Succession:بحث و تبادل نظر پیرامون فصل چهارم

[yaser63]

https://picoup.ir/images/83051394009942376885.jpg (https://picoup.ir/)



.:IMDB:. (https://www.imdb.com/title/tt7660850/episodes?season=4&ref_=tt_eps_sn_4/):RottenTomatoes: (https://www.rottentomatoes.com/tv/succession/s04):metacritic: (https://www.metacritic.com/tv/succession/season-4)


در این تاپیک می‌توانید پیرامون فصل چهارم و پایانی سریال Succession که پخش آن از شبکه HBO و سرویس آنلاینش (https://en.wikipedia.org/wiki/HBO_Max) از بیست و ششم مارس 2023 (بامداد دوشنبه 7 فروردین1402 ) آغاز می‌شود بحث و گفتگو بفرمایید. لطفا اگر می‌خواهید در مورد قسمت خاصی بحث کنید، در ابتدا عنوان قسمت مورد نظرتان را بیان کنید تا دیگران متوجه بحث شما بشوند؛ و از اسپویل شدن مطلب برای دوستانی که هنوز قسمت مورد نظر را ندیده اند جلوگیری شود. در موارد ضروری استفاده از تگ اسپویلر را نیز مدنظر قرار دهید.



.:inf-topic:. (https://tvworld.info/showthread.php?t=48299)

[wlh]

اپیزود اول

واقعا دلم تنگ میشه برای اینا. اپنینگ ش که پخش میشه مو به تن سیخ میشه. اینا داستان‌هاییه که شاید توی روزمره‌ی نه چندان خوشایند ما، براحتی بشه از کنارش عبور کرد ولی این داستان‌ها، آدم‌هایی داره که توی یه رابطه‌ی بسیار پیچیده‌ای از تاثیرگذاری و تاثیرپذیری روی اصالت اون داستانند و این واقعیت، فکر به این داستان‌ها رو از اینی که هست پیچیده‌تر میکنه. اینکه چجوری به آدم‌ها نگاه می‌کنند؟ ما توی ذهن اینها چی هستیم؟ شی یا فرم ضعیفی از انسانیت؟! اینها کسایی هستند که ویژنی چنان تاثیرگذار در خودشون حس می‌کنند که توان تغییر همه‌چی رو در خودشون می‌بینند، پس وقتی توی تک‌تک برنامه‌هایی که واسه اجرایی کردن اون ویژن نیازه، شکست می‌خورند، شکست‌شون دردناک‌تره و این بخش، ما، همون فرم ضعیفی از انسانیت رو سرپا نگه میداره و مجبور میشیم(؟) علاوه بر داستان‌های اونا داستانهای دیگه ای برای خودمون بسازیم و توی فضای اون‌ها گم بشیم و اینجا همون‌جاییه که ویژن خداگونه‌ی اونها تا حدی درست درمیاد، در واقع تهش باید بپرسیم واقعا همه لایق زندگی هستند؟!!!!!

[wlh]

https://picoup.ir/images/61263322699601677583.jpg
Connor's Wedding
So ****in monstrous

[DUCHESS]

قسمت 3 فصل 4

آخرین باری که چنین عملکرد واقع‌گرایانه‌ای از یک تیم بازیگری تلوزیونی دیدم رو یادم نمیاد! شاید Mad Men بود.
نویسندگی و کارگردانی شاهکار بود تو این اپیزود! تمام کاراکترها بهشون پرداخته شد، حتی راننده لوگان با یک شات کوتاه!
شخصیت پردازی کانر تو این 3 اپیزود بی‌نظیر بوده، با این که شاید تو 3 فصل اخیر مثل 3 فرزند اصلی بهش پرداخته نشد(همونطوری که لوگان اونقدر دوستش نداره) ولی تو این 3 اپیزود محشر بوده!

این قسمت فراموش نخواهد شد!


نورپردازی :Smiley19:

https://picoup.ir/images/06239534241651189097.jpg
https://picoup.ir/images/31470822354692628876.jpg
https://picoup.ir/images/58774794608188974409.jpg

[Serenita]

اپیزود اول

واقعا دلم تنگ میشه برای اینا. اپنینگ ش که پخش میشه مو به تن سیخ میشه. اینا داستان‌هاییه که شاید توی روزمره‌ی نه چندان خوشایند ما، براحتی بشه از کنارش عبور کرد ولی این داستان‌ها، آدم‌هایی داره که توی یه رابطه‌ی بسیار پیچیده‌ای از تاثیرگذاری و تاثیرپذیری روی اصالت اون داستانند و این واقعیت، فکر به این داستان‌ها رو از اینی که هست پیچیده‌تر میکنه. اینکه چجوری به آدم‌ها نگاه می‌کنند؟ ما توی ذهن اینها چی هستیم؟ شی یا فرم ضعیفی از انسانیت؟! اینها کسایی هستند که ویژنی چنان تاثیرگذار در خودشون حس می‌کنند که توان تغییر همه‌چی رو در خودشون می‌بینند، پس وقتی توی تک‌تک برنامه‌هایی که واسه اجرایی کردن اون ویژن نیازه، شکست می‌خورند، شکست‌شون دردناک‌تره و این بخش، ما، همون فرم ضعیفی از انسانیت رو سرپا نگه میداره و مجبور میشیم(؟) علاوه بر داستان‌های اونا داستانهای دیگه ای برای خودمون بسازیم و توی فضای اون‌ها گم بشیم و اینجا همون‌جاییه که ویژن خداگونه‌ی اونها تا حدی درست درمیاد، در واقع تهش باید بپرسیم واقعا همه لایق زندگی هستند؟!!!!!


