PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : Dark: بحث و تبادل نظر پیرامون فصل سوم



wlh
06-25-2020, 07:00 PM
https://picoup.ir/images/28748100835652798278.jpg



.:IMDB:. (https://www.imdb.com/title/tt5753856/episodes?season=3):metacritic: (https://www.metacritic.com/tv/dark/season-3).:NETFLIX:. (https://www.netflix.com/title/80100172)

در این تاپیک می‌توانید پیرامون فصل سوم سریال Dark که توسط سرویس Netflix از بیست و هفتم ژوئن 2020 (هفت تیر 99) منتشر می گردد بحث و گفتگو کنید. لطفا اگر می‌خواهید در مورد قسمت خاصی بحث کنید، ابتدا عنوان قسمت موردنظرتان را بیان کنید تا دیگران متوجه بحث شوند. در موارد ضروری به منظور جلوگیری از خطر لوث شدن داستان استفاده از تگ اسپویلر را مد نظر قرار دهید.



https://picoup.ir/images/09015846631285216767.jpg (https://www.youtube.com/watch?v=cq2iTHoLrt0)
برای تماشا روی عکس کلیک کنید

alimori
06-26-2020, 02:15 PM
تمام نقدا مثبت بوده واسه فصل 3. یه سری هم گفتن بهترین فصل آخره سریال های تخیلی تلویزیون هست. اگر درست باشه به نظرم یکی از بهترین سریال های تاریخ تی وی تموم میشه.

the end is the beginning

ali_n540
06-27-2020, 11:31 PM
تمام نگرانی من این بود که با توجه به موضوع سنگین سریال شاید فصل اخر سقوط کنه ولی با توجه به نقد ها و امتیازات مثل اینکه یکی از بهترین پایان بندی ها را داشته. دوباره از اول می بینمش و در انتهای فصل 1 هستم. توصیه من اینه که برای تماشای فصل 3 و پایانی حتما دو فصل اول را دوباره ببینیند.

amin_orang
06-28-2020, 07:19 PM
DARK سریالی که با وجود پیچیدگی و توییست‌های زیاد خیلی خیلی ساده و دوست داشتنی و جمع و جور تموم شد
از این لحاظ که در نهایت متوجه شدیم تمام این اتفاقات پیچیده که طی سه فصل دیدیم فقط بخاطر عشق و علاقه ی تانهاوس نسبت به پسرش بوده
به نظر من بهترین سریال Netflix می‌تونه لقب بگیره و خیلی سال باید بگذره تا دیگه سریالی مثل دارک ببینیم
تجربۀ بی‌نظیری بود و خیلی حیف شد که تموم شد
اما از طرفی هم خیلی خوب شد که توی 3 فصل و در مجموع 26 اپیزود جمع و جورش کردن و کشش ندادن ، گرچه دلیلی هم برای کش دادنش نبود از اونجا که از همون ابتدا تمام برنامه ریزی‌هارو کرده بودن که تو 3 فصل تموم بشه

دوستانی که ندیدن و شک دارن تو دیدنش ، دست بجنبونید از دستش ندید:Smiley69:

alimori
07-01-2020, 01:00 AM
چه قدر من سر این سریال فسفر سوزوندم. قسمت 7 این فصل مدام بین سال های 2052-1888 رفت و آمد داشت . مغزم داشت رگ به رگ میشد. شاید سی درصد سریال رو اصلا نفهمیدم چی شد و دلیل یه سری کارها رو هنوز متوجه نشدم که با ری واچ سریال در آینده ( باید یه چند ماه به مغزم استراحت بدم ) بهتر متوجه میشم. خیلی سخته بتونی این همه معما و شخصیت رو هدایت کنی و هر کدوم رو به مسیرشون برسونی ولی دارک در کمال ناباوری این کار سخت رو انجام داد. بهترین سریال علمی تخیلی تاریخ از نظر من دارک بود که با پایان بندی زیبایی که داشت خودش رو در تاریخ تی وی ماندگار کرد.

ali_n540
07-01-2020, 02:08 AM
قسمت 7 اینقدر سنگین بود که ترجیح دادم قسمت اخر را فردا ببینم بار علمی سریال بشدت بالاست درسته اتفاقات سریال در واقعیت با تکنولوژی امروزی امکان پذیر نیست ولی بشدت توجیه علمی صحیحی برای اتفاقات داره و اگر قسمت آخر با این قدرت تموم بشه که ظاهرا اینطوره با اختلاف بسیار بالا برترین سریال نت فلیکس و در بین بزرگانی مثل برکینگ بد و لفت اورز، قرار می گیره. واقعا علاوه بر دیدن سریال باید نقد سریال خونده بشه و چندین بار دیده بشه تا بخوبی هضم بشه. ولی رابطه های این قسمت کمی در قسمتهای قبلی فصل 3 اشکار شده بود که تو این قسمت بطور کامل عیان شد.
بنظرم این سریال اعتبار نت فلیکس را بشدت بالا می بره درسته که سریال های خوبی می سازه ولی بقیه سریال هاش در مقابل این بواقع عددی نیستند. و واقعا اسم سریال برازنده داستانشه و حتی درون سریال تاریکتر از اسم سریاله.

