یه فیلم معمولی که با آوردن شخصیتهای نوستالژی میخواست پول درشتی به جیب بزنه که زد!
ورود و خروج شخصیتها شلخته بود مخصوصا صحنه ونوم که بعدش با خودت میگفتی خب که چی؟!
توبی اون توبی قدیم نبود ولی بازی اندرو گارفیلد و تام هالند خوب بود.
بازی ویلنها هم خوب بود مخصوصا ویلیام دفو که نشون داد دود از کنده بلند میشه.
تا چند سال پیش، فیلم های ابر قهرمانی هالیوود حداقل قابل دیدن بودن
این فیلم جز شخصیت های کاریکاتور گونه، داستان بد، اکشنی رو به عقب و فضاسازی های کلیشه ای چیزدیگه ای نداره حتی بنظرم از ظرفیت های بدیهی کاراکترهاش هم استفاده نکرده
اسپایدرمن سم ریمی و بتمن نولان حداقل برای مخاطب احترام قائل بودن و خلاقیت داشتن و با فانتزی های احمقانه به مخاطب توهین نمیکردن
شاید تنها دلیلی که بشه این فیلم رو دید همون جلوه های ویژه ای هس که لوکا اشاره کرد
یه خط جریانی تو متد اکتینگ بازیگرها هست که بعضی متد ها انحصارا متعلق به یک سری از بازیگرهای خاص ـه حالا این یعنی چی؟ مثلا یه نقش کمدی ; هر بازیگری میتونه بازی کنه اما وقتی پای جیم کری و جری لوئیس و امثالهم وسط میاد کسی توانایی رقابت نداره تو متد بازی کاراکترهای شرور هم قضیه بهمین صورت تو این سبک جک نیکلسون سر دم داره - ویلیام دفو نقش جانشین رو داره (بخصوص که میمیک صورت و نوع نگاهش خدای شرارت ـه) جدا از پتانسیل دفو تو بازی این بشر تمام شرایط لازم برای یه کاراکتر شرور رو داره حتی بدون یک ذره گریم
حالا همه ی این حرفا رو زدم برای چی؟ شما اگر دفو رو از cast بدمن ها جدا کنی دیگه این اثر هیچ بدمن قوی و قابل توجهی نداره! با ارفاق شاید بشه آلفرد مولینا رو قبول کرد که خوب اونم خیلی زود وا میده و به راه راست هدایت میشه در واقع کل برگه برنده Cast بدمن ها ویلیام دفو (با اینکه پرداخت به شخصیتش فوق العاده ضعیفه اما اون متد ـی که ازش حرف زدم بقدری عالی که تونسته این ضعف رو بپوشونه)
حالا در ادامه تو Cast مربوط به اسپایدرمن ها توبی مگوآیر از همه بزرگتره (با چهل و هفت سال سن) بعد اندرو گارفیلد ـه (با سی و هشت سال) آخرم تام هالند (با بیست و پنج سال سن) سازنده ها نباید توقع داشته باشن سه تا بازیگر با این حجم از تفاوت سنی یک نقش واحدو تو یه رنج ایده ال پیاده کنن (توبی مگوآیر دقیقا جای پدر تام هالند ـه اگر تو بیست و دو سالگی ازدواج کرده بود) بالاخره آمادگی جسمانی میخواد - چابکی - و ... همش که درام نیست ولی با این حال انصافا هم گارفیلد هم مگوآیر پا به پای هالند خوب اوومدن
در ادامه بزرگترین ضعف فیلم عدم هارمونی بدمن ها است کارگردان بهیچ عنوان نتونسته مدیریت ـشون کنه بهمین خاطر که شما ورود و ... اینا رو شلخته میبینی...دقیقا تابع ورود بدمن ها عین برنده شدن چند گروه مختلف تو لاتاری ـه (همینجوری یِلخی و بی منطق : شانسی) حالا که در جهان موازی ها وا شده خوب هیئتیش کنیم دیگه هرچی دشمن اسپایدرمن هست بریزیم وسط - هر کدوم از این بدمن ها یه فیلم مستقل داشتن نمیشه که همشونو تو یه فیلم دو ساعت و خورده ای جمع کرد
اسپایدرمن از اون شخصیت و فیلم هایی هست که برای هم و سن وسال های من و حتی میتونم بگم کا ایرانی ها هم مهم و خاطره انگیزه.