لوگن در اواخر قسمت توی رستوران آدم های عادی و به طور کلی همه آدم ها رو واحدهای اقتصادی می بینه. حتی رویکردش به بچه هاش از منظر کاربلد بودنشون هست و تا جایی که اوخر فصل دو به کندال می گه تو باید قاتل باشی که نیستی و اون رو قربانی داستان کشتی های تفریحی می کنه. همین داستان با بقیه بچه ها هم که هیچ کدوم غریزه بیزنسی خودش رو ندارند تکرار می شه و این رابطه پدر-فرزندی عجیب عشق-نفرت گونه رو شکل می ده.
.
.
.
قسمت چهارم عالی بود. حتی اسم اپیزود. مرگ خیلی واقعی و ناگهانی به سراغ افسانه رسانه و بیزنس اومد که به سر زباله گرد بیرون رستوران در قسمت اول.لوگن روی همون طور مرد که زندگی کرد: در جست و جوی موفقیت شغلی بیشتر، به دور از بچه هاش و تنها
چقدر خوب واکنش بچه ها در اومده بود: سارا اسنوک (شیو) چقدر عاالیه. حتی یک لحظه از عالی بودن دست نمی کشه. چقدر قشنگ از ناباوری به التماس شیفت کی کنه و از پدر ش می خواد که لااقل الان نمیره. کندال که پیچیده ترین و بلاتکلیف ترین رابطه رو با پدرش داره همون طور که اوایل سریال گفته بود از پدر ش متنفره ولی دوستش داه و بدون اون در هم شکسته می شه. رومن احساساتی و آسیب دیده از همین پدر و نهایتا کانر که به نوعی با خود، پدرش و رابطه شون به صلح رسیده

[wlh]

لوگن در اواخر قسمت توی رستوران آدم های عادی و به طور کلی همه آدم ها رو واحدهای اقتصادی می بینه. حتی رویکردش به بچه هاش از منظر کاربلد بودنشون هست و تا جایی که اوخر فصل دو به کندال می گه تو باید قاتل باشی که نیستی و اون رو قربانی داستان کشتی های تفریحی می کنه. همین داستان با بقیه بچه ها هم که هیچ کدوم غریزه بیزنسی خودش رو ندارند تکرار می شه و این رابطه پدر-فرزندی عجیب عشق-نفرت گونه رو شکل می ده.
راجع به این اپیزود کلی میشه حرف زد به نظرم از بهترین اپیزودهای کل سریال بود سکانس مورد نظر که دیوانه کننده ست این سکانس خیلی حرف ها داره ولی میشه نقدش کرد من ترجیح میدم زیاد راجع بهش صحبت نکنم ولی همینقدر بدون که اندیشه های زیادی ریشه ثروت یا نحوه اکتساب اون رو شر میپندارند و این سکانس به اون نظریه اعتبار میده/ ضمنا صرفنظر از اینکه سریال راجع به مرداک یا شبه مرداک ها هست یا نه شدیدا افکار چپگرایانه‌ی لزجی داره من از دیدن سریال لذت میبرم ولی در کل زیاد از لحاظ جبهه گیری ساخته‌ی درست و حسابی نیست...
.
.
.
قسمت چهارم عالی بود. حتی اسم اپیزود. مرگ خیلی واقعی و ناگهانی به سراغ افسانه رسانه و بیزنس اومد که به سر زباله گرد بیرون رستوران در قسمت اول.لوگن روی همون طور مرد که زندگی کرد: در جست و جوی موفقیت شغلی بیشتر، به دور از بچه هاش و تنها
چقدر خوب واکنش بچه ها در اومده بود: سارا اسنوک (شیو) چقدر عاالیه. حتی یک لحظه از عالی بودن دست نمی کشه. چقدر قشنگ از ناباوری به التماس شیفت کی کنه و از پدر ش می خواد که لااقل الان نمیره. کندال که پیچیده ترین و بلاتکلیف ترین رابطه رو با پدرش داره همون طور که اوایل سریال گفته بود از پدر ش متنفره ولی دوستش داه و بدون اون در هم شکسته می شه. رومن احساساتی و آسیب دیده از همین پدر و نهایتا کانر که به نوعی با خود، پدرش و رابطه شون به صلح رسیده
شیو که عشق منه واقعا اگه بخاطر اون صورت روح‌گونه‌ی رنگ پریده‌ش نبود سریال رو دراپ میکردم صرفنظر از زیبایی های این قسمت، شما حین تماشا با یه خلا‌ عظیم یه عدمِ بزرگ مواجه میشید این همون اثریه که لوگن و افرادی شبیه به اون توی فضای اطرافشون بوجود میارن و همونی که راجع بهش گفتم و کوت کردی...
الان فن های سریال چندان اعتباری به این اپیزود نمیدن و معتقدند که این نمیتونه حقیقت داشته باشه و شبیه تمام فصول گذشته، اتفاقی برای لوگن نیفتاده این هم از همون اثر بالا که گفتم نشات گرفته....