ali_n540
07-01-2020, 04:14 PM
و اما توصیف قسمت 8 و پایانی: just perfection
باور کردنی نیست چگونه این سریال تبدیل به یک سوپر شاهکار شد.
darker than any darkness

amin_orang
07-01-2020, 07:00 PM
سلام

دوستانی که سریال رو تموم کردن قطعا مثل خودم گه گیجه گرفتن و با یک بار دیدن چیزی رو متوجه نمیشن به نظرم حداقل 2 بار باید فصل 3 رو دید تا متوجهش شد
ولی یه سایتی پیدا کردم که خیلی شیک و جمع و جوره و کمک می‌کنه شخصیت‌هارو بهتر بشناسید گفتم باهاتون در میون بذارم

https://darknetflix.io/en

javatializadeh
07-02-2020, 12:42 AM
سلام

دوستانی که سریال رو تموم کردن قطعا مثل خودم گه گیجه گرفتن و با یک بار دیدن چیزی رو متوجه نمیشن به نظرم حداقل 2 بار باید فصل 3 رو دید تا متوجهش شد
ولی یه سایتی پیدا کردم که خیلی شیک و جمع و جوره و کمک می‌کنه شخصیت‌هارو بهتر بشناسید گفتم باهاتون در میون بذارم

https://darknetflix.io/en

ممنون واقعا امروز خبرش اومد که نتفلیکس وبسایتی طراحی کرده برای مفهوم بهتر
ولی خدایی خودشونم دفتر دارن همه چیو نوشتن وگرنه خودشونم گیج و منگ بودن من الان قسمت 4 هسم اخرش که تموم شد یه یا ابوالفضلی گفتم هیچ سریالی اینقدر فکرمو مشغول نکرده بود:Smiley39:

ali_n540
07-04-2020, 03:21 AM
توصیف قسمت 5 فصل 3: بعد از دوباره دیدن این قسمت فقط می شه گفت تاریک مثل قعر جهنم. واقعا ترسناک نه ترسناک جامپر اسکری بلکه این ترس به همراه تاریکی مطلق به عمق وجودتان نفوذ می کند.
تو هیچ فیلم سریالی اینقدر دقیق پازل ها کنار هم چیده نشده. نبوغ نویسنده ها این سریال تحسین برانگیزه.

codec_pack
07-04-2020, 01:58 PM
آشغال بود.

giumartan
07-05-2020, 02:23 AM
عالی بود
بعضی جاها سریال رو استپ میکردم چند دقیقه فکر میکردم تا بفهمه چی به چیه کی به کیه
فوق العاده سنگینه این سریال اصلا نمیشه 1 ثانیه رو از دست داد
همش میترسیدم فصل اخر خرابش کنن که خوب تموم شد
قسمت اخر امتیاز 9.9 گرفته تو imdb


من فقط موندم نویسنده چطور تونسته این همه شخصیت رو با این پیچیدگی زمانی اینطور کنار هم قرار بده

matiyo
07-05-2020, 10:21 PM
به نظرم فصل یک و دو خیلی بهتر بودند.
خیلی سعی شده بود فصل سه مبهم و پیچیده بشه ، اما به نظرم یه خورده افراط کردند و برعکس ، پایانبندی رو هم خیلی ساده گرفتن.
در مجموع ، کل سریال تجربه عالیی بود.
9.5***9****8.5 = 9

matiyo
07-06-2020, 01:27 AM
یکی از ستونهای اصلی جذابیت این سریال روابط و در هم تنیدگی شجره کاراکترها بود!
یعنی اوایل شروع سریال راحت میتونستی دقیقه ها در موردش به فکر فرو بری!
به نظرتون ، ... ترین کراکترهای سریال چه کسانی یودند؟؟
پرلعاب ترین؟خنثی ترین ؟پست ترین؟فداکارترین؟سورپرایز ترین؟نامشخص ترین؟معصوم ترین؟ احمق ترین؟
پرلعاب ترین شجره!! (بارتوش)
خنثی ترین کاراکتر(مگنوش و فرانزیسکا:Smiley1:)
پست ترین کاراکتر (هانا)
فداکارترین کاراکتر(کلودیا)
باهوش ترین کاراکتر(کلودیا)
سورپرایزترین شجره(کلودیا+براندداپلر= رجینا)
نامشخص ترین کاراکتر(ترئنته نیلسن) آخرش هم نفهمیدیم پدرش کی بود(یعنی شوهر اگنس کی بود!)
معصوم ترین کاراکتر(مایکل-میکل)
احمق ترین کاراکتر (ایگون)
دارماتیک ترین مرگ(کاتارینا توسط مادر خودش)

پنج نفر توسط فامیل درجه یکشون کشته شدن:
کاتارینا توسط مادرش
ایگون توسط دخترش (کلودیا)
هانا توسط پسرش (یوناس)
بارتوش توسط پسرش (نوآ)
نوآ توسط خواهرش( اگنس)

اما حقایقی در مورد بارتوش که عجیب ترین شجره رو داشت:
بارتوش پسر رجینا بود.
بارتوش نوه کلودیاست.
بارتوش با سیلیا ، خواهر ناتنی کلودیا(مادربزرگش) ازدواج میکنه!
بارتوش ، داماد ایگون و داماد هاناست.
بارتوش پدر نوآ و اگنسه.
بارتوش توسط پسرخودش(نوآی جوان) کشته میشه.
دختر بارتوش(اگنس) ، مادر کلادیا رو از راه به در میکنه!:Smiley36:
بارتوش ، پدرشوهر الیزابته(دخترکر!)
الیزابته ، نتیجه(دختر نوه) بارتوشه!!
بارتوش پدر بزرگ شارلوته!

یعنی قشنگ یه عالمه سوال انحرافی کنکوری از این سریال درمیاد.:Smiley36:

ali_n540
07-06-2020, 02:26 AM
به نظرم فصل یک و دو خیلی بهتر بودند.
خیلی سعی شده بود فصل سه مبهم و پیچیده بشه ، اما به نظرم یه خورده افراط کردند و برعکس ، پایانبندی رو هم خیلی ساده گرفتن.
در مجموع ، کل سریال تجربه عالیی بود.
9.5***9****8.5 = 9

