اگر نه تو کشته شدن خواهره مقصر بوده.

[saeed988]

اخر قسمت سوم شوهر مادرش دندونشو داشت میکشید !!! یکی از افراد مشکوکی که زیاد توی چشم نیست خودشه :Smiley39:

[lady snow]

هنوز نتونستم قاتل رو پیدا کنم. این اما منظورش چی بود گفت هر کاری بخوام دوستام برام انجام میدن؟ بهشون نمیخوره قاتل باشن ولی واقعا اینام مشکوکن


من به خودش مشکوکم. احتمال اینکه خودش خواهرش رو کشته باشه هم هست. اگر نه تو کشته شدن خواهره مقصر بوده.

با این همه بلایی که سرش اومده فک نکنم قاتل باشه

[MrP]

برخلاف بقیه تو این سه قسمت هنوز انتظارات منو برآورده نکرده, داستان خیلی کند پیش میره و هر چند تو آخر اپیزود 3 یه چیز متفاوتی را دیدیم ولی قبل از اون کاراکتر ها و داستان بیشتر دور خودشون می چرخیدن و اگه اون فلش بک های کوتاه هم اون وسط نبودن چیز خاصی رو از دست نمیدادیم. ایراد سریال اینه که زیادی رو کاراکتر «کامیل» دارن مانور میدن و دوربین بیشتر اونو دنبال می کنه ,انگار فقط سریال رو ساختن که یه جایزه ای چیزی آخرش برای Adams بزارن کنار؛ داستان از نگاه کاراکتر پلیس هم می تونه خیلی جالب تر بشه که هنوز اونم زیر سایه کاراکتر «کامیل» هستش و امیدوارم تو قسمت های بعدی بیشتر بهش پرداخته بشه. با اینکه اون فضا سازی و موزیک سریال خیلی خوب کار شده و کمی استرس آور هستش ولی به تعلیق داستان هیچ کمکی نمی کنه. هنوز دلیل مقایسه این سریال با Big Little Lies رو نمی دونم,اون سریال چند تا کاراکتر قوی داشت و روابط بین کاراکتر ها خوب کار شده بود ولی Sharp Objects تا الان فقط یه کاراکتر تنها داشته و روابطی که با کاراکتر های دیگه داشته بیشتر حالت مصنوعی داره تا واقع گرایانه و امیدوارم نخوان تا آخر فقط خلوت «کمیل» و این گفت و گو های تکراری مادر و دختری را نشون بدن.
به هر حال تا اینجا سریال بدی نبوده ولی سریال خیلی خوبی هم نبوده و هر چند که فضا سازی متفاوت با بازیگر های خوبی داره ولی اون اشتیاق رو برای ادامه دادن ایجاد نمی کنه و از اون سریال هایی نیست که مشتاق رسیدن اپیزود بعدی باشم هر چند سکانس های پایانی اپیزود 3 کمی امیدوارم کرد و امیدوارم تو قسمت های بعدی بیشتر به این داستان بپردازن.

[Arbadeh]

قسمت چهارم برام گنگ بود... فقط خدا کنه ادامه روند سریال عین خط داستانی سریال Pustina نشه ...

[eric]

حال و هوای رتروی ویند گپ، مدل ماشینا و این حجم از نوشیدن ویسکی های ارزون قیمت کامیل، منو یاد داستانای جنایی دهه هشتاد می ندازه...
تا اینجای سریال برام لذت بخش بوده،
در خصوص قتل ها امیدوارم کلیشه ای نشه و قاتل رو پیدا نکنن و یه پایان زودیاکی داشته باشه

[.:SiSiBK:.]

این تیکه هایی که سوزن میزنه به خودش خیلی عمیق نشون میده درد دوران کودکی و نوجوانی اش رو...

