The Frog | بحث و تبادل نظر پیرامون سریال قورباغه

[wlh]

https://uupload.ir/files/y6kn_screenshot_2020-12-26_202941.png

.:IMDB:. (https://www.imdb.com/title/tt12922988/):youtube: (https://www.youtube.com/watch?v=MYzTWr4fr_g)https://uupload.ir/files/sc42_768px-instagram_icon.png (https://www.instagram.com/frog_series/guides/)


در این تاپیک می توانید پیرامون سریال قورباغه که پخش آن از تاریخ 23 دسامبر 2020 (4 دی ماه 1399) از شبکه نمایش خانگی شروع شده است به بحث و تبادل نظر بپردازید. اگر می خواهید راجع به بخش خاصی از داستان صحبت کنید لطفا استفاده از تگ اسپویلر را مد نظر قرار دهید.

[EYE]

قورباغه.قسمت ۱
من خودم خیلی ذوق داشتم برای این سریال چونکه هومن سیدی با مغزای کوچک زنگ زده نشون داد که خیلی کارش درسته و میگفتم بالاخره قراره یه سریال استاندارد از ایران بیاد بیرون
اما خیلی خیلی ضعیف بود نسبت به چیزی که فکر میکردم
بخش آخر و کلا سکانس ویلا خیلی خوب کار شده بود و واقعا اتمسفریک بود.خیلی خوشم اومد
ولی بقیه ی قسمت فقط داشت میگفت ببین این دو تا شخصیت چقدر خفن و لاتی ان و چقدر لفظای باحال میان
کاشکی کل سریال مثل چند دقیقه آخر همین قسمت باشه

[leon kennedy]

هنوز نمیشه کامل در مورد کیفیت کلی سریال نظر داد ولی دوتا دوست صابر ابر که همراهش بودن شخصیت پردازیشون خیلی مصنوعی بود، اگه قراره بوده که این دوتا لات و اوباش باشن واقعا که هیچ شباهتی بهشون نداشتن یا حداقل من تا حالا این مدلی ندیدم

[No Country]

سینمای هومن سیدی متفاوت از سینمای صرفا اجتماعی و کمدی سخیف ساز ایرانه!

نمیگم تمام فیلم هایی که تا الان ساخته عالی هستند و مطمئنا ضعف هایی هم دارن اما موضوعات و شیوه روایت فرا تر از سینمای ایران داره که البته تعداد این دست از کار گردان ها تو سینمای ما خیلی کمه. ( کسایی مثل شهرام مکری " مانی حقیقی و ...)

سریال قورباغه برای قسمت اول چیزی بیشتر از چند دقیق پایانی نداشت که اونم منوط به قسمت دوم معلوم خواهد شد ، که دلیل ، معقول و قابل درکه و داستان کشش خواهد داشت یا نه!
در آخر امیدوارم قورباغه نفس تازه ای بر پیکره سریال سازی ما بدمد!
باشد که رستگار شویم ....

[No Country]

متاسفانه قسمت دوم هم پر از قاف و ایراد فاحش فیلم نامه ای بود!
سوال : آیا قسمت سوم میتونه ورق رو برگردونه یا نه!؟

[tara22]

متظاهر به حرفه ای بودن اما .... دیدید یه فندوق فقط یه فندوق تو میونه آجیلاس بعد با خوشی و امید فندوق باز میکنید بعد میبینید توش هیچی نیست . این همونه:Smiley69:

[starn]

بنده نه قصد دارم سینما و سریال ایران را ببینم و نه خواهم دید.
ولی توی شبکه های مجازی که گسترده تبلیغ کردن برای این سریال به ظاهر جذاب! ولی تو خالی...
چشمم به متنی که یکی از کاربران نوشته بود افتاد و گفتم اینجا قرار بدم که شما هم ببینید.
و مثل این که گفتن خودشون هم اول سریال نوشتن به صورت ریز که از La Haine یه جورایی برداشتن

https://uupload.ir/files/76as_copy_tajob.jpg

بازم من صحت حرف هایی که بالا نوشته شده را تایید نمیکنم دوستانی که دیدن لطف کنن آگاه کنن آیا صحت داره یا خیر؟
چون خودم ندیدم هدفم این بود بچه های انجمن بدونن دارن وقتشونو پای چی میزارن...!

[EYE]

بنده نه قصد دارم سینما و سریال ایران را ببینم و نه خواهم دید.
ولی توی شبکه های مجازی که گسترده تبلیغ کردن برای این سریال به ظاهر جذاب! ولی تو خالی...
چشمم به متنی که یکی از کاربران نوشته بود افتاد و گفتم اینجا قرار بدم که شما هم ببینید.
و مثل این که گفتن خودشون هم اول سریال نوشتن به صورت ریز که از La Haine یه جورایی برداشتن

https://uupload.ir/files/76as_copy_tajob.jpg

بازم من صحت حرف هایی که بالا نوشته شده را تایید نمیکنم دوستانی که دیدن لطف کنن آگاه کنن آیا صحت داره یا خیر؟
چون خودم ندیدم هدفم این بود بچه های انجمن بدونن دارن وقتشونو پای چی میزارن...!
من قسمت اول رو دیدم و اصلا چیز خاصی نبود که الان بخوام دفاع کنم...
ولی بعضیا هم دائم دنبال گیر دادنن.مغزای کوچک زنگ زده جز فضای شهر هیچ شباهت خاصی به CoG نداره
دارک رو دیدم ولی آهنگی از اون رو تو قسمت اول حداقل ندیدم.آهنگساز قورباغه بامداد افشاره و کارش شدیدا سطح بالاس(آهنگ مرده ها خودخواهند رو گوش کنید)
ولی بازم میگم...حداقل قسمت اول خیلی سطح پایین و چیپ بود ولی جایی که نیازه باید دفاع کرد
بنظر من مغزای کوچک زنگ زده کنار ابد و یک روز بهترین فیلمای ایرانن (با قیصر و طوقی و اینا حال نمیکنم به شخصه)

*اول اپیزود،خود سریال میگه که این قسمت اقتباس از la haine و فیلم آفریقاس (از خود سیدی که من ندیدم).بنظرم ایرادی نداره کارش.تجربه باحالی میتونست باشه ولی نبود.فقطم برای یه قسمت بود و معلومه که کل سریال اینطور نیست(فکر نکنم تو la haine کنترل ذهن و هیپنوتیزم و این قضیه ها مطرح بشه)

[saeed988]

باورتون میشه من اصلا نمیشناسم اکثر بازیگرای خودمونو, فقط گاهی اسماشونو میشنومو میبینم چه برسه نگاه گنمو دنبال کنم
بالاخره هرکس سلیقه ای داره ولی از کاور مشخصه ...
یکی مثل Scott Ryan که انچنان شناخته شده هم نیست میاد سریال mr inbetween رو میسازه که نقش اول و نویسندشم هست !
یا سریال atlanta و barry که نویسنده و کارگردان و نقش اول وسازندشون یه نفر بوده
همه این سریالا ژانر و موضوع شاید تکراری باشه ولی خب استعدادو خلاقیتو خوش ساختی دارن که واقعا تحسین بر انگیزه

[sarkesh]

کارکتر صابر ابر نیز آدم رو یاد چیرو(نامیرا) تو سریال گومورا میندازه... همچنین قسمت آخر هر قسمت که تیکه های از قسمت بعدیه هم شبیه آخر هر قسمت سریال گومورا هستش....
در مجموع فعلا از تماشای سریال راضی ام با توجه به اینکه سریال ایرانیه ...

