Barry | تبادل نظر پیرامون فصل چهارم و پایانی

[kingnessi]

https://picoup.ir/images/80234962759300880748.jpg



.:IMDB:. (https://www.imdb.com/title/tt5348176/):RottenTomatoes: (https://www.rottentomatoes.com/tv/barry/s04):metacritic: (https://www.metacritic.com/tv/barry/season-4/critic-reviews)


در این تاپیک می‌توانید پیرامون فصل پایانی مجموعه Barry که پخش آن از شبکه HBO و از شانزدهم آوریل 2023 (بامداد دوشنبه بیست و هشتم اردیبهشت ماه 1402) آغاز می‌شود بحث و گفتگو بفرمایید. لطفا اگر می‌خواهید در مورد قسمت خاصی بحث کنید، در ابتدا عنوان قسمت مورد نظرتان را بیان کنید تا دیگران متوجه بحث شما بشوند؛ و از اسپویل شدن مطلب برای دوستانی که هنوز قسمت مورد نظر را ندیده اند جلوگیری شود. در موارد ضروری استفاده از تگ اسپویلر را نیز مدنظر قرار دهید.



.:inf-topic:. (https://tvworld.info/showthread.php?t=48825)

[Habibfallah]

دوستان عزیز این سریال ارزش دیدن داره؟ مثل چه سریالی هست و میشه مقایسه کرد؟

[wlh]

اپیزود اول و دوم
من از فصل سوم رسیدم به پخش و واقعا عالی بود. این دو قسمت هم نشون داد فصل دیوانه‌واری در انتظارمونه. کلا فکر نکنم من بتونم مشابهتی بین بری و سایر سریال‌ها پیدا کنم و بگم مثلا بری شبیه فلان سریاله ولی یه چیزی رو باید تجربه کرده باشید کلا سریالی که یه نفر حاضره تو انجمن براش تاپیک بحث بزنه یعنی اوکیه تازه فکر کنم هومن هم ترجمه ش کنه(؟) شایدم ترجمه نکرد ولی میدونم فن ش هست. به نظرم ببینید سریال بسیار جالبیه و توییست‌هاش و روند تکامل شخصیت‌ها دیوانه کننده ست.

[Jerry Seinfeld]

اپیزود اول و دوم
من از فصل سوم رسیدم به پخش و واقعا عالی بود. این دو قسمت هم نشون داد فصل دیوانه‌واری در انتظارمونه. کلا فکر نکنم من بتونم مشابهتی بین بری و سایر سریال‌ها پیدا کنم و بگم مثلا بری شبیه فلان سریاله ولی یه چیزی رو باید تجربه کرده باشید کلا سریالی که یه نفر حاضره تو انجمن براش تاپیک بحث بزنه یعنی اوکیه تازه فکر کنم هومن هم ترجمه ش کنه(؟) شایدم ترجمه نکرد ولی میدونم فن ش هست. به نظرم ببینید سریال بسیار جالبیه و توییست‌هاش و روند تکامل شخصیت‌ها دیوانه کننده ست.


به نظرم یسری شباهت های کلی به صورت تلویحی با روند جیمی مک گیل به ساول گودمن داره ولی دقیقا نمیشه گفت که به این صورته.
ولی سیر تکامل کارکترا بسیار عالی و تمیز در اومده.

[kingnessi]

https://picoup.ir/images/92627158040260539149.jpg



قسمت اول و دوم

بری نمونه کاملی از داستانگوییِ درست و با حساب و کتابه.
توی فصل چهارم بالاخره کوسنو داره به طور کامل ذاتِ خودشیفته و سواستفاده گرشو نشون میده و چقدر از این بخشِ داستان خوشم اومد وقتی سلی رو در کنارش قرار دادن. انگار از اولِ این سریال سلی داشت همون راهی رو میرفت که کوسنو در گذشته رفته بود، روندِ رسیدن از یک بازیگرِ ناموفق به یه استاد بازیگریِ ناموفق :)
حالا هر دو در یک نقطه قرار دارن و قراره از داستان بری کلی (سو) استفاده کنن و خودشونو بکشن بالا.
البته من فکر میکنم سلی از یه جایی به بعد راهِ درست رو انتخاب میکنه ولی کوسنو عاقبت خوشی در انتظارش نیست.