خلاصه که حرف زیاده / HBO یکی دیگه از شاهکارهاش رو به مخاطب عرضه کرد و من واقعا توی این برهوت سریالی تنها امیدم همین سریال بود که داره خوب از پسش برمیاد...

[lady snow]

یکی نوشته بود قسمت سوم مارو رنده کرد. منم همینطور دوستان. منم همینطور. ۱۰/۱۰
تا پایان اپیزود هنوز فک میکردم شاید بازی جدید لوگان باشه
تیم بازیگری فوق العاده هست. کارگردانی. نحوه فیلمبرداری. همه چی سر جای خودش هست. مگه آدم از یه سریال چی میخواد.

درباره لوگان که گفت مردم مثل واحدهای اقتصادی هستن. باید بگم همه کسانی که توی بیزینس هستن به آدمها همینطوری نگاه میکنن.
همین بازاریهای خودمون. یا دقیقتر همین دزدای املاکی

[wlh]

اپیزود چهارم

مثلا فرض کنید اوضاع پس از مرگ کوروش، اسکندر، چنگیز، سزار یا ناپلئون یا پاپ توی دوران اوج حکومت کلیسا. اون هرج و مرج، تغییر ارزش‌ها و جایگاه‌ها. بعد از اون اتفاق حالا شما دنیایی از امکان‌های مختلف رو خواهید دید بالاخره همونجور که تاریخ از بند بالایی‌ها آزاد شد ساکسشن هم از بند دیو خودش آزاد شد و طرفدارا پس از کش و قوس فراوان دارند چیزی رو که بهشون وعده داده شده Succession تماشا می‌کنند. اما آیا اون رو دوست خواهند داشت؟!
به عنوان اپیزود پسارهایی میتونم بگم عالی بود، کفتارهای قدرت، استیصال nero and sporus (https://www.youtube.com/watch?v=pSKgLQmuHZA&ab_channel=MrEditor) شیو و سقوطش، کندال و قاتل شدنش و تف‌مالی کردن دست برای بدست آوردن خونه توی چندثانیه...

میگم از هر نظری بهش نگاه کنی سریال بی‌نظیره و امیدوارم مدعیان همدیگه رو تیکه پاره کنند ...

[DUCHESS]

بحث اینه که خط کشیده بود رو اسم یا زیرش خط کشیده بود؟ هرچی بود کندال استفاده و حالا میشه گفت جنگ وراثت آغاز شد.
حالا که لوگان نیست، کن میخواد تبدیل به یک قاتل بشه و پدر مرده‌ش رو بکشه!
تمام مدعیان برگشتن، گرگ و تام در بدترین شرایط هستن، مخصوصا تام که شرایطش رو کارل به بهترین نحو توصیف کرد. همش دنبال 'سرو' کردن بود که همه تحقیرش کردن.
وضع در کثافت‌ترین حالت ممکن، یک سری تشنه قدرت و ثروت که حس میکنم یک جنگ تمام عیار رو در راه داره. بعید نیست با سقوط همشون، مخصوصا خواهر و برادرها تموم بشه.


https://picoup.ir/images/31138687275684668306.jpg

[lady snow]

خدا میدونه چقدر سر سخنرانی کندال استرس داشتم. که نکنه باز به فروپاشی روانی برسه. این مدل نگرانی برای کارکتر یه سریال رو قبلن فقط توی سریال گات داشتم.
خیلی دوس دارم بچه ها موفق بشن و دهن همه اون آدمایی که با حمایت پدر خودشیفتشون اینارو تحقیر کردن رو سرویس کنن.
همشونو بترکونین روی کیدز. همشونو

[DUCHESS]

قسمت هفتم

در حالی که این قسمت داشت به صورت یک مسابقه شطرنج پیش میرفت و هر کدوم از شخصیت‌ها داشتن مهره‌های خودشون رو تکون میدادن تا تو این جنگ وراثت و پول به جایی برسن ناگهان با یک سکانس جر و بحث شاهکار روبرو شدیم که به نظرم این Clearing the air در کنار سکانس جر و بحث تونی و کارملا در سوپرانوس، و دان و پگی در مدمـِن قرار میگیره. فکر میکنم با همین تک سکانس سارا اسنوک و متیو مک فیدین جوایز رو برای خودش قطعی کردن!


https://picoup.ir/images/89850074877619459693.jpg


تمام روی‌ها هنوز درگیر لوگان هستن. رومن مراسم رو میخواد برگزار کنه و به طرز واضحی وقتی بحث پدر میشه میشکنه و آسیب پذیر نشون میده. شیو درحالی که میخواد نشون بده مشکلی نداره، یک زمانی رو اختصاص میده برای گریه کردن و به تام میگه تو نذاشتی من این 6 ماه آخر زندگی رو با پدرم باشه و میخواد حتی بعد از مرگ پدرش تاییدش رو بگیره حتی اگه با خیانت به برادراش همراه باشه. کانر تو قسمت سوم گفت هیچوقت نتونسته کاری کنه پدرش بهش افتخار کنه و با همین درصدهای پایین میخواد به این کار ادامه بده با این که البته واضح بود اگه منکن پیشنهاد بهتری بهش میداد بیخیال میشد و آخرش هم میرسیم به کن که داره غوغا میکنه و انگار با مرگ لوگان اون بار سنگین و اون فشار از روش برداشته شده و با این وضعیت متسن میخواد یک فرصتی ایجاد کنه و یک حرکت خفن بزنه و ثابت کنه بهترین جانشین برای لوگان خودشه!