خیلی بده. نشون میده چقدر احساس گناه میکنه و بخاطر کاری که کرده (احتمالن تو مردن خواهرش نقش داشته) خودش رو سرزنش میکنه. البته یه احتمال هم هست که این مقصر نبوده و مادر مهربونش همش بهش گفته که تو مقصر بودی و کاش تو بجای اون مرده بودی و اینا :Smiley19:



مامانش که رسما روانیه
بعد برگشته به شوهرش میگه من مادر بدی هستم؟؟؟ نه عزیزم تو بد نیستی وحشتناکی :Smiley7:

[ZYX]

خوب تو قسمت 5 هم اتفاق خاصی نیفتاد ........... به نظر من داستان خیلی کند جلو میره ............ ولی اون جشنه و اینکه همه با یک نگاه شک و تردید بهم نگاه میکردن جالب بود

[MrP]

سریال از نیمه گذشت ولی بازم چیزی خاصی ندیدیم، فقط رو چیز‌هایی مانور میدن که تو قسمت‌های قبلم نشون دادن و بازم همون دیالوگ ها و رفتار تکراری میبینیم.نمی‌‌دونم تو یه سریال ۸ قسمت باید از بعد از چند قسمت منتظر باشیم داستان اوج بگیره? و همش از خودم می‌پرسم این چه جور داستان جناییه که کسی دنبال قاتل نمی‌گرده.کاراکترها هم تو یکی دو اپیزود اول بیشتر حالت مرموز داشتن ولی الان رو مخ بودن جای اون مرموز بودن رو گرفته به خصوص مامان و خواهر کامیل. با اینکه تو خود سریال شاید برای کسی مهم نباشه قاتل کی هستش ولی به نظرم کلانتر یا خود "اما" هستش که باید ببینیم سازنده ها از درد و رنج کامیل دست بر‌می‌دارن تا اینو آخرش بفهمیم .تنها نکته مثبت این اپیزود هم بازی عالی امی آدامز بود

[nosheh]

یعنی امی آدامز نبودواقعا قابل دیدن نبود فیلم...
کلا بیشتر از اونکه در مورد قتل باشه در مورد امی آدامزه... دیدن بدنش واقعا شوکه کننده بود :Smiley96::Smiley96::Smiley96::Smiley96:

[ESajad]

قسمت چهارم
تا این قسمت خیلی عجیبه که هیچ چیزی مشخص نشده و سرنخی پیدا نشده
نه چهره ای از قاتل نشون داده شده نه یک منضون با یک دلیل محکم پیدا شده دلیلی برای قتل مشخص نیست
همه چیز مبهمه چیزهایی که یک سریال جنایی برای پیشبرد داستان نیاز داره وجود نداشته
گذشته کمیل خیلی مبهمه دلایلی که باعث شده کمیل به مازوخیسم جسمی خودش برسه نامشخصه
بیشتر فکر می کنم در دروان نوجوانیش بهش تجاورز شده که این جور سرخورده شده
فضای شهر بسیار گنگ و مبهم و نچسبه انگار تمام مردم این شهر دوست دارند
فقط با این وضع کنار بیان سوگواری کنند وین حادثه رو پشت سر بذراند
هیچ گونه احساس مسئولیت به شکل جدی وجود نداره همه شخصیت ها افسرد و عجیب و غریب هستند
مادر و پدر خونده کمیل،اماف،ویکری،برادر ناتالی همه عجیب سرخورده و ناامید و مشکوک هستند
امیدی به اینده ندارند یا باید به زور از این شهر فرار کنند یا بمیرند در صورتی که همه از نظر مالی خوب هستند
بیشتر از همه خانواده کمیل غیر واقعی و پوشالی به نظر میاد یا واقعا چیزی رو دارند مخفی می کنند
یا هنوز نتونستند با مرگ دخترشون کنار بیان که دومی خیلی کم تره
احساس ارامشی که در این خانواده وجود داره باعث اسودگی نیست بیشتر حس وحشت و اضطراب رو به همراه داره
نکته ای که برای من خیلی رو مخه تدوین این سریاله کمیل بین گذشته و اینده که ممکنه همین یک ساعت پیش باشه
در حال سوئیچ شدنه تو ذهنش مشخص نیست داره به کجا فکر میکنه و الان کجاست پازل های ذهنی زیادی رو گم کرده
دقیقا نمیدونه چه زمانی رو گذرونده یا کجاست بیشتر شاید به خاطر مست بودنش باشه
تو اپیزود چهارم برای یاد اوری مرگ اون دختره چندین بار دنبال نشونه بود
از مواد شوینده گرفته تا نگاه های گیج کننده ای که به سمت دستشویی داشت گل رز،خیلی چیزها اصلا ذهنیت پایداری نداره
تا اینجای کار این سریال در هیچ ژانری قرار نمیگیره بیشتر درامه تا جنایی اصلا ممکنه این داستان یک پرونده حل نشده باشه

