1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
من هنوز قسمت دوم رو ندیدم ولی به محض اینکه برسم خونه نگاه میکنم.
ولی درمورد فصل دوم و قسمت اول باید بگم که به نظر من سریال یه جور دیگه ای شروع شد، یه جون تازه ای گرفت، با ریتم سریع تر. یکم زبانِ سریال ساده تر شده و روایت داستان صریح تر!!
من از قسمت یک فصل دوم خیلی خوشم اومد وحس میکنم فصل دوم قراره خیلی جذاب تر باشه
اقا یه سوال . شرمنده البته . فصل اول وست ورلد پیارسال پخش شد درسته یا من تیلی زود بهم گذشته ؟
اپیزود دوم: در مجموع اپیزود خوبی بود. خیلی مثل قسمت اول داستان جلو نرفت اما به نظرم چند تا نکته خیلی مهم وجود داشت.
اول در مورد یه تئوری که خودم بهش اعتقاد دارم صحبت میکنم چون تو این قسمت نشانه هایی وجود داشت که می تونه این تئوری درست باشه ! این مجموعه پارک ها ابتدا به نظر میرسید یه جای تفریحی باشه که افراد بیاند هر جور تفریحی انجام بدند بدون اینکه عواقبی در انتظارشون باشه. جلوتر که رفتیم مشخص شد سرمایه گذاران پارک این افراد رو زیر نظر دارند و میخواند با جمع آوری اطلاعات ازشون شناخت بهتری نسبت بهشون پیدا کنند و از این اطلاعات به نفع خودشون استفاده کنند. (خواسته هاشون رو بشناسند و بر اساس اون ها باهاشون وارد بیزینس بشند و ..) اما به نظرم یه ایده بزرگتر وجود داره. خصوصا اینکه قسمت قبل دیدیم جایی وجود داره که DNA میهمان ها نگه داری میشه. این قسمت هم جیمز دلوس از این صحبت میکرد که چون در آینده نیست که نتیجه این پروژه رو ببینه علاقه ای بهش نداره. به نظر من سرمایه گذاران Westworld دارند یه کپی از خودشون تو اون مخفیگاه میسازند و علاوه بر اون DNA میهمان ها رو جمع آوری کردند که یه کپی یا کلون از اون ها بسازند و یه جورایی اون کپی و کلون ها رو به عنوان عنصر جاودانگی بهشون بفروشند.
به نظرم یکی از سکانس های مهم این قسمت گفت و گوی مرد سیاه پوش با لارنس بود
یک بار دیگه به این دیالوگ مرد سیاه پوش دقت کنید:
و دیالوگ دیگه که برام جالب بود این بود اما زیاد درباره معنای دقیقش مطمئن نیستم!.. شاید فقط یه دیالوگ باشه در راستای پیشبرد داستان شاید هم نه! کسی چه میدونه...جايي ميخواستن دور از چشم خدا.جايي که با خيال راحت گناه کنن ولي ما تماشاشون ميکرديم ...ما تمام گناهها و انتخابهاشون رو محاسبه کرديم .البته، هدف ما داوري نبود هدف کاملاً متفاوتي داشتيم.
لارنس:ميخواي به دروازهي بهشت بري . مگه براي رسيدن به اونجا نبايد بميريم؟
مرد سیاه پوش: نه.سه روز سواري، به سمت غرب
و بنظرم یکی از کاراکترهای مهم در آینده این خانم(اسمش رو نمیدونم) میتونه باشه
که در این قسمت جواب پرسش ویلیام در فصل اول هنگام ورود به وست ورلد رو میگیریم. که از این خانم میپرسه تو واقعی هستی؟»واقعی هست» . چطور؟ چون یکی از سهامداران شرکت هست.(عکس پایین)
اما یه جای دیگه میبینیم که بعنوان میزبان در حال کشتن مهمان ها هست( صد در صد مطمئن نیستم خودش باشه ولی با احتمال قوی باید خودش باشه!!)
سکانس کشتن مهمان ها
و یه نکته دیگه اینکه تقابل این دو نفر در آینده قطعا میتونه خیلی جالب باشه.
تقابل دو دیدگاه
تقابل دو نوع تفکر
این هم از ترشحات ذهن مریض من
خب بالاخره فرصت کردم دو قسمت رو امروز دیدم.
اول بگم از نظر من اصلا سریال افت نکرده. هنوز معما هنوز فلش بکهای هیجان انگیز هنوز داستان پردازی
اینجور که متوجه شدم درواقع ویلیام دلیل اصلی سرمایه گذاری و ساخت این مجموعه هستش و برادرزنش که اسمش یادم نی بعد از اون بلایی که تو فصل اول سرش اومده بود منصرف شده از سرمایه گذاری
اون سکانسهایی که فلشبک میزنه به ابتدای ساخت مجموعه خیلی خوبه در واقع به کلی از سوالای ذهن بیننده جواب داده میشه
انگار آرنولد هم یجورایی عاشق دلوریس بوده
و چیزی که من هنوز بعد از دو فصل متوجه نشدم اینه که آرنولد دقیقا چه زمانی کشته شده؟ آیا قبل از سرمایه گذاری دلوس بوده یا بعدش
بعد از اپیزود 2 بهتر میشه جواب این سوال رو داد:
آرنولد نزدیک روز افتتاحیه پارک کشته میشه... تو این اپیزود دیدیم که آرنولد و فورد 2 تا میزبان (کیچیتا و آنجلا) رو برای پرزنت تکنولوژیشون میفرستن تا با لوگان دلوس (برادر زن ویلیام) ملاقات کنن (هنوز پارک افتتاح نشده)...
وقتی که لوگان تحت تاثیر قرار میگیره، بعد از افتتاح با ویلیام یه سفر به پارک دارن (تقریبا کل فصل 1)... که بعد از این سفر و متقاعد شدن پدر لوگان توسط ویلیام، دلوس تصمیم میگیره روی پارک سرمایه گذاری کنه...