به نظرم کل سریال یک اثر استثنایه سوالات بسیار کمی باقی موند و تقریبا به همه چیز پاسخ داد ولی نکته ای که فصل 3 را درخشان می کنه پایان بندی برای دو فصل بسیار پیچیده قبلیه که در سطح عالی جواب دو فصل قبلیه حتی با ازمایش گربه شرودینگر به معمای ایجاد شده در فصل 3 هم بخوبی جواب می ده( طوری که پایان بندی برای سریال got بسیار راحتتر از این پایان بندی این سریال(قبل از پخش فصل پایانی) به نظر می رسید که سرنوشت افتضاح گات بر همگان روشنه)
نکته دیگر شباهت سکانس سیاه چاله فیلم اینتر استالر به یکی از مهمترین سکانسهای قسمت اخره.
به نظرم سریال توجیه علمی برای تمام سوالهای ایجاد شده داشت که با فیزیک کوانتم فقط جواب ها قابل درکه و البته با ادام و حوا کمی بار مذهبی هم گرفته بود ولی بار علمی سریال بسیار بالاتر از این نکته بود. سرنوشت شارلوت و الیزابت کمی شبیه فیلم predestination بود که البته تو اون فیلم تمام نقش ها بر عهده یکنفر بود ولی اینجا...

nemsis
07-06-2020, 04:23 PM
سلام
من فقط یک قسمت رو نفهمیدم چرا یوناس هانا رو کشت؟ نمیفهمم زنده موندنش کجای چرخه رو نابود میکرد؟

matiyo
07-06-2020, 04:50 PM
سلام
من فقط یک قسمت رو نفهمیدم چرا یوناس هانا رو کشت؟ نمیفهمم زنده موندنش کجای چرخه رو نابود میکرد؟

چون یوناس احتیاج داشت از سیلیا(دختر هانا و ایگون) در جهت پیشبرد اهداف خودش استفاده کنه!
(چون سیلیا در آینده با بارتوش ازدواج میکنه و مادر نوآ و اگنسه!)
فکر نمیکنم اگر هانا زنده میموند به یوناس این اجازه رو میداد که سیلیا رو وارد بازی خودش کنه.

nemsis
07-06-2020, 05:42 PM
این به ذهن خودم رسید ولی بازم یکجوری بود انگار میخواستن انتقام کل سه فصل رو از هانا بگیرن

Nora
07-06-2020, 08:11 PM
فقط نفهمیدیم چی به سر چشم وولر اومده بود :Smiley13: من از همه بیشتر واسه این کنجکاو بودم :Smiley19:

matiyo
07-06-2020, 11:52 PM
Dark حقیقتاً جرو سرالهاییه که حتما باید هر فصل رو دوبار پشت سر هم ببینی تا درکش کنی.
امروز برای بار دوم نگاه کردم و واقعیتش نمیتونم پایانی بهتر و حتی روندی بهتر از این رو متصور بشم.
باز هم تاکید میکنم! بازی ها عالی بودن یعنی هیچکسی تو این سریال از حد استاندارد و حتی عالی پایین تر بازی نکرده!
حال یه سری مواردی که دفعه قبل که نگاه کردم متوجه اش نشده بودم یا در کل برام جالب بودن رو میخوام بنویسم ببینم نظر شما دوستان چیه!
نمیدونم اما داستان و شخصیت کاراکتر سیلیا برام خیلی حالت دراماتیک داره
درسال 1988 از رابطه بین هانا وایگون یک دختری به دنیا میاد به نام سیلیا
بعد با سفر در زمان همراه با مادرش (هانا) به سال 1911 میره(پیش یوناس).
در اون سال مادرش توسط یوناس کشته میشه وسیلیا به 130 سال بعد یعنی به (سال 2041) فرستاده میشه تا در سال 2052 به شکل یک دختر جوان در نقش دست راست الیزابت دربیاد و بعد در سال 2053 باز هم به گذشته یعنی سال 1890 فرستاده میشه . درواقع سیلیا توسط آدام به سال 1890 فرستاده میشه که بارتوش رو عاشق خودش بکنه و ازش بچه دار بشه (نوآ و اگنس) و بارتوشی که برای رفتن خیلی بی قراری میکرد رو با عیال وار کردن ساکت کنه یا حداقل تحمل شرایط رو براش راحت تر کنه ! و از همه مهمتر باعث به وجود اومدن اگنس و نوآ بشه !
لحظه هم ، فقط اون لحظه ای که بارتوش تو 1911 ، هانا و در کنارش سیلیای(بچه) ، یعنی همون همسر سابقش!! رو میبینه و متوجه میشه که جریان از چه قراره بوده!!و چه کلاه گشادی سرش گذاشته آدام!!
تو فصل دوم دیدیم که نوآ برای بدست اوردن صفحات دفترچه ، کلودیا رو تو جنگل میکشه ، میدونستید که نوآ ، فرزند ِ نوه کلودیاست!
بارتوش توی هر دو دنیا ی (ایوا ) و دنیای (آدام) دست نشانده و ابزاری بیش نبوده!و همیشه فقط آلت دست دیگران بود !
یه سوالی هست که ذهنم روخیلی مشغول کرده!که شاید متوجه اش شده باشید ، چرا زخم زیر چشم مارتا تو دنیای خودش سمت راسته؟ ولی در دنیای ادام سمت این زخم زیر چشم سمت چپ قرار داره؟؟
مارتا یه زخم کوچیک زیر چشم چپش داره (زخم کوچیکی که وقتی با یوناس میخواستند به نیروگاه برن موقع عبور از زیر فنس ایجاد شد(زیر چشم چپش!) و بعدها یه زخم بزرگتر زیر چشم راستش که توسط (ایوا ی)با چاقو ایجاد میشه!
ولی زخم کوچیک زیر چشم مارتا ، وقتی توی دنیای آدام هست سمت چپه ، ولی تو دنیای خودش همیشه این زخم کوچیک زیر چشم راست هستش ؟؟؟این موضوع به نظر م عجیب اومد و علتش رو نمیدونم!
چیزی که بار اول دیده بودم ولی یادم نبود جریان ترونت نیلسن بود که آخر متوجه شدم که پدرش کی هست.
مشخص شد که پدر ترونت نیلسن همان فرزند ایو و ادام هستش.درواقع ترنت نیلسن حاصل رابطه اگنس با (فرزند ایوا) بود.
یعنی فرزند یوناس و مارتا (همون که لبش زخم داشت) پدرترونت نیلسن وپدربزرگ اولریش نیلسون هستش!!

