Re:ZERO در بهار سال 2016 پخش شد. در ابتدا به نظر میومد با یک انیمه متوسط طرف هستیم اما رفته رفته این انیمه تونست به یکی از بهترینای فصل تبدیل بشه. در این تایپیک قصد دارم عللی که به جذابیت انیمه افزوده رو براتون شرح بدم.
1. یک قهرمان، همیشه پیروز داستان نیست: در بیشتر انیمه ها یک قهرمان توصیف میشه که در اکثر مواقع برنده ـست و به نحوی با بدست آوردن یک شانس احمقانه به دشمنان خیلی قوی غلبه میکنه. در این انیمه ظاهرا قهرمان ما ناتسوکی سوباروئه که هر بار به حد مرگ مجروح میشه به گذشته و در واقع نقطه سیو شدن انیمه برمیگرده. این به این معنیه که هر بار که بمیره از همون قسمت سر درمیاره مثل بازی ها. هر بار که برمیگرده با یک چالش بزرگ رو به روئه که هیچکدوم به نفعش نیست و باید کاری کنه که دیگه اون اتفاق نیوفته تا درد ناشی از مردن رو حس نکنه. هر بار با برنامه ریزی هایی که انجام میده اتفاقی غیر منتظره همه برنامه ها رو به هم میریزه و در این جا نیازمند یک تصمیم فوریه برای اینکه به اونچه که مورد نظرشه برسه. در واقع اون قادر نیست هر کاری رو که میخواد انجام بده چون قدرتی نداره و برای همینه که همه چیز خراب میشه.
نکته قابل توجهی که وجود داره اینه که یک اشتباه کوچک میتونه کل برنامهریزی و سناریویی که چیدید را بهم بریزه برای همین سوبارو مجبوره هر بار که به نقطه سیو برگشت یک تغییر کوچک در اعمال و استراتژیهاش ایجاد کنه تا به هدف خودش نزدیک بشه
2.با خطوط داستانی مختلفی رو به رو هستیم: در واقع هر بار که سوباره به نقطه سیو برمیگرده و همه چیز ریست میشه، شخصیت سوباره تغییری کوچک و یا حتی بزرگ میکنه. اون میدونه که در آینده چه اتفاقی میوفته؛ در نتیجه وارد یک داستان جدید میشه که غیر قابل پیش بینی و یا تغییره. هر بار که بیشتر تلاش میکنه، قدرتی چند برابر بیشتر از خودش اون رو به عقب برمیگردونه انگار که چیزی هست که نمیخواد اون به خواسته ـش برسه. به علاوه مشخصه که سوبارو توسط چیزی قدرتمند طلسم شده و هر بار که برمیگرده نمیتونه بفهمه چرا و چطور این اتفاق میوفته و اینجاست که داستان کمی ناامید کننده میشه و شما به خودتون میگین که نمیشه فقط یکبار، محض رضای خدا سوبارو برنده داستان باشه؟!
3.داستان به خوبی نوشته شده: درباره داستان جز این نمیشه گفت که با فکر نوشته شده. روی هر واژه، جمله و همخونی داشتن اون ها با اعمالی که انجام میشه، توجیهی وجود داره. در واقع هر عملی که در انیمه انجام میشه در آینده و حتی گذشته تاثیر میزاره و زیاد نمیشه این مساله رو بسط داد چون نمیخوام داستان اسپویل بشه.
4.چیزی که انتظار دارید اتفاق نمیوفته: فکر کنم چند بار اشاره کردم به این مساله و باز میگم که این انیمه اون چیزی که انتظار دارین نیست. هر اتفاقی که میوفته در ابتدا به نظر عادی میاد اما هر چی سوبارو در طول زمان روابطش رو با دیگران بیشتر و بیشتر میکنه، در زمان ریست شدن همه چیز، این روابط فراموش میشن و این چیزیه که در انیمه زیاد بهش برخورد میکنین. علاوه بر این سوباره در نگاه بعضی از شخصیتای انیمه، یک کاراکتر شیطانی به نظر میاد و قضاوت نهایی با شماست که تشخیص بدین کی واقعا بده و چه اتفاقی خواهد افتاد.
