دوم مه
1921، در خانوادهيي روشنفكر و مرفه، در كلكته، بهدنيا ميآيد. پدرش سوكومار راي تحصيلاتش را در تكنولوژي چاپ در انگلستان بهاتمام رساند. او هم شاعر، نويسنده و تصويرگر سرشناسي بود. در حدود سه سال پس از مرگ پدر و دست به دست شدن حرفهي چاپ، ساتياجيت و مادرش مجبور به ترك خانهي پدربزرگ ميشوند. آنان به خانهي مادري عموي ساتياجيت نقل مكان ميكنند. مادر براي افزايش درآمد خانواده، خياطي و گلدوزي آموزش ميدهد. در هشت سالگي به مدرسهيي دولتي ميرود. تا اين زمان مادرش به او آموزش ميداد. ساتياجيت دانشآموزي متوسط است. در همين سالهاست كه به سينما علاقهمند ميشود و هاليوود را از طريق مجلات انگليسي زبان آن زمان ميشناسد. موسيقي كلاسيك هم يكي ديگر از دلبستگيهاي او در اين سالهاست. به اصرار مادرش وارد كالج ميشود. دو سال اول را صرف تحصيل علوم ميكند و سال سوم اقتصاد ميخواند. به دانشگاه رابيندرانات تاگور، ويشوا بهاراتي، در سانتينيكتان ميرود. در آنجا فرصت مييابد هنر شرقي – مجسمهسازي هنري، نقاشي مينياتور، كندهكاري ژاپني و منظرهسازي چيني – را كشف كند. راي شروع به نوشتن و چاپ مقالات، به انگليسي و بنگالي، در روزنامه و مجلهها ميكند. بسياري از اين مقالهها در فاصله سالهاي
71 – 1948 نوشته ميشود، كه بعدا به صورت كتابي با عنوان
فيلمهاي ما، فيلمهاي آنان به چاپ ميرسد. به علاوه، راي از همين سالها يكي از دلبستگيهايش را دنبال ميكند – نوشتن فيلمنامه براي دل خودش. او مرتب داستان يا رماني را برميگزيند و به فيلمنامه تبديل ميكند. سپس، فيلمنامهاش را با فيلمهاي ساخته شده مقايسه ميكند. گاهي هم، حتي بعد از ديدن يك فيلم، بهعنوان نسخه دوم آن فيلم، يك فيلمنامه مينويسد!
آژانس تبليغاتي
(كه راي در آنجا مشغول كار است)، او را براي مدتي به ادارهي مركزي در لندن ميفرستد. راي در مدت شش ماه اقامت خود در لندن،
100 فيلم از جمله فيلم نئورئاليستي
دزدان دوچرخه ساختهي
ويتوريو دسيكا را ميبيند. همين فيلم اعتقاد او را به سينماي واقعگرا بيشتر ميكند و تصميم ميگيرد
پاترپانچالي را با بازيگران غيرحرفهاي و در مكانهاي واقعي بسازد. در
26 اوت
1955 با تمام مشكلات و زحمات و بيپوليها، سرانجام پاترپانچالي آمادهي نمايش ميشود. راي براساس تجربهي تبليغاتيش، پنج بيلبورد طراحي ميكند. در دو هفتهي اول، فيلم فروش خوبي ندارد، اما از هفتهي سوم فروش فيلم آغاز ميشود. پانديت جواهر لعل نهرو فيل، نخستوزير آن زمان هند، كه از كلكته ديدار كرده بود، فيلم را ميبيند. نهرو با ديدن فيلم به هيجان ميآيد و قول ميدهد كه پاترپانچالي، بهرغم موانعي كه در اين راه وجود دارد به جشنوارهي كن راه يابد. نمايش فيلم در كن به يكي از تعطيلات جشنواره برخورد ميكند و به نيمهشب ميافتد. در نتيجه، اكثر اعضاي داوري فيلم را نميبينند. در پي تلاش چند تن از منتقدان و دوستان راي،نمايش ديگري براي هيات داوري ترتيب داده ميشود. فيلم بهترين جايزهي ويژهي هيأت داوران را بهخاطر "بهترين سند انساني" دريافت ميكند. موفقيت پاترپنچالي، براي راي فرصتهاي فراواني بهوجود ميآورد تا او در زمينههاي گوناگون – به عنوان نويسندهي فيلمنامه، كارگردان، بازيگردان و آهنگساز – به فعاليت خود ادامه دهد ...