[mohsenshinobi]

تا قسمت ۴ دیدم خیلی کسل کنندست این سریال دوست دارم از اینجا بعد ادامه ندم فقط یکی بیاد تعریف کنه آخرش قاتل کی بود

[lady snow]

امی آدامز قطعا امسال جایزه رو میگیره برای این سریال
فضای سریال هنوز هم برای من جذاب هست. نظر دوستان کاملا درست. سریال درباره کمیل هست نه پرونده جنایی. و انصافا هم خیلی خوب شخصیت پردازیش کردن
نمیخوام اسپویل کنم اگه اینی که آخر قسمت 7 نشون دادن قاتل اون دو تا دختر باشه خیلی بیمزه هست چون از اولش مشکوک بودن و همه درست حدس زده بودن و من اصلا نمیخواستم قبول کنم قاتل انقدر واضح باشه. هنوز امیدوارم قسمت آخر غافلگیر بشم
چقدر اون سکانس تو متل خوب و غم انگیز بود. اولین نفری که بدنش رو دید. یه رنج مشترکی تو اون فضا احساس میشد

[nosheh]

رنج جاری در فیلم رو خیلی خوب در آوردن :Smiley96::Smiley96::Smiley96::Smiley96:

[alimori]

قسمت آخر
خیلی خوب تمومش کردن. یه جوری تموم کردن که امکان ساخت فصل بعدی هست. صحنه های بعد تیتراژ رو نگاه کنید . من دو سه بار دیدم تا فهمیدم چی شد. عجب وحشی بود این خواهرش. :Smiley10::Smiley10: قتل ها هم کار خواهر کمیل بود

[Admini3trator]

قسمت آخر
خیلی خوب تمومش کردن. یه جوری تموم کردن که امکان ساخت فصل بعدی هست. صحنه های بعد تیتراژ رو نگاه کنید . من دو سه بار دیدم تا فهمیدم چی شد. عجب وحشی بود این خواهرش. :Smiley10::Smiley10: قتل ها هم کار خواهر کمیل بود


ادامه که نداره ، طبق گفته کتابخونا کتابش هم همینجا تموم شده . داستانش هم بنظر من تموم شدست ، میشه راحت حدس زد چی میشه .

[nosheh]

از اول من به اون خونه عروسکی کرش داشتم!

خعلی خوب بود... انصافا فکر نمی کردم خواهرش در این وحشی باشه... خدا کنه فصل بعد بسازن

[lady snow]

همون اول باید میفهمیدیم اما قاتل هست. همونجایی که گفت من هرکاری بخوام دوستام برام انجامش میدن. اپیزودهای اول خیلی روانپریش نشونش دادن من کمی بهش شک کردم ولی بعدش خوب تونستن با مظلوم نمایی ذهن مارو منحرف کنن.


در کل خیلی خوب تهشو جمع کردن. همون غافلگیری که میخواستم

[.:SiSiBK:.]

از اول من به اون خونه عروسکی کرش داشتم!