منبع و منشا گردنبندی که ه یتو سریال دست به دست میشه هم ، ایگون بوده (و این گردنبند هدیه ای از ایگون به هانا بود!!)
درواقع گردنبند کریستوفر مقدس اصلیتاً متعلق به هانا بوده! که بعد به مادر کاتارینا و بعد بین کاتارینا ، جوناس و مارتا دست به دست میشه.
در فصل دوم -قسمت شش وقتی بارتوش و مارتا و ماگنوس داشتن تو دریاچه شنا میکردن بارتوش به مارتا میگه در مورد اون خانمی که اینجا غرق شده میدونی؟؟؟ و بعد مگنوش رفت زیر آب و مارتارو کشید پایین تا بترسونتش. در حقیقت داشت در مورد کاتارینا(مادر مارتا صحبت میکرد) و همونجا کنار دریاچه بود که یوناس گردنبند رو پیدا میکنه و اون زن غرق شده همون کاتارینا بود ، مادر مارتا و ماگنوس، که توسط مادر خودش در سال 1986 کشته میشه.
چیزی که متوجه نشدم این بود که سرنوشت اگنس بعد از خداحافظی با مادرش سیلیا چی شد و کجا رفت!(آیا رفت تا با فرزند ایوا و ادام ترنت نیلسن رو به وجود بیاره ؟؟)چون بعد اون دیگه اصلا خبری ازاگنس نشد.

نوآ (جوان )چند بار به یوناس (جوان) میگه ما دوست میشیم ، قبل از این که بهم خیانت کنی!!
منظورش دزدیده شدن بچه نوآ(شارلوت) توسط (شارلتِ مادر) و( الیزابت صورت سوخته) بود که دستورش رو آدام در سال 2053 داده بود.
الیزابت که پدرش رو از دست میده با نوآ زندگی میکنه و شارلوت رو در سال 2041 به دنیا میارن و در این بین آدام (از سال 2053) الیزابت(صورت سوخته ) و شارلوت مادر رو میفرسته تا (شارلوتِ نوزاد) رو بدزدند و ببرن بدن به دانشمند(تان هاوس)که در سال (1971) زندگی میکرده (و تازه فرزند و عروس و نوه اش رو از دست داده بود.)
نوآ فکر میکرد دزدیده شدن شارلوت کار یوناسه ، در حالی که کار آدام بوده و این رو وقتی متوجه میشه که برگه های پاره شده از دفترچه رو از رو جسد کلودیا بر میداره !(همون موقع که کلادیای پیر رو تو جنگل میکشه)
اما علت این خیانت ادام به نوآ چی بود؟؟ این کار رو کرد تا نوآ میان سال دوباره مجبور بشه برگرده به سال 1920 تا ادام بتونه اهدافش رو به واسطه نوآ و هلگه دنبال کنه.

ali_n540
07-07-2020, 03:37 AM
Dark حقیقتاً جرو سرالهاییه که حتما باید هر فصل رو دوبار پشت سر هم ببینی تا درکش کنی.
امروز برای بار دوم نگاه کردم و واقعیتش نمیتونم پایانی بهتر و حتی روندی بهتر از این رو متصور بشم.
باز هم تاکید میکنم! بازی ها عالی بودن یعنی هیچکسی تو این سریال از حد استاندارد و حتی عالی پایین تر بازی نکرده!
حال یه سری مواردی که دفعه قبل که نگاه کردم متوجه اش نشده بودم یا در کل برام جالب بودن رو میخوام بنویسم ببینم نظر شما دوستان چیه!
نمیدونم اما داستان و شخصیت کاراکتر سیلیا برام خیلی حالت دراماتیک داره
درسال 1988 از رابطه بین هانا وایگون یک دختری به دنیا میاد به نام سیلیا
بعد با سفر در زمان همراه با مادرش (هانا) به سال 1911 میره(پیش یوناس).
در اون سال مادرش توسط یوناس کشته میشه وسیلیا به 130 سال بعد یعنی به (سال 2041) فرستاده میشه تا در سال 2052 به شکل یک دختر جوان در نقش دست راست الیزابت دربیاد و بعد در سال 2053 باز هم به گذشته یعنی سال 1890 فرستاده میشه . درواقع سیلیا توسط آدام به سال 1890 فرستاده میشه که بارتوش رو عاشق خودش بکنه و ازش بچه دار بشه (نوآ و اگنس) و بارتوشی که برای رفتن خیلی بی قراری میکرد رو با عیال وار کردن ساکت کنه یا حداقل تحمل شرایط رو براش راحت تر کنه ! و از همه مهمتر باعث به وجود اومدن اگنس و نوآ بشه !
لحظه هم ، فقط اون لحظه ای که بارتوش تو 1911 ، هانا و در کنارش سیلیای(بچه) ، یعنی همون همسر سابقش!! رو میبینه و متوجه میشه که جریان از چه قراره بوده!!و چه کلاه گشادی سرش گذاشته آدام!!
تو فصل دوم دیدیم که نوآ برای بدست اوردن صفحات دفترچه ، کلودیا رو تو جنگل میکشه ، میدونستید که نوآ ، فرزند ِ نوه کلودیاست!
بارتوش توی هر دو دنیا ی (ایوا ) و دنیای (آدام) دست نشانده و ابزاری بیش نبوده!و همیشه فقط آلت دست دیگران بود !
یه سوالی هست که ذهنم روخیلی مشغول کرده!که شاید متوجه اش شده باشید ، چرا زخم زیر چشم مارتا تو دنیای خودش سمت راسته؟ ولی در دنیای ادام سمت این زخم زیر چشم سمت چپ قرار داره؟؟
مارتا یه زخم کوچیک زیر چشم چپش داره (زخم کوچیکی که وقتی با یوناس میخواستند به نیروگاه برن موقع عبور از زیر فنس ایجاد شد(زیر چشم چپش!) و بعدها یه زخم بزرگتر زیر چشم راستش که توسط (ایوا ی)با چاقو ایجاد میشه!
ولی زخم کوچیک زیر چشم مارتا ، وقتی توی دنیای آدام هست سمت چپه ، ولی تو دنیای خودش همیشه این زخم کوچیک زیر چشم راست هستش ؟؟؟این موضوع به نظر م عجیب اومد و علتش رو نمیدونم!
چیزی که بار اول دیده بودم ولی یادم نبود جریان ترونت نیلسن بود که آخر متوجه شدم که پدرش کی هست.
مشخص شد که پدر ترونت نیلسن همان فرزند ایو و ادام هستش.درواقع ترنت نیلسن حاصل رابطه اگنس با (فرزند ایوا) بود.
یعنی فرزند یوناس و مارتا (همون که لبش زخم داشت) پدرترونت نیلسن وپدربزرگ اولریش نیلسون هستش!!

