1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
قسمت خوبی بود. واقعاً گذشت زمانو حس نکردم.
این فرماندار لامصب آدم بشو نیست. درستش هم همینه! اصلاً فرماندار باید فرماندار باشد، فرمانداری که ...
تنها نکته منفی که تو قسمت قبلی و بیشتر این قسمت نمود می کرد، عدم حضور "ریک" و گروهش بود. خوب بود داستانو موازی پیش می بردن نه اینکه
دو قسمت کامل رو صرف گاورنر کنن. البته احتمالاً تو قسمت بعدی هستن ولی با این احتساب، میشه 3 هفته که ازشون بی خبریم! دلم تنگ شده واسشون!
به همین خاطر هم علی رغم اینکه قسمت خوبی بود 8 دادم ...
احمقانه است، برادرش رو کشته! خیلی راحت کنار امد با قضیه! یعنی همچین چیزی امکان نداره.
این فصل خیلی ضعیف بود، به جای اینکه 5 اپیزود بیماری تو زندان رو نشون بده، و 2 اپیزود تلاش فرماندار برای زنده موندن، میتونست با یه تدوین خوشگل این دو داستان رو با هم بیان کنه! اما امان از دست تنبلی! به بدترین شکل ممکن دارن سریال رو پیش میبرن. اپیزود بعد هم یه جنگ خوشگل داره که همه کف میکنند و بعد سریال میره تو یه استراحت نمیدونم چند ماهه
این سریال رو به خاطر تعلیقش دوست داریم، سکانس که واکر نزدیک بود بچه ـه رو گاز بگیره واقعا خوب بود! اما چندتا از این صحنه ها دیدم؟؟ حرفم کلیه، وگرنه این دو اپیزود اخر از داستان ریک خیلی بهتر بود. سریال چی بود چی شد
اگه اپیزود به اپیزود بخوایم بررسی کنیم,خوبه راضی کننده است ولی در کل فصل داغونیه
حرف جدیدی نمیزنند همش تکرارو تکرارو تکرار!
از وقتی این جنگلو پیدا کردن نصف سکانسای سریال تو جنگله یعنی از فصل 1 به بعد:
1) دو یا سه نفری میرن تو جنگل بعد یه نفر میمیره = برمیگردن سر جاشون
2)میرن تو جنگل چندتا زامبی میکشن = برمیگرن
کلا تم سریال تکراری خسته کننده شده,اگه بخوان تغییری ایجاد کنند باید شهر یا کشورو عوض کنند, بزنند به کوهی بیابونی چیزی. اینقدر زامبی پشت در اتاق یا پشت تنه درخت نشون دادن دیگه نه هیجانی داره نه جذابیتی
من که این سریالو به احترام فصل اولش ادامه میدم وگرنه اون واکینگ دد فصل یک کجا این کجا
7/10
به خاطر عقبه ای که این سریال توی ذهنم داره، نمیتونم کامل ازش بگذرم(هنوز!) سه قسمت قبلی رو پشت هم دیدم، اونم بخاطر اینکه دیگه هیچ مدیای دانلود شده ای نداشتم!
اون قسمتش که گاورنر به اون پسره سیگار تعارف کرد خیلی نظر منو به خودش جلب کرد! به نظرم ممکن نبود اتفاقی مضحک تر از این، توی سریال بگنجه. اونجا بود که به چند دلیل به شعور بیننده و همینطور فرهنگ سیگار و سیگاری ها توهین شد!
- اصن سیگار کشیدن اون یارو چه لطفی داشت که گاورنر مجبورش کرد به این کار؟ حالا اگه بعد از توافق کردنشون، 2تا روشن میکردن و با هم میکشیدن یه چیزی...
- اولش یارو گفت ترک کردم، یه طوری هم گفت که انگار خیلی وقته تو ترکه. پس گاورنر هم ندیده که طرف سیگاری باشه و بخواد بهش سیگار تعارف کنه.