از طرفی نوهو و کریستوبال اولین قدمشون در راه اشتباه رو برداشتن و از این طرف ماجرا هم بوی خوبی به مشام نمیرسه.

اما بری:
توی این دو قسمت یه بری متفاوت رو دیدیم. کاملا نابود شده؛ دیگه نه از اون اعتماد به نفس خبری هست نه از اون بی تفاوتی و اطمینان توی نگاهش. التماس هاش به سلی توی هر دو سکانس و اون سکانس توالت کاملا نشون میده این دیگه اون بری سابق نیست.
حالا هم که میخواد همه رو با خودش بکشه پایین (واقعا؟)
بری توی تمام سریال سعی داره از گذشته ش فرار کنه و زندگی جدیدی بسازه و اصلا به همین خاطره که بازیگری رو انتخاب میکنه ولی گذشته همیشه برمیگرده و یقه تو میگیره پس شاید نقشه اینه که همه رو با هم از بین ببره.

از لحاظ فنی که فوق العاده بود، بازی ها محشر بود، اون سکانس های فلش بک بخصوص خیلی خوب بودن، و در مجموع دو تا قسمت عالی برای پایانِ یه سریال درجه یک بود.



پ ن:
نکته مهم اینکه شروع سریال با دو قسمت بود و دلیلش فقط به خاطر یه رویه و شکلِ توزیع معمول نیست.
با پخش قسمت اول به تنهایی، شروعِ فصل ناقص و الکن میموند ولی با دو قسمت پشت سر هم و پنجاه دقیقه زمان، یه شروع به یاد موندنی داشت.
اینم از هوشمندی سازنده هاست :)

[kingnessi]

https://picoup.ir/images/22863379537195478336.jpg



قسمت سوم

مهمترین ویژگی این قسمت پیشرفت کاراکترها بود.
بالاخره کاراکترها با واقعیتِ قضیه روبرو شدن و باهاش کنار اومدن؛ هنک بالاخره فهمید بری دوستش نیست و عملا هیچ ارزشی هم واسه ش قائل نیست. سلی بالاخره با حقیقتِ کلاس بازیگری روبرو شد و فهمید که تمام این مدت کوسنو، مثل شوهر سابقش ولی به شکلی دیگه، داشته ازش سواستفاده میکرده.
بالاخره یکی به کوسنو گفت که آدم غیرقابل اعتمادیه و همه این ماجراها از همینجا میاد، هر کسی به کوسنو اعتماد کرده ضربه خورده.
فیوکس هم توی اون سکانس جالب یه جورایی متوجه شد چقدر به بری وابسته س.

اما بری:
بری هنوزم توی فاز انکار حقیقته و شایدم اونقدر پیش رفته که دیگه حقیقت رو اصلا نمیبینه و هنوزم فکر میکنه آدم خوبه ی ماجراست. هنوزم با خودش کلنجار میره و احساس میکنه سزاوار این شرایط نیست.

احساس میکنم اینجا همون نقطه ایه که سلی از مسیر کوسنو شدن منحرف میشه و شاید سرنوشت خوبی در انتظارشه.
ولی عاقبت باقیِ کاراکترها عملا غیرقابل پیش بینی شده، منتظر میمونیم :Smiley35:





پ ن1: اِل تورو :)
پ ن2: چقدر کارگردانی خوب بود، مهندسی صدا و فیلمبرداریِ سکانس خونه خبرنگاره رو ببینید.
پ ن3: سکانس پایانی هم عالی بود.

[codec_pack]

سریال بری فقط بعد از چند اپیزود اومد جزو 10 سریال برتری که تاحالا دیدم. هنر خالص هست. بازیگرا، کارگردانی، شات های جذاب، فیلمنامه قوی و همه چیز تقریبن عالیه.

