(تعداد رای)
(تعداد رای)
(تعداد رای)
(تعداد رای)
(تعداد رای)
(تعداد رای)
(تعداد رای)
(تعداد رای)
(تعداد رای)
Elliot Alderson - Mr. Robot
Lucas Hood - Banshee
Lenny Belardo-The Young Pope
Raymond Reddington - The Blacklis
Nora Durst - The Leftovers
Maeve Millay - Westworld
Javier Pena - Narcos
John Luther - Luther
...Dennis Reynolds-It's Always
(تعداد رای)
(تعداد رای)
(تعداد رای)
(تعداد رای)
(تعداد رای)
(تعداد رای)
(تعداد رای)
(تعداد رای)
(تعداد رای)
قبول دارم که از این مرحله الیت آلدرسن باید صعود کنه واقعا حقش هم هست اما جدا از همه ی کاراکترها این نورا درست....کسایی که Leftovers رو دیدن میدونن من چی میگم | من با این کاراکتر زندگی کردم حین تماشای سریال | دغدغه هاش - نگرانی هاش - جستجو های بی حد و اندازش - شکست هاش همه و همه رو به یاد دارم | Carrie Coon به زیبایی هرچه تمام مادری رو به تصویر کشید که گذر طویل المدت زمان ذره ای از عشقش به بچه هاش کم نکرد...همه ی این چیزایی که گفتم رو میشه تو یه track خلاصه کرد
اگه بخوایم منطقـی داوری کنیـم و رگ فمینیستیمون بیرون نـزنه ، بازی که رمی مالک از خودش به نمـایش گذاشت از هم از حیـث فیزیکی و هم از حیث احساسـی پیچیده تر و دشـوار تر از Carrie Coon بود.مشخص بود رمی مالک در موقعیت هایی ، از لحاظ عصبی دارـه بهش ضربـه وارد میشه و کاملا تحت فشارـه.قاعدتا برای مخاطب هم به دلیل محوری بوذن الیوت و سهیم بودن در تک تک لحظات سخت و شیرین این شخصیت ملموس تر جلوه میکنه.سریال لفت اورز از معدود سریال هاییه که همه کارکتر هاش دوست داشتنی ان و ترازوِ شخصیت پردازی فقط برای یکی دو کارکتر سنگینی نمی کرد همه بدون استثنا عالی بودن. من دوبـاره هم میگم لفت اورز هر آنچـه که از سینما و تلویزیون و هنر هفتم میخواستم به من اهدا کردـه و Nora Durst هم تو این اتفاق بزرگ سهیـمه و خیلی خوب از پس نقش یک مادر رنجورِ عاشقِ دلشکسته و متزلزل از بعد احساسی بر میـاد.واقعـا میشد بغض کردن هاش رو با تمام وجـود حـس کرد و من چند اکتِ واقعا شاهکار رو ازش دیـدم که کاملا ایمان اوردم به این بازیـگر.اما رمی مالک به مراتب قوی تر بـود چرا که خصوصیات و روحیات و ویژگی های کارکتـر الیوت عمیق تر بود و انتقال این احساسات چند بعدی کار ساده ای نیست.حرکات و بیان رمی مالک کاملا تئاتری بود و این اوج دشواری کار یک بازیگرـه که بخواد از عمل فیزیکی و جسمی به احساس دست پیدا کنـه.مستر روبات به دلیل کارگردانی خاص سم اسماعیل خیلی به کلوز اپ و مدیوم کلوز اپ استوار بود و این کار رو برای بازیگر سخت میکنه چرا که کوچیکترین حرکت چشم بازیگر ، نوع نگاه و حتی پرش ماهیچه عضلانی چهره هم در انتقال احساسات به تماشاچی موثرـه.رمی مالک عهدـه دار نقشی بود که با احساسات منتاقض در امیخته شده بود و فراز و فرود ها شخصیتیش بازیگر رو وادار میکرد که مدام طرز و احوالات خودش رو دگرگون کنـه.banshee هم یک اکشن بی ادعا و بی سر و صداییـه که با تمام ضعف هاش مخاطب سرگرم میشه ولی این همه رای برای Lucas Hood دور از انتظار بـود.
به نظـر من هیچ تفاوتی بین این دو نیست.محبوب ترین کارکتر برای شما همون بهترینـه چرا که در کامل ترین وجه ممکن این شخصیت رو حس کردی و تمایز بین این دو خودفریبیست.هنر قلمرو حسـه و به همون اندازه که حس می کنیم و بسته های حسی دریافت می کنیم و به ناخوداگاهمون میبریم ، همون قدر هم به خوداگاه منتقل میکنم و تعقل می کنیم.البته فراموش نکنیم سلیقه ما اینجا نقش بسزایی دارـه و به اندازه وسع خودش خوشه های حسی جمع میکنـه.