.Music is the only honest religion, that makes everyone interesting through their individual faith
♪ بهترین موزیک ایرانی که تا الآن شنیدید رو اینجا بذارید ♪
من هم اول بگم که این سریال رو بیش از دو ساله دارم دنبال می کنم و واقعا دوستش دارم و تا اخرش هم خواهم دید ولی چیزی رو که باید بگم رو همیشه میگم!
بحث اشتباه یا سوتی توی سریال یا فیلم با بحث اغراق و تخیلی کردن سریال و فیلم خیلی فرق میکنه! منم با عکس برات مثال می زنم. این دو عکس زیر از سریال فرندز هست که در یکی از قسمت ها می بینیم که گلدان های چیده شده ابتدا از چپ به راست سبز و زرد و آبی هست و در عکس دوم می بینیم که گلدان ها از چپ به راست سبزو زرد و قرمز است
خوب به این کار همان طور که خودت امار دادی سوتی و اشتباهات کار می گویند که توی اکثر مواقع به سریال هیچ ضربه ای وارد نمی کنه و میشه خیلی راحت ازش گذشت ولی اینکه بیان وسط یک جمعیت 10 نفری در یک مکان 10 یا 20 متری که هیچ راه فراری برای هیچ کس نیست یک نارنجک بترکونیم ( حالا چه نارنجکش زیاد ترکش داشته باشه و یا نداشته باشه ) و بعدش در سکانس بعد ببینیم که حتی به مورچه ای که از اونجا رد میشده هم هیچ آسیبی وارد نشده و حتی هیچ کسی زخمی هم نشده رو باید به حساب اغراق و تخیلی و فانتزی بودن اون سکانس نوشت نه اشتباهات عمومی یک سریال ! این عمل رو نباید یک اشتباه دونست بلکه باید یک عمل نسنجیده و غیر واقعی دونست. حتی اگر دقت کنید موقعی که نارنجک می ترکه فقط شیشه مغازه می شکنه و چند تا چیز فقط خورد میشه ولی بعد در سکانس بعدی که شب هست نشون میده کاملا مغازه متلاشی شده که باز این متلاشی شدن مغازه هم با اون سکانس قبلی نمی خونه که باید جز اغراق های نسنجیده کارگردان نوشت که تمایل به زخمی کردن بازیگرهاش توی اون سکانس نداشت !
مشکل سانز اینه که دیگه قریحه و ذوق نویسنده هاش و کارگردانش خوابیده کلا، خیلی وقته دیگه کلیشه شده
من تو دو تا بحث اپیزودیک اول یه گیری به این جریان چینی ها و حرف جما دادم، با این پیش فرض رفتم جلو که جکس این حرف رو قبول نداره، که الان مطمئن شدم که این دری وری جما رو باور کرده
سریال دیگه خیلی داره بر مبنای چیزای الا بختکی و اتفاقی میره جلو، چن تا مثال از همین فصل بزنم:
1 - جما بدون این که بدونه که سانز با چینی ها درگیری داشتن، یکی رو میاد به عنوان قاتل معرفی میکنه، اونم با این استدلال شاهکار که چون ماشینش رو مثلا بعد ازظهر دم در خونه جکس دیده و نرفته ببینه تازه تارا مرده یا نه، یعنی به صورت اتفاقی یه تیر در تاریکی جما میزنه، میگه کار چینی هاست، بعد جکس هم چون قبلش با اینا درگیره شده قبول میکنه ( حالا بماند که فصل قبل و تا همین قسمت دوم و سوم سریال داشت بال بال میزد که نشون بده قتل عام فصل قبل چینی ها رو تونستن اثبات کنن که کار سانز نبوده و رابطشون اوکی هست اینا)
2 - سانز دو تا از همراهانشون تو قتل عام چینی ها رو میکشنن، که به صورت اتفاقی یکیشون از آشنایان خفن و نزدیکه این پیرمرده هست یا با هم رابطه داشتن ، در نتیجه این پیرمرده قاطی میکنه و احتمالا اینا رو لو میده ( باز هم اتفاق)
3 - یه کشیش روانی رو میکشن، که به صورت کاملا رندوم این همونی بوده که با مارکس داشته قرارداد می بسته در نتیجه باز یه مشکل دیگه اونم بر حسب اتفاق
فصول قبل دیگه اینقد از این ترفند و این جور چیزا استفاده شده که دیگه تازگی خودش رو از دست داده، اتفاق هم حد و اندازه داره، اوج شاهکارشون بحث قتل زن "اپی" بود که اتفاقی "اپی" سوار ماشین نمیشه، ولی خوب اون موقع جرات حذف اون شخصیت و در افتادن با یکی از کاراکترهای محبوب باعث میشد اصلا به این که بیس کار اتفاق بوده اهمیت ندی، حتی 5 دقیقه ی آخر که خیلی از دوستان رو راضی نگهداشته، راضی کننده نبود، یه روند کند و بی منطق، یهویی با یه نارنجک ( که به قول ایرج و والتر خون هم از دماغ کسی نمیاد) و یه قتل عام میخوان مخاطب رو به سر ذوق بیارن
اینا به کنار
کلی مقدمه چینی کردن تو فصول قبل، که کلاب میخواد بکشه بیرون از این بحث های گنگستری و مواد و اسلحه، بعد "بابی" به عنوان یه شخص دلسوز جدا میشه از کلاب و میره نیرو جمع میکنه، به همراه چیبز کلی جکس رو همراهی میکنند،یهو این فصل همه آب روغن قاطی میکنه، فر خوردیم فصول قبل اینقد این دیالوگ رو شنیدیم ، "خون، خون رو میاره" یا یه چیز تو این مایه ها، کلی هم مثلا درایت از خودشون نشون میدادن که خون بیشتری ریخته نشه و اوضاع بدتر نشه، الان احتمالا به خاطر قتل "تارا" دارن با همه در میفتن ( که باز هم دلیل مسخره ای هست)، حتی میخوان جلو آگوست هم واستن، در صورتی که اصلا فلسفه ی حضور آگوست این بوده که، سانز از خلاف بکشه بیرون
کلا انرژی که تو این دو فصل اخیر رو تریلرا گذاشته شده رو خود سریال گذاشته میشد بهتر جواب میداد.
