زامبی که آمد به بازار ، خونآشام شود دلآزار
از سر بیحوصلگی و به پیشنهاد یکی از دوستان ، نشستم و این فیلم را دیدم و ...
"آبراهام لینکلن" که معرف حضورتان هست . امسال هالیوود قصد کرده که عصمت نداشتهی این بابا را گچی کند . این فیلم سوی
تخیلیای از او را در مقام یک زامبیکش نشان میدهد و اثر ابلهانهی دیگری هم در راه است که این رییسجمهور سابق آمریکا
را یک شکارچی خونآشام معرفی کند ! در کل باید در این هالیوود را گل گرفت . فقط ایده رو داشته باشید .
کارگردان این فیلم ، خنگی به نام "ریچارد شنکمن" است که یکی از عتیقهترین آدمهای کل کائنات است . "کارل تی.هرش" و شاسکول دیگری به نام "جی. لاورن پراکتر" هم برداشتهاند این خزعبل رو نوشتهاند و جناب "شنکمن" هم کارگردانی کرده !
گروه بازیگری هم که معلوم نیست از کدام جوق و با کدام سطلی گرفته شدهاند . فیلمبرداری افتضاح و تدوین هم در حد وصله پینهی
راشهاست . حتی زامبیهای فیلم هم خنگاند . آخه مگه دیگه زامبی بودن هم سخته ؟!!
خواستم بگم بی.مووی ، ولی زی.مووی هم نیست ! خدابیامرز "اد وود" کارگردان بهتری بود و فیلمهای بهتری میساخت !
در کل همانطور که میدانید ، اون زمان اوضاع اینجوری بوده :
"آبراهام لینکلن" شانزدهمین رییسجمهور ایالات متحده بوده بود . اگر اشتباه نکنم عکساش را هم روی پنج دلاری هم چسباندهاند !
یه مقدار حرف و حدیث دربارهاش زیاده . تمایلات ج.ن.س.ی اش یه کم محل بحثه ( کی اینطوری نیست ؟
)
از لحاظ دینی هم ، باز بین علما اتفاق نظر نیست که یهودی بود یا مسیحی بود ! بگذریم . گوربابای این مسائل !
القصه ! سال 1850 در آمریکا ، اوضاع قمر در عقرب میشه . صحبت در ظاهر دربارهی نژادپرستی و بردهداریه ولی در باطن ، مثل همیشه
قضیه بر سر مایه و فلوس ـه . "کلبهی عمو تام" را که یادتونه ؟ تو یکی از این کتاب ادبیاتهای مدرسه بود . خلاصه اینجوری بود که جنوبیها زیاد جفتک میانداختند و شمالیها هم حال و حوصلهی این شلتاقها رو نداشتن . گفتن که چیکار کنیم پَ ؟ و باز هم
جواب دادن که بجنگیم و باز هم این جنگ مثل بقیهی جنگها ، گدا و گودولهها را بیچارهتر کرد و بدبخت ، بدبختتر شد .
اما این جنگ بستر خوبی هم شد و هالیوود از قبلش حسابی به پول رسید . از "بر باد رفته" و "کوهستان سرد" بگیر تا حتی همین
فیلم "دار و دستههای نیویورکی" استاد معظم .
از طرف ایالتهای شمالی و شمالغربی که بردهداری رو ملغی کرده بودن . "لینکلن" شد رییس و از طرف جنوبیها هم "جفرسون
دیویس" شد فرمانده . جنوبیها ، اسمشون رو گذاشتن کنفدراسیون[پرشکوه] آمریکا و پرچم هوا کردن و اسکانس چاپ کردن و
خلاصه اصن یه وضعی !
اما به قول ویلیام فاکنر : "این جنگ بر سر مسائل اقتصادی بود که جنگی انساندوستانه!!! جا زده شد" .
یعنی کل داستان همین بود . اقتصاد صنعتی شمال در برابرکشاورزی سنتی جنوب . در نهایت جنوب شکست خورد و از اون به بعد
جنوبیها چنان ضایع شدند که همهشون خزیدن تو دخمههاشون . 620 هزار نفر آدم فلکزده هم این وسط به دیار باقی شتافتند و
تمام . یعنی کل کشتهها و مجموع کشتههای آمریکا در جنگ جهانی دوم و ویتنام 650 هزار نفر بود . دیگه خودتون حساب کنید !
از اون زمان تا به حال فقط این "جیمی کارتر" جنوبی بود که از طرف جنوبیها رییسجمهور شد و رأی آورد که ضایع شد و زرتش قمصور
شد و رفت پی کارش .
و از آن به بعد در سینما و تلویزیون آمریکا ، جنوبیها تبدیل به یه سری آدم خنگ و درب و داغون و خل شدند که نمونهاش همین
"ترو بلاد" خودمونه . در این فیلم هم این مسائل به چشم میخوره . از لهجهی چرت جنوبیها تا بازیگرانش و خائن بودن جنوبیها
بگیر و بیا بالا !!!
در کل فیلم چرته . تاریخ آمریکا هم چرته ( هر چند که اینا تاریخی ندارن) . همهچیشون چرته . به جان خودم .
فقط اون عکس بالا رو ببینید و قضاوت کنید .
این فیلم رو نبینید و به جاش پسته بخورید . والا !