I dont care how long I gonna live. whether it's in a week or twenty years, there's horrible pain and sadness ahead
abbas stannis,ahmady45,AMIRHOSSEIN20,amo_omid,aramis2800,arso,Daniel Desario,Days of Heaven,De PALMA,Dexter_171,eli99,fasol,hadi2006mi,javatializadeh,Julie,karim_load,kingnessi,MixMkv,No Country,opeth1h,pejmanmm,Sahid,samansh,sarkhail,Sherlockian,tara22,ThunderStorm,VIVA THE ROCK,white_beard,wlh,Zaxmx
یادم میاد بار اول که عکس پروفایل و امضای دوستی عزیز رو توی انجمن دیدم کنجکاو شدم این دختر خوشگله کیه که اینجور دلبری کرده و نوشابا سیاها رو میخوره...
روم نشد اون موقع بپرسم ازش و رفتم و خودم گشتم دنبال این بانو، بالاخره فهمیدم اسم سریال شیملسه و بانو هم اسمش خیلی سخته، هر چند صورت کوچیکش و چشمای بزرگش میتونه قانع کننده تر باشه... خلاصه ما سریال رو دانلودیم و یه سر تا آخر فصل چهارم دیدیم، صحنه های مختلفی ازش یادمه مثل عصبانیت لیپ از فرانک و اون صحنه *** مقدس، اون قسمتی که فرانک رو به دریا یا هر چی داد میزنه و اون دیالوگ های معروف رو میگه، بخش های فیونا و احساس وابستگیش به خونوادش، بخش های که میخواست مستقل بشه، تموم حماقت های لیپ و فرار از فرانک شدن و کلا همش ...
اما مهمترین بخش واسه من همون تیتراژ و ... اون پسره بود که فصلای اول با بانو ...
ولی بعد از بانو، من کلاً انگیزم واسه ادامه، اومد پایین همین فصل آخر رو هم سه قسمت دیدم و بقیش رو هنوز ندیدم.
خلاصه شخصیت مورد علاقه ما فرانک بود و هست و خواهد بود ولی کی میتونه از زخم نگاه بانو در امان بمونه یا خودشو جای لیپ نذاره...
در آخر از انجمن بابت معرفی این سریال و این همه خاطره خوش ممنونم
از عدم تغییر عکس پروفایل اون دوستمون طی سالیان اخیر بیشتر ممنونم
شیملس تموم شد ... ۹ سال با پخش دیدمش، و حالا سخته که دیگه منتظرش نباشم
افتخار داشتم یک سال همراهی این سریال رو بکنم اونم تو سخت ترین سال زندگی واسه هممون فکر کنم با توجه به کرونا و این چیزا و تنها دلخوشیم شیملس بود و امشب هم قسمت آخر رو دیدم با این که پایان بندی خوبی نداشت اما بازم دلم تنگ میشه براش اگه فیونا هم دو فصل آخر رو چس نمی کرد و میومد یا حداقل ی قسمت میومد خیلی بهتر میشد و به نظرم سندی میلکوویچ خیلی بهتر از این دیوونه ای بود که الان با دبی وارد رابطه شده و نکته آخر این که همیشه سعی میکنم از نصایح فرانک گلگر استفاده کنم
تموم شد
من از پایانش راضی بودم
فقط دیگه نمیدونم چی باید ببینم ، فعلا برنامه م اینه که برم و نسخه ی انگلیسی ش رو تماشا کنم تا اون تموم شه و دوباره بیام نسخه امریکاییش رو ببینم
قطعا بهترین سریال کمدی تا ابد برای من shameless خواهد بود
خب ظاهرا تموم شد و بعد از چند سال انتظار دیگه میرم که این درام کمدی دوست داشتنی رو ببینم
البته قبلا یک فصل دیدم اما صبر کرده بودم تا سریال به پایان برسه . این اسپویل بزرگ رو هم میدونم که فیونا در اواخر سریال از سریال جدا میشه
اما باز هم فکر نمیکنم تاثیری در دیدن یا ندیدن من داشته باشه
شیملس رو حتما باید دید
