خب همانطور که انتظار میرفت فرانک و کلر به هدفشون رسیدند.
به نظرم مهمترین چیزی که بهشون کمک کرد همون حرفی بود که مرتبا تکرار میکردند و اون اینکه هیچوقت چیزی رو از هم پنهان نمیکنند!
و این کاری بود که دقیقا خلافش رو از کسایی که به بازی میگرفتند انتظار داشتند.
فرانک به خوبی نقاط ضعف و یا نیازهای طرفش رو پیدا میکنه و از اون طریق اونها رو به دام میندازه حتی اگه مجبور باشه این حس نیاز رو خودش به طرف منتقل میکنه.
اون هیچوقت همزمان درگیر چند موضوع نمیشد و موانع رو یک به یک از جلوش برمیداشت چون اینطور میتونست از اتحاد دشمنانش جلوگیری کنه
و ابزار اینکار رو هم بخوبی تشخیص میداد مثلا از حس میهن پرستی و خانواده دوستی رئیس جمهور بارها از طریق کلر استفاده کرد
وبرای تاسک هم که مرد تجارت بود کارتهای دیگری استفاده کرده و حس شک و تردید رو بین دو دوست قدیمی انداخت و نتیجه هم گرفت و این وسط همه ضرر کردند بجز فرانک!
به نظرم الان رسیدیم به نقطه اوج یک نمودار سینوسی و حدس میزنم فصل سوم فصل زوال فرانک باشه! البته شاید نویسندگان تصمیم دیگری داشته باشند و اگه غیر این باشه من که خیلی ناامید میشم
با از بین رفتن استمپر هم خیلی چیزها تغییر میکنه قطعا همه بدنبال ریچل میگردند کسی که فرانک وجودش رو انکار میکرد و اولین کارش همین خواهد بود.معلوم نیست گوین هکر تکلیفش چی میشه و معامله ای که کرد چطور پیش میره
ولی حدس میزنم به طور مستقیم با فرانک تماس برقرار کنه و با اون معامله کنه ! فرانک هم که میشناسید! ست هم جای استمپر رو میگیره.
حالا باید دید فرانک اینقدر توانایی داره که هم به ریاست جمهوری برسه و هم گندکاریهاش رو پاک کنه یا نه!
اشکهای کلر هم جالب بود نشون داد هنوز به اندازه فرانک پوست کلفت نشده !