5.متعجب و شوکه خواهید شد: این انیمه اینجاست تا شما رو شوکه و متعجب کنه و شما باید خودتون رو براش آماده کنین. اینکه انیمه چطور شروع میشه و چطور ادامه پیدا میکنه مهم نیست مساله اینه که هر چی جلوتر میره بهترم میشه. +
***در ادامه توجه شما رو به نقدی از پیمان عزیز (peyman_eun) جلب میکنم:
در سالهای اخیر انیمههای بسیاری دیدم که ازشون لذت بردم. به تدریج سلیقهام به سمت انیمههای روانشناختی کشیده شد و عاشق این سبک شدم. سبک روانشناختی به تنهایی نمیتونه کیفیت یک انیمه رو تضمین کنه کما اینکه انیمههای روانشناختی بسیار ضعیفی هم دیدم و برایم داستان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار هست. انیمههایی که شخصیتهای خاص و منحصر به فرد دارند بیشتر جذبم میکنن. اما چیزی که هیجان و لذت یک انیمه رو زیاد میکنه از نظر من ویژگی غافلگیرکنندگی هست. من فکر میکنم Re: Zero این خصوصیات مثبت رو داشت. ری:زیرو جزئیات داستانی بالا و از طرفی حالت معمایی و مرموزانه داره به طوری که ذهن مخاطب رو درگیر میکنه. نظریههای مختلفی هم در مورد داستان گفته میشه و این نشون از این داره که ذهن همهی مخاطبانش رو مشغول کرده. ری:زیرو سطح خشونت انیمهها رو یک پله ارتقا داد و این خشونت رو با یک درام به شدت تأثیرگذار تلفیق کرد. به طوری که گاهی شما از شدت خشونت این انیمه سر درد میگیرید! آنجا که مغز بتلگیوس به لزره افتاد، مغز مخاطب هم به لرزه میفته! و گاهی از شدت درام تأثیرگذار و انسانی انیمه اشکتون در میاد.
گاهی ما سلیقه شخصی خودمون رو یک دلیل برای خوب بودن یا بد بودن یک اثر میدونیم. مثلأ میگیم: "ری:زیرو خوب هست چون دارک هست!" اما دارک بودن الزامأ دلیلی بر خوب بودن این انیمه نمیشه بلکه این سلیقه ماست که شاید انیمههای دارک رو بیشتر میپسندیم. اما گاهی اثبات میکنیم که فلان انیمه از عنصر دارک بودن استفاده درست و بجا کرده، اینجا دیگر فقط سلیقه خودمون رو اعمال نکردیم و برای حرفمون دلیل قانع کنندهای داریم. خصوصیت دارک بودن مناسب همهی انیمهها نیست یعنی هر عنصری باید در جای مناسب خودش استفاده بشه. یا گاهی دیده میشود که میبینیم افرادی میگویند فلان انیمه خوب نیست چون تخیلیه! این استدلال درستی نیست و اینکه جهان ری:زیرو "در یک دنیای فانتزی" روایت میشود ضعف آن نیست، بلکه سبک آن است! و میتوانم بگویم جهان فانتزی ری:زیرو به بهترین شکل به تصویر کشیده شده است و این جهان بسیار گستردهست، یک بخش از جهانِ انیمه به مقر پادشاهی و مبارزات سلطنتی تعلق دارد، یک بخش از جهانِ انیمه به جادوگر حسود و گناهان کبیره (همچون بتلگیوس و ...) تعلق دارد و یک بخش از جهانِ انیمه هم به زندگی عادی سوبارو تعلق دارد. انیمه ری:زیرو در به تصویر کشیدن جهان فانتزی خود موفق بوده است.
