I dont care how long I gonna live. whether it's in a week or twenty years, there's horrible pain and sadness ahead
.:SiSiBK:.,afshin2014,ahmady45,amin_orang,anzalichi,aramis2800,areff,arso,ashley_1986,behzad_daniel,D O R D I,del@,ESajad,hosseinf722,ShInOdA,jackbauer2012,joker8,kingnessi,Luca Brasi,mansourhobbit3,Mia_3D,Mikado,mohsenshinobi,тнor,pejmanmm,peyman_eun,raha_91,S@eeD-Mj,saeedporreza9,Samankaka,samansh,sarkhail,Sherlockian,siamak5561,SKYPERSiA,Tha Real Nigga,ThunderStorm,vahid-fcb,white_beard,wlh
قسمت چهارم
این قسمت یک اپیزود خیلی خوبی ود
از نظر داستان خیلی حرف خوب شروع شد جلوه های ویژه در خور توجهی داشت و بازی های بهتری از بازیگران دیدیم
این اپیزود پیچش داستانی رو کمی شفاف می کنه زمان اتفاق ها قابل درک تر می کنه گذشته و پیوند شخصیت ها رو بهتر نشون میده
دقیقا اگر مثل این قسمت ادامه بدن سریال سرگرم کننده ای میشه واقع سرگرم کننده بود
قانونی که تو این قسمت بهش اشاره شد بود قانون غافلگیری خیل یعالی و قابل توجه بود واقعا سوپرایز کننده بود
هنوز دقیقا و به طور کامل توجه این قانون نشدم و دلیلی که ملکه کالانته از انتخاب ویچر ترسید رو درک نمی کنم
وقتی کسی از این قانون استفاده می کنه که قصد ادعای و مالکیت چیزی رو داشته باشه ولی ویچر چنین نیتی نداره پس ایراد کجاست ؟
دوم این که اتشی که الان بوجود اومده تاثیر پذیرفته از کارهای خونین ملکه کالانته است انسان خونخواری بوده
سیری و مادرش پاوتا نه از نژاد انسان ها به عنوان یک شخص معمولی نه جادوگر نه ک موجود برتر مثل ویچر نیستند
دقیقا قدرت و ویژگی بزرگ این دو تا مشخص نیست و تاثیری که روی داستان و شرنوشت ویچر دارند نامعلومه
کینه نیلفگاردی ها هم ممکنه به خاطر رفتار تحقیر امیزی باشه که ملکه کالنته در جشن عروسی داشته
ینیفر هم در ان قسمت کمی پیشرفت داشته قدرت هاش رو به کار گرفته و باعث شده جذابیت سریال کمی بیشتر بشه
«برای برخی همانند رویا...و برای دیگران کابوس شبانه»
قانون غافلگیری یعنی برای یک کار خوب میتونی یک چیز طلب کنی اولین چیزی که مال اون شخصه.
حالا این میتونه ظرف غذا و شراب باشد توله سگ باشد یا یک نوزاد.
تو فیلم یادم نیست اشاره شد یا نه ولی تو کتاب یک شجرهنامه را جادوگرها رو میکنن که نشون میده جد جد کالانته یکجورهایی یک جادوگر قدرتمند بوده ولی نه مثل ینیفر و دیگران
یک جور واسطه انرژی بوده
و این قدرت تو بچهها هم بوده که البته در کلانته وجود نداشته در نادرش و دخترش و نوهاش این قدرت هست.
یه چند کلام هم من بنویسم
نه از کتاب نه از بازیش نسیبی نبردم ولی از سریالش راضیم
چندتای از نظر دوستان رو خوندم خیلی ضد و نقیض بودن خودم به شخصه عاشق فانتزی یو تخیل هستم و واقعا این سریال اون کمبود فانتزی های توی چند وقت گذشته رو جبران کرد خلاصه اینکه واقعا ارزش وقتی که براش گذاشتم رو داشت و راضیم ازش
قسمت پنجم
اشنایی ینفر و گرالت اصلا چنگی به دل نزد فکر میکردم اشنایی جذابی تر باشه
گرالت با هر جادوگری که سر راهش قرار میگیره رابطه برقرار میکنه فقط تو قسمت سوم با جادوگره کاری نداشت
سبکی که سریال ویچر داره برای خودش می سازه ترسناک فانتزی داره بهتر میشه
تو این قسمت دو تا سکانس ترسناک و خونین وجود داشت خوب از اب در اومده بودن
اگر مثل همین قسمت همین جوری کار کنند یک ویژگی خیلی خوب برای سریال ساخته میشه
پنج قسمت گذشته هنوز نتونستم با بازیگر نقش ینیفر اتباط برقرار کنم به هیچ وجه بازیگر خوبی نیست کاراکتر مرموزیه
روشی که برای وارد شدن به جنگل استفاده کردن خیلی ساده و مثل اب خوردن بود
اگر قرار باشه برای رسیدن به هر هدفی پای جادو وسط باشه هیچ چیزی دست نیافتنی نیست
امیدوار بودم کاراکتری مثل موساک حضور پررنگ تری داشته باشه گذشته جالبی داشته
می توسنت جذابیت سریال رو خیلی بیشتر کنه مخصوصا اگر در کنار گرالت قرار می گرفت
این قسمت ریتم خیلی خوب قسمت قبل رو از بین برد قسمت قبل خیلی خوش ساخت بود
سریال خوش ساخت و زیبایی بود.شاید بتونه جای خالی گات رو واسمون پر کنه.این هنری کویل هم بد آسه!