منبع و منشا گردنبندی که ه یتو سریال دست به دست میشه هم ، ایگون بوده (و این گردنبند هدیه ای از ایگون به هانا بود!!)
درواقع گردنبند کریستوفر مقدس اصلیتاً متعلق به هانا بوده! که بعد به مادر کاتارینا و بعد بین کاتارینا ، جوناس و مارتا دست به دست میشه.
در فصل دوم -قسمت شش وقتی بارتوش و مارتا و ماگنوس داشتن تو دریاچه شنا میکردن بارتوش به مارتا میگه در مورد اون خانمی که اینجا غرق شده میدونی؟؟؟ و بعد مگنوش رفت زیر آب و مارتارو کشید پایین تا بترسونتش. در حقیقت داشت در مورد کاتارینا(مادر مارتا صحبت میکرد) و همونجا کنار دریاچه بود که یوناس گردنبند رو پیدا میکنه و اون زن غرق شده همون کاتارینا بود ، مادر مارتا و ماگنوس، که توسط مادر خودش در سال 1986 کشته میشه.
چیزی که متوجه نشدم این بود که سرنوشت اگنس بعد از خداحافظی با مادرش سیلیا چی شد و کجا رفت!(آیا رفت تا با فرزند ایوا و ادام ترنت نیلسن رو به وجود بیاره ؟؟)چون بعد اون دیگه اصلا خبری ازاگنس نشد.

نوآ (جوان )چند بار به یوناس (جوان) میگه ما دوست میشیم ، قبل از این که بهم خیانت کنی!!
منظورش دزدیده شدن بچه نوآ(شارلوت) توسط (شارلتِ مادر) و( الیزابت صورت سوخته) بود که دستورش رو آدام در سال 2053 داده بود.
الیزابت که پدرش رو از دست میده با نوآ زندگی میکنه و شارلوت رو در سال 2041 به دنیا میارن و در این بین آدام (از سال 2053) الیزابت(صورت سوخته ) و شارلوت مادر رو میفرسته تا (شارلوتِ نوزاد) رو بدزدند و ببرن بدن به دانشمند(تان هاوس)که در سال (1971) زندگی میکرده (و تازه فرزند و عروس و نوه اش رو از دست داده بود.)
نوآ فکر میکرد دزدیده شدن شارلوت کار یوناسه ، در حالی که کار آدام بوده و این رو وقتی متوجه میشه که برگه های پاره شده از دفترچه رو از رو جسد کلودیا بر میداره !(همون موقع که کلادیای پیر رو تو جنگل میکشه)
اما علت این خیانت ادام به نوآ چی بود؟؟ این کار رو کرد تا نوآ میان سال دوباره مجبور بشه برگرده به سال 1920 تا ادام بتونه اهدافش رو به واسطه نوآ و هلگه دنبال کنه.



تنها نکته ای که برای من گنگه چگونگی برگشت کلودیای پیر پیش ادام در قسمت اخره که به نظر اینجا هم جریان گربه شرودینگره

matiyo
07-07-2020, 10:11 AM
تنها نکته ای که برای من گنگه چگونگی برگشت کلودیای پیر پیش ادام در قسمت اخره که به نظر اینجا هم جریان گربه شرودینگره



درسته ، کلادیای پیر تو جنگل توسط نوآ کشته میشه ، حال چطور اون آخر کار هنوز زنده است هم جای سوال داره.
دقیق مطمئن نیستم ولی در هر سیکل فقط یک آدام(یوناس پیر) و یک کلادیا (پیر) وجود داشت. چطور بعد کشته شدن کلادیا(پیر) توسط نوآ تو چرخه آخر ، باز هم تونست زنده بمونه قابل درک نیست برام . مگر این که کلادیای پیر قبل از کشته شدنش توسط نوآ با آدام در مورد دنیای سوم صحبت کرده باشه! یعنی وقتی کلودیا در مورد دنیای سوم به آدام میگه ، هنوز توسط نوآ در سال 1953 کشته نشده!

alimori
07-07-2020, 05:42 PM
https://picoup.ir/images/40913195746113894585.png


متای فصل 3 تا الان 92 شده :Smiley10:

