اپیزود طوفانی نبود ، از حق نگذریم تنها اپیزود اول فصل یک بود که شاهکار بود وگرنه ما بقی اپیزود های اغازین چنگی به دل نمیزدن.خوب از نظر داستانی این فصل فعلا گنگ هست . اون قضیه زن که شوهرش واکر شده بود و جلوی ریک خود کشی کرد خیلی برام جالب بود ، همون جا که اون یارو خودکشی کرد ، به خودم گفتم اگر ریک همون وضعیت مالخولاییش رو ادامه میداد الان صد در صد شبیه این زن شده بود.
این قضیه که ریک اسلحه نمیبره برای من جالب هست هنوز به نتیجه نرسیدم ببینم چرا اسلحه نمیبره
ولی ریک واقعا خوب اسلحه دست میگیره
ولی باگ داستانی برای من همون قضیه کشتن واکر ها پشت فنس ها هست ، خوب نمیدونم چقدر اینا خر میتونن باشن ، مگر میسون پیش اینا نیست ؟! همون میسون مگه دورانی که با اون زنیکه رو عصاب بود برای محافظ از خودشون دوتا واکر زنجیر نکرده بود با خودش نمیکشید.الان خودتون ببنید یه گله واکر داره هر دقیقه به کمپ اینا نزدیک میشه ، اینا ده تا سی تا واکر رو میگیرفتن مثل میسون قل زنجیر میکردن بیرون فنس ها تو قفس مینداختن یا به فنس ها صلیب میکردنشون ، الان بدون اینکه یه واکر به فنس ها بچسبه داشتن زندگی میکردن
بعد اگر یادتون باشه هرکی بمیره واکر میشه درسته ؟! خوب الان تو این اپیزود دیدم پسر افتاد مرد واکر شد دفعه دوم که داشتم میدم به دوتا نکته برخورد کردم تو عکس ها ببنید :
چشم های جفتشون رو ببنید خون ریزی داشته ، از نظر من فکر کنم اون بیماری که باعث میشه واکر تبدیل بشن الان مرحله دوم خودش شده و داره بدن های انسان ها رو میگیره.یا شاید هم این تئوری درست نباشه ، شاید یه بیماری فصلی باشه چون اون خوک هم مردش وقتی ریک برگشت
عنوان این اپیزود هم که همگی باید بدونید 30 روز بدون حادثه (30 Days Without An Accident) بعد که تو صحنه اخر صحبت های ریک و این دختر رو دیدم تابلو که اونجا گذاشته شده بود به این قضیه سی روز اشاره میکرد