خعلی خوب بود... انصافا فکر نمی کردم خواهرش در این وحشی باشه... خدا کنه فصل بعد بسازن


فصل بعدی در کار نیست
ولی من دوست داشتم یه اپیزود دیگه میساختن ازش

دوست داشتم چهره مادره رو ببینم وقتی متوجه میشه دخترش قاتل بوده و اینکه انگیزه قتلها مشخص میشد. درسته دختره روان پریش بود ولی انگیزه فقط بیماری روانی بوده؟

[nosheh]

فصل بعدی در کار نیست
ولی من دوست داشتم یه اپیزود دیگه میساختن ازش

دوست داشتم چهره مادره رو ببینم وقتی متوجه میشه دخترش قاتل بوده و اینکه انگیزه قتلها مشخص میشد. درسته دختره روان پریش بود ولی انگیزه فقط بیماری روانی بوده؟

شده بسته به استقبال تصمیم به فصل بعدی گرفته بشه...
حداقل یک سینمایی... از حال و روزه مادره و کمیل...

[ZYX]

انگیزه امای روانی برای کشتن دختر ها این بود که می خواست از دندون اونها برای کف اتاق عروسکی استفاده کنه که مطابق با کف عاجی خونه واقعیشون بشه که ایده جالبی برای غافلگیری در فیلم نامه بود ............. ولی چند تا مطلب روشن نشد .......... اول اینکه اون خواهر اولی رو کی کشته بود ؟ ........... دوم اینکه دندون کشیدن زور زیادی می خواست که اما نداشت ......... سوم اینکه آیا اون دوست دختر کسی که دستگیر شد هم همدست قاتل بود ؟.....برای همین بود که الکی گفت پسره قاتله ؟ .... چهارم اینکه اون دوچرخه رو که دیده بودن پسره انداخته تو آب اون چی بود قضیه اش ؟ ......... بعدشم چرا کمیل خودشو در اختیار مادره گذاشت و تا سر حد مرگ رسوند در حالیکه راحت می تونست بره پیش پلیس و بگه به مادرش مشکوکه ؟ .........کلا بهتر بود یک اپیزود دیگه ادامه پیدا میکرد تا جواب این سوالها معلوم میشد .......... اگه جواب این سوال ها رو می دونید به منم بگید

[No One]

به نظرتون ممكنه كميل اون دختر هم اتاقيش تو زمان بستري بودنش رو كشته باشه؟ به نظرم نحوه مرگش و شباهتش به مرگ خواهرش نميتونه اتفاقي باشه

[sarkhail]

قسمت اول رو دیدم

خیلی خوب نبود ولی خب جذبم کرد. کاراکتر اصلی با چهره غم زده ایمی ادامز چیز بکری برای ارائه نداشت. یه شخصیت غم زده که تو گذشته واسش یه اتفاق بدی افتاده و آثار این اتفاق همچنان ادامه داره. صحنه های مربوط به خوابیدن تو وان حموم و مشروب خوردن و حتی خ و دارضایی هم چیز جدیدی نبود و تیپیکال همچین شخصیت هایی تو فیلم و سریال هاست. از اون طرف برای قسمت اول داستان هم چیز جدید و متمایزی نداشت. همین شخصیت با این گذشته مسئله دار، به خاطر پیگیری یه قتل مجبور میشه برگرده به شهر خودش و علاوه بر پیگیری قتل های رخ داده، یه جورایی با گذشته خودش هم روبرو بشه.

از اون طرف شخصیت مادر ایمی آدامز جالب بود و به نظرم در ادامه جالب تر هم میشه. از اون مادرهای بیچ که نمیشه دوستشون داشت، ولی خب نمیشه ازشون متنفر هم بود و فقط باید درکشون کرد. فضای اسرارآمیزی هم به سریال حاکم بود و این جو رو دوست داشتم. فلش بک ها و یادآوری خاطرات هم به طرز خیلی خوبی کارگردانی و تدوین شده بودن که همین مسئله نشون میداد کیفیت فنی کار بالاست. بریم جلو ببینیم در نهایت چی از آب درمیاد.

