فيونا
كارل
فيليپ
كوين
فرانک
Frank عشقه منه
اصلا دییوونشم
فرانک عاشق فقط
فرانکو من تا آخر عمرم از یاد نمیبرم....عشقه منه این بشر...شروع فصل 7 رو ده بار دیدم .
www.facebook.com/serial.arzan
سلام.هرچی سعی کردم تاپیک مناسب برای نقد سریال رو.پیدا کنم تا بتونم نظرمو توش بنویسم،نتونستم و بنابراین اینجارو انتخاب کردم. اگر تاپیک نامربوطیه،بفرمایید تا منتقل کنم مطلب رو.
سریال شیملس رو مدتها پیش میخواستم ببینم، اما هربار مانعی ایجاد میشد و در واقع چندان مایل نبودم ببینم. ولی خب تصمیم گرفتم که بالاخره ببینمش و هفت فصل رو توی چندماه دیدم.هرشب تقریبا یک قسمت و به نوعی، خو گرفته بودم با این سریال.چندتا نقد داشتم ازش، که البته من منتقد حرفهای نیستم و صرفا بعنوان مخاطب عام دارم نقد میکنم
سریال خیلی خوب و قوی شروع شد. دیالوگهای پینگپنگی، ریتم تند و اتفاقاتی خندهدار. گرچه سریال خوبیه، اما بنظرم مسیر مشخصی نداره، یعنی داستان واحدی که تعقیب کنیم ببینیم بالاخره چی شد، وجود نداره. جریان عادی زندگی یکی دوتا خانوادهست که با فراز و نشیب همراهه. البته همین موضوع هم ممکنه خوشایند خیلی از مخاطبین باشه. ولی بنظرم مثل سریال californication صرفا بدون داستان واحد ادامه پیدا میکنه. بنظرم نهایتا همین فصل هشتم که داره میاد،بهتره فصل اخر باشه چون واقعا تکراری میشه و ظرفیتی نخواهد داشت
اما در مورد شخصیتها:
فرانک: دو سه فصل اول واقعا لجدرار و رو مخ بود شخصیتش. اینقدر خودخواهی،ولنگاری و لاقیدی تهوعآور بود. اما هرچی جلوتر رفت شخصیتی بسیار دوستداشتنی پیدا کرد.
فیونا: برعکس فرانک،اوایل بسیار دوستداشتنی بود برام،زحمتکش،باوجدان و فداکار.ولی رفتهرفته برام فرقی با یه شخصیت هرزه نداشت. براحتی خیانت میکرد،خودخواه شد و گستاخ.
لیپ: قسمت اول فصل اول رو دیدم، گفتم ایول پسر، قیافه این پسره چقدر میتونه خوراک باشه واسه خندیدن، با پوزش،انگار بنظرم اوسکول بود چهرهش. ولی خب کاملا برعکس بود شخصیتش.چیزی که برام عجیب و غیرقابل باور بود، اینکه نویسندهها اصرار داشتن ازش یه شخصیت عصیانگر و باحال دربیارن و سعی کردن این جذابیتش رو با نشون دادن اینکه همه دخترا عاشقشن و هرجا میره همه میخوان باهاش رابطه داشته باشن، به بیننده القا کنن. در حالی که بهتر بود برای چنین شخصیتی،بازیگری با فاکتورهای جذابتر انتخاب کنن. لیپ زیادی و بدون دلیل جذاب نشون داده شده،انگار تنها کسی که توانایی تولیدمثل در امریکارو داشته،لیپ بوده!
کارل: اصلاااا بهش نمیخوره یه پسر شر، لات یا همچین چیزی باشه،چهره و رفتارش بشدت دوستداشتنی و موقره.راستش با اینکه خوب نتونسته شخصیت یه پسر شر رو (به دلیل نوع رفتار،چهره و اندامش) ایفا کنه،اما واقعا دوستداشتنی و جذابه.
دبی: قبل از بچهدارشدنش واقعا جذابتر بود.باهوش عمل میکرد و نترس. اما بعد بچهدار شدنش،فقط عصبی بود.بلحاظ صحنههای دلربایی از طرف مقابل هم،خوب کار نکرد.
ایان: قبل از بروز دوقطبی بودنش، جذابتر بود. گرمتر بازی میکرد. اما بعدش،بخصوص بعد از تغییر مدل موهاش،انگار بازیش سردتر و سردتر شد.
مونیکا: خوب بازی کرد بنظرم. البته از کارکترش خوشم نمیاد.لاابالی و لاقیدیش به اندازه فرانک جذاب نیست.
کو: دوستداشتنیترین شخصیت سریال از نظر من. بیحاشیه،دوستداشتنی،شیر ین،خوشتیپ،خوشهیکل.واقعا عالی بود.
وی: بنظرم بازیش کمنقص بود. به موقع و درست احساساتی میشد، لحنش به موقع تغییر میکرد و موقعیتهارو میشناخت
استیو یا جیمی: یکی از جذابترین بازیگرا تا وقتی که بازیش تموم شد. احمقانهترین تصمیم نویسندهها،کنار گذاشتن جیمی از داستان بود.هم جذابیت داشت و هم داستانش با فیونا ظرفیت و کشش بیشتری داشت. جالبه فیونا با اون همه ادعا از این بندهخدا ایراد میگرفت، درحالیکه دوستپسرای بعدیش یکی از یکی اشغالتر بودن.
سوتلانا: همهچیش جذاب بود، هوشمندیش،زیباییش، لهجهش و ایندهنگریش.منتها کاش تو فصل هشتم یجوری اون کاری که با وی و کو کرد رو رفع و رجوع کنن تا سوتلانا به سریال برگرده و سه نفری همون خانواده موفق و باحال رو داشته باشن.
میکی: خیلی خیلی خوب بازی کرد.واقعا عالی بود.حیف که گیر ایان نچسب افتاد
خواهر میکی(اسمش یادم نیست الان): ظاهرا بازیگرش عوض شد.بازیگر اولی، خیلی خیلی جذاب بود،خوشگل در یک کلام. بازیگر بعدی گرچه ابدا به زیبایی نفر قبل نبود، اما چهره و بازی احساساتیتر و باورپذیرتری داشت.گرچه از اعتماد بنفس پایینش گاهی اوقات خوشم نمیومد.
دونفری هم که همیشه توی بار هستن هم خیلی خوبن. تیکههاشون باحاله
من این تاپیک رو ندیده بودم به شخصه کو و کارل رو دوست دارم از دبی و فیونا بدم میاد
شخصیت بد نداره به نظرم. به جز «دبی» بقیه برام دوستداشتنین.
«فیلیپ» و «فیونا» و «فرانک» رو بیشتر میپسندم.
شوخیهای «کوین» بدجور میچسبه.
دوست دارم «جیمی» به سریال برگرده.
از شخصیت «میکی» هم خیلی خوشم میاد. بنظرم اگه نباشه سریال یه چیزی کم داره.