1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
در مورد این دوستی که تو سایت دیگه نقد مینویسه بگم که انقد که تو اراجیف بعضا خوبش اگه و اما و من و .... مینویسه که خواننده فکر میکنه نولانی چیزیه ابن بابا .
یکی از دوستان تو اینجا گفته بود میره سایت redit ه چیه اسمش ازونجا مطلب میاره . قبل این اپیزود انقد از وست ورلد تلریف کرده و انقد اگر اگر نوشته و بهترین سریال قرن لحاظش کرده بود تو این اپیزود کل نوشته هاشو روش اب ریخت یه هورتی هم کشید روش . و اینکه تو این نوشته این قسمت نصف نوشته هاش تعریف از مومنتو و اینسپشن و برکینگ بد و ترودتکتیو بوده . .
یکی دوباری تو سایت خودشون ازش انتقاد کردم نذاشتن انصافا . ظهر که خوندم درباره قسمت آخر وست ورلد نقد نوشته و اینجا هم اسمش اومد گفتم دو خط هم ما بنویسیم .
....
....
....
درمورد قسمت آخر هم من بعنوان یکی از طرفداران وست ورلد و کسی که نقد همه رو میخونم تا بیشتر سریال رو درک کنم از این قسمت و در کل فصل دوم سریال لذت بردم .
در این که وست رولد مخصوصا فصل اول یک شاهکار بود وسریال هایی تو سبک فانتزی به ویژه هوش مصنوعی رو ارتقا داد شکی نیست
ولی فصل دوم تقریبا شش قسمت نتونسته جذابیت فصل اول رو داشته باشه
بزرگترین نقص این فصل نبود انتونی هاپکینز بود شما تمام جذابیت و کلاس این سریال تو بازی هاپکینز و اد هریس خلاصه می شه
وقتی شخصیتی مثل فورد تو فصل اول محو میشه باید یک جایگزین وجود داشته باشه که نویسندگان اومدن برنارد رو تو این راه قرار دادن
مطمن باشید فصل سوم مسئول پیچیدگی ها و نفر اول این کار ویلیام خواهد بود
من دو ایراد نسبت به این فصل دارم یک وجود سابلایم اینقدر فورج مهم بود که تمام فصل اول و دوم رو ما رو دنبال خودش کشوندن
این چه رستگاری که میخواد یک دنیای مجازی مثل ایسنتاگرام برام میزبان ها درست کنه هروقت هر شخصیتی نیاز داشتند برن بیارن
الان شما نگاه کنید مرگ توسریال وست ورلد یک چیز قطعی نیست فقط برای انسانها این جوریه نه میزبان ها نمیشه
طبق این دیالوگ که تو سریال گفته شده فصل دوم :
تو تا زمانی که توسط یکی به یاد اورده بشی زنده هستی اینا ربات هستن همه چیز تو حافظه شون موندگاره فقط برای مدت از اولویت خارج میشه
الان هرکسی رو که دوست داشته باشند میتونند زنده کننده چه با گوی چه سابلایم چه با اندی و سیلوستر
تمام میزبان هایی که توسط دلوس کشته شدن الان راحت میشه برگردن
میو،ارتمیس،ویکتور،کلمنتای ن،اون ژاپنیه همه که جسدشون وجود داره قابل بازیابی و برگشت هستند این اصلا جالب نیست
دوم قدرت هایی که به میو و قدرت بدنی که دلورس داره الان دقیقا میشه گفت میو با این قدرتش دقیقا میتونه هرکاری کنه میشه همه میزبان ها رو کنترل کنه
هرجا میو کم بیاره تصویر رو اهسته می کنند میو خیره میشه تمرکز میکنه همه رو کنترل میکنه این دومین ایراد بزرگ این فصل بود
و قدرت بدنی دلورس تو قسمتی که با اون کنفداروها متحد شده دستمون هم گفته سه بار بهش تیر زدن هیچی نشده
تو این قسمت چند بار ویلیام بهش تیز زده هیچیش نشد نباید یک محدودیت داشته باشه که مشخص باشه میزبانها چه قدرت توانایی بدنی دارند
مثل انسان میشه باهاشون رابطه برقرار کرد ولی بدنشون فراتر از انسان و ذهنشون بی نهایت تر از هر ادمیه
یک چیزه دیگه ای که من رو ازار داد نویسندگی این فصل بود نمیدونم ایا امریکایها درکشون فراتر از باقی انسان هاست که اینقدر سریال رو پیچیده کردن
پیچیدگی زمانی ارزش داره که با پیچش و راهنمایی بشه اون بخش رو درک کرد نه چنان گره کوری داشته باشه که قابل درک نباشه
دستمون Mrp حرف خوبی زد البته ببخشید اسمتون رو نمیدونم جاناتان نولان از اینکه خیلی از ایده هاش تو فصل اول خیلی سریع وا رفتند ضد حال خورده
اومده این فصل رو خیلی پیچیده کرده که حتی تیم نویسندگی خودش نتونسته گره رو باز کنه راهکار بده