[Luca Brasi]

پست حسين رو ديدم گفتم منم يه چند كلمه بنويسم

فرم و محتوي سريال بشدت تاريك و مخوفه ( روي هم رفته)
نورپردازي - ميزانسن ها - نماها همگي در همين راستا مرتب شدن
كلا ردي از "اميد" و "نبض زندگي" تو اين سريال نيست انگاري همه ي كاراكترها مرده هاي واكينگ دد هستن قبل از اينكه تبديل به زامبي بشن
( يك مرحله قبل تر) بهمين خاطر كلا نميشه اين سريال رو يهويي ديد همونطور كه شكلات ١٠٠٪‏ تلخ نميشه يه گاز خورد و داد پايين
( هضمش خيلي سخته)

فضاي حاكم بر سريال تعليق گونه است اما با چاشني سورئال البته نه به غلظت كاراي لينچ مثل مخمل ابي و قلبا وحشي
ولي خيلي ياداوره شهره توئين پيكس و ادماشه:Smiley35:

بلحاظ مديوم "پليسي جنايي" ميشه گفت پست مدرنه چرا كه بهيچ عنوان پاي بنده به سنت هاي قاتل و پليسي
نيست در هيچ ابعادي در واقع ميشه گفت قاتل تو خط داستاني عين يه باده معده مي مونه اثراتش هست ولي خودش هيچ وقت نيست دقيقا تا اخرين لحظه!

بُعده درام داستان بشدت حرفه اي روش پرداخت شده و دقيقا عين حرف حسين تدوين موازي فوق العاده بين گذشته و اينده باعث ميشه هرچي جلوتر ميريم كاراكترها ملموس تر بشن فقط ايكاش همچين چيزي براي بخش جنايي پليسي هم بود! بنظرم اگر خط داستاني كلن سوئيچ ميشد رو درام و سوژه رو عوض ميكردن سريال الان قشنگ تو ليست ٢٥٠ تايي بهترين سريال ها ميرفت

[sarkhail]

سریال رو تموم کردم و باید بگم سریال ارزش دیدن داشت ولی خب برای تماشاش یه کم باید حوصله به خرج داد.

تو فیلم ها و سریال ها و حتی کتاب ها وقتی شخصیت هایی مثل کامیل داریم و فضایی مثل شهر این قصه، باید پرداخت مناسب صورت بگیره و به مخاطب اطلاعات کافی و فرصت کافی داده بشه که غرق در فضا بشه و بتونه با کاراکتر اصلی ارتباط برقرار کنه. اتفاقی که تو این سریال هم میفته همینه و اگه این طول کشیدن ها نباشه، داستان رو میشه تو 4 تا قسمت تموم کرد. ولی خب باید این رو هم مد نظر قرار داد که در صورت 4 قسمتی شدن، تاثیری که پایان بندی سریال الان رو مخاطب گذاشته، دیگه اون موقع وجود نداره یا به مراتب ضعیف تره. در هر صورت، با وجود همه این استدلال ها، شارپ آبجکتس همچنان سریال کندیه و میتونست با کمی پرداخت بهتر مثلا تو 6 قسمت تموم بشه و رسالت خودش رو هم به نحو احسن انجام بده.

من از بازی ایمی آدامز تو نقش کامیل به شدت لذت بردم و واقعا قابل تحسین بود، اما خب آدامز داره شورش رو درمیاره و کلا تو این چند سال اخیر تنوعی توی انتخاب نقش هاش نداشته و انگار بازی تو شخصیت هایی از این دست رو یاد گرفته و حالا ول کنشون هم نیست. از اون طرف نمیشه از بازی زیبای اسکانلن و فیلیس هم به همین راحتی گذشت و هر دو بازیگر نویدبخش یه آینده خوب و درخشان تو بازیگری هستن. علاوه بر کست فوق العاده، موسیقی و فیلمبرداری و تدوین کار هم بسیار عالی بود و باید گفت این مینی سریال در زمینه فنی میتونه نمره کاملی دریافت کنه.

