I dont care how long I gonna live. whether it's in a week or twenty years, there's horrible pain and sadness ahead
شروع
کمتر سریالی پیدا میکنید که بتونه تو یه همچین سطحی باشه و هر فصلم رشد کنه و بهتر بشه.
"بِر" لحن خودشو کاملا پیدا کرده و الان دیگه همون چند دقیقه اول بیننده رو میگیره و میبره به دنیایِ خودش؛ دنیایی که واقعا سخت میشه گفت که توی فیلم و سریالِ دیگه ای میشه تجربه ش کرد.
شروع فصل دقیقا بعد از وقایع قسمت آخر فصل قبله. قسمت اول که به نظرم واقعا عالیه (موزیکش!!) در واقع سفری به ذهن آشفته ی کارمی بود که البته بعد از چند دقیقه متوجه میشیم که نظم خاصی داره و از درون این سفر یه هدفِ جدید درمیاد که احتمالا میشه موضوع اصلی این فصل یعنی گرفتن ستاره.
اما این حداقل برای کارمی خبر خوبی نیست، بدونِ کلیر دوباره داره میوفته توی یه مسیر خود تخریبی و از آشپزی برای کاور کردن این رفتارش استفاده میکنه، امیدوارم آخر و عاقبت خوبی داشته باشه (که با این روند بعیده)
قسمت دوم کلا دور یه میز میگذره با یه سری دیالوگ پینگ پونگی که تهش نتیجه این میشه که کارمی و ریچی با هم نمیسازن، سید ترسیده و تردید داره و نت خسته شده ولی فعلا دارن با هم میرن جلو و برنامه اینه که رستورانو یه لول ببرن بالاتر.
نسبت به دو فصل قبل ضعیف تر بود و یه مقدار در جا زدن و کش دادن داستان توسط نویسنده ها دیده میشه. بعضی جاهاش هم واقعا حوصله سر بر میشد .دو سه قسمت رو کم میکرد فصل منسجم تری بود. چند تا کاراکتر هم که بلاتکلیف هستن از اول سریال. مثلا مارکوس ( شیرینی پزه ) هی من میگم یه حرکتی یه پیشرفتی میزنه ولی همه ش سردرگمه. انگار نویسنده آدرس غلط میده. یه بذری میکاره خب باید یه ماحصلی بده ولی انگار یادش میره برمیگرده نقطه صفر. اکثر کاراکترا این فصل در جا زدن.مشاهده محتوا اسپویلر
فصل قبل دو سه تا اپیزود شاهکار داشت ولی این فصل واقعا چیز خاصی نداشت.