راننده تاکسی که دلش میخواهد بتمن باشد
میگن روزی ار روزها زک اسنایدر تصمیم میگیره بره سینما و فیلم بتمن ساخته ی حضرت نولان رو تماشا کنه
در حین تماشای فیلم ناگهان فکری به ذهنش میرسه دیگه بیخیال دیدن بقیه ی فیلم میشه و از سینما میره بیرون
زک با خودش فکر کرده بود که وقتی نولان میتونه بتمن بسازه چرا من نتونم سوپر من و بتمن و باهم یه جا بسازم تازه حتی میتونم مرد عنکبوتی رو بیارم
خلاصه مرد عنکبوتی رو که نتونست بیاره ولی بتمن و سوپرمن و راضی کرد که تو فیلمش بازی کنن
اما بتمن قبلی ظاهرا با زک حال نمیکنه و میگه ببین داش زک به من میگن کریستین بیل نه دسته بیل واسه من بتمن تموم شد برو سراغ یکی دیگه
زک هم که دیگه اعصابش نمیکشه و میبینه اگه فیلم بتمن وسوپر من نتونه بسازه مجبوره بره سراغ ساخت فیلم 300 3
زک در حالی که انگشت در دماغش کرده بود به ناگاه توی تلویزیون بن افلک و دید
با خودش گفت یا خدااااااا این خودشه این خودِ خودشه
صبح روز بعد زک تماسی با بن افلک میگیره و قرار میزارن تو برج میلاد تا همو ببینن
خلاصه بعد از 2 ساعت گفتگو بن افک قبول میکنه نقش بتمن و بازی کنه و زک هم از خوشحالی در پوست خودش نمیگنجید
بن افلک از اون لحظه دیگه احساس کرد بتمن شده و کاملا ماجرا رو جدی گرفته بود تا حدی که شبا با لباس بتمن میخوابه
و اینجوری که معلومه در نقش خودش فرو رفته و دیگه هم نمیخواد بیاد بیرون
بعد از این ماجرا عوامل فیلم خبر بازی بن افلک و رسانه ای کردن و همه ی عالم با خبر شدن
به چند تا از واکنش های بعد از اعلام این خبر نگاهی می اندازیم
غلام : داش قیافت مالِ این حرفا نیست بپا نخوری زمین مامانی
جیمز کامرون : به نام خدا انتحاب خوبی بود
تریون لنیستر : تقاضای محاکمه با یک نبرد رو دارم
فامیل دور : من دیگه حرفی ندارم
شاهرخ خان : در حال بازی در یک سکانس عشقی بوده فرصت نکرده نظرش و بگه
آریا استارک : دیده شده اسم بن افلک و به لیست آدمایی که میخواد بکشه اضافه کرده
اصغر آقا :
کفاشیان :
ُطغرُل : هــــــی وای من
شیر فرهاد : ها ای که گفتی یعنی چه
مایلی کهن : بازی خوبی بود حق ما باخت نبود
سخن پایانی از زبان بن افلک :
به نظرم بتمن خیلی هم دور از تصور من نیست و من احساس میکنم از بچگی به جای کودک درون بتمن درون داشتم
البته اینو هم اضافه کنم که من از بچگی علاقه ی زیادی به کارتون باب اسفنجی داشتم و شاید این بتونه کمکم کنه واسه اجرای هرچه بهتر نقش بتمن