I dont care how long I gonna live. whether it's in a week or twenty years, there's horrible pain and sadness ahead
دو قسمت 6 و 7 خیلی بهتر از باقی قسمت ها
امتیاز خودم به این دو قسمت 8.5
امیدوارم افت نکنه
مگر من ! من میشوم بی ت و
دیروز قسمت دهم رو دیدم
با وجود کاستی هایی که این سریال داره، باید بگم که شیوه ی داستان گویی و به ویژه شخصیت پردازی Mother و Father من رو به خودش جذب میکنه
شیوه ی خاص، مرموز و بریده بریده ی سکانس ها و سوال های فراوانی که ایجاد میکنن برام جالبه
تو قسمت دهم بحث بین Father و Mother، ابراز احساسات انسان گونه ی Father (که برای خودشون هم تازگی و ناشناختگی داشت) و شیوه ی تصمیم گیریش با اون چوب و سنگ ها، خیلی خوب پرداخته شده بود. (برخلاف بعضی دوستان، به نظر من بازیگر Father خیلی خوب و قوی بازی میکنه)
زبان بدن و لحن صدای Father و Mother از ویژگی های به شدت تاثیر برانگیز این سریال هستن
چند دقیقه ی پایان فصل هم واقعا عجیب و وات د *** گونه بود! و همین هاست که این سریال رو توی ژانر خودش خاص و عجیب و تافته ی جدا بافته میکنه!
لطفا اگر قسمت دهم رو هنوز مشاهده نکردید از خوندن ادامه متن صرف نظر کنید..
از تگ اسپویل به دلایل فنی و اینکه بعضی از دوستان نمیتونن داخلش رو ببینن استفاده نمیکنم.
----> MAJOR SPOILER ALERT <----
یک ایده ای که از اواسط فصل بین دوستداران سریال شکل گرفته بود این نظریه بود که سریال در واقع داره زمان قبل از پیدایش انسان های اولیه رو به نمایش در میاره. یعنی به این صورت که ابتدا چنین تمدنی، چنین گروه هایی، انسان و روباتی بوده و در جنگ بین اون ها، نئاندرتال ها باقی موندن و سپس انسان ها شکل گرفته اند. اشارات مذهبی سریال مخصوصا در قسمت آخر بسیار به این ایده قدرت میده. اگر مادر و پدر را همان آدم و حوا در نظر بگیریم و مار را همانی که باعث گمراهی حوا شد این ایده جذابیت بیشتری پیدا خواهد کرد. جای سوال داره با توجه به اینکه در سطح سیاره اسکلت های بزرگی که به نظر اسکلت سر مار های بزرگ به نظر میرسه وجود داره، آیا قبلا هم در این سیاره چنین موجوداتی وجود داشتند؟ و پس از اینکه دیگر انسانی و یا به عبارتی غذایی برای مارها وجود نداشته منقرض شده اند؟ صحنه ای رو به یاد بیارید که پاول به داخل غار رفت و با نور چراغ قوه به دیوار تابید، صحنه حضور یک مار عظیم و سفینه ای که انگار پدر و مادر در آن قرار دارند. آیا موجودات قبلی این سیاره چنین پیشگویی رو در داستان های خودشون داشتند؟ و به همین خاطر بود که آن موجود شبیه نئاندرتال در جلوی چاله میخواست مادر رو از بین ببره؟
یکی دیگه از تئوری ها نیز مربوط به صدایی میشه که افراد میترائی اون رو شنیدن، از مارکوس گرفته تا پاول. اگر این صدا در واقع صدای هوش مصنوعی همان مار باشه خیلی از پیچیدگی های سریال هم قابل توضیح خواهد بود. اینکه چیزی که در واقع میترائی ها می پرستند یک ویروس هوش مصنوعی هست که میخواسته دوباره خودش رو تولید کنه. و در این راه هم انسان ها و هم اندروید ها رو فریب داده.
به نظر میرسه فصل دوم توضیحات بهتری برای تمامی تئوری ها به وجود بیاد. تا اینجای کار که به نظر میرسه ریدلی اسکات از تمامی فیلم ها و ایده های قبلیش، از Alien گرفته تا Prometheus در این سریال استفاده کرده.
بی صبرانه منتظر فصل دوم خواهیم بود.