[EYE]

قسمت دوم نسبت به ایرانی بودنش قوی پیش رفت و بنظرم یه پیشرفت بود اما در کل یه سری ایراد واقعا فاحش داشت که تو ذوق میزد ولی برای سریال سازی ایران چند قدم رو به جلوعه
سبکش متغیره.بعضی وقتا یه جنایی خشنه بعضی وقتا یکم کمدی تاریک قاطی خودش داره و ابزورد میشه
(سکانسی که اون دوتا راجع به نوری حرف میزنن صابر ابر اون پشت زنده میشه داره با گوشیش ور میره/یا اینکه تیر میخوره و قلبش سمت راستشه و ...اینا بنظرم سکانسای باحالی بودن و یه دارک کمدی قشنگی هم توشون بود)
شخصیت نوید محمدزاده خیلی قشنگ کار شده و هروقت که هست قشنگ سکانس سنگین میشه(اون مظلوم نماییای دوران جوونیش راحت یجور نمایش بود برای رسیدن به هدفش و یجورایی یه سایکوپتی چیزی باید باشه).سکانس قتل پدر تو صحرا خیلی خوش ساخت بود با اینکه از نظر منطق یسری چیزاشو نمیتونم باور کنم

در کل راضیم.سریال و فیلم ایرانی کلا نمیبینم و برای تنوع دلم میخواست که یه کار ایرانی حداقل قابل قبول رو دنبال کنم.قورباغه انتخاب خوبیه چون با اینکه ایرادای ریز و درشتی داره ولی از هر سریال ایرانی دیگه ای که تا حالا ساخته شده استاندارد تر و خوش ساخت تره
*با سکانسای سگ کشی خیلی مشکل دارم.کاشکی بیشتر سعی میکردن به این کار انتقاد کنن.لیاقت این کشور همینه که روز به روز خراب تر بشه.انگشت وسط به شهرداری ت*می

[.:SiSiBK:.]

اون پشت زنده میشه داره با گوشیش ور میره
[/SPOILER]
من حس کردم داره از اون دوتا فیلم میگیره :Smiley39:


*با سکانسای سگ کشی خیلی مشکل دارم.کاشکی بیشتر سعی میکردن به این کار انتقاد کنن.لیاقت این کشور همینه که روز به روز خراب تر بشه.انگشت وسط به شهرداری ت*می
البته الان انجام نمیشه این سکانس 12 سال پیش بود



در مورد موزیک ممکنه کپی نباشه ولی بشدت شبیه دارکه انگار که همونه :Smiley10:

[No Country]

قسمت سوم قابل قبول تر بود!
داستانی که صابر ابر تعریف کرد واقعا برا من قابل قبول بود.

دروغ :
شاید اگه دروغ نبود، زندان کم میومد، گلوله برا اعدام کم میومد.
شاید کمتر خونواده ای کنار هم زندگی میکردن.
شاید اگه دروغ نبود بیگناهی مثل من سرش بالای دار میرفت!

هنوز ورق کامل برنگشته اما امیدوار شدم فعلا ....

[afshin2014]

راهکاری برای دیده شدن سریال ها و فیلم های ایرانی و بعد رضایت اقشار مردم و روشنفکران : یک فیلم یا سریالی بساز که اول از وزارت ارشاد مجوز نگیره بعد وارد دعواهای حقوقی بشه بعد خیراش هر روز پخش بشه ، مردم ناامید از پخش بشن بعد یه دفعه ممیزی بخوره و پخش بشه ! حالا اگر بخش هاییش هم از سریال و فیلم های خارجی کپی شده باشه که چه بهتر اسمش رو میزاریم برداشت آزاد ! عده ای هم که طرفدار سریال هستند از سریال طرفداری می کنن و در نهایت میگن یه اثر باکیفیت دیدیم . تقریبا سرنوشت اکثر فیلم ها و سریال هایی مثل قورباغه این بوده . هدف از این حرف کوبیدن سریال یا ضایع کردن آن نیست بلکه گذری بر فیلم ها و سریال های ممیزی خورده بود . امیدوارم که قورباغه یک اثر باکیفیت باشه و قسمت به قسمت بهتر بشه

[erfan2086]

قورباغه اثر پر از ایرادی است که بنظرم هومن سیدی در بخشی از اون چاره ای نداشته و بخاطر نبود امکانات در سینمای ایران مجبور به اینکار شده مثلا هومن سیدی به شدت علاقه مند به فضاهای مدرن شهری از آسمانخراش گرفته تا زاغه نشین های حومه های شهرهای بزرگ هست که همشون محصول مدرنیته هستند ولی برای ساخت این اثر و این ادبیات کارکتر های اثر، باید لوکیشن و مثلا به حومه های تهران میبرد ولی اون دنبال یک معماری مدرن مثل اکباتان بوده و این باعث شده برای مخاطب ایرانی نامانوس باشه گرچه خود سیدی بزرگ شده اکباتان هست و به خوبی میدونه این سبک زندگی و ادبیات واقعا به لوکیشن نمیخوره تا اینجای کار میشه گفت خیلی مقصر نبوده ولی باقی اثر بر میگرده به سناریو که واقعا ضعیفه و پر از چاله چوله

[leon kennedy]

قسمت سوم بهتر از دو قسمت قبلی بود.
سطح انتظاراتم را از این سریال پایین آوردم و از اول هم اشتباه بود که ازش انتظار یه سریال درجه یک در سطح بین المللی داشتم.
در کل بهش خوشبین هستم و همین که موضوع متفاوت با درجه خشونت بالا را واسه ساخت سریال نمایش خانگی انتخاب کرده، یعنی جایی که تقریبا همه سریال هاش عاشقانه و کمدی هستن امیدوار کننده هست، حالا دیگه تا ببینیم در 13 قسمت باقی مونده چی پیش میاد.

[EYE]

در مورد موزیک ممکنه کپی نباشه ولی بشدت شبیه دارکه انگار که همونه :Smiley10:
آره فیلم میگیرفته
اگه بحث شباهت باشه بنظرم به موسیقی فیلم جوکر نزدیک تره تا دارک.من خودم به شخصه هیچ شباهتی با دارک نمیبینم

[leon kennedy]

آره فیلم میگیرفته
اگه بحث شباهت باشه بنظرم به موسیقی فیلم جوکر نزدیک تره تا دارک.من خودم به شخصه هیچ شباهتی با دارک نمیبینم

به نظر منم شیبه به جوکر هست، به خصوص موسیقی تیتراژ پایانی خیلی شبیه به قطعه Defeated Clown از موسیقی متن جوکر هست

[EYE]

فعلا هر قسمت بهتر از قبلی بوده...
بدون ایراد که نیست و یسری سوتی و باگای ریز و درشت داره ولی برای ایران سبک جدید و متفاوتی داشته و داستان شبیه بهش رو هم نداشتیم و از اون مهمتر از نظر فنی نسبت به بقیه کارا خیلی استاندارد تر بوده
..........
بخوایم تو سطح بین الملل نگاه کنیم خب صد درصد اصلا تو نزدیکی سطح بهترین سریالای تاریخ نیست(برکینگ بد،سوپرانوس،وایر و ...) ولی راحت از خیلی سریالای خارجی بهتر و قوی تره
حالا طرف میاد میگه من قورباغه نمیبینم چون مثلا ایرانیه.بعد میره میشینه یه سریال درجه چندم خارجی میبینه تعریف میکنه
با سریالای خیلی ضعیف کاری ندارم ولی برای مثال قورباغه از سریالی مثل Person of Interest (که بنظر من در سطح خودش خوبه ولی در کل معمولیه) خیلی بهتره.
.........
با اینکه هنوزم برای نظر کامل دادن زوده ولی قورباغه با همه ی ایراداش برای منی که تا دلتون بخواد فیلم و سریال تاپ دیدم خیلی جذاب بوده و یه پیشرفت بزرگ برای ایرانه

[dazraf]

یک سریال که خود نمی‌داند ژانرش به طور جدی کلاژ-پارودی است! البته قصدم توهین به ژانر ارزشمند و پرمغز کمدی نیست.
از فیلم‌ساز و بازیگرانی که شرافت خود را فروختند، در مقابل مخاطب خود "که برای آن‌ها باید بسازند و اجرا کنند" به نوعی ایستادند. یا بهتر بگویم، مشخصا از شخصی که خود را به هر دستگاه و مسند قدرتی بفروشد، نمی‌توان انتظار تراوش اثر هنری ارزشمند و قابل تأملی داشت.
به اجبار دو قسمت اول این سریال را در جمعی دوستانه دیدم، پیش‌بینی هم می‌کردم که محصولی وقت تلف کن باشد.
کارگردانی که سال پیش در همین ایام در سمت مقابل مردم ایستاد نشان می‌دهد که درکی از جامعه و مردم ندارد یا حتی اگر داشته باشد در حقیقت شرف خود را برای کاسبی به دست فراموشی سپرده است، اندکی هم ارزش حمایت و بررسی ندارد.
و اتفاقا ببینید چه کسی سخن می‌گوید، سپس گوش فرا دهید به سخنانش، از کوزه همان برون تراود که دروست.
پول در جیب آدم شرافتمند و کسی که هنرش را برای مردمش خرج می‌کند واریز کنید. دلتنگ شما و ارادتمندم :Smiley41:

[No Country]

قسمت چهارم
بسی لذت بردم ار این قسمت!
چه کمدی تلخی داشت داستان زمان بچگی های کاراکتر صابر ابر و فیلمبرداری منحصر به فردش که تاثیر و جذابیتش رو دو چندان میکرد!
بخش پایانی هم که باز برگ ریزان و راز آلود تموم شد و مجاب به دیدن قسمت بعد ...