https://picoup.ir/images/95876802995358145772.jpg

[wlh]

اپیزود هشتم

با تماشای این اپیزود هنوزم نمیشه گفت کانرزودینگ جایگاهش رو از دست داده یا نه ولی با چیزی که من از پریویو اپیزود نهم (https://www.youtube.com/watch?v=xHIxrJeUdKM)دیدم شدیدا احساس میکنم قراره یکی از بهترین پایانهای تلویزیون و hbo رو ببینیم...
یادمه یه جایی گفتم (https://tvworld.info/showthread.php?t=48299&p=254532&viewfull=1#post254532) و یکی از دوستان یه ذره مسیر رو روشن کرد(اینکه مستقیم داستان سریال کدوم خانواده رو هدف قرار داده) ولی همون زمان هم من داشتم از قصه ای صحبت میکردم که خیلی پنهان و زیر اون لایه ی دوست داشتنی سریال جریان داشت و بعد از سه فصل اونو توی America Decides دیدیم. و رسیدیم به اون چیزی که قبلا هم اشاره کردم (https://tvworld.info/showthread.php?t=48299&p=254556&viewfull=1#post254556).

به نظرم سازندگان این سریال روایت تاریخ غیرصریح از نگاه خودشون رو توی یه جلد شیک و مرتب به خورد بیننده میدن و از این دیدگاه شما با هیچ سریالی نمیتونی مقایسه ش کنی و اونقدر توی تزیین اون جلد شیک تلاش کردند که واقعا میشه از لحظه لحظه ی اون لذت برد تنها نکته اینه که بدونی باید ببینی و لذت ببری نه اینکه بخوری و لذت ببری :Smiley14:

صرفا برای لذت بیشتر ...


(https://www.youtube.com/watch?v=qRvlw8xyH0k)



Donald Trump and the rise of Fox News (https://www.youtube.com/watch?v=QsBqU1RzV7o)
Outfoxed • Rupert Murdoch's War on Journalism (https://www.youtube.com/watch?v=P74oHhU5MDk)

[DUCHESS]

Tom: Information, Gregg. It's like a bottle of fine wine
You store it, You hoard it, You save it for special occasion
and then you smash someone's face in with it

:Smiley35:

https://picoup.ir/images/64948701211651533386.jpg
https://picoup.ir/images/14812730902841436223.jpg

[DUCHESS]

قسمت پایانی

فکر نمی‌کنم پایانی بهتر از این پایان تراژدیک اینطوری میتونست برای این داستان شکسپیری مناسب‌ باشه. با این که نشونه‌های بزرگی از هپی اندینگ و اتحاد نهایی خواهر و برادران این قسمت داشتیم (سکانس تاج گذاری کن و سکانس تماشای ویدئو لوگان) اما در نهایت اون حسادت، طمع، خود بزرگ بینی و تمام ویژگی‌هایی شخصیتی که از این 3 نفر تو این 4 فصل دیدیم باعث شد که اتحاد پابرجا نمونه و هیچ کدوم به اون چیزی که میخواستن نرسن، مخصوصا کن.
رومن با این که یک لبخند رضایت کوچیک اومد رو لباش و احساس راحتی داشت ولی خب باز هم ته دلش نمیدونست چی میخواد. فقط میخواست راضی بشه. یه جا میگفت شاید من باید باشم، از طرفی واضح بود این کار رو نمیخواد و و و.
شیو نمیتونست تحمل کنه کندال بر منصب ریاست بشینه و بخاطر همین از اول با متسون هم تیمی شد و آخرش هم دید تام شاید گزینه بهتری برای Manipulate کردن باشه و نمیتونه با کندال همچین کنه. هرچند هر دو پاپت متسون شدن :Smiley69: آخرش هم کنار هم نشستن تو ماشین و اونقدر سرد دست هم رو گرفتن! شیو همیشه شخصیت حسودی داشت از اول سریال و دنبال اثبات کردن خودش به پدرش بود و فکر میکرد اگه رئیس بشه میتونه خودش رو اثبات کنه ولی در نهایت . . .
کندال هم سعی میکرد خودش رو بزرگ نشون بده و مثل پدرش عمل کنه و ادا آدم‌های خوب رو در میاورد ولی دیدیم که حاضر بود خواهر و برادرش رو فدا کنه(I love them, but i'm not in love with them) بارها تو خلوت خودشون رومن رو تحقیر کرد(دقیقا مثل لوگان) و این قسمت هم زخمش رو باز کرد و خب شیو رو هم اصلا حساب نمی‌کرد! فقط خودش رو قبول داشت اما در آخر فروپاشی داشت(چه کرد جرمی استرانگ تو 15 20 دقیقه نهایی) و با گفتن I'm the eldest boy و اون سکانس تو اتاق عملا قبر خودش رو کند.

و باید اشاره کنیم هر 3 این افراد قربانی پدر و نبود مادرشون شدن که این قسمت بارها به این قضیه اشاره شد. سر سکانس شانس تو خونه مادرشون دارن میگن تو بدترین مادر دنیا هستی و بارها هم این قضیه رو فصول قبل دیدیم. لوگان رو هم که تو این 4 فصل دیدیم چطوی بود. به کن تو 7 سالگی قول داده بود که رئیس بشه و کن از همون موقع این رو تو ذهنش داشت. برای رومن یک پدر زورگو بود و بارها بارها گولش زد. و تو قسمت شاهکار 9 دیدیم که شیو چطوری از پدرش و رفتاری که با زنان و مخصوصا دختر خودش داشته حرف میزد.


