من کلا از همون اولش هم به سریال ترسناک کوچکترین اعتقادی نداشتم و سمتش نمیرفتم. استدلالمم این بود که یه سریال که قراره چندین اپیزود یا حتی فصل رو شامل بشه هیچجوره نمیتونه اون عنصر وحشتناک بودن خودش رو حفظ کنه و به مرور افولش برای بینننده آزاردهنده میشه اما خب این سریال بازخورد مثبت بالایی داشت و از اونجا که یه داستان 10 قسمته رو شامل میشد به خودم گفتم به امتحانش میارزه ... که همینطور هم بود.
چیزی که اول از همه جلب توجه میکنه نحوه روایتیه که سریال داره. یک روایت غیر خطی با تدوینی استادانه, به بهترین و قابل فهمترین شکل ممکن مفهوم زمان رو طی 10 اپیزود برای بینندهاش به چالش میکشه.من به شخصه بعد از گذشت چند اپیزود و خو گرفتن با جامپهای سریال , ذهنم خیلی بهتر خطی نبودن زمان رو میپذیرفت و اثری که در حال تماشاش بودم رو مثل لقمه جویدهای میکرد که خوردنش راحتتر بود با اینکه رسالت این سریال اصلا این نبود!
سریال غصهای رو تعریف میکنه که استارتش بیست سال پیش خورده و با بیننده کاری میکنه که طی این 10 اپیزود همهی این 20 سالو درک کنه. تیم بازیگری یکی دیگه از نقاط قوت این مجموعه بود. بنظر من بازیگرای خردسال این مجموعه هیچ حرفی برای گفتن نزاشتن! از بازی خوبشون گرفته تا فیسهای معصوم ... واقعا این پنجتا بچه همه جوره عالی بودند.
موقع دیدن دو اپیزود 5 و 6 به قدری تحت تاثیر اتفاقات مربوطه قرار گرفته بودم و که انگار قراره با کارکتر محبوب سریالیم بعد از 10 سال خدافظی کنم! این یعنی سازنده کارش رو یجوری انجام داده که بیننده با 5 اپیزود میتونه واسه مرگ یکی از شخصیتها حتی اشک بریزه!
بعضی از اپیزودهای این سریال عنصر ترسناکی رو شامل نمیشن و گاها تایم حتی به 70 دقیقه هم میرسه اما بیننده بعد از تموم شدن هر قسمت برای بعدی مشتاقه ...