پ.ن : سریال ملکه گدایان رو هم دریابید که فعلا 2 قسمت ازش پخش شده و خیلی خوبه ....

[1passenger]

شاید خیلی ها که سینما و سریال ایران دنبال میکنن ، میگن خیلی خفن و جذاب و تازگی داره .. قطعا لذت میبرن و من تحمل کردم سه قسمت دیدم اصلا تم شرقی و ایرانی نداشت ..بدور از واقعیت بود ..


و متاسفانه دیگر انگیزه برای دنبال کردن سریال ندارم

اسپویل :
کل قسمت سوم برگشت به گذشته که توضیح بده قضیه انگشت بریده چیه !! نیازی نبود به این همه اذیت کردن مخاطب ! ده دقیقه کفایت میکرد

[erfan2086]

شاید خیلی ها که سینما و سریال ایران دنبال میکنن ، میگن خیلی خفن و جذاب و تازگی داره .. قطعا لذت میبرن و من تحمل کردم سه قسمت دیدم اصلا تم شرقی و ایرانی نداشت ..بدور از واقعیت بود ..


و متاسفانه دیگر انگیزه برای دنبال کردن سریال ندارم

اسپویل :
کل قسمت سوم برگشت به گذشته که توضیح بده قضیه انگشت بریده چیه !! نیازی نبود به این همه اذیت کردن مخاطب ! ده دقیقه کفایت میکرد

دقیقا
سریال بعد از سه قسمت فضای گنک تبدیل به کمدی شد اونم با کپی به دور از واقعیت از روی فیلم های روایتگر کودکی های دهه 60 و 70 هالیوود فلش بک اندازه یک اپیزود ندیده بدم!

[EYE]

پر باگ ولی شدیدا جذاب و خوش ساخت
بهترین تعریف از سریال قورباغه
———
قسمت ۵ هم خیلی خوب بود ولی ای کاش سریال تو ۲ پارت ۸ قسمتی همزمان پخش میشد.سریالی نیست که بخوای هفتگی ببینی و بینج واچ میطلبه

[EYE]

https://uupload.ir/files/uk_eed3dc51-5628-4f65-871c-4e6bd2985c88_thumb.jpeg (https://uupload.ir/view/uk_eed3dc51-5628-4f65-871c-4e6bd2985c88.jpeg)

یه توییت مسخره از یه آدم ضعیف بیسواد
به جز نفرت که اونم فقط برای قسمت اول بود (و اگه همون رو هم خود سریال نمینوشت اینا اصلا ازش اطلاع نداشتن)، اگه میتونید شباهت این سریال با پریچر و ومپایر و اوتسایدرز رو معلوم کنید!
طرف رسما هرچی داشته اون موقع میدیده رو اومده نوشته و ربط داده که بگه آره این بده نبینید
اگه هم کسی نظرش باهات مخالف بود، حتی اگه ربطی نداشت تو ربطش بده به روشنفکری :Smiley69:
یعنی دو نفری رفتید رستوران تو از غذا بدت اومد ولی نفر دوم مخالفت کرد و گفت که خوبه، بگو «الکی ادای روشن فکری در نیار! بدمزس!» و روشنفکری رو به غذا هم ربط بده
حالا سریال قورباغه هم برای تارکوفسکی نیست که کسی بخواد با ژست روشنفکری الکی ازش دفاع کنه.اگه قضیه روشنفکری الکی هم باشه، اتفاقا مده که کار ایرانی رو بکوبی و بگی من فقط خارجی میبینم پس من خیلی خفنم.
خب واضحه که این سریال برای فاطی سبزی پاک کنایی که برای چندتا کج و کوله میرن دل و مانکن میبینن یا بخاطر مغز شستشو شدشون آغازاده رو مثل بازی تاج و تخت دنبال میکنن و یا برای کسایی که دنبال کوبیدن چیزی بخاطر ایرانی بودنشن ساخته نشده.
حالا اگه کسی کلا سلیقش نباشه و الکی حرف نزنه،محترمه
———
مثلا قسمت چهارم خیلی قشنگ ساخته شده بود و یه کار متفاوت واقعا باحال بود.حالا طرف میاد میگه یه قسمت فلش بک نشون داد و کل قسمت این طرف داشت از ایست بازرسی میگذشت و اصلا داستان جلو نرفت پس چقدر چرته...حالا همون قسمت برکینگ بد که کلا تو آزمایشگاه از اول تا آخرش دنبال یه مگس هستن رو براش بزاری،از سبک جدید و نکاتش میگه و به به چه چه میکنه :Smiley69:
———
الان دارم سریال Luther رو میبینم که یه سریال بریتانیایی محبوب با ریت ۸.۶هه که خیلی هم ازش تعریف و تمجید شده و اتفاقا درست مثل همین قورباغه پر از باگ و حفره و چاله چولس ولی اون سریال چون خارجیه ازش تعریف میشه با این تفاوت که واقعیتش داستان جذابی هم اصلا و ابدا نداره و کل سریال رو دوش یکی دو تا عنصره.
لوتر و قورباغه هر دو پر از عیب و ایراد و حفرن ولی قورباغه از ایراداش بگذری یه سریال فوق العاده پر کشش و جذابه(که لوتر نیست)
به جرئت میگم قورباغه ایرانی تو این ۶ قسمت صد برابر از لوتر بهتر بوده
همه ی این حرفا رو زدم که بگم حالا که یه کار درست درمون ساخته شده،سعی کنید بدون پیش داوری و درست ببینیدش
جدایی نادر از سیمین رو تو همین Reddit خارجیا تا دلتون بخواد ازش تعریف میکنن(فارغ از جوایز) اونوقت اوس ممد میگه نه!بخاطر مسائل سیاسی بهش توجه کردن!هه هه

[afshin2014]

https://uupload.ir/files/uk_eed3dc51-5628-4f65-871c-4e6bd2985c88_thumb.jpeg (https://uupload.ir/view/uk_eed3dc51-5628-4f65-871c-4e6bd2985c88.jpeg)

یه توییت مسخره از یه آدم ضعیف بیسواد
به جز نفرت که اونم فقط برای قسمت اول بود (و اگه همون رو هم خود سریال نمینوشت اینا اصلا ازش اطلاع نداشتن)، اگه میتونید شباهت این سریال با پریچر و ومپایر و اوتسایدرز رو معلوم کنید!
طرف رسما هرچی داشته اون موقع میدیده رو اومده نوشته و ربط داده که بگه آره این بده نبینید
اگه هم کسی نظرش باهات مخالف بود، حتی اگه ربطی نداشت تو ربطش بده به روشنفکری :Smiley69:
یعنی دو نفری رفتید رستوران تو از غذا بدت اومد ولی نفر دوم مخالفت کرد و گفت که خوبه، بگو «الکی ادای روشن فکری در نیار! بدمزس!» و روشنفکری رو به غذا هم ربط بده
حالا سریال قورباغه هم برای تارکوفسکی نیست که کسی بخواد با ژست روشنفکری الکی ازش دفاع کنه.اگه قضیه روشنفکری الکی هم باشه، اتفاقا مده که کار ایرانی رو بکوبی و بگی من فقط خارجی میبینم پس من خیلی خفنم.
خب واضحه که این سریال برای فاطی سبزی پاک کنایی که برای چندتا کج و کوله میرن دل و مانکن میبینن یا بخاطر مغز شستشو شدشون آغازاده رو مثل بازی تاج و تخت دنبال میکنن و یا برای کسایی که دنبال کوبیدن چیزی بخاطر ایرانی بودنشن ساخته نشده.
حالا اگه کسی کلا سلیقش نباشه و الکی حرف نزنه،محترمه
———
مثلا قسمت چهارم خیلی قشنگ ساخته شده بود و یه کار متفاوت واقعا باحال بود.حالا طرف میاد میگه یه قسمت فلش بک نشون داد و کل قسمت این طرف داشت از ایست بازرسی میگذشت و اصلا داستان جلو نرفت پس چقدر چرته...حالا همون قسمت برکینگ بد که کلا تو آزمایشگاه از اول تا آخرش دنبال یه مگس هستن رو براش بزاری،از سبک جدید و نکاتش میگه و به به چه چه میکنه :Smiley69:
———
الان دارم سریال Luther رو میبینم که یه سریال بریتانیایی محبوب با ریت ۸.۶هه که خیلی هم ازش تعریف و تمجید شده و اتفاقا درست مثل همین قورباغه پر از باگ و حفره و چاله چولس ولی اون سریال چون خارجیه ازش تعریف میشه با این تفاوت که واقعیتش داستان جذابی هم اصلا و ابدا نداره و کل سریال رو دوش یکی دو تا عنصره.
لوتر و قورباغه هر دو پر از عیب و ایراد و حفرن ولی قورباغه از ایراداش بگذری یه سریال فوق العاده پر کشش و جذابه(که لوتر نیست)
به جرئت میگم قورباغه ایرانی تو این ۶ قسمت صد برابر از لوتر بهتر بوده
همه ی این حرفا رو زدم که بگم حالا که یه کار درست درمون ساخته شده،سعی کنید بدون پیش داوری و درست ببینیدش
جدایی نادر از سیمین رو تو همین Reddit خارجیا تا دلتون بخواد ازش تعریف میکنن(فارغ از جوایز) اونوقت اوس ممد میگه نه!بخاطر مسائل سیاسی بهش توجه کردن!هه هه