شخصیت پردازی تو این فصل عالی بوده. شاید به نظر برسه حالا که سه فصل گذشته و بری هم تو زندانه، دیگه چیزی واسه ارائه نمونده جز اینکه ببینیم آخرش چی میشه، اما سوپرایز میشیم. انکار کردن و manipulative بودن و تلاش برای فرار از وضعیت غیر قابل تحمل بری، به واقعیت وضعیت پی بردن کریستوبال و سل و فیوکس، خودشیفتگی جین کوسینو و ... همه و همه عالی هستن. سکانس خونه خبرنگار و هیت شدن بری هم عالی بود.

[Raylan Givens]

https://picoup.ir/images/54827981735953010032.png


غیرمنتظره‌تر و جذاب‌تر از حضور «اِل تورو»، حضور فرِد آرمیسن بود. پادکستری که ماس‌ماسک تحلیل می‌کنه و ماس‌ماسک‌هاش هم هیچ‌وقت کار نمی‌کنه :Smiley14: خاطرات دوران SNL که همه‌ش سعی می‌کرد با اَدااَطفار بیل هِیدر رو جلوی دوربین به خنده بندازه رو زنده کرد؛ که معروف‌ترین‌ش هم همون اسکچ «کالیفرنیایی‌ها (https://www.youtube.com/watch?v=Tt-tG6ufH90)» بود.

تعادل طنز و جدیت در این سریال یه‌جورایی حیرت‌انگیزه؛ نه از این‌ور می‌زنه بیرون، نه از اون‌ور؛ دقیقِ دقیق. کی فکرش رو می‌کرد بعد از اتفاقات فصل سوم و اون پایان، ممکن باشه لحظات خنده‌دار ببینیم.

[Jerry Seinfeld]

https://picoup.ir/images/54827981735953010032.png


غیرمنتظره‌تر و جذاب‌تر از حضور «اِل تورو»، حضور فرِد آرمیسن بود. پادکستری که ماس‌ماسک تحلیل می‌کنه و ماس‌ماسک‌هاش هم هیچ‌وقت کار نمی‌کنه :Smiley14: خاطرات دوران SNL که همه‌ش سعی می‌کرد با اَدااَطفار بیل هِیدر رو جلوی دوربین به خنده بندازه رو زنده کرد؛ که معروف‌ترین‌ش هم همون اسکچ «کالیفرنیایی‌ها (https://www.youtube.com/watch?v=Tt-tG6ufH90)» بود.

تعادل طنز و جدیت در این سریال یه‌جورایی حیرت‌انگیزه؛ نه از این‌ور می‌زنه بیرون، نه از اون‌ور؛ دقیقِ دقیق. کی فکرش رو می‌کرد بعد از اتفاقات فصل سوم و اون پایان، ممکن باشه لحظات خنده‌دار ببینیم.


منم تا دیدمش یاد کارای فوق العاده اش توی SNL افتادم. :Smiley36: مخصوصا اونی که نقش احمدی نژاد رو بازی (https://www.youtube.com/watch?v=zoS8DrrlnTQ) کرد. اون نسل SNL واقعا بازیگر/کمدین های شاخصی تحویل داد. بیل هیدر، جیسون سودیکیس، اندی سمبرگ و غیره. جالبه که هر سه تاشون الان سریال در حال پخش دارن.
درباره اپزیود هم میتونم بگم عالی، با ارجاع های مختلف به زندگی رومره کنونی (قضیه پادکست واقعا باحال بود.) و اینکه خیلی دوست دارم سقوط کوسینو رو ببینم. ال تورو هم با حضورش سورپرایزمون کرد.

[kingnessi]

https://picoup.ir/images/95878002148547260016.jpg



قسمت پنجم

غافلگیر کننده بود.
سلی وقتی دید قرار نیست ستاره باشه و رویای ستاره شدنش از دست رفت با بری فرار کرد، یجورایی از سرنوشت و زندگی خودش فرار کرد و خب مشخصه تصمیم درستی نبود و در لحظه و احساسی اتفاق افتاد.
حالا بعد از هشت سال بدون بازیگری سلی تبدیل شده به یه مرده متحرک که هیچ احساسی نداره نه نسبت به بری نه بچه ش و نه هیچ چیز دیگه ای.
یه عقده و ناراحتی بزرگی داره که اینجا سرِ همکارش خالی کرد و احتمالا در ادامه سرِ یکی دیگه.