نکته جالب دیگه بیان دوباره دیالوگ لوگان تو قسمت دوم همین فصل(You're not serious people :Smiley69:) بود که رومن به یک شکل دیگه گفت

https://picoup.ir/images/52922698441266228081.jpg

آخر هم برسیم به تام و گرگ که شخصا خیلی احتمال میدادم تام به اینجا برسه که با یک حالت منطقی و تبدیل شدن به Pain sponge متسن تونست CEO باشه. اون دفعه با لوگان هم دستی کرد(آخر فصل سوم) و اونجایی که میخواست موند و الان هم شد رئیس Waystar. قطعا آرک داستانی تام جزو بهترین آرک‌های داستانی تلوزیون بود که شاهد تکامل شخصیتش و به یک جایی رسیدنش بودیم. در کنارش گرگ رو هم داشتیم که اون از هیچ تبدیل شد به نزدیک ترین دوست CEO. با این که بهش خیانت کرد ولی تام فهمید نزدیک ترین فرد بهش گرگ هست و نگهش داشت. هرچند قطعا کلی اذیتش خواهد کرد :Smiley14:

یک نکته دیگه چقدر دو تا سکانس درگیری این قسمت(گرگ و تام/کن و رومن) خوب و واقعی بود! بازیگرها واقعا هر قسمت یک لول جدیدی از تواناییشون رو نشون دادن این فصل.

برای من سکسشن رفت در کنار بهترین تجربه‌های سریالیم و به نظرم به راحت جزو تاپ فور شبکه HBO و صد البته بهترین‌های تاریخ تلوزیون قرار میگیره. واقعا سطح نویسندگی، کارگردانی، فیلمبرداری، و در نهایت بازیگری در این سریال وحشتناک بالاست.

[s1378]

پایان عالی بود. می ترسیدم مثل Game of thrones نتونن جمعش کنند که خوشبختانه به بهترین شکل از پس مهم ترین بخش کار براومدند. واقعا تک تک شخصیت ها نفرت انگیز بودند و زیاد نمی شه براشون دل سوزوند و پایان هم طوری بود که همشون یک جورهایی آینده‌ی تاریکی خواهند داشت. فکر نمی کنم تو سریال های در حال پخش بقیه در حد و اندازه‌ی این باشند و امی بهترین سریال و بازیگرهای نقش اصلی و فرعی به این می رسه.

شیو دقیقا چرا تهش با این که چیز خاصی گیرش نیومد به کندال خیانت کرد؟

[alimori]

به نظرم این سریال با چهار فصل خودش رو ماندگار کرد. کار عجیب و غریبی انجام نداد در قسمت آخر و همه چی قانع کننده بود. واقعا واسم سوال بود چرا نمیخوان شرکت رو بفروشن. بابا چند میلیارد دلار پول رو بگیرید بی دغدغه زندگی تون رو بکنید. شاید دیگه این آدمای فراتر از مولتی میلیاردر که رییس جمهور رو انتخاب میکنن پول واسشون مهم نیست و دنبال قدرت و اعتبار هستن. در طول سریال همه ش فکرم این بود اینا که این همه پول دارن چرا این قدر حرص و جوش میزنن و دنبال چی ان دیگه. کار درست رو به نظرم کانر میکرد که توی این بازی ها شرکت نمیکرد رفته بود سراغ زندگیش و پولش رو خرج عشق و حالش میکرد. کاندید ریاست جمهوری هم شده بود :Smiley14:
شیو هم کار درستی انجام داد و کندال این کاره نبود. دیر یا زود شرکت رو به فنا میداد. این وسط عشقش به تام هم مزید بر علت شد که به کندال رای نده. زوج شیو و تام خیلی عالی در اومده بودن. چندین و چند بار به هم خیانت کردن ولی در آخر بازم به هم رسیدن. :Smiley17:
همه بچه ها یه جورایی قربانی پدر و مادرشون بودن. کمبود محبت در بچگی باعث شده به این آدمای منفور تبدیل بشن که به خواهر برادر خودشون هم رحم نمیکنن. از کوچکترین فرصت برای آسیب به هم استفاده میکنن.
اون سکانس توی خونه ی مادرشون چکیده ی این سریاله. مادری که هنوز هم هیچ محبتی به بچه هاش نداره و خودش هم قبول کرده اینو. پدری که از بچه هاش سواستفاده کرده و به هر کدوم وعده وعید تاج و تخت داده و باعث شده بچه ها به جون هم بیفتن. رومن که شخصیت شکننده و حساسی داره ولی مجبور بود خودش رو محکم نشون بده و چند بار دچار فروپاشی شد. کندالی که از 7 سالگی عقده ریاست تو ذهنش بوده و آخر هم بهش نرسید. شیو هم همیشه به دنبال اثبات خودش به پدرش بود و در نهایت هم لوگان به هیچکدوم بها نداد. و بقول خودش you re not serious people.
تیم بازیگری هم خارق العاده بودن. سارا اسنوک و کالکین و آرمسترانگ کولاک کردن توی قسمت آخر.