همون طور که قبلا هم عرض کردم کافیه در ایران یک فیلمی توقیف بشه یا وارد حاشیه های ممیزی و ... بشه براش سر و دست میشکونن یه عده و از اون طرف هم یه عده به شدت می کوبنش هیچ وقت تعادل نداشتیم در این قضیه . نمونه فیلم ها و سریال ها بسیار هستند که توقیف شدن و بعد پخش شدن و دقیقا مشابه این سریال یه عده طرفدار و مخالف سخت قد علم کردن . خود شما در متن تون نشانه هایی از تعصب موج میزنه و مقایسه با سریال لوتر و .. که کلا قیاس صحیحی نیست . ایا اگر قورباغه با این حاشیه ها و توقیف و ... رو به رو نمیشد انقدر در بین مردم می پیچید و تلگرام از خبراش پر میشد ؟! الله و اعلم ( اگر چه خبر هایی از کپی کردن هاش از فیلم ها و سریال های خارجی هم اومده ). سریال ترسناک سیروس مقدم هم پخش خانگی داشت ولی علی رغم اینکه کسایی که دیدن راضی بودن ولی هیچ کجا نه خبری نه مقایسه ای و ... ازش بود .

پس به نظرم بهتره به سلیقه هم دیگه احترام بزاریم و واقعا بدون تعصب از سریال هایی که دوست داریم چه ایرانی و چه خارجی لذت ببریم و بدونیم حتی اگر سریالی 10 از 10 هم گرفت دلیلی نداره که همه ازش خوششون بیاد و اثر بی نقصی باشه ولی طبق تجربه ، در ایران قطعا برخی مسائل چه خواسته چه ناخواسته سریالی رو پررنگ تر از بقیه میکنه .

[EYE]

همون طور که قبلا هم عرض کردم کافیه در ایران یک فیلمی توقیف بشه یا وارد حاشیه های ممیزی و ... بشه براش سر و دست میشکونن یه عده و از اون طرف هم یه عده به شدت می کوبنش هیچ وقت تعادل نداشتیم در این قضیه . نمونه فیلم ها و سریال ها بسیار هستند که توقیف شدن و بعد پخش شدن و دقیقا مشابه این سریال یه عده طرفدار و مخالف سخت قد علم کردن . خود شما در متن تون نشانه هایی از تعصب موج میزنه و مقایسه با سریال لوتر و .. که کلا قیاس صحیحی نیست . ایا اگر قورباغه با این حاشیه ها و توقیف و ... رو به رو نمیشد انقدر در بین مردم می پیچید و تلگرام از خبراش پر میشد ؟! الله و اعلم ( اگر چه خبر هایی از کپی کردن هاش از فیلم ها و سریال های خارجی هم اومده ). سریال ترسناک سیروس مقدم هم پخش خانگی داشت ولی علی رغم اینکه کسایی که دیدن راضی بودن ولی هیچ کجا نه خبری نه مقایسه ای و ... ازش بود .

پس به نظرم بهتره به سلیقه هم دیگه احترام بزاریم و واقعا بدون تعصب از سریال هایی که دوست داریم چه ایرانی و چه خارجی لذت ببریم و بدونیم حتی اگر سریالی 10 از 10 هم گرفت دلیلی نداره که همه ازش خوششون بیاد و اثر بی نقصی باشه ولی طبق تجربه ، در ایران قطعا برخی مسائل چه خواسته چه ناخواسته سریالی رو پررنگ تر از بقیه میکنه .
در جوابتون متنی رو نوشتم که ته متن یه جمله درباره ایران و کارای ایرانی داشت که نه سیاسی بود نه توش فحش بد و یا توهین مستقیمی بود ولی خیلی واضح بخاطر اون جمله کل متنم پاک شده چون شاید متعارف نبوده (ولی هیچ بخشیش هم خلاف قوانین سایت نبوده)
حتی تو درک آزادی بیان برای چیزای ساده هم تو خود مردم عادی مشکل داریم چه انتظاری از بقیس
هرچی که خوشتون نیاد و یکم یجوریتون بکنه حتی اگه خلاف قوانین نبود پاکش کنید:Smiley69:
ترجیح میدم بازم فعالیتی نداشته باشم و اینکه با دیدن این اتفاقات، حستون به کار “ایرانی” رو درک میکنم.مگه میشه از “ایران” و “ایرانی” کار خوب بیرون بیاد؟؟؟ ایران تو همه ی مسائل بیسیک و پایه ی دنیا، ۱۰۰ پله عقبه.چجوری از این کشورِ “عقب” میتونه چیز خوبی بیرون بیاد؟؟؟
الان که فکر میکنم همین قورباغه مطمئنا قراره تهش چرت باشه چون ایرانیه
حق با تموم کساییه که از قورباغه بد میگن.قورباغه بالاخره ایرانیه و برای همین چرته و ارزش دفاع نداره(خیلی جدی)

[afshin2014]

متشکرم از پاسختون

من که راجع به متن پاک شده اطلاعی ندارم ولیکن ایران هم صد در صد می تونه سینماش و سریال هاش پیشرفت داشته باشه و قطعا می تونه حتی مثل بعضی کشور ها سریال های خوبش رو بزاره نتفلیکس تا همه دنیا با سبک و سیاق فیلم های ایرانی آشنا بشن ولی خب متاسفانه برخی مسائل و محدیدت ها در تولید محتوا و همچنین برخی مسائل ارزشی مانع از این میشه که حتی ما بتونیم مثلا عرض می کنم یه بتمن ایرانی داشته باشیم که دنیا رو نجات میده ... اما به هر حال قورباغه و طرفدار هاش قطعا افراد قابل احترامی هستن که به تولید داخل صرف نظر از ادعای روشنفکری و ... که خودمون بهتر میدونیم ، اهمیت میدن و امیدوارم این سریال واقعا بتونه بدون تعصب های کورکورانه ارزش های خودش رو نشون بده

[kingnessi]

https://picoup.ir/images/15355659627436917508.jpg




قسمت ده


سریال بد شروع شد، از قسمت دوم جون گرفت و بهتر شد تا قسمت 4. بعدش کاملا افت کرد و مزخرف شد تا این قسمت.
کلِ خوبی این قسمت هم مهران غفوریان بود. چندبار گفتم بازم میگم:

"کمدین ها بهترین بازیگران، خندوندن سخت ترین کار دنیاست، اگر اونکارو بتونن انجام بدن هرکار دیگه ای هم ازشون برمیاد."

بازی غفوریان غوغاست تو این قسمت. گفتنی نیست، دیدنیه.

شاید این قسمتِ خوب یه نقطه تغییری باشه واسه سریال و بهتر بشه از این به بعد و بتونه خودشو از یه "سریال بد" بودن نجات بده.