بری سعی میکنه پسرشو کاملا متفاوت از خودش بزرگ کنه.
هنوزم توی فاز انکاره و با مثال زدن کارهای بدِ گاندی و لینکلن در واقع داره خودشو از گذشته تاریکش تبرئه میکنه.

اما در مجموع به نظرم با اینکه این پرش زمانی ایده خیلی خوبی بود و برگشت کوسنو هم عالی بود ولی یه مقدار سریع اتفاق افتاد. بهتر بود یه فصل کامل واسه این داستانِ هشت سال بعد میداشتیم و اونوقت میشد خیلی بهتر و جا افتاده تر داستانو تعریف کرد.

منتظرم ببینیم سلی قراره انتقامشو از کی بگیره؟ فیوکس کجاست؟ هنک هنوزم دنبال بری هست؟ ماس چه میکنه و چه بلایی سر کوسنو میاد؟




https://picoup.ir/images/39657996944046120759.jpg

[kingnessi]

هشت ساعت و نیم تا پایان...

تا پایان یکی از بهترین سریالهای دهه اخیر و یکی از لذت بخش ترین تجربه های سریالی.
منتظریم. :Smiley35:

[wlh]

اگه بشه با مستراینبیتوین مقایسه کرد به نظرم اون بهتر بود، اگه نشه هم که سریال توی دسته بندی کمدی جنایی خیلی خوب عمل کرده، صحنه های اکشن متفاوت و زیبا دراومدن و در کل هم به خاطر کیفیت هم به خاطر تعداد اپیزود کم توصیه میشه...

مجبور نیستی بخونی طور
اون صحنه هایی که اسلحه یکی از موضوعات اصلی میشه کاملا اگزجره ست، و به چپ ترین حالت ممکن داره به تمسخر میگیره، ولی با تجربه خودمون واقعا اون قانون جاهایی کارکرد داره مثلا برگردید به مشروطه و امیرخیز و فتح تهران یه جاهایی یه سری چیزا اشتباهین و این عقیده در مورد اسلحه می‌تونه از همونا باشه، فعلا نمیدونند چیکار میکنند بزنید تیشه به ریشه خودتون مثل کاری که بعدها توی تاریخ ما انجام شد و قدرت اسلحه از دست مردم خارج شد ...

[codec_pack]

اگه بشه با مستراینبیتوین مقایسه کرد به نظرم اون بهتر بود، اگه نشه هم که سریال توی دسته بندی کمدی جنایی خیلی خوب عمل کرده، صحنه های اکشن متفاوت و زیبا دراومدن و در کل هم به خاطر کیفیت هم به خاطر تعداد اپیزود کم توصیه میشه...

مجبور نیستی بخونی طور
اون صحنه هایی که اسلحه یکی از موضوعات اصلی میشه کاملا اگزجره ست، و به چپ ترین حالت ممکن داره به تمسخر میگیره، ولی با تجربه خودمون واقعا اون قانون جاهایی کارکرد داره مثلا برگردید به مشروطه و امیرخیز و فتح تهران یه جاهایی یه سری چیزا اشتباهین و این عقیده در مورد اسلحه می‌تونه از همونا باشه، فعلا نمیدونند چیکار میکنند بزنید تیشه به ریشه خودتون مثل کاری که بعدها توی تاریخ ما انجام شد و قدرت اسلحه از دست مردم خارج شد ...
صحنه هدشات شدن vigilante داستان هم روش. قانون رو دست خودتون نگیرید یه وقتیا. دقیقن اتفاقی که واسه دکستر هم افتاد.

مسیری که آمریکا داره طی میکنه، دقیقن مث ایران خودمونه. آخوندیسم و لفتیسم جفتش یه لجن در لباس های متفاوت.

