دیالوگ های بیادماندنیِ دنیای فیلم و سریال|قوانین در پست اول

[Moh3eN]

سلام دوستان . توی این تاپیک دیالوگ هایی رو که تو فیلم ها و سریال ها بشون برمیخوریم و به نظرمون جالب میاد رو قرار خواهیم داد. فقط وقتی میخواید دیالوگ موردنظرتون رو توی تاپیک بزارید لطفا به این نکات توجه کنید . اول اینکه دیالوگ هاتون رو گلچین کنید و اونایی که بنظرتون واقعا جالب هستن رو ذکر کنید . حتما نام فیلم ,سریال و فصل و اپیزودی که دیالوگ درش هست رو ذکر کنید . خیلی از دوستانی که به این تاپیک سر میزنن ممکنه سریالی که دیالوگی ازش نقل کردید رو دنبال نکرده باشن و بخوان در آینده برن سراغ اون سریال . پس اگر دیالوگ موردنظرتون بخشی از داستان سریال رو لو میده، حتی اگر مربوط به فصل های ایتدایی سریال هم هست، حتما با ذکرِ اسم سریال، فصل و اپیزود، اون دیالوگ رو توی اسپویلر قرار بدید . مثلا : :Big Bang Theory , S03.E14 مشاهده محتوا اسپویلر محتوای دیالوگ از قرار دادن دیالوگ بصورت صرفا انگلیسی خودداری نمایید و ترجمه فارسی را حتما قرار دهید. بهتر اینه که هم انگلیسی و هم ترجمش ذکر بشه ضمنا بعضی دیالوگ ها توی موقعیت خاصی معنی دار میشن و مثلا اگر کسی سریال رو دنبال نکرده باشه متوجه دیالوگ نمیشه . در اینجور مواقع اگر یه توضیح کوتاه در مورد اتفاقات سکانس بدید و بعد دیالوگ رو بگید حتی کسی که سریال رو دنبال نکرده باشه هم متوجه دیالوگِ موردنظر میشه . لطفا از قرار دادن هرگونه مطالب حاوی الفاظ و کلمات رکیک در تاپیک خودداری شود پیشاپیش ممنون از همکاریتون ....

[ماج]

Moonlight

Juan: [to Little] At some point, you gotta decide for yourself who you gonna be. Can't let nobody make that decision for you

خوان: [به Little] تو یه مقطعی باید تصمیم بگیری میخوای کی باشی. نذار کسی این تصمیمو برات بگیره

[matiyo]

[kingnessi]

.One should Die proudly, when it is no longer possible to Live proudly
Nietzsche

The Midnight Club S01E07 Anya

[ماج]

The Last Dance
Episode 2

"I was demoralized. Didn’t want to play sports any more. Felt like the coach didn’t like me"

"روحیه ام ضعیف شده بود. دیگه نمیخواستم ورزش کنم. احساس میکردم مربی منو دوست نداره"


پ ن: روزگار خیلی عجیب و غریبی شده. با دیدن فقط 2 قسمت از این مینی سریال مستند آرزو میکردم که ای کاش ساکن اونجا (شیکاگو) تو دهه 90 بودم و حداقل یه بازی از بولز و جردن رو تو سالن میدیدم (البته اگه بلیط بهم میرسید :دی)

[kingnessi]

ما نمیخوریم که سیر شیم، ما میخوریم که تموم شه این ماجرا

دودکش ۱۳۹۲

[kingnessi]

تو این مملکت، بُخل و حسادت و کینه و تنگ نظری شغل دوم همه ست؛ از دوست بگیر تا دشمن.

خانه‌ای روی آب ۱۳۸۰

[ماج]

جانی:

"از کجا معلوم که تو بهترین لحظه‌ عمرت رو قبلا زندگی نکرده باشی و ادامه‌ عمرت، تماما درد و رنج نباشه؟"



"خیلی خوب، من نمیگم که زندگی به پایان میرسه یا دنیا به پایان میرسه یا دنیا وجود نخواهد داشت. اما انسان دیگه وجود نخواهد داشت! درست مثل دایناسورها که در حال انقراض هستند، همین اتفاق برای ما خواهد افتاد! ما اهمیتی نداریم! فقط یه ایده مزخرف هستیم!"




فیلم برهنه به کارگردانی مایک لی

[kingnessi]

,No man chooses evil because it is evil
.he only mistakes it for happiness
Mary Wollstonecraft
هیچکس شر را به خاطر شر بودن انتخاب نمیکند، بلکه به اشتباه آن را (وسیله ای برای رسیدن به) خوشبختی خود میداند.

Wednesday S01E06 Quid Pro Woe

پ ن:
توی سریال به اشتباه میگه که این جمله از "مری شلی" عه، در حالی که این جمله از رساله ای به نام A Vindication of the Rights of Men نوشته مری ولستون‌ کرافت (مادرِ مری شلی) هست که چند سال پیش از تولد مری نوشته شده.

[white_beard]

Andor S01Ep7 ?Mon Mothma:You realize what you've set in motion "اصلاً می‌دونی چه چیزی رو شروع کردی؟" .Luthen:It was time for that as well "دیگه وقتش بود" .Mon Mothma: Palpatine won't hesitate now "پالپاتین الان دیگه تردید نمی‌کنه" !Luthen:Exactly "دقیقاً" Luthen:We need it "ما هم همینو نیاز داریم" .We need the fear "نیاز داریم که بترسن" .We need them to overreact "نیاز داریم که واکنش شدید نشون بدن " .Mon Mothma:You can't be serious "حتماً شوخی می‌کنی" Luthen:The Empire has been choking us .so slowly, we're starting not to notice .The time has come to force their hand "امپراتوری جوری داشته ما رو آروم آروم خفه می‌کرده که ما دیگه متوجه اش هم نمیشدیم. دیگه وقتشـه مجبورشون کنیم دستشونو رو کنن" .Mon Mothma: People will suffer "اینطوری مردم زجر می‌کشن" .Luthen:That's the plan "نقشه مون هم همینـه" نویسندگی سریال عالیه حتما ببینیدش.

[kingnessi]

.religion should be like a river that takes the color of the stones it flows over
دین باید همانند رودخانه ای روان، بازتابِ سنگهایِ بسترش باشد.

Ramy S03E05 bad momma