راي در فيلمهايش طيفي از شخصيتها و گسترهيي از موقعيتها را به كار ميگرفت كه سينماي عامهپسند هند با آنها بيگانه بود، و تماشاگران هندي هم بنا به عادت و نيز حدود اگاهيشان توجه چنداني به اينگونه موضوعات در فيلمها نداشتند. او مناسبات واقعي مردم هند را بر پرده سينما آورد: روستانشينان، طبقه متوسط شهري، روشنفكران، ثروتمندان، بلندآوازگان، كارآگاهان، پادشاهان و ديگر مردم. راي بسيار موجز، وجه مهمي از ديدگاه خود را در فيلمها چنين بيان ميكند:
آدمهاي شرور آزارم ميدهند. او طرح موضوعاتي چون خير و در برابر شر، سفيد در برابر سياه، قهرمان و ضدقهرمان در فيلمها را فرمولي كهنه و تكراري براي گريختن از حقيقت عيني و واقعيت ملموس جهانكنوني ميدانست و بهجاي آن سايههاي درهم آميختهيي بهرنگ خاكستري را بهكار ميگرفت. راي در فيلمهايش عميقا با هويت اجتماعي شخصيتهايش درگير بود او بر اين نظر بود كه رفتار مردم از چگونگي زيستشان در مكان و زمان خاص و در بستر اجتماعي خاص ناشي ميشود، و اين نكتهيي است كه در اكثر فيلمهاي عامهپسند و رقص و آوازي هند بهكلي ناديده گرفته شده است. ساتياجيت راي
29 فيلم بلند سينمايي و
36 فيلم كوتاه و مستند ساخت. فقط شش فيلمنامه از فيلمهاي بلند او تماما ارجينال بودند. بيش از نيمي از همين فيلمنامهها براساس داستانهاي كوتاه و رمانهاي خود او نوشته شدهاند ...
» مبنع: آرامش برون آتش دورن، آموختههاي يك فيلمساز، کاظم فرهادی
Pather Panchali 1955
بهترین سند انسانی جشنواره کن، 1956
» نخستين فيلم ري و نخستين قسمت از شاهكار سهگانهي آپو
(دو قسمت بعدي: آپاراجيتو 1956 و دنياي آپو 1959) كه وقايع سالهاي كودكي
آپو را روايت ميكند و نيز نخستين فيلمي كه چهرهاي جديد از سينماي هند را در جشنوارههاي جهاني بهنمايش ميگذارد. ري و اكثر همكارانش در اين فيلم تجربهي سينمايي قبلي نداشتند و مشكلات مالي بارها باعث وقفه در كار فيلمبرداري شد. با اين حال سادگي و صيقل نيافتگي تصاوير، خود مكمل داستان زندگي محقر خانوادهي آپو شد و پاترپانچالي را به شعري دربارهي تنگدستي و بقا بدل ساخت. فيلمي كه ضربآهنگ جانكاه روزمرگي منطقهاي دورافتاده را به چنگ ميآورد و به تحليلي غمگنانه از پايداري احساسات و آرزوهاي انساني، برابر ناگوارترين شرايط ميپردازد.
