بلاخره این دوتا کفتر عاشق هم به هم دیگه رسیدن، خدا رو شکر.
عجب نویسنده های قویی داره این سریال، تونستن برای این همه اپیزود داستان ها و پرونده های خوب و درگیر کننده بنویسند.
واقعا جا داره که از همین جا خسته نباشید بهشون بگم.
اپیزود خوبی بود، معلوم شد که تمام مدت پیتر تو دنیا خودش بوده. حالا باید منتظر ورود دوباره ی رابرت جونز به سریال باشیم
من با این قسمت خیلی حال کردم نمیدونم چرا ولی به نظرم خیلی جالب اومد
«برای برخی همانند رویا...و برای دیگران کابوس شبانه»
برعکس دوستان من از این قسمت زیاد خوشم نیومد!
یه جورایی قابل پیش بینی بود.حرف های اون تماشاگر هم مسخره بود.آخرش ما نفهمیدیم اینا انسانند یا نه!
خیلی از این اپیزود خوشم اومد...تم جالبی داشت...اول داستان گفتم حالا دوباره روز از نو و روزی از نو که دیدم هیچ اتفاقی نیفتاد!!!
در کل خوب بود....
این حرف تماشاگر فقط روی اعصاب بود....((چیزی که فکر کنم شماها بهش می گین عشق))...یعنی این انسانها در آینده تمام عواطف و احساسات خودشون را از دست دادند!!!
سخت ترين گناه ،گناهي است كه گناهكار حقيرش شمارد. <<مولا علي (ع)>>
خوب یه چند تا چیز برا من سوال شد
اول اینکه منظور تماشاگر از این که تو تمام مدت در خط زمانی خودت بودی چی بود؟
یعنی وقتی پیتر از دنیا حذف میشه خط زمانی اش این شکلی میشه؟
بعد با بازگشت دوباره پیتر اولیویا به خاطر عشقش میشه اولیویا پیتر؟
بعد تماشاگر گفت فکر کنم این چیزیه که شما بهش میگید عشق یعنی خودش چی بهش میگفت؟
اینجوری یعنی یا ادم نبود که عشق رو نداشته یا در اینده عشق از بین میره؟؟
یعنی اینکه تو خط زمانی خودش بوده دیگه!!!
اره دیگه وقتی پیتر حذف شد تمام کار های که قبلا کرده بود و رو کار های که تاثیر گذاشته بود جوره دیگه ای اتفاق افتادن.
اولیویا هم که اولیویا پیتر فقط داره کم کم خاطراتشون رو یادش میاد فقط من نمیدونم که چرا بقیه یادشون نمیاد، شاید به خاطر عشق اولیویا باشه
حتما تو اینده عشق دیگه نیست که تماشاگر این حرف رو زده
اپیزود خیلی خاصی نبود در واقع موضوعش برای فیلم "عطر" بود
من 6 دادم
«برای برخی همانند رویا...و برای دیگران کابوس شبانه»