سریال مسملن بعد از خروج فیونا افت کرده بود. هیچکدوم از ضخصیت ها نتونستن جاشو پر کنن. قبلن هم بعد از اتمام فصل دهم گفته بودم یه سری از نقاط ضعفشو. به لطف اشاره به کرونا توی فصل11 عملن سریال ریبوت شد تا جایی که میشه سریال رو از فصل11 شروع کرد و دید. اما بعد از گذشت چند قسمت اولیه سریال به روند قبلی خودش برمیگرده و اون شروع دوباره رو تاحدودی فراموش میکنه. یادمون نره که از همون ابتدای کار شیملس یه سریال شلخته و درهم بوده که برخواسته از پرهرج ومرج بودن گلگر ها هست. به مرور زمان سریال این شلختگی و پر هرج و مرجی رو حفظ میکنه اما به ورطه تکرار میفته. تا جایی که توی فصول آخرش دیگه داستان و شخصیت جدیدی اضاف نمیکنه و فقط همون ضخصیت قبلی ها مثل میکی و مالکوویچ ها رو برمیگردونه اون هم در شرایطی که توی این مدت نبودشون شخصیت هاشون درجا میزدن پس داستان جدیدی رو نمیتونن ارائه کنن. این وسط بعضی چیزا مثل دو قطبی بودن ایان و اون داستان مسیح بودنش تقریبن فراموش میشه. دبی بزور هم.جن/س گرا میشه. فیونا که از سریال خارج میشه اوایل شخصیت ها راجبش حرف میزنن اما بعد از مدتی کلن وجودش نادیده گرفته میشه. خلاصه توی 2-3 فصل آخر تمامی شخصیت ها وارد یک چرخه تکراری میشن و درحال درجا زدن هستن بدون هیچ خروجی خاصی. قابل دفاع هست تاحدودی ولی نه برای مدت زمان طولانی.
پایان سریال هم کاملن مثل شروعش بود و فرانک توی یک مونولوگ تک تک شخصیت هارو معرفی میکنه اما چون توی 3فصل اخیر کاراکتر ها درجا میزدن اون تاثیرگذاری لازم رو نداره. به نظرم پایان بندی خوبی برای سریال درنظر گرفته شده بود اما بخاطر ضعف داستانی 3فصل آخر سریال اون تاثیرگذاری خودش رو نمیتونست داشته باشه.
گویا فیونا هم قرار بوده توی چند قسمت پایانی و بخاطر فراموشی فرانک به سریال اضافه بشه ولی بخاطر محدودیت های پروازی و قرنطینه مجبور شدن داستانش رو حذف کنن.
در پایان شیملس سریالی بود که توی 6-5 فصل اول به شدت خوب بود و در بهترین روز های خودش به سر میبرد. تا خروج فیونا از سریال باوجود اینکه طراوت و شادابی 5 فصل اول رو نداشت اما بازهم درخور توجه بود اما توی 3فصل آخر دچار یک کرختی و درجا زدن شد. اما مشکلاتش درحدی نبود که سریال رو زجر اور کنه و بقول خارجیا دیگه اون عنصر magicوار فصول اولیش رو از دست داده بود. پایان بندی سریال روی کاغذ بسیار به جا هست اما بدلیل ضعف یک سوم پایانی سریال تاثیرگذاری لازم رو نداره.
باشد که درآینده شاهد اسپین آف و یا ادامه دادن زورکی سریال نباشیم با توجه به پایان بندیش تا شیملس خاص بمونه برامون.
اون موقع تازه سریال دیدن رو توی خوابگاه دانشگاه شروع کرده بودم که یروز اومدم خونه داداشم گفت این سریال رو دوستم بهم داده یک فصلش اومده
نگاه کردم و درجا عاشقش شده شاید چون همون موقع سریال کالیفرنیکیشن رو دیده بودم و فضای شیملس بهش میخورد
خلاصه از فصل دوم دیگه با پخش نگاه کردم و توی تمام این 10 سال هرکسی بهم میگفت سریال چی ببینم اولین سوالم ازش این بود که "شیملس دیدی؟"
خداحافظی با این سریال برام سختترین کار ممکن بود (از himym هم بیشتر) اما خوشحالم که پایانش راضی کننده بود
تا اپیزود هفت نمره من 9 هست و به اپیزود 7 قطعا 10 میدم ، مگه یه اپیزود چی باید داشته باشه ،دقیقا لحظه ای که اشک تو چشمات جمع شده وادارت میکنه لبخند رو صورتت بیاد .