اینا اصن تو کره زمین نیستن، چطوری هابیل و قابیل هستن؟ :دی
توی اپیزود هفتم هم مادر پال یه صحنه میگه jesus christ ...!
اول یه توضیح کوچیک در مورد تئوری قبلی و حرفی که codec_pack زد بگم. این تئوری که این سریال در واقع مربوط به زمان قبل پیدایش انسان کنونی هست بیشتر مربوط به تئوری های Ancient astronauts هست. صفحه ویکی پدیا فارسی این مورد رو بخونید تا دید بهتری پیدا کنید، این موضوع یکی مباحث مورد علاقه ریدلی اسکات هست، همونطور که پایه پرومتئوس هم به نظرم همین موضوع بود.
بحث بر سر این موضوع نیست که این ها در کره زمین هستند یا نه. بلکه بحث بر سر اینه که چنین تمدنی وجود داشته و بعد ها انسان چون نمیتونستند اون رو دُرست درک کنن به صورت افسانه های مذهبی در اومده و هر کدوم از این شخصیت ها میتونه معادل مذهبی داشته باشه. مثلا شبیه این موضوع که هزاران سال پیش آدم ها نمیتونستن درکی از روبات و اندروید و انسان داشته باشند پس چیزهایی به نام آدم و حوا و مار و شیطان و فرشته خلق کردند. این توضیح برای این قسمت که باعث خنده دوستمون شد. امیدوارم بهتر توضیح داده باشم. در ضمن اون قسمتی که میفرمائید مادر گفت jesus christ رو خاطرم هست و اشاره خیلی خوب و به جایی داشتید. پس میتونه کامل نظریه مون اشتباه باشه. اما ما با فردی مثل ریدلی اسکات طرف هستیم که استاد نظریه ها و ایده هاست اما بعضی وقت ها اجرای خوبی از ایده هاش نداره. نظریه خالق و بازی کردن با مخلوق در پرومتئوس ریدلی اسکات بوده و به این خاطره که ما همچنان به این فکر میکنیم که قراره با توضیح و شرح و بسطی از همین نظریه ها طرف باشیم. جدا از اینکه سریال اشارات مذهبی زیادی داره و حتی دعوای اصلی سریال هم بر سر دو گروه مذهبی و آتئیست هست.
اما یکی دیگه از نظریه و در واقع اشاره های خوب طرفداران سریال در ردیت اشاره به "کتاب خنوخ" بود که بعضی ها اعتقاد دارند سریال بر اساس اون کتاب میتونه باشه، خنوخ یا به عبارت اسلامی/فارسی "ادریس"، رو جد حضرت نوح می دونند و اشاراتی که در اون کتاب به "نفیلیم" ها میشه رو میشه ایده جذابی برای این سریال دونست.
در کل به نظرم با توجه به اشاره سازندگان سریال که قصد اولیه شون برای پنج فصل بوده ما همچنان باید صبر کنیم تا سریال جلوتر بره تا دید بهتری پیدا کنیم سریال بیشتر به کدوم سمت و ایده و داستان مذهبی میخواد بره. در آخر و اگر همچنان به بحث خالق و مخلوق در پرومتئوس فکر میکنید شاید این نقل قول از شاو در رابطه با فرق انسان و ربات انتخاب خوبی باشه، وقتی میگه:
«تا بتوانم از خدایان خویش بپرسم که چرا ما را آفریدند و سپس قصد هلاکتمان کردند»
حیف حجم، حجف زمان، حیف...
در کل به دیدنش نمی ارزه.کلا چیزی نداره این سریال به غیر از یه سری تکرار مکررات، اونم تازه نه به شکلی که حداقل بیننده رو جذب کنه.
قصه اصلا راه نمیده به بیننده و کاملا بهم ریخته س، شخصیت پردازی هم که هیچی. انگار اصلا واسه بیننده ساخته نشده و تو ذهن سازنده ش گیر کرده. شاید فصل یا فصلهای بعدیش بتونن با تغییر رویه، ادامه بهتری واسش بسازن (که بعید میدونم) ولی این فصل اول به شدت ناامیدکننده بود.
از لحاظ بازی ها هم من چیزی به جز اغراق و زیاده کاری ندیدم و بیشتر به نظرم میخواستن ادای باحال بودن دربیارن، بخصوص اون بازیگر نقش رگنار که انگار فقط همون تیپ رو بلده دربیاره.