Nora
07-07-2020, 07:15 PM
Dark حقیقتاً جرو سرالهاییه که حتما باید هر فصل رو دوبار پشت سر هم ببینی تا درکش کنی.
امروز برای بار دوم نگاه کردم و واقعیتش نمیتونم پایانی بهتر و حتی روندی بهتر از این رو متصور بشم.
باز هم تاکید میکنم! بازی ها عالی بودن یعنی هیچکسی تو این سریال از حد استاندارد و حتی عالی پایین تر بازی نکرده!
حال یه سری مواردی که دفعه قبل که نگاه کردم متوجه اش نشده بودم یا در کل برام جالب بودن رو میخوام بنویسم ببینم نظر شما دوستان چیه!
نمیدونم اما داستان و شخصیت کاراکتر سیلیا برام خیلی حالت دراماتیک داره
درسال 1988 از رابطه بین هانا وایگون یک دختری به دنیا میاد به نام سیلیا
بعد با سفر در زمان همراه با مادرش (هانا) به سال 1911 میره(پیش یوناس).
در اون سال مادرش توسط یوناس کشته میشه وسیلیا به 130 سال بعد یعنی به (سال 2041) فرستاده میشه تا در سال 2052 به شکل یک دختر جوان در نقش دست راست الیزابت دربیاد و بعد در سال 2053 باز هم به گذشته یعنی سال 1890 فرستاده میشه . درواقع سیلیا توسط آدام به سال 1890 فرستاده میشه که بارتوش رو عاشق خودش بکنه و ازش بچه دار بشه (نوآ و اگنس) و بارتوشی که برای رفتن خیلی بی قراری میکرد رو با عیال وار کردن ساکت کنه یا حداقل تحمل شرایط رو براش راحت تر کنه ! و از همه مهمتر باعث به وجود اومدن اگنس و نوآ بشه !
لحظه هم ، فقط اون لحظه ای که بارتوش تو 1911 ، هانا و در کنارش سیلیای(بچه) ، یعنی همون همسر سابقش!! رو میبینه و متوجه میشه که جریان از چه قراره بوده!!و چه کلاه گشادی سرش گذاشته آدام!!
تو فصل دوم دیدیم که نوآ برای بدست اوردن صفحات دفترچه ، کلودیا رو تو جنگل میکشه ، میدونستید که نوآ ، فرزند ِ نوه کلودیاست!
بارتوش توی هر دو دنیا ی (ایوا ) و دنیای (آدام) دست نشانده و ابزاری بیش نبوده!و همیشه فقط آلت دست دیگران بود !
یه سوالی هست که ذهنم روخیلی مشغول کرده!که شاید متوجه اش شده باشید ، چرا زخم زیر چشم مارتا تو دنیای خودش سمت راسته؟ ولی در دنیای ادام سمت این زخم زیر چشم سمت چپ قرار داره؟؟
مارتا یه زخم کوچیک زیر چشم چپش داره (زخم کوچیکی که وقتی با یوناس میخواستند به نیروگاه برن موقع عبور از زیر فنس ایجاد شد(زیر چشم چپش!) و بعدها یه زخم بزرگتر زیر چشم راستش که توسط (ایوا ی)با چاقو ایجاد میشه!
ولی زخم کوچیک زیر چشم مارتا ، وقتی توی دنیای آدام هست سمت چپه ، ولی تو دنیای خودش همیشه این زخم کوچیک زیر چشم راست هستش ؟؟؟این موضوع به نظر م عجیب اومد و علتش رو نمیدونم!
چیزی که بار اول دیده بودم ولی یادم نبود جریان ترونت نیلسن بود که آخر متوجه شدم که پدرش کی هست.
مشخص شد که پدر ترونت نیلسن همان فرزند ایو و ادام هستش.درواقع ترنت نیلسن حاصل رابطه اگنس با (فرزند ایوا) بود.
یعنی فرزند یوناس و مارتا (همون که لبش زخم داشت) پدرترونت نیلسن وپدربزرگ اولریش نیلسون هستش!!

منبع و منشا گردنبندی که ه یتو سریال دست به دست میشه هم ، ایگون بوده (و این گردنبند هدیه ای از ایگون به هانا بود!!)
درواقع گردنبند کریستوفر مقدس اصلیتاً متعلق به هانا بوده! که بعد به مادر کاتارینا و بعد بین کاتارینا ، جوناس و مارتا دست به دست میشه.
در فصل دوم -قسمت شش وقتی بارتوش و مارتا و ماگنوس داشتن تو دریاچه شنا میکردن بارتوش به مارتا میگه در مورد اون خانمی که اینجا غرق شده میدونی؟؟؟ و بعد مگنوش رفت زیر آب و مارتارو کشید پایین تا بترسونتش. در حقیقت داشت در مورد کاتارینا(مادر مارتا صحبت میکرد) و همونجا کنار دریاچه بود که یوناس گردنبند رو پیدا میکنه و اون زن غرق شده همون کاتارینا بود ، مادر مارتا و ماگنوس، که توسط مادر خودش در سال 1986 کشته میشه.
چیزی که متوجه نشدم این بود که سرنوشت اگنس بعد از خداحافظی با مادرش سیلیا چی شد و کجا رفت!(آیا رفت تا با فرزند ایوا و ادام ترنت نیلسن رو به وجود بیاره ؟؟)چون بعد اون دیگه اصلا خبری ازاگنس نشد.

نوآ (جوان )چند بار به یوناس (جوان) میگه ما دوست میشیم ، قبل از این که بهم خیانت کنی!!
منظورش دزدیده شدن بچه نوآ(شارلوت) توسط (شارلتِ مادر) و( الیزابت صورت سوخته) بود که دستورش رو آدام در سال 2053 داده بود.
الیزابت که پدرش رو از دست میده با نوآ زندگی میکنه و شارلوت رو در سال 2041 به دنیا میارن و در این بین آدام (از سال 2053) الیزابت(صورت سوخته ) و شارلوت مادر رو میفرسته تا (شارلوتِ نوزاد) رو بدزدند و ببرن بدن به دانشمند(تان هاوس)که در سال (1971) زندگی میکرده (و تازه فرزند و عروس و نوه اش رو از دست داده بود.)
نوآ فکر میکرد دزدیده شدن شارلوت کار یوناسه ، در حالی که کار آدام بوده و این رو وقتی متوجه میشه که برگه های پاره شده از دفترچه رو از رو جسد کلودیا بر میداره !(همون موقع که کلادیای پیر رو تو جنگل میکشه)
اما علت این خیانت ادام به نوآ چی بود؟؟ این کار رو کرد تا نوآ میان سال دوباره مجبور بشه برگرده به سال 1920 تا ادام بتونه اهدافش رو به واسطه نوآ و هلگه دنبال کنه.