ببینده باید جذب سریال بشه با سریال حرکت کنه فکر کنه تصمیم بگیره در انتها بتونه گره رو با حدس خودش باز کنه
گیم اوف ترونز شش فصل همه رو در مورد حرامزاده بودن جان اسنو دور داد
ولی در انتها با داستان گویی و هنر مارتین گره رو به زیبایی حدس زد و تئوری خیلی از دوستدارن سریال رو تایید کرد
ایا کسی مثل مارتین نمی تونست این کار و پیچید تر کنه خیلی راحت می تونست
نمی شد ند،راب و باقی رو خیلی راحت زنده کنه میتونست رسال رو زامبی وار کنه ولی دید
جذابیت سریال از بین میره ببینده با ترس و لرز سریال می بینه یک هو نیاد دنریس رو یک لقمه چپ کنه بره چون مرگ در اینجا حتمیه
ولی تو وست ورلد مرگ حتمی نیست یا چند کد صفر و یک همه رو میشه زنده کرد این مشکلی نداره قبول ولی زمانی که فقط برای میزبان ها باشه
اگر لیزا جوی و نولان اینده نگری داشتند نمی ذاشتند
فورد به راحتی بمیره فورد ستاره اصلی این سریال بود فورد باید تو اشوب این فصل کشته می شد نه فصل اول
ایرادات و گاف های این فصل خیلی زیاد بوده قابل کتمان نیست ولی ویژگی های بزرگ این سریال
اینقد زیاده که راحت میشه دوباره طرح نوی ریخت و همه رو دوباره راضی و جذب کرد
پیچیدگی بیش از حد مشکل اصلی این فصل بود که خیلی ها رو خسته و گیج کرده بود
من از همون اول حدس زدم نولان میخواد کاری مثل فیلم های اینتاریو انجام بده یک پالپ فیشکن رباتی بسازه
در این مورد شکی نداشتم حدس درست بود ولی بازم بعضی از بازه زمانی فلش بک ها قابل درک نبود این بد بود
بعد از دیدن این قسمت پایانی به این نتیجه رسیدم که :
که تو دنیای فانتزی مخصوصا هوش مصنوعی هیچ نویسنده و سازنده ای به پای دیمین لیندلوف نمیرسه واقعا راحت میشه
داستانهاش رو درک کرد شاید در ابتدا گیج کننده باشه ولی وقتی گره رو باز کنی از جذابیت و هیجان سرمست میشی
هیجان حل کردن یک معما اینه که با خرده سرنخ ها بتونی معمای اصلی رو حل کنی ولی نولان این خرده اطلاعات رو خیلی گیج کننده
نشون میده که برای حل معمای اصلی کافی به نظر نمی رسند
هنوز هیچ فیلمنامه ای مثل اپیزود International Assassin فصل دوم سریال لفت اورز منو به وجود نیاورده واقعا عالی بود
البته چند قسمت سریال گیم اوف ترونز هم خیلی عالی بودن مثل نبرد حرامزادگان در بحث اکشن بی نظیر بود
صرف نظر از جلوه ظاهری فیلم و داستان فراگیر شدن هوش مصنوعی و ...
داستان افرادی که بعد از کش و قوس های زیاد و درک مسائلی که از گستره ذهنیشون بالاتر میره
افرادی که از زندگی بی هدف و یک نواخت و از روی اجباری که اختیار قلمداد میشه به دنبال راهی برای رسیدن به واقعیت و زندگی ابدی یا در کل مفهوم لغوی زندگی و خارج شدن از اجبار
جالب اینه که در ابتدا فک می کنن با اختیار در دنیای غرب دارن زندگی می کنن در صورتی که اجبار و همه چیز از پیش تعیین شده هست
بعدش هم که اینو می فهمن باز هم که به سمت دنیای ماورا(ی دنیای خودشون) میرن فک می کنن از رو اختیار هست که باز هم همه چیز ار پیش تعیین شده هست و به عبارتی اجبار
در کل به نظرم در ورای ظاهر سریال ،سازنده به دنبال بیان این مسئله هست که در بحث خالق و مخلوقی ،مخلوق هر چقدر هم که از میوه سیب ممنوعه بخوره و اگاهیش بیشتر بشه باز هم در اختیاری واهی هست و در کل اختیار می تونه هیچ معنایی نداشته باشه و همیشه ما انسان ها در سرنوشتی از پیش مقدر شده قدم بر میداریم
تو دید عمقی کنایه ای به افرینش و خلقت انسان می تونه باشه که ما در این دنیا بازیچه ای بیش نیستیم مهم نیست که به چه سطح از دانش دست پیدا کنیم همش در اجبار قدم بر میداریم حتی زمان هایی که فک می کنیم آخر اختیار هستیم
من 6 دادم به این اپیزود. من رو اصلا راضی نکرد. به خاطر یک سری دلایل که شاید نظر شخصی هست و برای بقیه زیاد مهم نباشه
دو فصل دنبال هزارتو گشتیم هی قدم به قدم اینجا اونجا با ویلیام گشتیم آخرش هیچ.