شاید شما از آن دست افرادی باشید که از شخصیتهای باعرضه مثل "سایتاما" در "وان پانچ من" خوشتان بیاید. شخصیتهایی که میگویند: "من هر کاری میتوانم انجام دهم و در همهچیز بهترینم" و از اینکه کاراکتر اصلی انیمهای بیعرضه باشد متنفر باشید. شخصیت بیعرضه اما پرتلاش، کسی که میخواهد فراتر از تواناییهایش برود و برایش مهم نیست چند بار شکست بخورد زیرا او به هیچ چیز جز هدفش نمیاندیشد. کاراکتر اصلی انیمه ری:زیرو در این زمینه در دسته بیعرضهها قرار میگیره اما این بیعرضه بودن هم در عالم انیمهها درجات مختلفی داره که میتونم بگم سوبارو در شمار بیعرضهترین کاراکترهای تاریخ انیمهها قرار میگیره. البته ویژگی اصلی انیمههای شونن هم همینه که کاراکتر اصلی داستان معمولأ اینقدر تلاش میکنه و بارها شکست میخوره تا اینکه بالاخره بتونه دشمنانش رو شکست بده و پیروز بشه. در انیمه ری:زیرو "سوبارو" تنها شخصی هست که توانایی بازگشت پس از مرگ رو داره و میتونه رخدادهای این جهان فانتزی رو تغییر بده. کسی که با کمک گرفتن از دیگران میتونه جهان و عزیزانش رو نجات بده. در واقع همهی نگاهها به سمت سوبارو هست. انیمه از نظر شخصیتها بسیار متنوع ظاهر شده و طراحی کاراکترها به بهترین و جذابترین شکل ممکن صورت گرفته. گرافیک انیمه هم در سطح بسیار بالایی قرار داره و جزئیات گرافیکی تصاویر بسیار زیاد هست. شخصیتپردازی برخی از کاراکترها همچون کاراکتر آنتاگونیست "بتلگیوس" و همچنین کاراکترهایی مثل "رِم"، "فِلت"، "روزوال"، "شکارچی روده" و "بئاتریس" عالی صورت گرفته. خصوصأ کاراکتر "بتلگیوس" که اسقف اعظم گناه تنبلی هست و یک شخصیت روانپریش و ترسناک است به بهترین شکل ممکن معرفی شده است. این کاراکتر بسیار شبیه به شخصیتهای کمیک همچون "ماسک" و همچنین "جوکر" است! انیمه صداپیشههای بسیار خوبی هم دارد خصوصأ صداپیشگی کاراکتر بتلگیوس شاهکار بود. همچنین صداپیشههای کاراکترهای "بئاتریس"، "سوبارو"، "رِم" و "فلت" نیز عالی ظاهر شدهاند.
این انیمه از نظر مفهومی هم حرفهایی برای گفتن داره که بعضیهاش خیلی سادهست مثل اینکه هرگز نباید امیدت رو از دست بدی یا مثلأ اینکه همه چیز رو نمیتونی به تنهایی انجام بدی، داشتن "جرأت نه گفتن"، موضوع از خود گذشتگی، زود قضاوت نکردن، یادگیری اعتماد به دیگران و ... کلأ انیمه آموزندهای هست. اما چیزی که مهم هست این است که این موضوعات ساده رو چجوری به مخاطب الهام کنی و با چه تاکتیکی نمایش بدی. من فکر میکنم انیمه ری:زیرو در این بخش کمی ضعف داشت و گاهی اینقدر انیمه شورش رو در میاره که مخاطب رو آزار میده. اگه بخوام مصداقی صحبت کنم باید اشاره کنم به همین موضوع مرگ و بازگشت از مرگ سوبارو، هرچند که "ایده" جذاب هست ولی "پرداخت" در تمام قسمتهای انیمه بینقص نبوده است. سوبارو هر بار که از مرگ برمیگرده امیدش رو از دست نمیده ولی این موضوع که سوبارو هر دفعه نسبت به دفعه قبل آشفتهتر میشه قابل انکار نیست و مصداق بارزش هم اپیزود شاهکار 15 هست. بار اولی که سوبارو پس از مرگ زنده میشه گیج هست و دقیق نمیفهمه چه اتفاقی افتاد، بار دوم از شدت تعجب بیهوش میشه و بار سوم دو هزاریش میفته و بعد از کمی تفکر میفهمه داستان از چه قراره... در بعضی از قسمتا این قضیه مرگ و زنده شدن سوبارو زیادی تکراری و خز میشه و اون جذابیت خودش رو از دست میده اما گاهی اوقات هم میبینیم که هرچی داستان جلوتر میره، سوبارو پس از هر بار مرگ آشفته و آشفتهتر میشه یعنی انیمه خیلی جاها هم به ما میفهمونه که قصد داره این آشفتگی رو نشون بده. اپیزود 15 این انیمه تنها قسمتی هست که نه تنها هیچ نقصی در این قسمت دیده نمیشه بلکه در تمام جنبهها در اوج و کمال قرار داره شاید بهترین اپیزود تاریخ انیمهها و الگوی مناسبی برای انیمههای روانشناختی باشه. باید کل انیمه رو اینجوری میساختن ولی متأسفانه میبینیم گاهی انیمه اینقدر افت میکنه که آهِ طرفداراش رو هم درمیاره چه برسه به هیترهاش. بنابراین مهمترین نقطه ضعف این انیمه افت و خیز زیاد اون هست.