[wlh]

بالاخره اینم تموم شد/ تقریبا یکی از بهترین فصل آخرهای سریالی رو تماشا کردیم/ قبلا راجع غم و اندوه پس از اپیزود آخر (https://tvworld.info/showthread.php?t=49956) یه چیزی نوشته بودم امروز این غم و اندوه دو برابره/...

[DUCHESS]

شیو دقیقا چرا تهش با این که چیز خاصی گیرش نیومد به کندال خیانت کرد؟

اون سکانسی که کندال میره داخل دفتر لوگان و رو صندلیش میشینه دوباره حس حسادت شیو که جزو ویژگی‌های اصلی این شخصیت از اول سریال بود رو برانگیخته میکنه و بعد نحوه صحبت کردن کندال تو جلسه هیئت مدیره و بعدش هم اون سکانس سه نفره باعث شد کلا کندال رو نابود کنه. حتی تو همین قسمت به رومن گفت اگه کندال رو بکشیم چی :Smiley69: و صد البته دیدگاه دیگی که برای من نجوشه نمیخوام برای داداش عوضیم هم بجوشه!
این خواهر و برادرها، مخصوصا شیو و کن از اول سریال با تموم این که تو سختی ها کنار هم بودن و در ظاهر از هم حمایت میکردن، در حال خیانت بودن و بارها بارها به جون هم افتادن. از طرفی تام هم خیلی گزینه بهتری برای کنترل کردن حساب میشه نسبت به کندال. هرچی نباشه مادر بچه تام هست حتی اگه دیگه حسی بینشون وجود نداشته باشه. هرچند هم تام و هم شیو شدن عروسک متسن :Smiley35:

[lady snow]

حقیقتا خاک بر سرت شیو
با اینکه از سرنوشت کندال خیلی عصبانی و دلشکسته هستم اما این پایان منطقی‌ترین پایان ممکن بود
این فصل لایق چند تا امی هست. بخصوص بخش بازیگری و فیلمبرداری
خداحافظ روی فمیلی

[smh2011]

مسترکلاس هرچیزی که بخاین توی یک سریال داشته باشین. اکتینگ، فیلمبرداری،تدوین، دیالوگ نویسی و... سریال عملن اوج نداره چرا که همیشه در یک سطح بالا به کار خودش ادامه میده. هر اپیزود یک مخمصه و سیاست بازی جدید . جالب تر اینکه با اینکه داستان پیش میره ولی بازهم توی قسمت بعدی همه یکجورایی سر جای اولشون هستن. قبلن این موضوع رو به عنوان یک نکته منفی برای فصل اول و دوم گفته بودم .لی خب وقتی ماهیت سریال رو بهتر درک کنی باطبع نظرت عوض میشه. توییست های پایانی اونقدر درست و بجا زمینه چینی شده بودن که حتی یک درصد هم شکی توشون باقی نمیمونه. کمتر سریالی رو میشه نام برد که این حجم از شخصیت ها و تصمیم های خاکستری رو ارائه کرده باشه. اوج این مسئله هم توی قسمت آخر و بخصوص تصمیم نهایی شاهد بودیم. فروشی که چه صورت میگرفت چه نمیگرفت همزمان بازی دو سر برد و دو سر باخت بود.
گفتنی های داستانی رو duchess خیلی خوب و کامل گفت. دوباره گویی نمیکنم. فقط خواستم هیجانات ناشی از دیدن و به اتمام رسوندن یه سریال خوب رو توی چند خط بیان کنم. اون هم در پایان یک سه شنبه پرکار طاقت فرسا.

[wlh]

اون سکانسی که کندال میره داخل دفتر لوگان و رو صندلیش میشینه دوباره حس حسادت شیو که جزو ویژگی‌های اصلی این شخصیت از اول سریال بود رو برانگیخته میکنه و بعد نحوه صحبت کردن کندال تو جلسه هیئت مدیره و بعدش هم اون سکانس سه نفره باعث شد کلا کندال رو نابود کنه. حتی تو همین قسمت به رومن گفت اگه کندال رو بکشیم چی :Smiley69: و صد البته دیدگاه دیگی که برای من نجوشه نمیخوام برای داداش عوضیم هم بجوشه!
این خواهر و برادرها، مخصوصا شیو و کن از اول سریال با تموم این که تو سختی ها کنار هم بودن و در ظاهر از هم حمایت میکردن، در حال خیانت بودن و بارها بارها به جون هم افتادن. از طرفی تام هم خیلی گزینه بهتری برای کنترل کردن حساب میشه نسبت به کندال. هرچی نباشه مادر بچه تام هست حتی اگه دیگه حسی بینشون وجود نداشته باشه. هرچند هم تام و هم شیو شدن عروسک متسن :Smiley35:

به نظرم توضیحت خیلی کامله ولی بذار از یه زاویه دیگه هم نگاهش کنیم / شیو واقعا اعتقاد داشت برادرهاش از پس کار برنمیان و تنها راهی که میشه اونها رو از ورطه ی هلاکت نجات داد همینه/ اینجوری وجهه ی شیو هم حفظ میشه/ اما کنترل تام چندان هم راحت نیست صحنه ماشین و دست دراز شده ی تام روببینید / حالا این تام هست که دستور میده شیو باید چیکار کنه/ و وقتی شیو دستش رو میاره تام برای نوازش یا علاقه اینکار رو نکرده چرا چون اساسا دستش رو تکون نمیده نمیخواد دست شیو رو نوازش کنه یا اثری از احساسات بینشون وجود داشته باشه و فقط میخواد دست شیو سمت دستش باشه همین و این شیو هست که توی بازیِ تام پاپت میشه در حالی که کل داستان برعکس بوده