شیملس که تموم بشه دیگه واقعا این دنیا دیگه بدرد نمیخوره .
اما کاش هیچ وقت با گلگرها آشنا نمیشدم .... از اینکه شیملس تموم میشه خیلی ناراحتم ........
By what right does The wolf judge The lion
سریال شیملس یجورایی کاملا تکه تو سبک خودش. کمدیه ولی سیتکام نیست و در عین حال پر لحظه های درام و ناراحت کنندس. از فصل اول که شروع میکنیم با شخصیتا انس میگیریم و بزرگ شدنشون تو این 11 سال رو میبینیم. تو اون فصل اولی چند قسمت اپیزودیک داره که واقعا سرگرم کننده بودن (مث رفتن فرانک به کانادا) ولی از سیزن 2 قسمت ها بیشتر مرتبط میشن.سریال ی اوج خفن داره تا فصل 4. دست و پنجه کردن فرانک با مشکل کبدش دوتا صحنه تاریخی رو خلق کرد. یکی اونجا که کارل با ماشین اصلاح میره سراغ فرانک و تو دنیای نادونی بچگیش میگه موهاتو میزنم تا نور افتاب به سرت بخوره تا خوب بشی. و اونجا که فرانک ادما رو جابجا میشناسه و فک میکنه دختری که تو صف پیوند قلبه فیوناست. بهترین صحنه اکت هم موقعیه که فرانک عروسی فیونا رو بهم میزنه. ویلیام میسی اونجا شاهکار پیاده میکنه و در اخر میگه : ^درسته من ی بیشعورم ولی حداقل ی بیشعور راستگو ام.^
تا فصلای 7 8 داستانا کمتر افت میکنن ولی متاسفانه اوج لغزش به 3 فصل اخر میرسه. با رفتن بازیگر فیونا ی حفره بوجود اومد که هیچکی نتونست پرش کنه. کارکتر دبی از فصل 7 به بعد به شدت رو مخ ادم راه میرفت (فک کنم خود شورانر هم نمیدونست باهاش چی کنه) قشنگ داستان ل.ز.بین شدنش هم کاملا معلومه زورکی بودو ضعیف پایه ریزی شد (در عین حال که زوج ایان و میکی از بهترین کاپل های همجنسگران). تو فصلای پسا فیونا هر چیزی که به داستان اضافه کردن قشنگ بار اضافه بود. قسمت اخر هم اصلا راضی کننده نبود. کدوم ادمی میاد ی کارکتر جدید قسمت اخر میاره و از اول نشون میده فقط تا به دبی برخورد کنه و ... . کاش با فرانک هم بهتر برخورد میکردن.
بهترین کارکتر سریال از نظر من فرانکه چون بخش بزرگ ادامه داشتن سریال تا 11 فصل بخاطر بازی عالی ویلیام میسی ه. رده دوم لیپ و فیونا رده سوم کوین و کارل.
ولی با وجود همه ضعفا سریال نواوری داشت. لفظ بازیاشون برا گفتن انچه گذشت خدا بود. جایی که فرانک داشت باطل میگفت یهو یکی از دور داد اینی که داری میگی مال هوملنده لفظای پا منقلی تام و کرمیت هم خیلی خنده دار بودن. در آخر سریال یکی از بهترین تجربه های من شد. تا مدتها بحث و جدل هاشون تو خونه گلگر و الیبای روم در ذهنم میمونه.
عاشق سبک زندگی فرانک گلگر هستم
همه میگفتن پدر بدی هست یا بی منطق هست ولی به نظرم برای زندگی تو این دنیا که فقط یه بار شانسش رو داریم، همین سبک زندگی فرانک کاملا مناسب هست. فرانک کاملا لذت زندگی رو برد. صحبت هاش در مورد خدا ، زندگی و شراب هیچ وقت از ذهنم نمیره.
خانواده گلکر بهترین خانواده دنیای سریال ها هستن. بی نهایت دوستشون دارم . امیدوارم هیچ اسپین آف یا سریال مرتبط دیگه ای ساخته نشه . همین ۱۱ فصل (به خصوص چهار پنج فصل اول) کاملا عالی ساخته شد و خاطره ساز شد برام. تو ذهنم ادامه زندگی اونا جریان داره.
موفق باشین گلگرهای عزیز