اما خب فاشیسم نمیتونه حاکم بشه وقتی مردم مسلح باشن.

[kingnessi]

https://picoup.ir/images/46622797514340528876.jpg



پایان

اون لبخند آخر فیوکس به بری و محو شدنش توی تاریکی :Smiley35:

این قسمت برای من پیامش این بود که بالاخره مجبوری یه روزی نقابتو بندازی؛ یا مثل سلی وقتی میدونی همه چیز از دست رفته و تهی شدی یا مثل فیوکس توی زندان و بعد از کتک خوردن تا سرحد مرگ؛ بالاخره روز موعود فرا میرسه و اونایی که در مقابلش مقاومت میکنن عاقبت خوبی ندارن.

دقیقا مثل بری:
بری نقابشو برنداشت، حتی اون آخر سر هم فکر نمیکنم قصدش تسلیم شدن به پلیس بود.
بری فقط بخشی از حرفای اون کشیش رو گوش میداد که به نفعش بود، بخشی از پادکست بیل بور رو گوش میداد که تاییدش میکرد و تا آخرش باور داشت که طرف درستِ ماجراست.

عاقبت اینکه بری توسط هالیوود تبدیل شد به یه کاراکترِ دوزاری که توسطِ جین کوسنوی خلافکار فریب داده شد و کشته شد و آخرشم با همون نقابِ قهرمان به خاک سپرده شد.
عاقبتِ بری برای من پوچ بود، حتی هنک هم دست تویِ دستِ کریستوبال رفت، حتی کوسنو هم بالاخره تونست معروف بشه و شایدم الان داره تو زندان کیف میکنه که همه قبولش دارن ولی بری بد رفت.

نمیدونم سلی بالاخره اعتراف کرد (پیش پلیس) یا نه ولی اهمیتی هم نداره، سلی پیش جان اعتراف کرد و اون جمله ش به بری توی تخت نشون داد که راهشو پیدا کرده، پایانِ سلی بهترین پایان سریال بود.

اما درباره ی اون لبخند فیوکس:
فکر میکنم یه جورایی ادای دین بود به بری. فیوکس کودکی و معصومیتی که از بری گرفته بود رو بهش برگردوند. و لبخند بری آخر اون صحنه لبخند رضایت و تشکر بود.

بهترین سکانس این قسمتم سکانسِ فیوکس/هنک بود. بخصوص اونجا که فیوکس حرف میزد ولی دوربین چهره هنک رو نشون میداد، انگار داریم اعترافات هنک رو میشنویم و البته که هنک هم مثل بری نقابشو ننداخت و جونشو از دست داد.

یکی از بهترین سریالهایی که دیدم تموم شد و با همه خوبی هاش اگر بخوام روزی از این سریال تعریف کنم فقط از هنر بیل هیدر خواهم گفت، نه تنها بازیش که دیدش به عنوان یک فیلمساز، نویسنده و کارگردان.




پ ن 1: از این بازی ها بهتر جایی پیدا نمیکنید. یکی از یکی به بهی تر و جووون.
پ ن 2: شما هم سوتیِ اون سکانس درگیری رو دیدید؟ :)
پ ن 3: چشمایِ فیوکس و گریه ی هنک.
پ ن 4: سلی هنوزم اعتماد به نفس نداره و هی دنبال تاییدیه دیگرانه (واقعا خوب بود؟؟؟) :(
پ ن 5: درسته بری بد رفت ولی شاید به یکی از آرزوهای بزرگش رسید (احتمالا!) و اونم اینکه جان، بری رو به عنوان یه قهرمان به یاد میاره.