در مورد زخم من فکر میکنم دو دنیایی که وجود دارن در مقابل هم حکم یک اینه رو دارن و خب همون طور که میدونیم در آینه هر چیز در جهت مخالفش قرار میگیره

matiyo
07-07-2020, 11:07 PM
در مورد زخم من فکر میکنم دو دنیایی که وجود دارن در مقابل هم حکم یک اینه رو دارن و خب همون طور که میدونیم در آینه هر چیز در جهت مخالفش قرار میگیره

کاملا درسته ، زخم روی لب (فرزند مارتا و یوناس ) هم اونطوری بود.
تو دنیای آدام زخم سمت چپه و در دنیای مارتا زخم سمت راست لب قرار داره:Smiley35:

smh2011
07-25-2020, 01:00 AM
تقریبن یک هفنه ای میشه که فصل سوم رو دیدم. همون موقع اومدم 4 خط نظرمو راجیش بنویسم که دیدم اینجا همه به به و چه چه راه انداختن درست برخلاف حسی که داشتم.. البته مدتی هست که تصمیم گرفتم بلافاصله بعد دیدن فیلم یا سریالی راجبش نظر ندم تا هایپ دورنی خودم کمتر بشه و اینکه ببینم بعد از گذشت یه زمان کوتاه چه چیزی از اون چیزی که دیدم توی ذهنم مونده...
یه فلش بک کوچیک به نظرم راجب فصل دو از روند تکراری کارگردانی سریال گفتم که همچنان ادامه داشت و به طرز اذیت کننده ای روی مخ بود. برخلاف دو فصل قبل که مفاهیم سفر در زمان توی داستان و درام گنجانده شده بود دیگه توی فصل سوم خبری ازش نبود. داستان پیش می رفت و بعد توی هر قسمت پیشرفت داستان متوقف می شد تا یه کاراکتر بیاد و اکسپوزیشن گویی کنه.. بدتر از همش هم دو قسمت آخر که اون پیرزنه - در حال حاضر اسمش رو بخاطر نمیارم و همین نشونه بدی هست که کارکاتری که نقطه عطف داستان رو رقم زده فراموش شدنی هست توی یه مدت 7-10 روزه- میاد و عملن دو قسمت پایانی سریال پر شده که بلغور کردن چم و خم مفاهیم زمان و مکان... چرا چون خود نویسنده سریال نتونسته توی 6 قسمت قبل با داستان جلو ببره این مفاهیم رو و حالا باید ماشین داستان رو متوقف کنه و اونوقت بیاد مفایهم مد نظر رو به زور بکسل و هل دادن برسونه به داستان..
همه این ها به کنار همون داستان سریال هم به تنهایی برای خودش درجا میزنه... شخصیت ها رها میشن و نوینده انتظار داره ازمون با اندک اطلاعاتی که میده تغییرات اون ها در آینده رو باور کنیم ولی چیزی که حس میشه برای من چیزی بجز تفاله های داستانی باقی مونده از سفر های زمانی متعدد قصل دوم نیست.. چون اونقدر پرداخت ها کامل نیست که برای من مخاطب داستان و کاراکتر مهم بشه.
به عنوان مثال کاراکتر الیزابت توی فصل دوم به عنوان سر دم دار یکی از جبهه های جنگ معرفی میشه و توی فصل سوم باید باور کنیم که با یه تک سکانسی که پدرش توش کشته شده الیزابت تبدیل به اون شخصیت محکم شده. خلاصه اینکه تک قدم هایی در داستان برداشته میشه که هرگز نمیتونه به مقصد مورد نظر برسه.
بجز بازی خوب بازیگرا نسبت به فصول قبل بقیه ایراد ها همچنان پا برجا بود... مگنوس و دوست دخترش همچنان بلا استفاده بودن...
اما با همه این مسائل و کمبود و کاست ها توی مسیر، سریال هب مقصد مناسبی رسید و بعد ار مدت ها یه فضا سازی خوب و درجه یک توی ژانر علمی تخیلی سفر در زمان رو ارائه داد.

Elli47
07-25-2020, 05:54 PM
تقریبن یک هفنه ای میشه که فصل سوم رو دیدم. همون موقع اومدم 4 خط نظرمو راجیش بنویسم که دیدم اینجا همه به به و چه چه راه انداختن درست برخلاف حسی که داشتم.. البته مدتی هست که تصمیم گرفتم بلافاصله بعد دیدن فیلم یا سریالی راجبش نظر ندم تا هایپ دورنی خودم کمتر بشه و اینکه ببینم بعد از گذشت یه زمان کوتاه چه چیزی از اون چیزی که دیدم توی ذهنم مونده...
یه فلش بک کوچیک به نظرم راجب فصل دو از روند تکراری کارگردانی سریال گفتم که همچنان ادامه داشت و به طرز اذیت کننده ای روی مخ بود. برخلاف دو فصل قبل که مفاهیم سفر در زمان توی داستان و درام گنجانده شده بود دیگه توی فصل سوم خبری ازش نبود. داستان پیش می رفت و بعد توی هر قسمت پیشرفت داستان متوقف می شد تا یه کاراکتر بیاد و اکسپوزیشن گویی کنه.. بدتر از همش هم دو قسمت آخر که اون پیرزنه - در حال حاضر اسمش رو بخاطر نمیارم و همین نشونه بدی هست که کارکاتری که نقطه عطف داستان رو رقم زده فراموش شدنی هست توی یه مدت 7-10 روزه- میاد و عملن دو قسمت پایانی سریال پر شده که بلغور کردن چم و خم مفاهیم زمان و مکان... چرا چون خود نویسنده سریال نتونسته توی 6 قسمت قبل با داستان جلو ببره این مفاهیم رو و حالا باید ماشین داستان رو متوقف کنه و اونوقت بیاد مفایهم مد نظر رو به زور بکسل و هل دادن برسونه به داستان..
همه این ها به کنار همون داستان سریال هم به تنهایی برای خودش درجا میزنه... شخصیت ها رها میشن و نوینده انتظار داره ازمون با اندک اطلاعاتی که میده تغییرات اون ها در آینده رو باور کنیم ولی چیزی که حس میشه برای من چیزی بجز تفاله های داستانی باقی مونده از سفر های زمانی متعدد قصل دوم نیست.. چون اونقدر پرداخت ها کامل نیست که برای من مخاطب داستان و کاراکتر مهم بشه.
به عنوان مثال کاراکتر الیزابت توی فصل دوم به عنوان سر دم دار یکی از جبهه های جنگ معرفی میشه و توی فصل سوم باید باور کنیم که با یه تک سکانسی که پدرش توش کشته شده الیزابت تبدیل به اون شخصیت محکم شده. خلاصه اینکه تک قدم هایی در داستان برداشته میشه که هرگز نمیتونه به مقصد مورد نظر برسه.
بجز بازی خوب بازیگرا نسبت به فصول قبل بقیه ایراد ها همچنان پا برجا بود... مگنوس و دوست دخترش همچنان بلا استفاده بودن...
اما با همه این مسائل و کمبود و کاست ها توی مسیر، سریال هب مقصد مناسبی رسید و بعد ار مدت ها یه فضا سازی خوب و درجه یک توی ژانر علمی تخیلی سفر در زمان رو ارائه داد.