در این انیمه، بازار نماد زندگی عادی هست و سوبارو بارها پس از مرگش دوباره به این مکان برمیگرده (یا به استراحتگاه خودش در عمارت روزوال و ...) و زندگی رو از نو شروع میکنه! اما دغدغههایی که او دارد اون رو از این زندگی عادی دور میکنه. نمیتونه دوستاش ("رِم/Rem"، "امیلیا/Emilia" و ...) رو رها کنه و تمام تلاشش رو میکنه تا همهی اونها رو نجات بده اما هر بار با غم از دست دادن "رِم" یا عزیز دیگری روبرو میشه. یعنی در شرایطی قرار بگیره که فقط یک انتخاب داشته باشه مثلأ یکی رو نجات بده اما دیگری بمیره. دقیقأ مثل سناریویی که انیمه "اشتاینز؛گیت" به خوبی پیادهسازی کرد. توی اشتاینز گیت اوکابه عاشق کوریسو بود ولی همزمان مایوری رو هم خیلی دوست داشت نمیتونست مرگ هیچ کدومشون رو بپذیره. در انیمه "ری:زیرو" هم سوبارو عاشق امیلیا بود ولی همزمان رِم رو هم خیلی دوست داشت و نمیتونه مرگ هیچکدومشون رو تحمل کنه.
یک ویژگی جذاب این انیمه این هست که سوالات بسیاری زیادی در ذهن مخاطب ایجاد میکنه و به شدت ذهن بیینده رو درگیر میکنه اما ویژگی آزاردهندهاش این هست که تقریبأ هیچ جوابی به بسیاری از سوالاتی که مطرح میکنه نمیده! حداقل تا به حال که فصل اول انیمه به پایان رسیده به بسیاری از سوالات جواب نداده و بخشیاش رو هم به بیننده واگذار کرده هرچند حدسهایی میشه زد و نظریههای مختلفی در مورد این انیمه مطرح شده (شاید اگر مانگای این انیمه مثل مانگای "حمله به غول" به صورت رایگان در اینترنت منتشر میشد اینقدر به انیمه حمله نمیشد! چند جلد از مانگاش منتشر شده ولی برای ما دسترسی رایگان بهش مقدور نیست. انیمه حمله به غول هم مثلأ در فصل اولش سوالات زیادی مطرح کرد و جواب بسیاری از سوالات رو در فصل دوم و سوم افشا کرد اما هیچ حملهای به انیمه "حمله به غول" نمیشه چون مانگاش بسیار جلوتر از انیمهاش هست و هر کسی بخواد زودتر به جواب سوالاتش برسه میتونه به مانگاش مراجعه کنه). مثلأ اینکه سوبارو چجوری و به چه علت به این جهان فانتزی احضار شده؟ چرا و چطوری سوبارو هر بار پس از مرگش زنده میشه؟ هدف جادوگر حسود چیه؟ (مثلأ یک جواب قانع کننده برای این سوالات که یکی از دوستان همین انجمن مطرح کرده بود، میتونه این باشه: توسط جادوگر و دلیلش هم اینه که جادوگر حسود عاشق سوبارو شده بوده. اما اینجا باز هم یک سوال مطرح میشه: چرا جادوگر حسود عاشق سوبارو شده؟ مگر در جهان واقعی و در گذشته با او ارتباط خاصی داشته؟ انیمه هنوز به این موضوعات مهم اصلأ نپرداخته) امیلیا نیمهالف هست و یا نیمهشیطان؟ (یک حدس بسیار قوی این هست که نیمهالف باشه ولی هنوز انیمه به این سوال جواب نداده. یک ویژگی جالب این انیمه دقیقأ همین هست که شما را مرتب نسبت به کاراکترهای مختلف مردد و مشکوک میکند). بنابراین داستان انیمه جوری نیست که دست نویسنده و کارگردان بسته باشه و میتونن جوابهای قانعکنندهای برای این سوالات در نظر بگیرن. البته در انیمه زمینهچینیهای زیادی صورت گرفته و یه جورایی کدهای زیادی به مخاطب داده شده. لذت واقعی در این هست که فکر کنی تا جواب رو پیدا کنی، بعد تطبیق بدی و ببینی درست حدس زدی یا نه! مثلأ در انیمه افشا میشه که هنوز ساحره نتونسته جسم مناسب خودش رو پیدا کنه و ساحره هنوز متولد نشده! ساحره/ساتلا/جادوگر حسود یک دختر هست و بخشی از وجود جادوگر حسود درون سوباروست (شبیه جانپیچهای سری فیلم هری پاتر). اگه ساحره جسم واقعیش رو پیدا کنه و به داخلش نفوذ کنه جهان رو تاریکی فرا میگیره و روز جزا تکمیل میشه. توجه کنید که سوبارو همیشه هنگام مرگش و همینطور مواقعی که کلمهی "مرگ" رو تلفظ میکنه، دستِ جادوگر حسود میاد و "قلبش" رو فشار میده و با عشقش اون رو احیا میکنه و دوباره سوبارو زنده میشه! در قسمت 24 هم سوبارو میگه "ما خیلی به هم نزدیکیم، اون حتی قلبم رو هم گرفته"، مطمئنأ ساتلا/جادوگر حسود عاشق سوبارو هست. فقط جسمی به درد ساحره میخوره که نیمهشیطان باشه، در این صورت ساحره جسمش رو تسخیر میکنه و در غیر اینصورت جسمش رو رد میکنه. از طرفی فرقه ساحره دنبال امیلیا بودن چون فکر میکردن اون نیمهشیطان هست درحالی که اشتباه فکر میکردن و مطمئنأ اینطور نیست. اما یکی از حدسیات من که یک ایدهی قوی میتونه باشه این هست که ممکنه در فصل دوم مشاهده کنیم که ساحره رو وارد جسم "رم" کنن و تبدیل به جادوگر حسود بشه! احتمالش بسیار زیاد هست و در این صورت سوبارو مجبور به عملی میشه که حتی نمیتونه بهش فکر کنه! اینکه مجبور بشه "رِم" رو بکشه! هیچ دقت کردید در این انیمه چه سناریوهای جالبی میتونه اتفاق بیفته؟ نظریههای بسیار زیادی در مورد این انیمه مطرح شده و این نشون میده که این انیمه از نظر داستانی پتانسیل بسیار زیاد و بیانتهایی داره. به طوری که به جرأت میگم بعد از انیمه "حمله به غول" بیشترین نظریهها در مورد انیمه "ری:زیرو" مطرح شده و این نشون میده این داستانِ پر از رمز و راز دو انیمه حالت معمایی داره که ذهن رو درگیر خودش میکنه.
