*انتقامشون رو یه شب با چاقو و اسلحه میگیرن.
»» میشه از این قسمتها هم لذت برد به شرطی که قسمت های قبلی و اتفاقات قبلی رو فراموش کنید! و به تک شخصیت هایی مثل "دندی" یا همین "چستر و عروسکش" دل ببندید به اضافه ی اینکه دیگه از خودتون سوال های منطقی مثل اینکه "چرا اینقدر طول کشید تا فریک ها در مورد السا همچین تصمیمی بگیرن." یا اینکه چرا "مگی" به همین راحتی و بیهوده کشته میشه اونم بدون مقدمه و کاملن شتاب زده. اصلن سوال و نگاه های منطقی رو باید از هر قسمت حذف کرد تا بلکه یه روزنه ی امیدی برای لذت بردن وجود داشته باشه!
برای مخاطب پیگیر شاید بعضی عرض ارادت ها (ارجاع) سریال به فیلم سینمایی Freaks 1932 بدردبخور به نظر برسه (اوجش حمله ی فریک ها به استنلی و تبدیلش به یه مرغ) ولی حتی برای این دسته از مخاطب هم این لذت موقتیه چون فیلمنامه به شدت ضعف داره و هر قسمت هم بدتر از قسمت قبل میشه انگار هر قسمت رو یه نفر با یه فیلمنامه ی جدید میسازه که هیچ ارتباطی به قبلی نداره و مستقل به نظر میرسه. به همین خاطر همه چیز خیلی اتفاقی یا حل یا مشکل ساز میشه یکی از این در میاد یکی از اون در میره!
*خدا پدر و مادر "فن"های آمریکایی سریال رو بیامرزه. تصویر سیاه و سفید بالایی متعلق است به همان ارجاع سکانسی که استنلی گرفتار خشم فریکها شد اینجا دیگه قدم به قدم از اون فیلم کلاسیک "فریک"ها برداشت شده.