زمانی که خبری از اینترنت نبود و تنها امیدمون جشنواره سینمایی نوروزی صدا و سیما (با صدای بهمن هاشمی بخونید) بود.
خیلی هامون برنامه هامون رو جوری تنظیم میکردیم که حتی تکرارشون رو هم ببینیم.
فیلم برای خودش هویت نداره و فقط نون نقاط مثبت اسپایدرمن های قبلی رو میخوره.
گرین گابلین و دکتر اختاپوس هنوز هم بعد 15-16سال شخصیت های بروزی هستن و حرف برای گفتن دارن. برخلاف سندمن و شخصیت منفی های اسپایدرمن گارفیلد همچین خصوصیتی ندارن برخلاف خود گارفیلد که خوب چفت و جور شده. از اون طرف توبی مگوایر زیاد توی این لحن جایی نداره.
از همه اینا که بگزریم پایان بندی فیلم خیلی اشکال داره. فراموشی جهان اون هم فقط بخاطر یک نفر!!!!
پر از باگ...
فاز چهارم مارول در بهترین روز هاش هم به ناامید کردن مخاطب ها ادامه میده. هرچقدر جهان بزرگتر میشه خلا های و نکات منفی ها بیشتر میشه و بیشتر به چشم میاد.
یه نکته ی خیلی خیلی مهم هست اونم اینکه نمیدونم داستان چیه اما باگذشت زمان (هرچی به جلوتر میریم) "کارگردان نه" فیلمساز های نابغه (که استعداد خودشونو تو قاب های بی نظیر فیلماشون نشون میدن) نسلشون داره منقرض میشه کارگردان این فیلم "جان واتس" با دیوید فینچر هر دو یه وجه اشتراک دارن "هر دو قبل فیلمسازی موزیک ویدیو میساختن" بعد شما نگاه کن فینچر اولین تجربه های فیلمسازیش میشه Alien 3 و Seven و The Game (فینچر این فیلمارو تو بازی 30 تا 35 سالگی ساخته) بعد جان واتس اولین تجربه های فیلمسازیش میشه Clown و Cop Car
از اون طرف سم ریمی که مرد عنکبوتی رو ساخت بنوعی پدر فیلم های Supernatural horror سینما است آثاری مثل The Evild Dead و Army of Darkness مصداق این موضوعن در واقع کمپانی سازنده از یه کارگردان حرفه ای برای ساخت (بهتر بگم معرفی اسپایدرمن) استفاده کرد ولی نمیدونم تو سر رئسای کمپانی های مارول و کلمبیا پیکچرز و سونی چی گذشت که به این نتیجه رسیدن که یه همچین کاراکتری رو بدن دست کسی که دوتا فیلم بیشتر تو کارنامش نداره!
اصولا علاقه ای برای بحث فنی راجب فیلم ها و سریال ها ندارم و سعی نمیکنم چیزی رو نقد کنم. اینکه از یه فیلم یا سریال لذت بردم یا نه برام خیلی مهم تره و از این فیلم هم لذت بردم و درسته ضعف های زیادی وجود داشت ولی باز هم ازش لذت بردم.
نظر شخصی من اینه که مارول و سونی نتونستن سر اینده اسپایدر من به توافق برسن برای همین اینجوری شلم شوربا شد و این بحث فراموشی رو به عنوان راه فرار مارول از نبودن اسپایدرمن در فیلم های اینده اش میبینم وگرنه مارول توی خیلی از فیلم های که چند شخصیت رو کنار هم اوردن خودش رو ثابت کرده قبلا. اینجوری سونی با تام هالند چندتا پروژه انجام میده تا اونجای که باز مثل کار های قبلیش گندش رو در بیاره و کنسلش کنه
اون صحنه ونوم هم به نظرم صرفا برای این بود که خط داستانی خودش رو برای فیلم بعدی اسپایدر من مشخص کنه در حالی که همه منتظر کراس اور ونوم تام هاردی با اسپایدر من بودن احتمال زیاد یه شخصیت رندوم یا ادی براک با بازی یه شخص دیگه داشته باشیم.