[smh2011]

قبلن توی تاپیک آخرین فیلم ایرانی که دیدم گفتم ک یه جور نیاز به محتوا و فیلم ایرانی درون من وجود داره که بعضی مواقع باید برطرف بشه. بخاطر همین و از طرفی نبود فیلم جدید ایرانی برای تماشا به قورباغه روی آوردم.
هومن سیدی توی آثار قبلیش نشون داده بود که فیلم هاش هیچی که نداشته باشه از لحاظ بصری حداقل چشم نواز هست. قاب بندی های متفاوتی نسبت به سینمای ایران داره. توی مغز های کوچک زنگ زده علاوه بر خصوصیات بصری، داستان و البته بازی بازیگر ها هم خوب بود که باعث شد که تنها فیلمی برای من باشه که دوبار توی سینما ببینمش.
نظراتم بر اساس 4 قسمت اول هست. سریال شروع بسیار خسته کننده ای رو داره. اصلن لازم نبود که یک قسمت رو کاملن ما دنبال اون 3 شخصیت باشیم تا آخرش کشته بشن. حداقل با این سبک روایت اصلن لازم نبود. یعنی هیچ ارزش افزوده ای برای این مدت زمان در نظر گرفته نمیشه. قسمت دوم شروع جالب تری داره و شاهد یه فلش بک طولانی هستیم. که بازهم مدت زمان زیادی طول داده میشه و نسبت به نتیجه و استفاده ای که میکنه زمان زیادی هست.
بیشتر از 3/4 وقت اپیزود شهاد این هستیم که اون دو نفر با هم آشنا و با نوری آشنا میشن. شخصیت آنچنانی پرداخته نمیشه. اما بهتر از قسمت اول هست.
قسمت سوم شروع بهتری داره. ابتدای قسمت یدونه از اون قاب بندی های خوب رو شاهد هستیم که کمتر توی سینمای ایران دیده میشه. اما برخورد صابر ابر با نوری آنچنان که باید خوب و درگیر کننده نیست ( اصلن همین که اسم کاراکتر اصلی بعد از دیدن 4 قسمت که میشه 1/4 سریال هنوز توی ذهن من ثبت نشده اثبات میکنه حرف هام رو)
قسمت چهارم هم به همین ترتیب به شاهد یه فلش بک طولانی هستیم که سریال به یه سریال طنز دنده عوض میکنه. اونجا هم اطلاعات اضافی زیاد داده میشه. حتی از داستان قطع شدن انگشت مادر هم استفاده نمیشه و عملن کل ماهیت فلش بک زیر سوال میره. اون برادر تفتیش کننده نه بخاطر توضیح صابر ابر بلکه بخاطر همون تاثیر هیپنوتیزم کنندگی عجیب از دستگیر کردن پشیمون میشه. پس کلن نیازی به ایه فلش بک بازهم طولانی نبود و عملن هیچ استفاده مفیدی ازش نمیشه.
این مدل فلش بک ها جاشون اول سریال نیست. اول کار باید کاراکتر معرفی بشه، شخصیت ها جلو برن بهد به یک گره که برخورد کردن یا برای شخصیت پردازی عمیق تر یک یا حتی دو اپیزود به فلش بک اختصاص داده بشه.
اکثر کاراکتر های سریال دیالوگ های طولانی رو توی تیپ های متفاوت میگن اما جوری حس میشه که انگار دارن از بر میخونن(مثل دوران دبیرستان که شعر های ادبیات رو حفظ میکردیم). از دوست کچل صابر ابر توی قسمت اول گرفته تا برادر معتادش که اوردوز میکنه.
خود نوید محمد زاده هم نقش متفاوتی رو از بقیه فیلم هاش بازی میکنه که در وهله اول بنظر میاد که بزور جلوی خودش رو گرفته که انفجاری بازی نکنه ولی بنظرم دلیل اصلیش نبود شخصیت پردازی هست و در آینده میتونه این مدل بازی قابل باور بشه.
موسیقی متن سریال به تنهایی شخصیت خودشو داره. برخلاف بقیه سریال ها تیتراژ الکی نیست ودر کل سبک روایی مختص خودش رو داره.
درکل تا اینجای کار پایین تر از انتظارم بوده. بعد از 4 قسمت هنوز سریال راه نیفتاده. اما نسبت به بقیه سریال های صدا و سیما و شبکه نمایش خانگی کلاس کاری بالاتری رو داره. اما حیف که از پتانسیل هاش تا الان استفاده نکرده.

[ＳｈＩｎＯｄＡ]

قورباغه: »آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی!»
هومن سیدی جز اون دسته کارگردان‌هایی هستش که کارهاش رو دنبال می‌کنم از قدیم (حتی به غلط!) ولی این کارهای آخرش رو اصلا دوست نداشتم، آخرین باری که تا حدودی راضی از سینما بیرون اومدم واسه فیلم «اعترافات ذهن خطرناک من» بود که اون هم از صدقه سر بازی خوب سیامک صفری بود و نه خود داستان! کلا رد پای کارای هالیوودی توی ساخته‌های سیدی خیلی زیاده، اینقدر زیاد که بیننده می‌گه این بابا کپی کاره!
از همون اول که سریال اومد، من بای دیفالت، گارد گرفتم که چشمم آب نمی‌خوره و فلان و بیسان! کلا نسبت به کارای شبکه نمایش خانگی گارد دارم الخصوص از موقعی که مدیری با قهوه تلخ ملت رو تلکه کرد! نظرات منفی و نمی‌دونم سیدی دوباره کپی کرده و این چیزا از در و دیوار می‌بارید! گفتم دیگه اصلا...
یه روز بلند شدم تلگرامم رو چک کردم دیدم چهار پنج‌تا لینک دانلودش رو واسم فرستادن و قسم و آیه که علی بشین ببین خیلی خوبه و... خلاصه نشستم اپیزود اولش رو نگاه کردم؛ متاسفانه یا خوشبختانه یه عادتی دارم که بخوام هم نمی‌تونم کاری رو نصف کاره ول کنم! دروغ نگم آخر اپیزود اول قلقلکم داد! ولی خب دقیقا مصداق اون بوی کباب و داغ کردن خر بود! واقعا حوصله نوشتن مثنوی ایراداتش رو ندارم، دوست عزیز قبلی خیلی از نکات رو دقیق نوشته...
نمی‌دونم شاید مشکل از طرف منه! شاید اینقدر مرگ کاراکترای مهم (سریال، انیمه و مانگا) رو دیدم و خوندم که دیگه سِر شدم و نتونستم احساساتم رو با اتفاقات این سریال همراه کنم! به جد می‌گم تمام اتفاقات قورباغه برای من کاملا کاریکاتوری بود. کاراکترای کاریکاتوری (یه نمور صابر ابر و سحر دولتشاهی داشت!)، دیالوگای شدیدا رو مخ و روبات طورش وای وای! (دیالوگ رو کشتی از نچسب ترین کاراکتر سریال که دو خط دیالوگ رو هم نمی‌تونه به ساده ترین شکل بگه حتی! "ترجیه می‌دم درکم کنی تا دوستم داشته باشی!") من فقط تو کف اون جماعتیم که زیر اینستاگرامش درخواست فصل دوم رو می‌کنن! فلسفه ساخت فصل بعدی هر چیزی، ادامه دار بودن داستان هستش دیگه، وقتی یک سریال کلا فیلمنامه نداشته، فصل دوم چی؟!!! البته احتمال صدی به نود! در راهه! با این حجم از مریدانی که زیر پیج سریالش دارن سینه می‌زنن، چرا نسازه؟! وقتی بهترین سریال تاریخ ایران رو به نافش می‌بندن، چرا نسازه؟! کلا سریال بسیار ناموزونی بود الخصوص نوید محمدزادش که هیچ‌جوره به این چارچوب نمی‌خورد، نه بازی مثلا تیپیکال آرومش که باهاش غریبس، منظورم کاراکتر نوری که هیچ جوره با محمدزاده مچ نیست. شاید اگه از یه بازیگر دیگه‌ای استفاده می‌کرد حداقل یه انتاگونیست کوچولویی می‌داشت! (همین الان یکی از کانالا داره دزد و پلیس نشون می‌ده، کاراکتر حمید لولایی که یه آشپزخونه داره به کل کاراکترای منفی قورباغه میارزه! تازه فضای سریال کمدیه)
تنها نکته‌ای که دوست داشتم، فیلمبرداری و قاب‌بندی‌های پیزولاتو-آرکاپاو طوریش بود!
* مهران غفوریان خیلی خوبی داشت. این بازیگرای کمدی وقتی یهو فضاشون عوض می‌شه و نقش جدی می‌گیرن خوب می‌درخشن واقعا نمی‌دونم رازش چیه!
می‌دونین مشکلم با بیشتر این سریال‌ها و فیلم‌های امروزه چیه، این فضای کاملا نامانوس طبقه خاکستری و متوسط که اکثریت جامعه رو تشکیل می‌دن. یا شاهد فضاهای کاخ طور و زندگی‌های اشرافی و ادا و اطواراشون هستیم (خزعبلات مهران مدیری) یا شاهد جماعت قمه کش و موادی پشت تانکراباد زیر پونز که توی حلبی و کانتینر زندگی می‌کنن (این یکی خزعبل! چی بود؟! سیاوش؟! شهریار؟!) یه موسسه یا ارگانی پول مفت می‌ده میسازن دیگه، یه عموزاده‌ای میخواد پولاش رو بشوره، میاد شهرزاد میسازه! همین دیگه... کلا محتوا و مخاطب ته جدول اولویتا هستن.