Aparajito 1956
شیر طلایی جشنواره ونیز، 1957
» دومين قسمت سهگانهي آپو، بهرغم تاثيرپذيري آشكار از سينماي
نئورئاليستي1 ايتاليا، با زبان بومي و خاص خود، تصويري شاعرانه از هند و فقر بهدست ميدهد. با اينحال هرجا كه مضمون اهميتي بيش از حد مييابد، فيلم به ورطهي يك اثر اجتماعي صرف سقوط ميكند. صحنهي مرگ مادر، هنوز، تاثيرگذار است. تمامي عوامل بهجز ميترا، غيرحرفهاي هستند؛ از جمله شانكار بزرگ كه با سيتار نغمههايي بهيادماندني خلق ميكند.
1. در مورد سینمای نئورئالیسم ایتالیا بیشتر بدانید: +
The World Of Apu 1959
مدال طلای ریاست جمهوری دهلی نو، 1959
» سومين و آخرين قسمت از تريلوژي پر آوازهي راي كه هنوز پرآوازهترين فيلمهاي سينماي هند در دنيا بهشمار ميآيند. راي در فيلم، پايان دورهي معصوميت شخصيت اصلياش را كه در دو فيلم قبلياش، نوجواني او را به تصوير كشيده بود؛ نمود ميدهد و تصويري دقيق و اصيل از زندگي در هند را ترسيم ميكند. راي نويسندهاي را نشان ميدهد كه قصهاش را عملا از سر ميگذراند، اما هرگز نميتواند آن را به روي كاغذ بياورد. ماحصل كار فيلمي غني و هوشمندانه است كه عليرغم ريشههاي عميقش در فرهنگ هند، محتوايي انساني و جهاني دارد.
Charulata 1964
خرس نقره برای بهترین کارگردانی برلین 1965
» چارولاتا يكي از كاملترين فيلمهاي راي است با تصويري باريكبينانه و سنجيده از زن مدرن هندي؛ كه هنگام الهامگيري براي نوشتن، در ذهن به رگ و ريشههاي سنتياش برميگردد و هويت خويش را مييابد.
چاروي فيلم از سويي اسير عشقي مكتوم است كه با ظرافت تمام از لابهلاي حسادت، بدرفتاري، كلهشقي و سكوتهاي معنيدارش شاهد نشو و نماي آن هستيم و از سوي ديگر خوانندهي علاقهمند داستانها و اشعاري است كه شوهر سياستزدهي او چندان جدي نميگيرد. عشق او به
آمال در گيرودار همين گپهاي بيضرر ادبي شكل ميگيرد و كمتر فيلمسازي مثل راي توانسته است افسون رهاييبخش خواندن يا نوشتن را در سينما چنين نيرومند منتقل كند. هنگامهي تفاهم زن و شوهر نيز جايي است كه قرار تاسيس روزنامهاي دوزبانه را ميگذارند كه "بوپاتي" در بخش انگليسياش به سياست بپردازد و چارو مسئول قطعات ادبي به زبان بنگالي باشد. چارولاتا بازسازي فضاي ويكتوريايي در هند دههي
1880 است با ارجاعهاي بسيار به ادبيات غرب و پژواكهايي روشن از آرامش پرالتهاب آنتونچخوف و هنريجيمز.
The Adventures Of Goopy And Bagha 1969
جایزه بهترین کارگردانی دهلی نو، 1968
» فيلم براساس افسانهي پرياني نوشتهي پدربزرگ راي ساخته شده و از جنبهي بصري متفاوت از سبك مرسوم آثار كودكان و نوجوانان است؛ افسانهي پرياني كه البته بيشتر مناسب بزرگسالان است، بهخصوص در بخش دومش طنزي به سبك "سفرهاي گاليور" دربارهي حماقتهاي جنگ ارائه ميدهد. بخش اول فيلم نمايانگر توانايي غريزي راي در قصهگويي و مهارت غيرمنتظرهي او براي نمايش جزئيات سورئاليستي است. تلفيق مناسب كمدي و عنصر غافلگيري، جذاب مينمايد. عامل وحدتبخش اثر، موسيقي است و ترانههاي
گوپي و باگا صرفا ميانپردههاي موسيقيايي نيستند، بلكه مراحل اصلي در تكامل روايت را مشخص ميكنند.