9/10
اپیزود یک رو تا به اینجای کار دیدم - قبل از هرچیزی بگم که من اصلا کتاب های این مجموعه رو نخوندم و آشنایی با خط داستانی و شخصیت ها ندارم اما اونطور که برداشت کردم این مجموعه هم مثل ارباب حلقه ها و هری پاتر و ... باید یه دنیای منحصر به فردی داشته باشه که هر کدوم از اتفاقات و شخصیت ها یه مقدمه و پیش زمینه ای دارن و حالا متوجه میشم چرا خیلی ها به داستان ایراد میگرفتن که اصلا شبیه کتاب نیست و ...
من نظرم رو بعنوان یه بیننده مستقل از کتاب نسبت به سریال اعلام میکنم : در اینکه اپیزود اول میتونست بهتر باشه شکی نیست (سکانس ها اکشن میتونست بیشتر باشه - نورپردازی ها و رنگبندی های تیره و تاریک تر اما بجاش بیشتر رو درام قصه مانور داده بودن سازنده ها تا اِلمان های صمعی و بصری البته چندجا موسیقی پس زمینه داستان خیلی با خط داستانی هماهنگ بود و اون حس خسران و ویرانی رو به زیبایی به مخاطب القا میکرد)
بالاخره سازنده ها تو اپیزود سوم تصمیم گرفتن به اِلمان های صمعی بصری سریال هم به پردازن و از همین رو شاهد قاب ها فوق العاده ای بخصوص در نیمه ی انتهایی داستان بودیم در حال حاضر بزرگترین ضعف این سریال "عدم پرداخت صحیح و کافی به کاراکتر ها است" تمامی آثار فاتزی که از یک منبع ادبی اقتباس شدن (حالا چه رمان چه کامیک بوک) قبل از اینکه وارد خط اصلی داستان بشن شخصیت ها رو معرفی و "تشریح" میکنن از ارباب حلقه ها بگیرید تا هری پاتر و انتقام جویان و ...
بهمین خاطر که این آثار انقدر محبوبیت دارن چون قبل از هر اتفاقی بیننده ها کاملا با شخصیت ها اُنس گرفتن و میشناسنشون ولی تو این سریال تا آخر اپیزود 4 تنها چیزی که از شخصیت اصلی میدونیم اینکه یه جهنده است - کارش کشتن هیولا ها است خفن ترین هیولا ها رو میکشه اما به یه ضربه ی معمولی بیهوش میشه از اون طرف وقتی دست و بالشو میبندن عین یه ادم معمولی اسیر میشه اما میتونه با جادو سر جلادشو بترکونه پرداخت به شخصیت ویچر خیلی درهم برهم و آشفته است مخصوصا که از همون اولم کلی اطلاعات (از شخصیت های مختلف بگیرید تا مختصات های فراوون جغرافیایی) به مخاطب میدن و یجورایی در ادامه آدم سردرگم میشه هی باید رجوع کنه به اپیزود قبل تر که فلانی کی بود!
سریال پتانسیل خیلی خوبی داره تو اپیزود سه سازنده ها نشون دادن چه توانایی دارن بخصوص تو سکانس مربوط به مبارزه ویچر و تغییر شکل اون جادوگر که تدوین موازی بین دو خط داستانی فوق العاده بود - در کنارش نور پردازی ها و میزانسنبندی ها همه و همه باعث شد بود اون سکانس فوق العاده بشه ولی متاسفانه خط داستانی ناقص و درهم برهم برای بیننده ای که بصورت مستقل از رمان و بازی ها سریال رو دنبال میکنه تو ذوق زننده است