[kingnessi]

https://picoup.ir/images/93598263205925103479.jpg




پایان



هومن سیدی به همون اندازه که کارگردان خوبیه، نویسنده بَدیه.
همین قسمت آخر سریال که اساسا بدون دیدن اون 14 قسمت هم میشه دیدش و هیچ ربطی به باقی داستان نداره، دقیقا نشون میده چقدر فیلمنامه بدی نوشته شده و چقدر کم مایه س.

تدوین یکی از سخت ترین و مهمترین بخش های فیلمسازیه و شاید به اندازه انگشتای دست ما کارگردان_ادیتور داریم، حالا سیدی فکر کرده میتونه خودش بشینه جای تدوینگر و نتیجه این شده که در نهایت یه سریال ناموزون تحویل داده که هیچوقت ریتم درستی نداره و لحن مناسبی پیدا نمیکنه.

واسه خاطر همون فیلمنامه ضعیف ما حتی یه کاراکتر درست و حسابی هم نداریم و همه روی هوان، کارهایی میکنن که نه معلوم میشه "چرا" و نه معلوم میشه "چطور" انجامشون دادن.

اما همونطور که گفتم سیدی کارگردان خوبیه، بخصوص توی بخش صدا کارش عالی بود، میزانسن های خوبی بسته بود و کار با دوربینشم خوب بود. اما برخلاف فیلمهای قبلیش اینجا بازیگراش چیزی واسه ارائه نداشتن.


در مجموع به عنوان کار اول توی این حال و هوا، قابل قبول بود و زحمتی که براش کشیده شده جای تقدیر داره. فقط اینکه امیدوارم کارهای بعدی پیش تر و بیشتر از همه چیز به فیلمنامه اهمیت بدن چون اون چیزی که فیلم رو جلو میبره داستانه نه چیز دیگه.

قورباغه تجربه جدیدی بود و نکات مثبت و منفی زیادی داشت ولی در مجموع دیدنی و قابل و قبول بود.

[444]

یکی دو قسمتی که فلش بک زده بود به سالهای جنگ و زندگی نوری به نظرم بهترین قسمت و سکانسهای سریال بود که یه کپی ناب از فیلم برداری و تدوین سریال فارگو بود
انصافا عالی درآورده بودن و به شخصه خیلی امیدوار شدم به فیلم و سریالهای آینده ایرانی

[wlh]

زمانی که تصمیم گرفتم تاپیک بحث این سریال رو بزنم مطمئن بودم با نظرات تند و ناامیدکننده مواجه میشه اما این به من ربطی نداشت، هدفم چیز دیگه‌ای بود و تا حدی شاید به اون رسیدم...


غول و بچه کلاغ



در سرزمینی پر از موجودات عجیب و غریب مبارزه‌ای با موازنه‌ـی منفی به نفع آزادیِ آوا در جریانه، غولی بی شاخ و دُم که حتی از کوچک‌ترین صدایی در مخالفت با خودش به راحتی نمی‌گذرد به زور و با قانون جنگل، زمام امور بچه‌کلاغی نورس رو به دست گرفته است. غولِ شادمان شروع به ویران کردنِ تنها راه باقی مانده به سوی دریچه‌ای امیدپرور کرد. او بچه کلاغ را طوری آموزش می‌دهد که صدای غول دهد اما با رخی که نسبت به خودش کم‌تر ترسناک است. حال با گذشت زمانی اندک منفعت‌پرستانِ غول‌صفت دوباره پوست انداختند و در پوستینِ گوسفندانِ گله‌ای گرگ‌زده رخ نمایاندند و به کاسه‌لیسی مشغول شدند...

راستش به سربسته‌ترین حالت ممکن و در حالی‌که سعی کردم مشکلی برای هیشکی پیش نیاد چندخط بالا رو نوشتم امیدی به تغییر اوضاع نیست ولی دلخوشی لحظه‌ای هم بد نیست و نمیشه ازش گذشت...


درباره سریال قورباغه


نکات تکنیکی رو دوستان اشاره کردند و از هم گسیختگی در تمام قسمت‌ها مشاهده می‌شد نیاز نیست اصلا توضیحی در این مورد داده بشه چون من به عنوان بیننده مبتدی هم بعضی جاها می‌تونستم تشخیص بدم. اما نکته مهم اینه که قورباغه با چی مقایسه میشه و چه انتظاری ازش میره، چرا اینقدر سر و صدایِ دورش زیاده؟
من که در کل از 10 شاید 4 بهش بدم و اونم به خاطر اینه که ما، بچه‌های انجمن، خیلی آثار بهتر از این دیدیم و دیگه نمیشه با یه اثر دم دستی قانع شد.

صرفنظر از مشکلاتی که در حین ساخت اثر هنری در ایران وجود داره، از قصه ممیزی گرفته تا تدوین ممیزی و پس ممیزی و پخش ممیزی و الخ، اینکه ما از ملودرام‌های عاشقانه‌ـی حال بهم‌زن و طنزهای غیرطناز، در تغییر جهتی 0.0005 درجه‌ای به سمت درام/جنایی/رازآلود رفتیم خودش جای تفکر داره و شاید این اول راه باشه ولی راهی که اینا دارن طی می‌کنن اصلا به سمت درستی نیست و از قبل معلومه که تهش دره‌ای مخوف دهانش رو باز کرده تا هممون رو ببلعه...

[EYE]

قورباغه توی ۱۵ قسمت نتونست یه قسمت بدون باگ و حفره توی فیلمنامه و داستان نشون بده.
من سعی میکنم بدون جهت گیری نظر بدم.واقعا لذت بردم و مخصوصا از نظر فنی خیلی سریال خوبی بود ولی فیلمنامه پر بود از بی منطقی و حفره.
۵ نکته ی منفی اصلی :
۱.باگ.باگ.باگ.یه قسمت هم بدون باگ نبود!
۲. یکی دو اپیزود خیلی کش دارن
۳.بازیگر آباد قشنگ با پارتی بازی و پول اومده.گند زده به فضای داستان
۴.قسمت اول افتضاح(بجز پایانش). از استفاده الکی و بیخودی از آهنگ یاس تا دیالوگای یبس و اینستاگرامی که اینم کلا به بقیه ی سریال نمیخورد.
۵. دیالوگایی که سعی میکنن عمیق باشن.بعضیاش خوب در میاد بعضیاش قشنگ زور زدنه
نسبت به سطح الان سریالای ایرانی : ۹
کلی : ۶
با همه ی این حرفا قورباغه جذابترین(نه قوی ترین) سریالی بود که امسال دیدم و هر هفته منتظر دوشنبه ها بودم و خوشحالم که از قسمت اول دنبالش کردم

[maasoudn]

این سریال بنظرم حرکت رو به جلویی برای شبکه خانگی بود من خیلی کارای این شبکه رو دنبال نکردم ولی همه شون موضوعات بسیار دم دستی و عاشقانه داشتن اما خوب اینجا با اثری متفاوت روبرو بودیم
مسلما اشکالاتی داشت بخصوص تو فیلمنامه ولی کارگردانیش خوب بود ریتمشم خوب بود باعث میشد تا اخر قسمت ادم پاش بشینه در کل راضی بودم ازش بنظرم نباید علیه اش جبهه منفی گرفت بلکه باید هولش داد جلو تا بقیه عم بیان جلو انقدر کارای تکراری اجتماعی عاشقانه نسازن

[smh2011]