عجب
جما گفت من ماشین چینی ها رو دیدم، رفتم به کلاب خبر بدم که یکی بیاد خونه رو چک کنه، که بعدش هم میفهمه تارا مرده. چون میترسیده تنهایی به خونه بره. شما درست نگاه کن بعد بیا گیر بده، قضیه چینی ها هم جوس بهش گفته، باهم این نقشه رو کشیدن
تورو خدا درست سریال نگاه کنید
اصن این انتقاد اینقدر مسخره است که نمیدونم چطور جواب بدم، جکس تو قتل عام چینی ها دست داشت، اما تو این فصل "بال بال" میزد که چینی ها رو متقاعد کنه تا بهش اعتماد کنن. خیلی ساده، خیلی هم منطقیه، زدی عموی طرف رو کشتی، بعد زنت میمیره، اولین کسی که بهش شک میکنی چینی هاست، بعد مادرت که تنها کسیه که برات مونده میاد میگه من همچین چیزی رو دیدم، اون موقع است که دیگه خون جلو چشمات رو بگیره
یعنی چی؟؟؟ جکس نقشه کشیده بود، میخواست این حرکت شون رو بندازه گردن یکی، به جری گفته بود دو نفر از خارج کلاب رو با خودش برای این کار بیاره. جری هم دوتا از آشناهاش رو میاره. بعد جکس بدون اینکه بدونه طرف آشناست میره ترتیبش رو میده و اون داستان ها بوجود میاد. بسیار ساده
این یه ذره اتفاقی بود، اما بازم نیاز داستانه، نمیشه گیر داد که چرا اتفاقی این با اون جور درامد! اینجوری باشه 90% فیلم ها اتفاقی هستن و.....
بابا رئیس کلاب زنش به اون صورت به قتل رسیده، مشخصه که کار چینی هاست! میخوای بابی بیاد دم از صلح بزنه؟ حالا خوبه جکس کلی هم تو این فصل گفته که ممنون که بهم اجازه دادید انتقامم رو بگیرم و چیبز هم میگه ما باهاتیم و عاشقتیم و....
آقا نقل به مضمونه، کلیت که همونه، بحث رو نحوه ی استدلاله و قانع شدن طرف مقابله، نه اینکه من میگم ، ماشین رو دیده و نرفته ببینه چه خبره، یا اصلا زنگ نزده به کسی، شما میگی رفته یکی رو بیاره؟
حاجی رو این مورد با هم کنار نمیایم، من میگم شما چه از اول به آخر نگاه کنی چه از آخر به اول نگاه کنی، همه جوره میبینی که چینی ها متقاعد شدند کار جکس نبوده اون قتل عام (فصل قبل)، میندازه گردن ایرلندیه، در واقع چیزی که جکس خودش مقدمه چینی کرد که چینی ها به این نتیجه برسند، حالا ادامه استدلالت که میگی مادرت که تنها کسیه و ... که میشه همون حرف من، میشه شانسی، الابختکی، اتفاق، خدایی دیگه معادل دیگه ای هم واسش پیدا نکردم من
که داستان هم داره بر مبنای همین میره جلو
من حرفی ندارم خدایی بزنم، میگم مبنای این حوادثش همش شده اتفاقی ، میخوای سر همین اتفاقی بحث کنیم، فک کنم بیشتر رو این لغت تفاهم نداریم
خوب الحمدلله این یکی رو قبول کردی ، ببین اتفاق حدی داره، میخوای چقد مثال بزنم واست از فصول اول تا الان؟ ( که من اونا رو دوست داشتم )اگه فیلمی هم داره کلا اتفاقی حوادث رخ میده، فرقی نمیکنه به اونم فحش
میدم
این دیگه میشه مصداق این جمله " خدا انسان را آفرید و انسان هم توجیه را "
اول اینکه کلا رو این مشخصه کار چینی هاست با هم مشکل داریم ( احتمالا این "مشخصه" رو بر مبنای اطلاعات جکس گفتی دیگه )
یه مقدار مقدمه و موخره فصول قبل رو کنار هم بذار، اگه این طوره که سر جریان "اپی" که فقط یه زندانبان رو کشتن و با بقیشون کار نداشتن ( احتمالا چون اون موقع رئیس نبوده) این ور هم فقط "پوپ" رو کشتن، فصل دو، اون فیلم رو سر جما آوردن، تهش یکی رو کشتن و با بقیه کار نداشتن ( زن رئییس)
دیگه بحث یه انتقام و درگیری با n تا کلاب دیگه و زدن زیر میز مارکس و اینا هیچکدوم با حرفها و خلقیات و منطق موجود در فصول قبل جور در نمیاد
خدایی من بیش از 100 سریال تا حالا دیده م ولی هیچ سریالی رو به اندازه سانز دوس نداشتم!
هم کارگردانی هم نویسندگی هم بازیگراش همه چیش واقعا عالیه!
این قسمت هم نمیدونم چی بگم 10
بعدش خدایی یه بخشیو اختصاص بدین برا اینکه حدس بزنیم آخر سانز چی میشه!!!جکس میمیره؟کلاب نابود میشه؟ببینیم کسی میتونه درست حدس بزنه!