با تشکر از هومن عزیز، که دیدنِ "بری" رو برامون لذت‌بخش‌تر کرد.
:Smiley17:

[smh2011]

فصل چهارم جکم اپیزود دهم فصول مختلف سریال game of thrones رو داره. یعنی جایی که بعد از اپیزود های طوفانی نهم برمیگردیم به تک تک شخصیت ها و حال روحی روانی هر کدوم رو بعد از اتفاق طوفانی و تکان دهنده اپیزود نهم میبینیم. نقطه اوج و عطف سریال همون فصل سوم بود و فصل چهارم با لحن جدی تری به همه شخصیت های ریز و درشتش سر میزنه و تکلیف همه رو بعد از گذشت اتفاقات گذشته مشخص میکنه. شاید از دید خیلیا داستان توی فصل سوم تموم شده باشه و نیازی به فصل چهارم حس نشه ولی فصل چهارم حکم تمام کننده خطوط داستانی مختلف سریال رو داره.
بری (چه سریال ئ چه خود کاراکترش) برای من زمانی در اوج و بهترین حالت خودش هست که خوی قاتلی خودش رو قبول میکنه و دکستر وار قربانی هاش رو ناکت اوت میکنه. اپیزود های رونی لیلی فصل دوم و 710n فصل سوم همچین نقاط اوجی هستند. فصل چهارم کمدی کمتر، اکشن های کنترل شده تر و درعوض درام بیشتری رو ارائه میده.
بری نمونه بارز موفقیت کمدین ها در موقعیت های جدی هست. یک سریال تمام و کمال که یک پکیج کامل از اکشن، درام، کمدی به همراه متن و بازی های خوب هست.

[lady snow]

پایانش معقول بود. منو راضی کرد. همه نکات رو دوستان گفتن
به نظرم بری تو ژانر خودش جزو بهترینهاست. هنوز هم گاهی افسرده باشم اپیزود پنجم فصل دو رو میبینم. عالیه
اون فیلمی هم که از زندگی بری ساختن به نظرم دهن کجی به سیستم قهرمان سازی هالیوود بود ������

[Serenita]

تنهانکته متفاوتی که می‌تونم به نظرات جذاب دوستان اضافه کنم و تحسین پایان بی‌نظیر و غیر امریکایی (هجو هالیوود مشابه چیزی که در بوجک هورسمن دیدیم)
اشاره مجدد به تک‌گویی مکبث در فیلم ساخته شده درمورد بری+ه
شاید خیلی ساده از این تک گویی بی نظیر گذر کردیم ولی با دقت بیشتر شاید بتونیم جواب سئوالمون در مورد شخصیت بری و به طور کلی ذات بشر رو پیدا کنیم که
آیا آدمیزاد پاکه و به بدی کشیده می‌شه یا ذات انسانه که خیر و شره

فردا و فردا و فردا
در چهره هایی بی نشان می‌گذرند روز به روز
به آخرین هجای زمانی ثبت شده
و تمام آن دیروزها
نور پاشیده بر ابلهان
راهی‌ست به مرگی غبارآلود
بیرون، بیرون ازآن شمعِ مختصر!


کلاغ صدایِ موحشی ست
که آن آمدنِ مرگبار را قارقار می‌کند
به زیرِ این برج و بارو،
بیائید، ارواح!
که به این اندیشه‌های گذرا روی گردانده‌اید
و مرا بی‌جنسیت کنید اینجا
و مرا پرکنید از تاج تا انگشتانِ پا
لبریز
از آن سنگدلیِ محض!
خونم را غلیظ کنید
و ببند راه رحم و دریغ‌ات را
و آن طبیعت پشیمانی برنخواهد گشت
و این نیت شوم را تکان بده، که صلح و آرامشی در آن نیست
در آنچه بر جای می‌گذارد و خودش
بیا در میان سینه‌های زنانه‌ام
و شیرم را به زهر ببر
و شما مباشران قتل
هرجایی، درآن تکه های بی نورتان
و تو درسرپیچی طبیعت ایستاده ای
بیا، ای شبِ تاریک
و ای تاریک ترین دودهای جهنم
بیائید و پرده ای بسازید
و این چاقوی تیز من زخم‌هایی که می‌سازد را نمی‌بیند
و بهشت ناغافل در این پتوی تاریک نگاهی نمی‌اندازد
که گریه کنی: نگهدار! نگهدار!