واقعا آرک تام بی نظیره بینظیر البته یکی از دوستان اشاره کرد ولی نیاز به تاکید داره

[lady snow]

شخصیت‌هایی مثل تام همیشه کفش آدمهای قدرت رو لیس میزنن و اینجوری خودشونو بالا میکشن. تام بخاطر نزدیک شدن به لوگان با شیو ازدواج کرد. یادتونه کی خواستگاری کرد. توی بیمارستان وقتی داشتن برای لوگان جانشین تعیین میکردن. و بعد هم که به خاطر منافعش به شیو خیانت کرد و طرف لوگان رو گرفت. الانم که کفش متسون رو لیس میزنه. و دقیقا به همین دلیل متسون انتخابش کرد. حتی براش مهم نیست زنش با کسی رابطه داشته باشه. مهم منافع خودش هست.
تام فصل اول با تام فصل چهار خیلی فرق داره. قدرتش از شیو بیشتر شده. پس دیگه شیو نمیتونه کنترلش کنه. خود شیو هم اینو میدونه. شیو نه بخاطر تام که بخاطر خودخواهی خودش اینکارو کرد. چون تحمل باخت به برادرش رو نداشت. کندال هم اگر در شرایط مشابه بود همینکارو میکرد چون اونم تحمل باخت به خواهرشو نداشت. و همه اینها تقصیر لوگان روی خودشیفته هست. برای لذت خودش بچه ها رو به جون هم مینداخت بعد برنده میشد و تحقیرشون میکرد.
درس اخلاقی با آدمهای خودشیفته ازدواج نکنین ://
اون برچسب تحقیرآمیز که تام به گرگ زد نشانه تبدیل تام به لوگان هست حالا با درجه خفیفترش

پ.ن: از نشانه های کهولت سن اینه حوصله نداری درباره سریال محبوبت چند خط تایپ کنی :/

[DUCHESS]

به نظرم توضیحت خیلی کامله ولی بذار از یه زاویه دیگه هم نگاهش کنیم / شیو واقعا اعتقاد داشت برادرهاش از پس کار برنمیان و تنها راهی که میشه اونها رو از ورطه ی هلاکت نجات داد همینه/ اینجوری وجهه ی شیو هم حفظ میشه/ اما کنترل تام چندان هم راحت نیست صحنه ماشین و دست دراز شده ی تام روببینید / حالا این تام هست که دستور میده شیو باید چیکار کنه/ و وقتی شیو دستش رو میاره تام برای نوازش یا علاقه اینکار رو نکرده چرا چون اساسا دستش رو تکون نمیده نمیخواد دست شیو رو نوازش کنه یا اثری از احساسات بینشون وجود داشته باشه و فقط میخواد دست شیو سمت دستش باشه همین و این شیو هست که توی بازیِ تام پاپت میشه در حالی که کل داستان برعکس بوده

واقعا آرک تام بی نظیره بینظیر البته یکی از دوستان اشاره کرد ولی نیاز به تاکید داره
محشر :Smiley19:


این شیو به برادرهاش علاقه داشت و بدش نمیومد به نحوی نجاتشون بده رو تا حدودی قبول دارم ولی تو این قضیه یکم فکر میکنم داری با دید خوشبینانه نگاه میکنی :d حداقل به نظر من. شیو فردی بود که تو همون قسمت انتخابات به کن گفت تو آدم و پدر خوبی هستی و ظاهر رو حفظ کرد تا از احساسات کن استفاده کنه که پیروزی منکن رو اعلام نکنه. حتی تو این قضیه ریاست جمهوری هم در ظاهر به دنبال پیروزی دموکراسی و شکست خوردن منکن بود و بیشتر دنبال سود خودش بود. آخرش هم به رئیس جمهور گفت من مثل پدرم آدم انعطاف پذیری هستم :Smiley35:
در مورد شیو و تام هم موافقم و قطعا تام مثل قبل پاپت شیو نیست و شاید اصن این رابطه برعکس بشه ولی چیزی که میخواستم بگم رو شاید بد رسوندم. میخواستم بگم که شانس کنترل کردن تام رو داره حتی کم ولی کن نه! کن رئیس میشد قطعا غیرقابل کنترل میشد و این که شرکت و خودش رو قطعا رو به نابودی میبرد. از طرفی حتی اگه تام رو دیگه پارتنر عاطفی زندگیش حس نکنیم(همون دست تو دست گذاشتن وحشتناک سردی که خودت بهش اشاره کردی) باز هم میشه کنترلش کرد و ازش سوء استفاده کرد و دلیلش هم این هست که پدر بچه‌اش هست و شیو هم سلطان استفاده از احساسات افراد برای رسیدن به اهدافش هست که البته این وسط هم از خودش استفاده میشه نمونه کاری که متسن باهاش کرد.

قسمت‌های این فصل رو داشتم مرور میکردم و دیدم چقدر این فصل محشر بود. آخرین باری که یک فصل پایانی اینقدر قوی بود رو یادم نمیاد! تک تک قسمت‌ها معرکه بودن.

