قسمت خوفی بود . خوشمان آمد ....
چه زهر چشمی میگرفت گلابر از ایلیثیا . هم سر به صلیب کشیدن خدمتکارش و هم ماجرای سپیا . تازه داشت از زجر کشیدن این جونور خوشمون میومد که فرستادنش روم. البته ازونجایی که خدا جای حق نشسته قراره زجر کشیدنش ادامه داشته باشه .
راستی نیروهای سپیوس همون چند نفر بودن فقط ؟؟ گلابر خودشو کشت که همین چند نفرو داشته باشه یعنی ؟!
ولی جالب شد قضیه . هر دو طرف دارن نیرو اضافه میکنن تا نبرد نهایی (اگه به این فصل برسه البته)
خوبی آخر اپیزود هم این بود که مشخص شد از این به بعد گانیکوس رو هم داریم. اونم با چه غنیمتی .... .
ورود آلمانی ها هم جالب بود . چه هیولاهایی هم توشون بود . اون شک و تردیدی که بعد از اضافه شدن آلمانی ها تو روسای گروه افتاد رو خوب نشون داده بودن و البته آخرم اسپارتاکوس نشون داد که رئیس کیه .
بهترین سکانس این اپیزود هم همون درگیری شورشی ها بود . همه ریختن سر هم .
مخصوصا اینجا :
که کریکسوس فهمید قضیه ی درگیری سدولوس و آگرون چیه و ....
بنظر باید دیگه روابط این دو تا هم خوب شه باهم .
وسط این بزن بکش ها، درگیری میرا و اون دختر آلمانیه باحال بود
. منو یاد جوونیا
انداخت که میشستیم کشتی کچ دیوا ها رو میدیدم
.
و وقتی گانیکوس تصمیمش رو گرفت ....
آها راستی...
این قضیه ی دستبندی که آشور از سپیوس بلند کرد یه جا بدجور دردسر میشه . ببین کی گفتم .
من به این قسمت ۸ دادم .