و اما پایان سریال...
سریال هرچقدر از لحاظ بصری زیبا و چشک نواز بود از لحاط داستان مشکل های ریز و درشت داشت. تمامی خصیصه های بصری سریال نه تنها یه سر و گردن از محصولات داخلی بهتره بلکه از خیلی از سریال های مطرح هالیوودی و معروف هم میتونه بهتر باشه. و اما داستان.
شروع تمامی قسمت ها اعلام میشه که داستان واقعی هست اما به شرطها و شروطها. هر داستانی با هر میزان از تخیلی میتونه باور پذیر باشه درصورتی که قوانین خودش رو کاملن رعایت کنه. چارچوب صحیح و درستی رو تعریف کنه. ام سریال موفق نمیشه که تاثیرگذاری پودر قورباغه رو با این شدت باور پذیر بکنه. اگه پودر اینقدر قوی هست که باقیموندش بر روی یک کارت بانکی در اثر تماس با پوست بدن میتونه تاثیرگذار باشه پس عملن نگهداری ازش نیازمند ترفند های بیشتری هست. این نکته هم بماند که اصلن این تاثیرپذیری از روی لمس کردن باقیمونده پودر زیاد باورپذیر نیست. پس یا باید این تاثیرپذاری توجیه بشه یا تاثیرگذاری به استنشاق محدود بشه.
سریال برای اکثر شخصیت های فرعی ش اپیزود های کاملی رو به فلش بک اختصاص میده به جز 2 شخصیت اصلیش خودش ( نوری و رامین) و این لطمه خودش رو توی 3 اپیزود پایانی میزنه. جایی که مرگ نوری به هیچ عنوان برای من مخاطب تاثیرگذار نیست. چرا که نه هدفش رو میدونم چیه نه میدونم از کجا شروع کرده تا به اینجا رسیده. انتظار میره که زورکی اروم و درون گرا حرف زدن نوری و صدای آروم و چشمای گردشده رامین شخصبت جفتشون رو تعریف کنه درحالیکه تنها بک گراندی که ازشون ارائه میشه اینه که رامین خرخون تیزهوشان بوده که به خلاف کشیده شده و نوری رو هم تو مدرسه میشناخته. نوری هم باباشو به دلایلی که گفتیم کشته. همین و بس. حتی هیج تلاشی برای تعریف رابطه نوری و رامین صورت نمیگیره. تا جایی که اخر سریال نوری به رامین میگه دو هفته اومدی انگار 10 ساله میشناسمت. این دیالوگ در صورتی میتونه تاثیرگذار باشه که دلیلش رو من مخاطب بدونم. درسته که رامین نوری رو از اتشسوزی تو مدرسه نجات داده ولی صرفا همین اتفاق که 20 سال پیش افتاده و فقط به اسلوموشن 10 ثانیه ای ازش میبینیم نمیتونه این رابطه و نزدیکی رو تعریف کنه. توی این مدت حتمن باید تعامل های دیگه ای صورت گرفته باشه نحوه رفتاز نوری با رامین رو بتونه توجیه کنه. همیشه وقتی نوری رامین رو تهدید میکنه رامین جملات قصاری رو میگه و حاشا میکنه که تو منو نمیتونی بکشی چون من مثل بقیه نیستم . فلان و بهمان. ولی خب نوری خیلی راحت میتونست با پودرش رامین رو سربه نیست کنه مثل خیلی های دیگه. حالا که این کارو نمیکنه پس باید یه دلیل محکم براش ارائه بشه. مثلن نوری رامین رو برادر هیچوقت نداشتش میدونه. یا یک رابطه رفاقتی توی مدرسه بینشون شکل گرفته و بعدن بینشون اختلاف افتاده.. یا هرچیز دیگه ای. وجود یک درگیری درونی برای توجیه شیمی بین رامین و نوری لازم هست که وجود نداره. مشابه توجیهی که برای رابطه بین سروش و آباد ارائه میشه و با هم بودنشون رو توجیه میکنه. همین مشکل برای رابطه لیلا و نوری هم وجود داره. حتی عاشق شدن لیلا به شمس آبادی هم درست به تصویر کشیده نمیشه. لیلایی که اول میخاد از شمس اخاذی کنه ولی عاشقش میشه. این درگیری درونی و تغییر و تحول هیج نمودی نداره و ما باید باور کنیمش.
سریال برای شخصیت های اصلیش وقت نمیزاره تا روابطشون رو توجیه کنه در عوض برای شخصیتی مثل خواهر رامین و شوهرش که کلن اضافی هستن این کارو میکنه که از بچگی خاطرخواه همدیگه بودن پس هر اتفاقی بیفته خواهر رامین عشق کورکورانه ای نسبت به شوهرش داره. شوهرش هم اتفاقی شیرازی نیست و این آسون گرفتنش و یا دنبال نون آماده بودنش از همین منشاش بلند میشه ( قصد توهین به شیرازیا رو ندارم. خود من متولد بزرگ شده و ساکن شیراز هستم و اینی که میگم برخواسته از چیزی که میبینم و میدونمه)
شمس آبادی هم پرداخت درستی نداره و زیادی گم و مبهم هست. اما درخشان ترین لحظه های سریال رو داره. اولین برخوردش با نوری به شدت تاثیرگذاره یا جایی که فواد (؟ دوست پسر لیلا) رو میکشه واقعن خوب کار شده.
در کنار شمس آبادی مهران غفوریان هم حضور کوتاه و تاثیرگذاری داره. آباد هم بنظرم بازی قابل قبولی داره اما رامین، نوری، لیلا، سروش بازی هاشون عمون توی ذوق میزنه دلیل اصلیش هم نه عدم توانایی بازیگر یا کارگردان بلکه فقدان شخصیت پردازی هست که باعث شده نتونن درک درستی از اونچه که باید ارائه بدن داشته باشن. پس یه تیپ کلی برای هرکدوم ارائه میشه تا همه دیالوگ هاشون رو مسلسل وار توی اون تیپ و لحن بگن.
قسمت پایانی رو که اصلن نگو و نپرس سریال درحد سریال های دسته چندم صدا و سیما و منوجهر هادی تنزل رتبه پیدا میکنه و فقط تصاویر زیبا براش میمونه. اینجور حس میشه که سریال کنسل شده یهویی و میخاستن با یه قسمت داستان رو بزور جمع و جور کنن.
برداشت شخصی من اینه که نویسنده در ابتدا انتهای قوس شخصیتی رامین رو میدونسته که باید بخاطر حرص و طمع ش توی مقصد مورد نظرش کشته بشه. حالا این کشته شدن چه بهتر که مشابه مرگ ناموفقش توی ابتدای سریال باشه. پس باید یه داستانی اضافه بشه تا کاراکتر به اینجا برسه. حتی همون زبان بصری سریال هم این موضوع راجبش صدق میکنه و بالاجبار خیلی جاها ادای دین (یا الهام یا کپی برداری) میکنه به آثاری که خالقش دیده و دوست داره.
بصورت کلی سریال قطعن ارزش دیدن داره. یادمون نره که حتی بعد از افتضاح هایی که سریال هایی مثل واکینگ دد به بار آوردن هنوز داریم دنبالشون میکنیم. یا فصول آخر game of thrones هم علیرغم زیبایی های بصری پر بود از ایرادات داستان و شخصیت پردازی. قصد قیاسشون رو با هم ندارم فقط خواستم بگم که " مرغ همسایه قازه" سریال های خارجی حتی با وجود مشکلات فراوان رو دنبال و حتی ازشون دفاع میکنیم اما یه سریال ایرانی با همون ایرادات مشابه رو به راحتی میکوبیم و میندازیمش دور.
بدون شک غورباقه میتونه نقطه عطفی توی روند سریال سازی ایران باشه. تصاویر، جلوه های ویژه و حتی همون داستان پر ضعفش.

[afshin2014]

برداشتی از مقاله : قورباغه ، تقلید / ارجاع یا تاثیرپذیری ؟ توجه : ( این برداشت از مقاله صرفا برای آگاهی بینندگان این سریال است و تا قسمت 5 تنها ارجاعات را نوشته ، قطعا باقی قسمت ها هم ارجاعات ( کپی) بیشتری دارند که در متن نیامده )

سیدی از کار اولش «آفریقا» که از فیلم La haine – نفرت اثر متیو کاساوتیس ایده گرفته است تا به امروز ردی مشهود از ارجاع در آثار او قرار دارد. او در قسمت اول سریال قورباغه که اتفاقا! اسم اپیزودش «آفریقا» است با ارجاع به فیلم اول خود و همچنین با نوشتن (برداشتی آزاد از فیلم la haine ) با روایت کردن داستان سه جوان خلافکار هم به فیلم اول خود هم به این فیلم فرانسوی مشهور اشاره می‌کند. اما کپی عین به عین سکانس‌ها جای اینکه موضوع برداشت آزاد را در ذهن متبادر کند و چیزی به ایده اولیه اضافه کند و اثری نو خلق کند صرفا کپی بیش نیست.