سریال کاملا شعارزده و ناپخته هست. ژانر درسته. سایفای بهترین قالب برای پرداختن به مباحث فلسفی-علمی هست ولی این داستان بشدت باگ و حفره هاش زیاده. بر اساس تک قسمتی که دیدم، داستان نمره ی ۱ از ۱۰ میدم بهش. به دور از هرگونه تعصب، چیزی که دیدم یک روایت کاملا غیرمنطقی از اتفاقات مختلف بود. برخی از باگها و پیشفرض هایی که در این پنجاه دقیقه نظرمو به خودش جلب کرد و امیدوارم تا قسمت پنجم که میکادو (عجیب بود اینقدر براش نوشتی) اشاره کرد جواب این حجم از بیمنطقی رو بگیرم وگرنه مجددا با یک سریال تبلیغاتزدهی سخیف مواجهیم.
Westworld- season 1
سریال هم یونیک هست هم تکراری و فک میکنم بیشتر جذابیتش به همین دلیل هست. انگار همه ماستا و قیمه ها رو قاطی کردن و زرشک پلو زعفرونی دراوردن
آماندا کالین واقعا برازنده نقش مادر اندرویدی بود. حرکات بدنش و حس صورتش کاملا حس ربات رو منتقل میکرد. عاشق اون خنده های زورکیش شدم رباتی که سعی میکرد مثل انسان رفتار کنه با بچه ها.
تراویس فیمل عزیزدلم متاسفانه بعد از دو سه قسمت شیفت کرد به کارکتر رگنار. درواقع دهن باز میکرد من صدای رگنار میشنیدم. حیف حیف
بقیه بازیگرا که هیچی انگار سیاهی لشگر بودن. اکت خاصی نداشتن
اما برسیم به داستان. تا نیمه ابتدایی سریال مسیر خیلی خوبی رو طی کرد. تا قست هفت. بعد کم کم رو به سقوط رفت قسمت ده که سقوط کامل بود. داستان این فصل کاملا ناامید کننده جمع شد. رفتم ریت رو چک کردم دیدم من فقط این حس رو نداشتم بقیه بیننده ها هم از پایان فصل ناامید شدن. فاصله ریت اپیزود اول نسبت به اپیزود ده زیاد هست.
با این نظریه که هوش مصنوعی داره تو ذهن اینا حرف میزنه موافقم. بخصوص موضوع گم شدن موش و بعد پیدا شدنش یا موضوع روح اون بچه. همشون این معنی رو تداعی میکنه که این سیاره داره توسط هوش مصنوعی اداره میشه. حالا کمپیون بعنوان خالق مادر واقعا وجود داشته یا اینکه اونم بازی هوش مصنوعی برای کنترل کردن مادر بوده؟
خیلی دوس داشتم درباره گذشته مارکوس بیشتر بدونم با توجه به اینکه تنها کارکتری بود که به کودکیش و گذشتش پرداخته شد. احتمالا فصل بعدی فلشبک بیشتری خواهیم داشت.
پ.ن1: شما هم دقت کردین مادر هنگام پرواز به شکل مجسمه های عیسی مسیح درمیومد و صورتش به شکل مریم مقدس. نمیدونم نظریه ای هست دربارش یا نه
پ.ن2: من همیشه معتقد بودم جنگ جهانی سوم جنگ مذاهب هست و با توجه به اینکه هر سه مذهب اصلی (اسلام مسیحیت یهود) بمب هسته ای دارن دنیا رو با خاک یکسان میکنن و بدین گونه بشریت منقرض میشه و جهان هستی از دست این موجود خلاص میشه
پ.ن3: این ماجرای فضانورد فرازمینی خیلی مبحث جالبی هست. منم یجورایی بهش معتقدم. شما نگاه کن به تخت جمشید اهرام مصر یا تاریخ مایاها. آخه یه انسان با اون سطح هوش و با اون امکانات اندک چطور میتونست اینارو بسازه. همین الان یه مهندس بخواد یه آپارتمان بسازه هزار جور دم دستگاه میخواد حالا محاسبات ریاضیش بماند
پ.ن4: برای دیدن فصلهای بعدی هنوز قانع نشدم 8/10