چند اپیزود منتظر دره دورست بودیم فک میکردم چه جای خفنی زیر دریاچه هست قراره با چی روبرو بشیم که اون هم من رو زیاد جذب نکرد.
سرنوشت اون میزبانها که مثلا رفتن بهشت هم بیخود بود
این همه غافلگیریهای پشت سرهم در سکانسهای آخر فصل زیاد برام جذاب نبود. شارلوت السی رو کشت. برنالد دلورس رو کشت. بعد میزبان شارلوت/دلورس ساخت بعد شارلوت رو کشت که اونم اومد بقیه رو کشت بعدش شارلوت نشست دلورس و برنالد رو ساخت. ظاهرا میزبان ساختن خیلی کار آسونی هست تخصص خاصی نمیخواد. یه میزبان رو میکشی بعدش میری خیلی شیک و مجلسی دوباره عین همون میسازی.
چه لزومی داشت آخرش استابس هم میزبان بشه
چه لزومی داشت اون پسره به خاطر میو و دوستاش خودشو بندازه جلو گلوله. یهو به چه فروپاشی احساسی رسید که خودکشی کرد. میتونست بدون مردن جلو اونا رو بگیره میو هم فرار کنه
حتی یه فیلم در ژانر تخیلی هم باید یک سری قوانین داخلی برای خودش داشته باشه و ازونها پیروی کنه. با دوستمون موافقم یکی با یه گلوله میمیره یکی با صد تا گلوله هیچیش نمیشه
پارسال بعد از دیدن فصل اول گفته بودم این سریال میتونه جای گات رو پر کنه بخصوص با وقفه ایکه در پخش گات افتاده. اما الان میگم ww هیچگاه نمیتونه جای got رو بگیره و هرگز به رکورد آمار و ارقام اون نمیرسه.
در آخر اینکه زیادی این نولانها رو تحویل گرفتن فک کردن چه خبره
نه تنها نفرات مختلف، بلکه یه نفر ثابت هم جاهای مختلف داستان براش قوانین فرق داره
مثلا میو قبلا جلوی ویلیام هزار تا تیر خورد و بدنش جر وا جر شد ولی جتی بیهوش هم نشد، اما اخر سریال دو سه تا گلوله خورد و در کسری از دقیقه ریق رحمت رو سر کشید
یا حتی ویلیام که انسانه هم هزار تا تیر میخوره بدون کمک پزشکی خاصی فقط یه دستمال میبنده رو جای گلوله ها و دو روز تو بیابون پیاده راه میره تا به کمک های پزشکی برسه و زنده بمونه، بابا یه پیرمرد ریقوئه دیگه رمبو نیست که
کلا سریال با خودش تناقض خیلی خیلی زیاد داره
اما به نظرم نولان ها رو زیادی تحویل نگرفتن، خودشون خودشون رو بیش از اندازه تحویل گرفتن و وسواس پیچیده کردن گرفتن
وگرنه به نظرم اگه این بیماری رو نداشتن میتونستن فیلمهای شاهکاری (مثل ممنتو و دارک نایت) بسازن
من همین یک نفس از جرعه جامم باقی است ...
عالی برای یه لحظش بود
بماند که مثل فصل قبل پر از مشکلات ریز بود.بخاطر زیبایی داستان میشه از مشکلات گذشت
از فصل پیش بهتر بود بدون شک
در کل چیز زیادی برای نوشتن ندارم چون پستای قبل اکثرش رو دوستان گفتن
9.5/10
Veezus
خوب تموم شد این فصل
این قدر ایراد نگیرید
کمی هم لذت ببرید
مگر من ! من میشوم بی ت و
نقد های زیادی رو درباره فصل دوم خوندم،اما تقریبا هیچکدام اشاره ای به تم سنگین مذهبی سریال نداشتند
به نظرم نولان از اپیزود اول تا اپیزود نهم بیشتر به بخش عامه پسند و اکشن ماجرا پرداخت و اما در اپیزود دهم بی پروا کار رو به مذهب کشوند و با طرح سوالات اساسی درباره مسئله اختیار انسان ها و روز رستاخیز وعده داده شده،تلنگر عظیم به مخاطب وارد میکنه و مخاطب خاص و عمیق سریال رو به فکر فرو میبره...
مسئله زندگی و مرگ پیاپی میزبان ها و داستان از پیش تعیین شده زندگی آنها یادوار نظریه تناسخ میتونه باشه
و همچنین مسئله تغییر ناپدیر بودن انسان ها برخلاف میزبان ها اشاره به توهم اختیار انسان داره و تغییر سرنوشت رو زیر سوال میبره!
شخصا دوست داشتم به این تم مذهبی و زیر سوال بردن عقاید و باورهای انسان در طول فصل دوم بیشتر پرداخته میشد که نشد
امیدوارم در فصل سوم اینگونه باشه