داستان فیلم نفرت با بازی وینسنت کسل و دو دوست دیگرش در پاریس روایت می‌شود. شورشی بر علیه پلیس که منجر به گم شدن یک هفت تیر می‌شود و به دستان کسل و دوستانش افتاده است. این سه دوست که بیست و چهار ساعت از زندگی روزمره و گشت و گذارهای بی هدفشان را می‌بینیم مرتبا خود را تحت نظر گشت پلیس و تفتیش می‌بینند. سکانس آغازین فیلم با مونولوگی از وینسنت کسل شروع می‌شود و پایانش نیز همینطور؛ همین فرم مونولوگ‌ها و نریشن‌ها در ابتدا و انتها را سیدی در قسمت اول سریال قورباغه با نقل فقط (برداشتی آزاد) استفاده کرده است.

درواقع اینجا کارگردان نه تحت تاثیر نه با ارجاع بلکه با تقلید(کپی) موتور سریال خود راروشن می‌کند و بیننده عام که در ناآگاهی به سر می‌برد را به زعم خود شوکه کرده و در دام اثرِ تقلیدیِ خود می‌اندازد. اینجا بحث فقط ارجاع یا نوع فیلم‌برداری روی دست یا فرم نریشن‌ها یا مک گافین اسلحه که همگی برگرفته از فیلم نفرت هستند نیست، بحث این است که سیدی در بومی کردن شخصیت‌ها و تبدیل آن به دغدغه امروزی و جاریِ سریال قورباغه ناکام است و نسخه‌ای الکن از آنچه دیده را اجرا می‌کند.

این برداشت‌های آزادِ! سیدی قبل از شروع سریال قورباغه نیز حتی مشهود و قابل تامل است، تیتراژ ابتدایی سریال قورباغه تقلیدِ بارزی از تیتراژ سریال True Detective - کارآگاهان حقیقی است، استفاده از تصویر در تصویر و فید شدن شخصیت‌ها با افکت‌های مشخص، جملگی تیتراژ سریال ذکر شده را یادآوری می‌کنند.حتی سکانس معرفی و قبل از تیتراژ، که کلیپ وار تصاویری از شخصیت‌ها و صحنه‌هایی در سریال را که بعدا خواهیم دید، نشان می‌دهد؛ مانند کلیپ آغازین فیلم Fight Club -باشگاه مشت زنی اثر دیوید فینچر تصویر شده است. در برخی سکانس‌ها نیز نوع فیلم‌برداری و حرکت دوربین به مانند اکثر آثار دیوید فینچر طراحی شده، هنگامی که سوژه می‌نشیند دوربین پایین می‌آید، هنگامی که سوژه می‌چرخد ، دوربین می‌چرخد...

قسمت دوم سریال قورباغه نیز با عنوان «سگ‌ها را بکش» با رنگ بندی و عناصری شبیه به فیلم Amores Perros – عشق سگی اثر ایناریتو ارجاع داده می‌شود، پیرنگی فرعی در سریال که در آن فردی اشتباهی به‌جای سگی کشته می‌شود و این قرار است مقدمه‌ای برای شخصیت پردازی شود اما این وام گرفتن از فیلم ایناریتو در پایان قسمت دوم به نماهایی (کشتار و خون و اتوموبیل) ختم می‌شود که بی شک یادآور فیلم pulp Fiction – داستان عامه پسند اثر تارانتینو است.به زعم من مخاطبان این روزهای سینما و سریال با این سطح جدید ایجاد شده در شبکه نمایش خانگی، فریب زرق و برق ظاهری و سطحی این محصولات را خورده و سلیقه‌ای کاذب برایشان ایجاد می‌شود. وقتی در سریال قورباغه، هومن سیدی از فیلم‌هایی که دیده، رمان‌هایی که خوانده و تکنیک‌هایی که یاد گرفته استفاده‌ای صرفا جذاب برای جذب مخاطبان عام می‌کند این عوامل ارجاع محسوب نمی‌شود بلکه به‌نوعی تقلید از آثار سینماست و کلاژی بزرگ از همه چیز.

فضای ابتدایی سریال یادآور سریال Fargo و بازی‌های ویدیویی همچون GTA است اما در ادامه با اضافه شدن پیرنگ‌های فرعی و ارجاعات متعدد این امتزاج تبدیل به آش شله قلمکاری می‌شود که به مذاق طرفداران جدی سینما خوش نمی‌آید.حتی اگر او در قسمت پنجم با خلق فضای مالیخولیایی و قرمز خود با زوایای دوربین بالا و سرگیجه آورش ما را یاد نماهای دیوانه وار «گسپار نوئه» بیاندازد. گویی سیدی از هر ابزاری برای جذب مخاطب و جذاب شدن اثرش استفاده می‌کند.

هامون از فیلم هشت‌ونیم اثر فدریکو فلینی تأثیر پذیرفته در حدی که تردیدی نیست اگر هشت‌ونیم ساخته نشده بود‌ هامون هم ساخته نمی‌شد یا حداقل این چیزی نبود که الان است. نه‌تنها ایده‌ی مرکزی هر دو فیلم مشابه است بلکه چند سکانس مشهور‌هامون به‌وضوح اجرای دوباره‌ای است از همان سکانس‌ها در هشت‌ونیم. اما آیا‌هامون فیلم بی‌ارزشی است؟ ‌نه، چون اسم این اتفاق، کپی‌کاری نیست بلکه تأثیرپذیری است. چه تفاوتی دارند؟ تفاوت‌شان در این است که مهرجویی تلاش کرده دغدغه‌ی انسان ایرانی دوران خودش (خسرو شکیبایی) را جایگزین دغدغه‌ی گوییدو (مارچلو ماسترویانی) در هشت‌و‌نیم کند و گرفتاری ذهنی گویید و را متناسب با ذهنیت یک روشنفکر شرقی که گرفتار بحران میانسالی شده تغییر دهد. نمونه بارزی از تاثیرپذیری در سینما که باعث تفاوت فاحش بین دو کارگردان «مهرجویی» و «سیدی»‌شده است.

[Danial_f97]

نقد های دوستان رو خوندم.
بنده از قورباغه راضی هستم و امیدوارم که این نوع سبک فیلمسازی در ایران رواج پیدا کنه. دوستان عنایت داشته باشن که یا باید ایده را تولید کرد یا باید ایده را برداشت کرد.
به اندازه کافی فیلم های آپارتمانی مبتذل با موضوعات بی‌ارزش ساخته شده و ایده ما نمیتونه از این فراتر بره. از اون گذشته ما همه چیزمون دزدیه از ادبیات بگیرید تا موسیقی.

[smh2011]

بحث کپی کاری یا الهام گرفتن رو یادم رفته بود بهش اشاره کنم. خداروشکر توی ایران قانون کپی رایت نداریم پس از دیدگاه قانونی هیچگونه الزامی وجود نداره که الهام یا حتی کپی مو به مو صورت نگیره. ولی از لحاظ اخلاقی داستان فرق میکنه و نه بحث خریدن حق استفاده علاوه بر نام بردن اسم اثر مطرح میشه. قورباغه هم سرشار از اینگونه الهام ها هست. قسمتی که به آشنایی شمس با لیلا اختصاص داره قاب بندی ها کاملن مشابه mr robot هست یا کلی موارد دیگه که دوستان اشاره کردن. بازم نمیشه گفت کپی هست چون برای انتقال یک حس یا یک مفهوم چند اثر میتونن از یک تکنیک و ترفند استفاده کنن.
خلاصه اینکه توی فضا و جامعه ای که خیلی افراد میان آثاری رو میسازن که کپی مو به مو و لحظه به لحظه آثار دیگه ای هست و این کپی مو به مو رو هم حاشا میکنن بازم جای امیدواری و حتی تقدیر داره که توی ابتدای تیتراژ ذکر میشه که برداشتی آزاد از فلان اثر هست.
میدونم شاید این نقد وارد باشه که چرا باید به حداقل ها راضی باشیم ولی خب بالاخره برای شروع شاید سخت باشه که ایده آل ها رو درنظر گرفت. قدم های اول اگه ادامه دار باشه میتونه کوچیک و جزئی باشه.