- گاورنر اگه تو ترکه، پس چرا یه بسته سیگار داشت؟؟! یا اگه میکشه چرا ما ندیدیم؟؟
- چرت ترین نکته ماجرا که اشک رفیقمون هم در آورد، داستانی بود که گاورنر از اولین سیگارش تعریف کرد!! اصن صحبتش چه ربطی داشت به موضوع؟! «چه کمکی» به «چه چیزی» کرد این قصه گفتن؟! دقیقا اینجوری بودم من اونموقع
راستی چه فندکی هم داشت گاورنر
.There's nothing but chemistry here
از اونجایی که بعدا فرصتش رو داشت نشستش بغلش و نقشه کشیدن باهم. اگه میخواست انتقام بگیره فرصت زیاد بود. اما ظاهرا اون یه سیگار نمک گیرش کرده
اگه سناریویی که تو میگی اتفاق بیافته، بازم خنده داره! همون جور که گفتم دوتا برادر که اینقدر هم صمیمی بودن اینجوری از خون همدیگه نمیگذرن و برای اینده دور نقشه نمیکشن
اینجوری هم که تو میگی اگه گانور رو میکشت سریال رو باید تموم میکردن چون همیشه یکی باید نقش بد رو تو سریال ها داشته باشه که اونم میمرد, کجا فرصت زیاد بود؟ یک روز هم حتی از اون ماجرا نگذشته بود چجوری باید میکشتش تو یه نمونه بهم بگو؟ جک میگی ها! تو اگه سریال رو میساختی که همون فصل اول تمومش میکردی.
اینکه دوستان می گن اون یارو راحت با کشتن برادرش کنار اومد یه چند تا نکته بهتره راجع بهش بگم.
ببینید توی دنیای آخر الزمانی واکینگ دد آدما خیلی تغییر می کنن. این چیزی هست که هم کمیک و هم سریال خیلی روش تاکید دارن. تو اول این قسمت دیدیم که این یارو برادره که الان زنده هست نمی خواست فرماندار بیاد تو گروه. ولی بقیه می گفتن اینا بچه دارن. بعد هم دیدیم که این براده می خواست به کمپ حمله کنه ولی اون یکیه نذاشت. آخر هم دیدیم که بعد از لارت شدن اون کمپه چقدر عصبانی شد.
این ها نشون می ده که این برادر زنده مونده هه! می دونه که حق با فرمانداره و تو یه همچین دنیایی اگه کاملا درستکار باشی نتیجش آسیب رساندن به خود و مردمانته.
اما به نظر من هم داستان این پتانسیل رو داره که یه جایی که زندگی فرماندار دست این برادره باشه، اون هم به قصد انتفام گیری از برادرش خون فرماندار رو بریزه. اما به صورت کاملا اتفاقی و اینکه از حالا نقشه دراز مدت کشیده باشه رو من مردود می دونم.
اما داستان سیگار فرماندار که یکی از دوستان انتقاد کرده بود. ببینید سریال ها معمولا نکات خیلی ریزی دارند که در خیلی از موارد از شرایط جامعه ای که توش ساخته شدن تاثیر می گیرن.
به نظر من نویسنده می خواست نشون بده که خشونت والدین در کودکی یک فرد باعث می شود که آن فرد در آینده یکی مثل فرماندار بشه. شاید اون بچه در آینده آدم خوبی باشه، اما به خاطر خشونتی که در کودکی از والدین دیده کاملا پتانسیل تبدیل شدن به آدمی مثل فرماندار رو داره.
اول این قسمت هم دیدیم که فرماندار داشت با مگان در مورد خشونت های پدرش صحبت می کرد. در ادامه هم نویسنده با اراءه داستان سیگار دزدی می خواست نشون بده که پدر فرماندار چه شخصیت خشنی داره که زده دو تا دنده ی بچه اش رو شکونده.
به نوعی به نظرم نویسنده می خواست با این صحنه ها از قوانین سخت گیرانه خشونت علیه کودکان دفاع کنه. اینکه کودک با یک تلفن و گزارش خشونت والدین و حتی گزارش دعوای والدین با یکدیگر، قانون تنبیه جانانه ای رو برای والدین درنظر می گیرد.