عنوان انیمیشن کوتاه: The Killing of an Egg/کشتن یک تخم مرغ
سال تولید: 1977
کارگردان: Paul Driessen/پل دریسن
ژانر: انیمیشن کوتاه-روانشناختی
کشور تولید کننده: آلمان
زمان: 3 دقیقه
تاپیک دانلود:
پیوند: IMDb
_____________________________________
خلاصه داستان:
مردی قصد دارد یک تخم مرغ بخورد که ناگهان صدایی از درون آن میشنود. او تخم مرغ را میشکند و خرد میکند و باعث کشته شدن یک قربانی (که دیده نشده) میشود. با این حال، رفتار بیرحمانهی او بیجواب نمیماند و به عنوان تنبیه رخداد مشابهی برای او اتفاق میافتد.
______________________________________________
پل دریسن انیماتور، نویسنده و کارگردان دو رگه انگلیسی-آلمانی است که انیمیشن های کوتاه او بیش از پنجاه جایزه از سرتاسر جهان برای او به ارمغان آوردهاند. یکی از معروفترین آثار او که در عین ساده بودن بسیار عمیق و روانشناسانه است، انیمیشن کوتاه کشتن یک تخم مرغ است. باید اعتراف کنم که این انیمیشن کوتاه با وجود قالبی بسیار ساده، ایدهای خارقالعاده داشت.
این انیمیشن کوتاه قاب محدودی در وسعت یک مربع دارد، امکانات و عناصر بسیار محدودی دارد. مدت زمان کوتاهی (کمتر از 3 دقیقه) دارد. اما این کارگردان تواناییاش را همینجا اثبات میکند! او از این محدودیتها نهایت استفاده را میکند و مفاهیم مورد نظرش را به بهترین شکل ممکن و با استفاده از نمادهای مختلف (از جمله در اشکال و رنگآمیزیها) به مخاطب منتقل میکند.
تمام عناصر این انیمیشن کوتاه به طرز بسیار مناسبی در جای خودشان قرار گرفتهاند. صداپیشهی اصلی این انیمیشن کوتاه (Peter Bierman) با وجود مدت زمان کوتاه این انیمیشن کوتاه، عالی عمل کرده است. این انیمیشن کوتاه به نوعی قیاس میپردازد و به تبعات مقابله و مجادله با عقل میپردازد. انسانی که سر او به شکل تخم مرغ است را در هنگام خوردن صبحانه مشاهده میکنیم و از همان ابتدا کارگردان این مفهوم را تداعی میکند که تخم مرغ نماد عقل است. وقتی انسان از عقل خود پیروی نمیکند خود را به تباهی و نابودی میکشد. همچنین این انیمیشن کوتاه به این مفهوم میپردازد که وقتی ما انسان ها با کنجکاوی و جاسوسی در زندگی دیگران مداخله میکنیم و عرصه را بر روی دیگران تنگ میکنیم، عاقبت باید انتظار این را هم داشته باشیم که شخص دیگری در زندگی خودمان جاسوسی کند و زندگیمان را به نابودی بکشد. در حقیقت این بلا را خودمان بر سر خودمان آوردهایم و میخواستیم شخص دیگری را تخریب کنیم ولی با دستهای خودمان خانهی خودمان را خراب کردهایم!
از طرف دیگر، ضربالمثلی در این زمینه در زبان فارسی وجود دارد که میگوید: "دست بالای دست بسیار است". وقتی زندگی کسی را از او میگیری، کسی هم پیدا میشود که زندگی تو را میگیرد و در حقیقت باعث و بانیاش عمل خود توست. داستان از این قرار است که در ابتدا انسانی که سرش همانند تخم مرغ است میخواهد تخم مرغی را بشکند و قبل از این عمل اقدام به خواندن دعا میکند. حال با قاشقی چند بار بر روی تخم مرغ میزند. صدایی از درون تخم مرغ میشنود، همین موضوع کنجکاوی او را بر میانگیزد و باز نیز چندین ضربه دیگر بر روی تخم مرغ میزند. هرچه التماسها و شیونهای صدای درون تخم مرغ بیشتر میشود او ضربات محکمتری به تخم مرغ زده و جوابی نمیدهد و همینطور به خرد کردن تخم مرغ ادامه میدهد، صدای جیغی از درون تخم مرغ شنیده میشود و پس از آن صدا قطع میشود.
داستان در بُعد بالاتری ادامه مییابد! صدایی همانند صدای در شنیده میشود. مرد میپرسد: "کیست؟" اما جوابی نمیشنود. بعد میگوید: "لحظهای صبر کن الآن میآیم" و سپس میرود و درب خانهاش را باز میکند اما کسی را پشت در نمیبیند.
درب را میبندد. دوباره همان صدا را میشنود، اینبار دیوارها و سقف خانهاش فرو میریزند و او به التماس میافتد و به عامل این واقعه التماس میکند که توقف کند ولی متوقف نمیشود و خانه بر روی سرش خراب میشود و میمیرد.
اما مفهوم این انیمیشن کوتاه این است که وقتی تو زندگی دیگران را نابود میکنی در حقیقت داری زندگی خودت را نابود میکنی! و مفهوم دیگر این است که وقتی انسان با اندیشه و عقل خودش مقابله و جدال میکند در حقیقت خانهی خودش را خراب میکند و چه بسا انجام عمل بدون اندیشیدن باعث تباهی انسان شود. اما یکی از جالبترین نکات این انیمیشن کوتاه این است که تخم مرغ صبحانهی این انسان است! و انسان میخواهد آن را بخورد (با عقل خود جدال کند) و توجه کنید که رنگ لباس این مرد زرد است. توجه کنید که خانه نیز زرد رنگ است و به رنگ زردهی تخم مرغ است! یعنی او دارد خانهی خودش و در یک دید جزئیتر خودش را میخورد! و هرچه عقل سعی دارد که این انسان را هدایت کند (التماسهای صدای درون تخم مرغ بیشتر و بیشتر میشود) اما لجاجت انسان بیشتر شده و از عقلش پیروی نمیکند و باعث نابودی و نیستی خودش میشود.