این انیمه از المانهای زیادی برای هرچه بیشتر غافلگیر کردن و گاهی حتی شوکه کردن مخاطب استفاده میکنه. المان اول زمینهچینیهاییست که بعدأ نتیجهی اونها رو میبینیم مثلأ در جایی میبینیم "راینهارد" یه ایده به ذهنش میزنه، به سرعت دست "فِلت" رو میگیره و با یک بهانه اون رو با خودش میبره (نمیگه چه جرمی انجام داده فقط میگه جرمش از دزدی هم سنگینتره!). اینجا مخاطب هم مشکوک میشه ولی انیمه فعلأ جوابی بهش نمیده. بعد از پیشرفت داستان و گذشت مدتی در کمال تعجب میبینیم که راینهارد در مسابقات سلطنتی شرکت کرده و دست در دست فِلت داره قدم برمیداره! یعنی از همون اول قصد داشته از فلت برای شرکت در مسابقات سلطنتی استفاده کنه و فلت رو به مقام ملکه برسونه! اینجاست که مخاطب به شدت غافلگیر میشه. المان دوم فلشبکهای انیمه هستن که گاهی در جهت شخصیتپردازی کاراکترها نیز استفاده میشدن (به عنوان مثال فلشبکهایی که به گذشته دو خواهر "رِم" و "رام" زده شد). المان سوم میزان بالای خشونت انیمه است که گاهی از شدت زیاد آن (مثلأ قسمتهای 15، 17 و 23) غافلگیر خواهید شد! المان چهارم ایدههای خلاقانه داستانی هست. مثلأ در قسمت 17 که رِم توسط برخورد به جادوی مه وال سفید فراموش میشه، کلأ وجود این کاراکتر زیر سوال میره! یعنی سوبارو با هر شخصی (مثل رام که خواهر رِم هست! و همینطور امیلیا) در مورد "رِم" حرف میزنه اونا رِم رو به یاد نمیارن و به طور کامل فراموشش کردن (رام اصلأ به یاد نمیاره که همچین خواهری داشته!) و فقط سوبارو هست که میدونه رِم وجود داشته و هرچه سعی میکنه دیگران رو متقاعد کردن کنه، موفق نمیشه. المان پنجم الهامگیری از آثار گذشته هست. انیمه ری:زیرو از آثار گذشته مثل فیلم "لبه ی فردا/Edge of Tomorrow" (ویژگی بازگشت پس از مرگ)، سری فیلم هری پاتر/Harry Potter ("انگشت" در ری:زیرو حکم همون "جانپیچ" در هری پاتر رو داره) و انیمه کیمیاگر تمام فلزی/Fullmetal Alchemist: Brotherhood (گناهان کبیره) الهام گرفته و در بخشهای مختلف داستان میتونیم نشانههایی از این آثار رو مشاهده کنیم. المان ششم شیوه روایت مرموز و تدریجی داستان هست. مثلأ هنوز شخصیت واقعی روزوال افشا نشده است و از مرموزترین کاراکترهای داستان است. از طرفی "رام" هم رابطه نزدیکی با او دارد و همین باعث میشود که اعتماد به او نیز سخت باشد (گول ظاهر معصوم این کاراکتر رو هم نباید خورد، این انیمه در شخصیتپردازی بسیار مرموزانه عمل کرده است). همچنین از کاراکتر بئاتریس هم کارهای عجیبی رقم خورده که اون رو هم در زمره کاراکترهای مرموز قرار میده.
فضای انیمه "ری:زیرو" گاهی بسیار دارک میشه، درجه خشونت انیمه زیاد میشه و کاملأ حالت روانشناختی خودش رو آشکار میکنه و گاهی هم فضای بسیار شاد، رومانتیک و آرامی به خود میگیره یعنی این انیمه روال ثابتی نداره و تنها یک سبک نداره! این انیمه ترکیبی از سبکهای روانشناختی، درام، فانتزی، کمدی، جادویی، رومانتیک، شونن و ... هست. انیمه تنوع زیادی هم در جهان و مکانهاش داره. یعنی گاهی در عمارت روزوال روایت میشه گاهی در جنگل گاهی در بازار و ... این ویژگی از تکراری شدن انیمه و خسته کردن مخاطب جلوگیری میکنه. موسیقی متن انیمه هم عالی و در بسیاری از موارد نیز میتوان گفت شاهکار هست! در انتها بد نیست به این نکته اشاره کنم که انیمه قطعأ ادامه خواهد داشت و به فصل دوم کشیده شده چون هنوز به بسیاری از وقایع پرداخته نشده. هنوز تکلیف انتخابات سلطنتی مشخص نشده و جادوگر حسود هم هنوز جسم مناسبش رو پیدا نکرده. تا به حال فقط یکی از گناهان کشته شده، فقط اسقف اعظم گناه تنبلی (بتلگیوس) کشته شده و تکلیف بقیه گناهان در فصل یا فصول آینده مشخص خواهد شد! در انتها باید بگویم "ری:زیرو" انیمهای غافلگیرکننده با پتانسیل داستانی بسیار بالا است که جهان بسیار گستردهای داره، انیمهای که نباید آن را دستکم گرفت!
_کاری مشترک از peyman_eun (نقد و بررسی) و Nora ( ترجمه)_