چند وقت پیش به خاطر بروز یه سری از مشکلات تو زندگی شخصیم با مسئله ای روبرو شدم به اسم ددی ایشوز که مطالعه در موردش برام خیلی جالب بود. همه در مورد تاثیری که پدر و مادر تو رشد و بالندگی بچه تو آینده دارن خبر داریم، اما این که چه درکی در مورد این جمله داریم و چقدر به این مسئله اهمیت میدیم خیلی مهمه. جالب اینجاست که هر چقدر جلوتر میریم، با توجه به افزایش سطح سواد پدر و مادرها و رشد و پیشرفت در خیلی از زمینه ها، شاهد عقب گرد اساسی در این زمینه هستیم متاسفانه بچه های 20 ساله امروز از پدر و مادری تحصیل کرده و باسواد، مشکلاتی از قبیل ددی ایشوز رو بیشتر از بچه های 30 ساله با پدر و مادری با سطح سواد کمتر دارن. با این وضعیت، دیدن مادری با این بیماری روانی وحشتناک و تاثیر وحشتناک تری که روی بچه هاش گذاشته، برام خیلی جالب بود.

[erfan1st]

همین الان سریال رو دیدم. خود این مسئله‌ی cut وخودزنی خیلی تم قوی ای بود. و خیلی قوی امی ادامز به تصویر کشیده بودش، همونجور که نویسنده هم مثل یه نقاش ماهر همه این جزییات رو کشیده بود.
یه چیزی هم بی ربط این که جنوب آمریکا رو دقت کرده باشید، خیلی سارکستیک حرف میزنن و واقعا گاهی دیالوگ‌هاشون خیلی ادبی و پر پیچ و خم و رندانه ست، خیلی هم پسیو اگرسیوطوره ((: ، دقیقا همون جور که مردم این شهر هستن، یه خشونت زیرپوستی با ظاهرای قشنگ، خشونتی که نمیشه جلوش رو گرفت و باهاش مقابله کرد چون آشکار نیست.

[] به نظرم خیلی منطقی تر بود اگر که قاتل مادر خانواده می‌بود، الان چطور اما تونسته انقدر خوب بازی کنه و کسی نفهمه که قاتل اونه؟ یعنی یه دختر تینیجر این همه آدم رو می‌تونه گول بزنه؟ چطور اون دندون‌ها رو توی اون خونه عروسکی پیدا نکردن؟ چیزی که بیشتر منطقیع به نظرم اینه که اما قاتل نبوده ولی توی قتل ها دست داشته، شاید یه دلیل وابستگی بیمارگونه ش به مادرش حتی بعد از آشکار شدن قاتل همین باشه. اوکی شاید هم قاتل اما بوده، ولی چرا؟ حسادت به دختر هایی که باهاشون دوست بوده و دیگه باهاشون دوست نیست؟ صرفا بیماری روانی ای که هیچ اشاره ای بهش نمیشه؟ شاید هم قشنگی داستان به همینجاست که مایی که بیننده هستیم هم مثل شخصیت‌های توی سریال، کاملا به این قضیه و نقاط کور واقعیت بی اطلاعیم، و برای همین هم انتهای کار، ما هم مثل کمیل دچار شوک میشیم، دقیقا همونجایی که تموم میشه.

[FARID_S]

دوستان این مینی سریال را مدتها قبل دیده ام . واقعا" باید دیده شود. همانگونه که مینی سریال مانتیس را هم باید ببینید. توصیه میکنم حتما" دانلود کنید.(زیرنویس فارسی خوبی هم دارند) .!!!