[wlh]

...
میدونم و همون اول منظورت راجع به استراتژی شیو برای کنترل آینده شرکت رو صحیح می دونم ولی میدونی چرا اونجوری گفتم؟ قبلا راجع به نوع نگاه سریال به آدمای پولدار و قدرتمند نوشتم نه اینکه خودم پولدار باشم یا قدرتمند ولی توی جایگاه سازنده قرار بدیم خودمون رو نگاه وحشتناک منفیش به آدمای اینجوری خیلی واضحه/ اینکه تونسته باشه دیدگاه رو به سمت افکار خودش متمایل کنه خیلی مهمه/ تصویری که سازنده از آدمای اینجوری نشون میده میتونه تصویر تام زمانی که متسن داشت راجع به شیو حرف میزد باشه میتونه اون صحنه رفتن شیو از اتاق برای زدن زیر میز باشه و اون بحث استراتژی کنترل آینده شرکت به هر نحوی.../ یا اون چیزایی که راجع به منکن یا انتخابات یا لوگان داشته تصویرسازی میکرده/ هر کدوم که باشه بسیار تصویر وحشتناکیه مخصوصا وقتی خیلی بهش فکر کنی و سعی کنی یه لینکی بین فیکشن سریال و واقعیت بیرونی برقرار کنی...
اونجوری تقریبا میشه گفت تلاش شیو واسه نجات دموکراسی تو شب انتخابات تقریبا عبثه چون one way or another دنیا همین چرت و پرتیه که این طبقه تحویل ما میده / رجوع کن به اپیزود اول وقتی همه ی خونواده جمع ن و توی پارک با اون فرد برخورد نامناسبی میشه و چجوری سر و تهش رو هم میارن/ یا اپیزودی که رفته بودند خونه ی اون خانواده ای که میخواستن اون کمپانی خبری شون رو ازشون بخرن/ یا تک تک سکانس هایی که سعی میکنه اینها رو آدم های وحشتناکی نشون بده و یه تصویر کلی زشت و رقت انگیز از اونها اراِِئه بده...
خیلی سخته با چنین دیدی به اطراف ت بخوای زندگی کنی واسه همین من ترجیحم اینه که برداشتم از این شخصیت ها رو ملایم تر کنم و امیدوار باشم یه جایی بین اونها اون بالا بالا بالا ها یه شیوی باشه که بتونه برادرهاش رو نجات بده...



یا مثلا آرک تام رو درنظر بگیر که ما اینهمه دوستش داریم:
تام فرصت طلبه و دوست داره اون پول و مقام رو همیشه به هر صورتی داشته باشه/ از ازدواج سفید و تهدیدهای شیو و تحقیرش بگیر تا زمانی که توی فصل سوم اون صحنه ی شاهکار بینشون شکل میگیره تام از اونها نیست ولی همیشه دوست داره اونجا باشه پس باید قید تابوهایی که همیشه توی ذهن ما هستند رو بزنه (متسن-شیو/ کافی نبودن برای شیو و ...) و بشه یه لوگانی که قدرتی برای کنترل اطرافیانش نداره و فقط بره توی جلد لوگان/ این رو شما به گرگ هم نسبت بده و البته بقیه شخصیت ها هر کدوم به یه اندازه ...

اونوقته که تماشای این اثر بسیار سخت میشه/ مجموعه ای از افرادی که برای داشتن یه زندگی بهتر (یا توهم یه زندگی بهتر) حاضرن تهی بشن حاضرن هیچ بشن. حالا سازنده اینو با هنرش داره تقلیل میده به واکاوی ارتباط بین یه خانواده و میراث یه هیچِ دیگه به اسم لوگان. (اون اپیزودی که لوگان درباره دیدش به اطرافیانش و جامعه میگه رو ببین کاملا تهی هست.)

[white_beard]

https://picoup.ir/images/05529793086970892304.jpg

پایان فصل 4:

فصل آخر عالی بود چقدرم خوب تمومش کردن، گفتنی ها را دوستان گفتن بنظر منم دلیل شیو منطقی بود یعنی همون قسمت آخر که وارد دفتر میشن کندال پاهاش رو میندازه رو میز دوربین کات میزنه رو صورت شیو، حس نفرت توی صورتش قشنگ میشه دید.
جلوتر هم موقع دعواشون دیالوگ شیو که میگه "I really love you, but I can't ****ing stomach you" بعدشم که کندال بهش میگه من پسر بزرگ خانواده‌ام یعنی چقدر این کندال نارسیست که کانر یادش رفت یه جورایی واقعاٌ فکر میکرد که ریاست شرکت ارث باباشه.
این عکسی هم که بالا گذاشتم موقعی که شیو از خیانت برادراش باخبر میشه، هیچوقت این دوتا مثل باباشون شیو جدی نمیگرفتن شاید تا قبلش هواشون را داشت ولی بعد از اینکارشون فهمید روی هیچ کدوم از اعضای خونواده‌اش نمیتونه حساب کنه.
بنظرم بهترین پایانی که میتونست داشته باشه همین بود هیچ کدومشون لیاقت ریاست نداشتند، کندال هم همش میخواست مثل باباش رفتار کنه حتی در طول سریال چندین بار دیالوگ های باباش تکرار کرده، بهترین دیالوگ کل سریال هم لوگان در وصف اینا گفت:


"You're not serious people"

پ.ن: بهترین زوج سریال هم فقط گرگ و تام :Smiley35:.