مشکل من هم با این فصل شخصیت پردازی ضعیف بود.. و اینکه "قسمت آخر" به معنای واقعی ورق برگشت و تغییر داستان فوق العاده شدیدی اتفاق افتاد که من رو به عنوان مخاطب اذیت کرد..
دو فصل روی شخصیت ادام تاکید شد و فصل آخر یه شخصیت جدید به اسم ایوا معرفی شد و در آخر کلادیا کسی که اصلن انتظارش رو نداشتم عقل کل داستان شد..

من سریال رو از جنبه ی علمی و فضاسازی بی نهایت دوست داشتم ولی ایرادای بزرگی از نظر داستانی داره

ThunderStorm
07-27-2020, 11:11 AM
بعد از دو فصل طولانی، چه فصل سوم خسته کننده ای داشت

amin_orang
07-31-2020, 03:51 AM
در جواب دوستانی که از فصل 3 بد میگن و عرض میکنن که خسته کننده بوده و بد تموم شده یه دیالوگ از دقایق پایانی سریال رو می‌نویسم :

" چیزی که میدونیم یک قطره ست ، چیزی که نمیدونیم یک اقیانوس "

بدرود :Smiley69:

ThunderStorm
07-31-2020, 12:11 PM
قسمت آخرو تازه دیدم. کل فصل به کنار این قسمت به کنار.
مثل دو فصل اول عالی
دهنم خشک شد از تماشا
عالی

areff
08-11-2020, 02:19 PM
فصل اول عالی
فصل دوم خوب
فصل سوم هم قسمت اول رو دیدم و Shift + Delete کردم، داستان تکراری و کل فصل قابل پیشبینی بود و واسم سریال دیگه جذابیتی نداشت.

bayani
11-09-2020, 02:02 AM
چقدر فصل سوم بد و تکراری و خسته کننده بود
اصلا نتونستم تحملش کنم وسطاش قید سریالو زدم

FARID_S
11-11-2020, 07:25 PM
دوستان این سریال معرکه است.از هر نظر که بگویید.(این فقط نظر شخصیم است).حتما" ببینید زیرا تجربه جدیدیست!!!

mahan birabt
07-29-2021, 01:56 PM
با سلام خدمت دوستان گل
من آخرین سریالی که دیدم Dark بود
به طور کلی سریال خوبی هست..کشش خوبی داره...داستان های سفر در زمان و این جور مسائل هست..بدک نیست ... 3 فصل داره و تموم هم میشه...سریال آلمانی هست و حتما با زبان اصلی ببینید.

https://www.imdb.com/title/tt5753856/?ref_=tt_mv_closehttps://www.imdb.com/title/tt5753856/

sarkhail
10-01-2022, 02:44 PM
دو هفته‌ای میشه که سریال رو تموم کردم، ولی خب دلم نیومد چیزی در موردش ننویسم. اول یه تشکر از دوستانی که تو این تاپیک اطلاعات مفیدی داده بودن که خوندنشون لذت تماشای سریال رو دوچندان کرد.

واقعاً این سریال یکی از بهترین تجارب سریالی عمرمه؛ یه داستان پیچیده و پر رمز رو راز، با کلی شخصیت کوچیک و بزرگ، با یه فضای غریب و موسیقی متن فوق‌العاده. مگه آدم از یه سریال چه توقع دیگه‌ای می‌تونه داشته باشه.

کسی که واقعاً بخواد این سریال رو ببینه و ازش لذت ببره، صد در صد باید اون رو دو بار ببینه تا بتونه به کلی از چراها و چطوری‌های توی ذهنش پاسخ بده. من وقتش رو ندارم که بخوام این کار رو بکنم، ولی خب همون یه بار دیدن هم برام دلچسب بود.

پایان‌بندی سریال هم حداقل برای من راضی‌کننده بود. اون همه پیچیدگی فصل اول و دوم تو فصل سوم به اوج خودش رسید و اگه سکانسی رو از دست می‌دادی، به قطع داستان از دستت در می‌رفت؛ اما در نهایت همه چیز به ساده‌ترین شکل ممکن خاتمه پیدا کرد.

ویندن با تمام شخصیت‌ها و عناصرش، با تمام عناصر طبیعی و فراطبیعیش، با تموم دوران‌های تاریخی و فضاسازیش برای همیشه تو ذهن سریالیم حک میشه. اگه این سریال رو ندیدید، تماشای اون رو از دست ندید :Smiley17: